لباس اسلامی در روایات
اسلام عزیز، بر وفق مصلحت جامعه اسلامى، لباس زربفت، حریر، ابریشم و لباسى که از پوست حیوان مرده مىسازند و لباسى که از پوست حیوانات حرامگوشت به دست مىآید و انواع این گونه البسهها را حرام اعلام کرده و پوشیدن این نوع لباسها را درخور شأن انسان نمىداند انسان با خصوصیاتى که دارد، والاتر و آقاتر از آن است که به لباس حریر، یا ابریشم، یا طلاباف روى آورده و خود را با آنها بیاراید؛ وجود انسان عزیزتر از آن است که در لباسى که از پوست حیوان مرده یا حرام گوشت به دست مىآید پوشیده شود.
انسان، منبع کرامت و محل شرافت و مرکز فضایل و آیینه تجلى اسما و صفات ربوبى است، این موجود پرارزش نباید محکوم بدن و جسم گشته و به پوشاندن مقدارى گوشت و پوست با انواع لباسها و زینتها، عمر گرامى را تلف کند!!
در زمینه لباس باید توجه به طرح و نقشه حضرت دوست کند و آنچه را جناب او مىپسندد بپوشد، جسم به آن اندازه موقعیت ندارد که آدمى، شؤون گرانمایه خویش را فداى آن کند.
جنس لباس
علاّمه بزرگوار، مرحوم مجلسى(رحمه الله) در کتاب پرارزش «بحار الأنوار» در آداب زىّ و تجمل روایاتى را نقل مى کند که لازم است به پارهاى از آن روایات که بیانگر مسئله لباس است اشاره شود.
پیامبر بزرگ(صلى الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: جامه حریر مپوش تا در بهشت جامه حریر بر تو بپوشانند.۱
در حدیث دیگر آمده: هر کس جامه حریر بپوشد، پوستش در قیامت به آتش سوزانده مىشود.۲
به سند معتبر از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده: جامه پنبهاى بپوشید که آن پوشش رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) و پوشش ما اهل بیت است و نبىّ اسلام جامه مویى و پشمى نمىپوشید مگر به علت و جهتى.۳
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: جامه مویى و پشمى نپوشید مگر عذرى اقتضا کند.۴
امام صادق علیه السلام فرموده: کتان از پوشش پیامبران است و بدن را فربه مىکند.۵
رنگ لباس
در چند حدیث از نبىّ اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) آمده: جامه سپید بپوشید که پاکیزهترین و نیکوترین جامههاست.۶
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) اکثر اوقات جامه سپید مىپوشید.۷
حفص مؤذن مىگوید: حضرت صادق(علیه السلام) را در حرم پیامبر بین قبر و منبر دیدم که جامهاى زرد به رنگ بِهْ پوشیده بود و نماز مى خواند.۸
در حدیث حسن از حضرت صادق(علیه السلام) نقل شده: جامه سرخ تیره پوشیدن کراهت دارد، مگر براى تازه داماد.۹
ابوالعلا ـ که یکى از راویان حدیث است ـ مىگوید: حضرت صادق(علیه السلام) را در حال احرام دیدم که خود را با بُرد یمنى سبز پوشانده بود.۱۰
رسول اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) مىفرمود: سیاه پوشیدن مکروه است، مگر در سه چیز: کفش، کلاه [عمامه]، عبا.۱۱
نوع لباس
اسلام، مردم را از پوشیدن جامهاى که از حد معمول بلندتر است و علت فخر و کبر بر دیگران مىشود منع کرده است.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) به بازار رفت و سه پارچه خرید، به قیمت یک اشرفى، یکى را پیراهن کرد تا نزدیک بند پا و یکى را لنگ تا نیمه ساق و یکى را ردا تا پایینتر از کمر، آن گاه دست به آسمان برداشت و پیوسته حمد الهى کرد تا به خانه بازگشت.۱۲
امام موسى کاظم(علیه السلام) فرمود: ترجمه ظاهر وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ .۱۳ این است که جامههاى خود را پاک گردان با توجه به این که جامههاى حضرت رسول(صلى الله علیه و آله و سلم) همیشه پاک بود، مراد الهى این است که جامه را کوتاه کن که آلوده نشود (آلوده به کثافات ظاهر و آلوده به کبر و غرور و خودپسندى).۱۴
از حضرت باقر(علیه السلام) نقل شده: حضرت رسول(صلى الله علیه و آله و سلم) به شخصى وصیت کرد که زینهار که پیراهن و اِزار خود را بلند میاویز که این از تکبر است و خدا تکبر را دوست نمىدارد.۱۵
نبىّ اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) به ابوذر فرمود: هر که از روى تکبر جامهاش را بر زمین کشد، حق تعالى در قیامت نظر رحمت به او نفرماید.۱۶
اسلام، مردان را از پوشیدن لباس زنان و زنان را از پوشیدن لباس مردان منع مىکند۱۷ و همچنین مسلمانان را از پوشیدن لباسى که مخصوص به کفار است، نهى مىنماید.۱۸
امام باقر(علیه السلام) مىفرماید: جایز نیست زنان شبیه به مردان شوند؛ زیرا رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) لعنت کرد مردانى که خود را شبیه زنان کنند و زنانى که خود را شبیه مردان بیارایند.۱۹
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: خداى عزّ و جل به پیامبرى از پیامبرانش وحى فرمود که به مؤمنان بگو: جامه دشمنان مرا مپوشید و طعام دشمنان مرا نخورید و به مسلک دشمنان من سلوک ننمایید که شما هم جزء آنان قرار خواهید گرفت.۲۰
از مجموع روایات استفاده مىشود که مردان باید از لباس حریر، ابریشم و طلاباف بپرهیزند و از پوشیدن لباسى که از پوست حیوانات حرام گوشت تهیه شده خوددارى کنند و از پوشاندن بدن به لباس زنان و کفار خوددارى کنند و مرد و زن سعى کنند از پوشیدن لباسهایى که اسلام به هر یک از آنان حرام نموده کنارهگیرى نمایند و همچنین بر مردان و زنان لازم است از پوشیدن لباس بدن نما و لباس تنگ و لباسى که محرک شهوت نامحرمان است جدا خوددارى نمایند.
