- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
یکی از عوامل مؤثر در سازگاری و رفع تنش، این است که همسران به یکدیگر نه سخن ناپسند بگویند و نه ناپسند بگویند. محتوای سخن و کیفیت ادای آن، هیچ یک نباید ناپسند باشد؛ بلکه ضرورت دارد بین آنان «سخن طیّب» مبادله شود. «طیّب» نقطه مقابل «خبیث» است و گاهی در معنای آن توسعه داده می شود و گفته می شود: سخن پاک؛ یعنی سخنی که ناپسندی در آن نیست.(۱)
باید پسندیده سخن گفت. قرآن کریم می فرماید: «و قولوا للنّاس حُسنا؛(۲) به مردم نیک بگویید» و «و لا تنابزوا بالالقاب؛(۳) با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید».
از سوی دیگر، درباره ی سخن ناپسند می فرماید: «ویلٍ لکلّ هُمَزَهٍ لُمَزَه؛(۴) وای بر هر عیبجوی مسخره کننده». انسان ها به طور عام ناپسندی و زشتی را بر نمی تابند و درصدد مقابله با آن بر می آیند. برای سازگاری، ضروری است همسران در محتوای کلام و ساختار آن از ناپسندی و مکروه بپرهیزند. هم سخن خوب بگویند و هم خوب سخن بگویند.
در بسیاری از موارد سخن خوبی که به خوبی ادا نشده، زمینه ی نقش و ناسازگاری را فراهم کرده است. معروف است که زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد. از هر دو نوع ناپسندی پرهیز لازم است.
در اصطلاح روایات، کلام طیّب ضِلعی از اضلاع مثلث خوش اخلاقی است. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: حدود خوش اخلاقی چیست؟ حضرت مثلّثی را ترسیم کردند و فرمودند: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقی اخاک ببشر حسن؛(۵) با کنار دستی خود نرم رفتار کنی و به او جا بدهی، در سخن گفتن، پاکیزه سخن بگویی و با برادرت با روی باز مواجه شوی.
حال به نمونه هایی از آثار و پیامدهای خوش زبانی اشاره می کنیم:
آثار خوش زبانی
خوش زبانی نتایج ذیل را در بر دارد:
أ. صفای زندگی
خوش زبانی، باعث طراوت و شادابی در زندگی است؛ به زندگی روح می بخشد و آن را از خمودی و بی معنایی می رهاند. بدزبانی است که زندگی را تیره می کند و صفای آن را از بین می برد. در روایت است: ثلاثه تکدر العیش السلطان الجائر و الجار السوء و المرأه البذیه؛(۶) سه چیز زندگی را تیره و کدر می سازد: حاکم ستم پیشه، همسایه بد و زن بدزبان.
نمی توان زندگی کدر را حیات طیّبه نامید. زن و شوهر در این زندگی احساس شادمانی ندارند و از آنچه در آن می گذرد احساس تنگی می کنند و چون دایره تحمّل آنان محدود است، به ناچار این ویژگی عوارض خود را در زندگی نشان می دهد.
اضطراب و طلاق را می توان از عوارض بدزبانی به شمار آورد. صفای زندگی حتماً به سازگاری می انجامد؛ چرا که امری پسندیده و دلخواه برای زن و مرد است و در برابر، زندگی بی روح و بی معنا به ناسازگاری منتهی می شود.
ب. امنیّت و مسالمت
از ویژگی های یک زندگی مطلوب، وجود امنیّت و آرامش خاطر است. انسان همیشه می خواهد مطمئن باشد و در زندگی چیزی او را تهدید نکند. نوع انسان ها از رفتارهایی که به ظاهره مخاطره آمیز است، دوری می کنند تا مبادا امنیّت زندگی آنان را تهدید کند. گاهی بعضی از آن ها به افسانه و خرافه شبیه تر است تا به واقعیّت؛ امّا به دلیل حساسیت افراد در برخورداری از امنیّت می کوشند به آنها نزدیک نشوند.
