اشاره:
وصیِت از ریشه «وَصِیَ» است که در لغت به معنای گیاهان بههم وصل شده و بافته شده آمده و «أرض واصیه» یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه بههم متصل. «وصیت» در اصطلاح علم اخلاق با پند و موعظه سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن است و در اصطلاح فقه این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ بهطوریکه تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد
خداوند متعال در آیه ۱۷۶ سوره دوم (بقره) فرموده است: «نوشته شد بر شما که چون مرگ یکى از شما فرا رسد، اگر مالى دارد، وصیت کند براى پدر و مادر و نزدیکان خویش به نیکى و این حقى است بر پرهیزکاران.» پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرمودهاند: هر کس بدون وصیت بمیرد، به مرگى همچون مرگ دوره جاهلى مرده است[۱].
و همان حضرت فرمودهاند: سزاوار نیست بر مؤمن که هیچ شبى بخوابد مگر اینکه وصیت نامهاش زیر سرش باشد[۲].
و فرمودهاند: وصیت موجب اتمام کم و کاستى زکات است[۳].
و فرمودهاند: هر کس به هنگام مرگ وصیتى پسندیده نکند، موجب کاستى در مردانگى و خرد اوست[۴].
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) فرموده است: هر کس وصیت کند و در آن حیف و ستمى روا ندارد، چنان است که آن مال را در زندگى خویش در راه خدا صدقه داده باشد و براى من تفاوتى نیست در آنکه به وارثان خود زیانى برسانم یا آن مال را از ایشان دزدیده باشم[۵].
امام صادق فرموده است: وصیت، حقى است بر هر مسلمان[۶].
و همان حضرت فرموده است: هیچ مردهیى را مرگ فرا نمىرسد مگر اینکه خداوند چشم و گوش و عقل او را در مورد وصیت به او بر مىگرداند که بفهمد آیا وصیت کرده است یا نه و این همان راحتىیى است که به آن راحتى مرگ مىگویند و آن حق هر مسلمان است[۷].
باز همان حضرت فرمودهاند: هر کس به هنگام مرگ، براى خویشاوندانى که ارث نمىبرند، وصیت نکند، سرانجامش به گناه پایان مىپذیرد[۸].
پیامبر فرمودهاند: هر کس به هنگام مرگ، وصیت پسندیده نکند، موجب کاستى در مروت و خرد اوست.
گفته شد: اى رسول خدا! چگونه باید وصیت کرد؟ فرمودند: چون مرگش فرا رسد و مردم پیش او جمع شوند، بگوید: پروردگارا! اى پدید آورنده آسمانها و زمین! اى آگاه آشکار و نهان! اى مهربان به دوست و دشمن! پروردگارا! من در این جهان به پیشگاه تو عهد و اقرار مىکنم و گواهى مىدهم که خدایى جز تو نیست یگانهیى که تو را شریک و انبازى نیست و محمد بنده و فرستاده تو است و همانا که بهشت و دوزخ حق است و حساب و برانگیختن و میزان و قدر حق است و قرآن چنان است که تو فرو فرستادهاى و تو خود، خداى حق و آشکارى. خداوند به محمد (صلّى الله علیه و آله) بهترین پاداش را دهاد! و به محمد و آل او بهترین تحیت را عنایت فرماید. پروردگارا! اى ساز و برگ من به هنگام گرفتارى، و اى یاور من به هنگام سختى، و اى ولى نعمت من! تو که خداى من و خداى پدر و نیاکان منى، مرا لحظهیى به خود وامگذار که اگر یک چشم بر هم زدن مرا به خودم واگذارى، به بدى نزدیک و از نیکى دور مىشو خدایا! انیس وحشت من در گورم باش و این عهد مرا روزى که تو را دیدار مىکنم به من ارزانى فرماى. سپس به نیازهاى خود وصیت کند.
