گریه کردن و اظهار بدبختی، استرس را کم نمیکند
برای بسیاری از ما پیش آمده که در مواقعی استرس میگیریم و گاه دلایل آن را هم نمیدانیم. در تعریف از استرس میتوان گفت وقتی فرد، در یک موقعیت جدید و یا یک مشکل قرار میگیرد، امکانات خودش را برای حل مشکل ارزیابی میکند و اگر به نظرش برسد که امکانات موجود او برای حل مشکل کافی نیست، دچار استرس میشود.
هر چقدر که فرد، احساس کند میزان منابعاش برای مبارزه با مشکل ناکافی است، استرسش شدیدتر میشود. در دراز مدت، این استرس میتواند وضع افکار، شناختها، استدلال، منطق و حافظه افراد را به هم بریزد و همچنین هیجانات و همین طور سلامت جسمی او را نیز تخریب کند. حالا سوال این است که اگر یک انسان، اشتباهاً تصور کند که امکاناتش برای حل مسایل کافی نیست، چه آسیبی میتواند ببیند؟ یعنی فرد بیجهت دچار استرس میشود؛ در حالی که واقعاً این توانمندی را دارد که مشکلش را حل کند و فقط تصور میکند ناتوان است و به عبارتی دیگر، خیلی بیجهت دچار انواع بیماریهای روانشناختی و جسمانی در دراز مدت خواهد شد.
خصوصیات این افراد، به این شکل است که فرآیندهای شناختی و منطقیشان را به درستی نمیتوانند به کار بگیرند و اینها بیشتر هیجان آنها بر شناختشان برتری دارد و نمیتواند به طور منطقی از پس مشکلات خود بر نمیآیند و شکل نادرست و ناکارآمد و نارسا به اتمام میرساند؛ مثلاً افرادی که افکار خودکار دارند، معتقدند “دنیا یا سفید است و یا سیاه. من یا خوشبختم و یا بدبختم. مشکلاتم را حل کنم و یا نمیتوانم” این افراد طبیعتاً به محض کوچکترین ناملایمتی در زندگی خودشان را رها میکنند و میگویند: «من بدبختم و هیچ مشکلی را نمیتوانم حل کنم و کار من تمام است»؛ بنابراین یک استرس شدیدی را به خودش وارد میکند در حالی که این طور نیست و اگر این فرد فکرش را متمرکز و از دیگران کمک بگیرد و از فعالیتهای عقلانی استفاده کند، میتواند مشکلاتش را حل کند.
میتوان گفت مهمترین عامل شکلگیری استرس، افکار نادرست و یا به عبارتی منطق، استدلال و شناختهای غلط است و این که فرد نتواند از توانمندیهای هوشمندی، استدلال و منطق که خداوند به او داده است به خوبی استفاده کند و مشکلات مبارزه کند. حال افراد استرسی در مقابل استرس خود چطور رفتار میکنند؟
یکی از بدترین واکنشی که یک فرد میتواند در مقابل استرس انجام دهد، این است که از قرار گرفتن در عوامل و یا محیطهای استرسزا اجتناب کند و یا با واکنشهایی مانند گریه کردن، روی آوردن به قرصهای روانگردان، مواد مخدر، مواد محرک، استفاده از الکل، خوابیدن و یا خوردن بیش از اندازه، قهر کردن و رویاپردازی بخواهد استرسش را کنترل کند که اینها روشهایی است که روانشناسان “گریز اجتناب” مینامند و معتقدند که در تمام دنیا میتواند سرچشمه بدتر شدن مشکل و افزایش استرس و طبیعتا به دنبال آن پیامدهای منفی جسمانی و روانشناختی در فرد شود.
این افراد باید به جای فرار کردن و یا اجتناب از موقعیتهای استرسزا، به طور شجاعانه در موقعیت استرسزا قرار بگیرند و به طور عاقلانهای سعی کنند راه حلهای متعددی را استفاده کنند. همچنین باید در همان موقعیت، خلاقیتها را به کار گرفت و راهی پیدا کرد که بتوان در جهت اهداف حرکت و کمترین آسیب را دریافت کرد.
امروزه گرایشی به نام روانشناسی سلامت در علم روانشناسی گسترش پیدا کرده که اثر استرسهای روانشناختی را روی مجموعه بیماریهای جسمانی، اندازهگیری میکند. یعنی میتوان بیماریهایی از قبیل دستگاه مشکلات گردش خون، پوست و تنفس نام برد که تحت تاثیر استرس به وجود میآیند و تشدید میشوند؛ به طور مثال؛ بیماران مبتلا به سرطان، هنگامی که استرس آنها کاهش پیدا میکند، بهتر میتوانند با بیماریشان مبارزه کنند و حتی این موضوع در زنان نابارور هم صدق میکند و زمانی که استرس آنها کاهش پیدا میکند، احتمال باروری آنها هم افزایش مییابد. بنابراین استرس میتواند تمام جنبههای روانشناختی ما را تحت تاثیر خود قرار بگیرد.
منبع: مصاحبه برنا با علیرضا آقایوسفی دکترای روانشناسی و استاد دانشگاه؛
(تنظیم و تغییر بخش خانواده شیعی سایت الشیعه؛ حسین فاضلی)