حال اگر یقین داشته باشند آثار یک رفتار زندگی آنان را در مخاطره قرار می دهد، قطعاً درصدد بر می آیند آن رفتار را انجام ندهند. پسندیده سخن گفتن، هم امنیّت خاطر به دنبال می آورد، هم زندگی مسالمت آمیز با دیگران را در زندگی فراهم می سازد. کاری که دشمنی دیگران را به دنبال داشته باشد، هم امنیّت خاطر را در زندگی به مخاطره می اندازد، هم زندگی مسالمتآمیز را بر هم می زند. ناسزا گرفتن حتی به موجودات بی جان نیز بد است؛ چرا که زندگی خودمان را تهدید می کند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: لا تسبّوا الریاح فانّها مأموره و لا الجبال و لا الساعات و لا الایّام و لا اللیّالی فتَأثموا و یرجعَ الیکم؛(۷) به بادها ناسزا نگویید؛ چرا که آن ها مأموریت خود را انجام می دهند. به کوه ها، ساعت ها، روزها و شب ها ناسزا نگویید که مرتکب گناه می شوید و ناسزا به خودتان بر می گردد.
اینجا، موجودات بی جان، هدف تیر ناسزا قرار می گیرند؛ امّا نتیجه منفی آن گریبانگیر جاندارانی می شود که ناسزا می گویند. در روایت دیگری آمده است: «لا تسبّوا الاموات فتؤذوا الاحیاء؛(۸) به مرده ها ناسزا نگویید؛ چرا که شما با این کار خود زنده ها را اذّیت می کنید». از زندگی مسالمت آمیز با آنان فاصله می گیرید و در نتیجه به تنش گرفتار می شوید. اگر به زنده ها ناسزا بگویید، مستقیماً به میدان دشمنی و ستیز قدم نهاده اید و آشکارا وارد صحنه ی کارزار شده اید.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: مردی از بنی تمیم خدمت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و گفت: ای پیامبر خدا! به من توصیه ای ارزانی فرما. حضرت در میان سفارش هایی به او فرمود: لا تسبّوا الناس فتکسبوا العداوه بینهم؛(۹) به مردم ناسزا نگو که دشمنی آنان را به دست می آوری.
نتیجه دشمنی، سازگاری نیست. پس ضروری است برای تأمین سازگاری، پسندیده و سزاوار سخن بگوییم.
ج. عزّت
از نعمت هایی که همه در پی به دست آوردن آن هستند، عزّت است. همه می خواهند و در برابر دیگران سربلند باشند. حتّی کسانی که به رفتارهای منفی رو می آورند، خودشان فکر می کنند این رفتارها باعث موقعیّت، وجاهت، عزّت و سربلندی آنهاست.
در واقع رفتار مثبت را ذلّت تلقّی می کنند، وگرنه خود به دنبال ذلّت نیستند. راهکار اصلاح برای چنین کسانی این است که ذهنیت آنان تغییر یابد تا به گونه ی دیگری عمل کنند. تغییر بینش چنین افرادی ضروری است. کسانی که با رفتارهای برخاسته از دستورات دینی آشنا هستند، عزّت را در رفتارهای منفی دنبال نمی کنند؛ چرا که می دانند تکریم، احترام و خوش زبانی عزّت می آورد؛ توهین و ناسزا به دیگران نه تنها انسان را عزیز نمی کند، بلکه وی را در حضیض ذلّت قرار می دهد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «اَذلُّ النّاس من اَهان النّاس؛(۱۰) ذلیل ترین مردم، کسی است که به مردم توهین می کند و ناسزا می گوید».
پس سربلندی را نمی توان در ناسزا گفتن یافت، بلکه باید با خوش زبانی و احترام به جست و جوی آن پرداخت.
د. عاقبت به خیری
چه بسا افرادی که کارهای خوب انجام می دهند؛ امّا نگران عاقبت به خیری خود هستند، اینان در ارزشیابی رفتارهایشان ارزش های مثبتی را می بینند. ولی نگرانند. حال اگر رفتارهای فردی نامطلوب باشد، بیشتر باید نگران عاقبت به خیری باشد.
یکی از رفتارهایی که زمینه ی این نعمت بزرگ را فراهم می کند و در دنیا و آخرت ما را به این مقصد خیر رهنمون می سازد، پسندیده سخن گفتن است. کسی که به دیگران طعن می زند و به اصطلاح به چشم دیگران می کوبد، به عاقبت خوش امیدوار نباشد. چنین کسی هم در این دنیا باید بترسد که در اواخر عمر خود با مصیبت های دردناکی رو به رو شود و هم در آن دنیا زمینه ی دریافت کیفرش فراوان است.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: ما من انسان یطعنُ فی عین مؤمنٍ الّا ماتَ بشرِّ میتهٍ و کان قَمِناً ان لا یرجع الی خیر؛(۱۱) هر انسانی که دیگران را مورد طعن قرار می دهد و به چشم دیگران می کوبد، نمی میرد مگر به بدترین مرگ و سزاوار و نزدیک است که عاقبت به خیر نشود.