این وصیت، همان است که در آیه ۹۱ سوره نوزدهم (مریم) آمده و فرموده است: «مالک نمىباشند شفاعت را، مگر کسى که بگیرد از نزد خداى بخشنده عهد و پیمانى را.» و این عهد و پیمان میت است و وصیت بر هر مسلمانى حق است و لازم است که این را حفظ و به این عمل کند.
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) مىگوید: این گونه وصیت کردن را پیامبر (صلّى الله علیه و آله) به من آموختند و فرمودند: جبریل (علیه السّلام) به من آموزش داد[۹].
یکى از این دو بزرگوار (پیامبر یا على) گفتهاند که خداوند فرموده است: اى آدمى زاده! سه نعمت به تو ارزانى داشتم، نخست آنکه، چندان از معایب تو چشم پوشى کردم که اگر افراد خانوادهات آن عیبها را مىدانستند، تو را به خاک نمىسپردند، و بر تو مال بخشیدم، آنگاه از تو چیزى به وام خواستم و خیرى پیش نفرستادى، و براى تو در هنگام مرگ در مورد یک سوم مالت اختیار قرار دادم، باز هم خیرى انجام ندادى و پیش نفرستادى[۱۰].
پیامبر (صلّى الله علیه و آله) ضمن وصیت خود به على (علیه السّلام) چنین فرمودند:
اى على! تو را در باره خودت به خصالى سفارش مىکنم که باید آن را حفظ و عمل کنى (و سپس فرمودند: خدایا! خود او را یارى فرماى)، نخست راستى است و هرگز نباید از دهانت دروغى بیرون آید. دوم پارسایى و هرگز به خیانت گستاخى مکن. سوم بیم از خداوند متعال آنچنان که گویى او را مىبینى. چهارم بسیار گریستن براى خدا که در قبال هر قطره اشک براى تو هزار خانه در بهشت ساخته مىشود.
پنجم آنکه، مال و جان خود را فداى دین خویش کنى. ششم آنکه سنت مرا در نماز و روزه و صدقات من عمل کنى، یعنى پنجاه و یک رکعت در شبانروز نماز بگزارى (واجب و نافله) و از هر ماه سه روز، روزه بگیرى، پنجشنبه اول و آخر هر ماه و چهارشنبه وسط آن را، اما در مورد صدقه دادن باید چندان کوشش کنى که با خود بگویى
گویا اسراف کردم و حال آنکه اسراف نکردهاى. آنگاه سه بار فرمودند: بر تو باد به خواندن نماز شب و سه بار فرمودند: بر تو باد به خواندن نماز ظهر و بر تو باد که در همه حال قرآن تلاوت کنى، و در نمازهایت دستهایت را مقابل چهرهات بلند کن و قنوت بخوان، و بر تو باد که به هنگام هر وضو گرفتن، مسواک بزنى و بر تو باد مواظبت به انجام اخلاق پسندیده و دورى کردن از اخلاق نکوهیده و اگر چنین نکردى، کسى جز خویشتن را سرزنش می کنى[۱۱].
پی نوشت:
[۱] . به نقل از المقنعه شیخ مفید، ص ۱۰۲، در وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۵۲، آمده است.
[۲] . به نقل از المقنعه شیخ مفید، ص ۱۰۲، در وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۵۲، آمده است.
[۳] . تهذیب، شیخ طوسى، ج ۲، ص ۳۸۲،
[۴] . فروع کافى، ج ۲، ص ۲۳۴،
[۵] . تهذیب، ج ۲، ص ۳۸۲ و ۳۸۳،
[۶] . تهذیب، ج ۲، ص ۳۸۲ و ۳۸۳،
[۷] . تهذیب، ج ۲، ص ۳۸۲ و ۳۸۳،
[۸] . مجموعه این روایات با ذکر اسناد، در مبحث وصیت وسائل الشیعه، آمده است.
[۹] . با ذکر اسناد از فروع کافى و تهذیب و استبصار در وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۳۵۹، آمده است.
[۱۰] . خصال، ج ۱، ص ۶۷،
[۱۱] . به نقل از روضه کافى، در بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۶۸، آمده است.