برخورداری از این نعمت بزرگ (عاقبت به خیری)، پیامد خوش زبانی و دوری از طعن و ناسزاست.
هـ. رعایت حقّ دیگران
احساس دریافت حق، زمینه مناسبی برای سازگاری میان افراد است. چنانچه کسی حس کند حقّی ناحق شده یا حق خود را پایمال شده ببیند، به مقابله و ناسازگاری رو می آورد؛ به ویژه اگر فرد احساس کند حقوق محدودی دارد و تضییع آن حق ضایعه بزرگی را به وجود می آورد، به تنش بیشتری دچار خواهد شد و سازگاری به شدّت رنگ خواهد باخت.
یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) به نام مأمون حارثی می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: حق مؤمن بر مؤمن چیست؟ حضرت حقوقی را بر شمردند تا این که فرمودند: حق المؤمن علی المؤمن ان لا یقول له اُفّ و اذا قال له اُفٌّ فلیس بینهما ولایه؛(۱۲) حق مؤمن بر مؤمن، این است که به او اُف نگوید (اُف کمترین حدّ ناسزاست) و زمانی که اف بگوید، ولایت و محبت از میان آنان محو می شود.
میان دو فرد عادی چنین حقّی وجود دارد، چه رسد به زن و شوهر که در میان آنان رعایت مسئله ضروری تر است و اسلام به مراعات حدود لازم برای بقای ارتباط مطلوب میان آنان فراوان توصیه کرده است؛ به ویژه برای زنان به مردان سفارش کرده که حال آنان را رعایت کنند. آنان نیمی از مردان هستند و حقوق متناسب با خودشان را دارند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اَخَبرَنی جبرئیل و لم یَزَل یوصینی بالنساء حتّی ظننت ان لا یحلّ لزوجها ان یقول لها اُفِّ یا محمد اتقوا الله فی النساء فانهنّ عوانٍ بین ایدیکم؛(۱۳) جبرئیل به من خبر داد و همواره مرا به رعایت زنان توصیه کرد تا آن جا که به نظرم رسید برای شوهر روا نباشد که به زن خود اف بگوید. جبرئیل گفت: ای محمد! درباره ی زنان تقوای خدا را پیشه سازید؛ زیرا آنان نیمی از شما هستند.
رعایت زنان از آن جهت که بیشتر در معرض تضییع حقند، ضروری تر است. پس برای حفظ حقوق آنان و در نتیجه حصول سازگاری به سبب احساس دریافت حق، ضروری است که خوش زبان باشیم.
و. لیاقت مادری
یکی از مهمترین هدفهای زندگی مشترک، بقای نسل و آماده کردن مقدمات برای داشتن فرزند است. مرد آرزو می کند پدر شود و زن بیش از او آرزوی مادری دارد. فرزند دار شدن در آیین اسلام آن قدر اهمیّت دارد که سفارش شده «زنان ولود» برگزینند که بچه های فراوانی می توانند به جامعه هدیه کنند؛ حتی اینان از بهترین زنان معرفی شده اند.
پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «انّ خیر نسائکم الولود؛(۱۴) بهترین زنان شما آنان هستند که فراوان فرزند به دنیا می آورند». حتی و زن زشت از زنی که فرزند دار نمی شود، بهتر دانسته شده است.(۱۵)
از دیدگاه اسلام زن هنگامی می تواند مدال مادری را به گردن بیاوزید که خوش زبان باشد و چنانچه بدزبان باشد، مرد می تواند از بچه دار شدن او جلوگیری کند. این نشان می دهد که:
اولاً برآورده شدن خواسته ی زن در فرزند دار شدن، مبتنی بر خوش زبانی اوست در این صورت زن احساس می کند خواسته ی او تأمین شده که نتیجه چنین احساسی، سازگاری است.
ثانیاً با افزایش تعداد افراد خانواده، مقدمات بیشتری برای تأمین سازگاری نیاز است و باید در میان اعضای خانواده حسّ همکاری و همفکری بیشتری احساس شود، و بدزبانی تأمین کننده این نیاز نیست. با خوش زبانی می توان به این نیاز پاسخ داد.
امام رضا (علیه السلام) می فرماید: لا بأس بالعزل فی ستّه وجوه… المرأه السلیطه و البذیّه(۱۶) در مواردی بر عزل منی از رحم باکی نیست. از جمله زنی که زبان دراز و بدزبان است.
این نشان می دهد حقّ مادری برای زن، در صورتی است که زبانی خوش داشته باشد و قطعاً وجود این لیاقت در تأمین سازگاری میان همسران، مؤثر است.
مهارت های مؤثر در ایجاد خوش زبانی میان همسران
با توجه به اهمیّت موضوع خوش زبانی و تأثیر آن در استحکام بنیاد خانواده و سازگاری همسران، اینجا به برخی از فنون و مهارت های مؤثری اشاره می کنیم که همسران را در برقراری ارتباط کلامی مناسب یاری می دهد:
أ. تجّسم پایان کار(۱۷)
در برخی موارد، بدزبانی همسر نتیجه ی رفتار آزاردهنده ی طرف مقابل است. در چنین شرایطی اولین چیزی که به ذهن همسر می رسد، آن است که بر سر او فریاد زند و با توهین به او، وی را متوجه رفتار نامطلوبش سازد؛ ولی اگر انسان اندکی به پیامد این واکنش توهین آمیز بیندیشد، در نظر می گیرد که این اهانت و بدزبانی علاوه بر آن که تأثیری منفی بر روحیه ی خود شخص می گذارد، همسر را نیز که احتمالاً برای رفتار خود توجیهی داشته است، آزرده خاطر خواهد کرد و او را به اتخاذ موضع تدافعی و مقابله با همسر وا خواهد داشت.
در این صورت، فرد با تجسّم پایان کار از این روش استفاده نخواهد کرد؛ بلکه می کوشد با لحنی عادّی علّت رفتار نامطلوب همسر را جویا شود. آن گاه اگر دلیل وی پشتوانه منطقی داشت، سخن او را بپذیرد و در غیر این صورت، با استدلال و به شیوه ای کاملاً مؤدبانه او را متوجّه خطای خویش سازد.
ب. تشویق کلامی
یک مرد خجالتی و کم رو، آرزو می کند گستاخ و دلیر باشد. اگر محبوبیت ندارد، مایل است به شخصیتی محبوب تبدیل شود. اگر اعتماد به نفس کافی ندارد، آرزو می کند متکی به نفس شود. وظیفه یک زن علاقه مند به شوهر آن است که به همسرش کمک کند تا از راه تشویق و تمجید – و نه با نق زدن و آزار دادن – به شخصیت مطلوب دست یابد.
خانم مارژوری هلمنر می نویسد: کمتر مردی وجود دارد که تعریف و تمجید زن او را به وجد و شوق نیاورد. وقتی به مردی گفته شود: «تو نظیر نداری! تو مردی ممتاز هستی!» همین تمجید و تعریف مختصر روحیه ی او را تقویت می کند تا واقعاً همان شخصیت عالی و ممتاز را تصاحب کند.(۱۸)
البته تشویق زن از سوی مرد نیز، همین تأثیر را دارد و باعث می شود که زن اعتماد به نفس لازم را به دست آورد و بتواند در جهت نیل به اهداف متعالی حرکت کند؛ بنابراین تشویق کلامی علاوه بر آن که مانع بدزبانی می شود، زمینه ی ترقّی و رشد و شکوفایی استعدادهای همسر را نیز فراهم می کند.
ج. مرور رفتار
مرور رفتار، عبارت است از تمرین رفتار جدید در محیطی امن پیش از انجام دادن واقعی رفتار در دنیای واقعی. این فن به شخص اجازه می دهد که بازخورد دریافت کند و به انجام رفتار اطمینان یابد.(۱۹)
بر این اساس، بر فردی که به تندی در گفتار و بدزبانی مبتلاست، باید پیش از حضور در موقعیّت واقعی و قرار گرفتن در برابر همسر، ارتباط کلامی درست با وی و به کار بردن واژه های لطیف و محبّت آمیز را تمرین کند تا هنگام مواجهه با وی نیز بتواند به آسانی از این گونه عبارت ها بهره برد.
ادامه دارد…