لحظه اى تأمل
زندگى ما در این جهان مادى مگر چند روز است؟ ما تا چه مدت در این دنیاى دون هستیم و تا کى مىتوانیم خیمه و خرگاه زندگى را در این زمین که سیارهاى بسیار کوچک و کمحجم است سرپا نگه داریم و تا چه زمان قدرت داریم در این جهان استقرار داشته باشیم؟ رحل اقامت تا کى مىتوان در سرا انداخت؟!
این چه بدبختى است که گریبان گروهى از مردان و زنان را گرفته که تمام ساعات پرارزش خود را وقف فراهم آوردن غذا و لباس براى جسم بىارزش مىکنند؛ عزیزان! ارزش و اعتبار شما به عقل و روح و باطن و قلب شما است، جسم را در گرما و سرما با اندک پارچهاى معمولى بپوشانید و این ظواهر کمارزش را وقف باطن پرارزش کنید، به خدا قسم در برزخ و قیامت به حسرتى دچار شوید که مافوق آن تصور ندارد و به روزى گرفتار آیید که پشیمانى در آن روز به شما سودى ندهد، به خود آیید و از خواب گران غفلت برخیزید، براى روزى که با دو متر پارچه کمارزش به خانه گور و به دنیاى برزخ مىروید فکرى کنید، دست به دامن خضر راهى بزنید تا از برکت وجود او، از ظلمات مادیگرى نجات پیدا کنید.
جمال الدین اصفهانى در نصیحت غافلان چنین سروده:
تو را ز مشرق پیرى دمید صبح مخسب
که خواب تیره نماید چو صبح شد روشن
شب جوانى ناگاه روز پیرى زاد
که دید زنگى هرگز به رومى آبستن
اگر سلامت جویى حقیقتاى مسکین
مساز در بن دندان اژدها مسکن
حیات دنیا خوابست و مرگ بیدارى
ز کان حکمت محض است این بلند سخن
هر آن که بیش خورد کم شود به معنا زآنک
چراغ کشته شود چون بشد ز حد روغن
میان جامه دلى زنده گر ندارى پس
به نام خواه کفن خوان و خواه پیراهن
ز بهر دنیا چندین عناگرى نکند
که مى نیرزد این مرده خود بدین شیون
اگر نباشى مردم دد و ستور مباش
و گر فرشته نباشى مباش اهریمن
مباش غره بدین گنده پیر دانا زآنک
هزار شوهر کشت و هنوز بکر آن زن
بمیر پیشتر از مرگ تا رسى جایى
که مرگ نیز نیاردت گشت پیراهن
اگر انسان، لحظهاى در منزلگاه با عظمت فکر نشیند و مرغ ملکوتى عقل را در میدان پهناور با عظمت هستى به پرواز آورد و از قله مرتفع اندیشه حقایق را بنگرد، به خود آمده به این نتیجه برسد که دنیا، کاروانسرایى بیش نیست و این مکان براى اقامت در اختیار او قرار نگرفته و عن قریب باید توشه مادى را بگذارد و به جهان دیگر برود که در آن جهان، جز توشه معنوى مایه دیگرى براى دستگیرى وجود ندارد و در آنجا باید در دادگاه حضرت الهى حاضر گشته و تمام برنامههاى خویش را در محضر حضرت حق جوابگو باشد.
در این صورت زندگى مادى را ساده و آسان گرفته و حاضر نیست لحظهاى از عمر را فداى فراهم آوردن پوشاکى و خوراکى غیرضرورى براى جسم کند، سعى مىکند، بپوشد و بخورد و فعالیت کند، اما براى خدا و براى تحصیل رضا و خشنودى حضرت دوست، در چنین حالتى حاضر نیست جز در راه او قدم بردارد و مىکوشد از آنچه که خلاف خواسته محبوب اوست دورى کند.خود را در تمام حالات مواظبت مىکند و همچون واعظى دلسوز و ناصحى حکیم خود را نصیحت و موعظه کرده و براى دیگران هم از بهترین نمونههاى عالى حسنات اخلاقى خواهد بود.
آرى، اندیشه در وضع خویش با کمکگیرى از اولیا خدا، انسان را بیدار کرده و به علم حقیقى رسانده و به سعادت ابدى متصل مىکند.
پینوشتها
۱- بحار الأنوار: ۸۰/۲۴۸، باب ۵، حدیث ۸.
۲- علل الشرایع: ۲/۳۸۴، باب ۵۷، حدیث ۳.
۳- مستدرک الوسائل: ۳/۲۵۴، باب ۱۵، حدیث ۱.
۴- الکافى: ۶/۴۴۹، باب لبس الصوف والشعر و الوبر، حدیث ۱.
۵- وسائل الشیعه: ۵/۲۹، باب ۱۶، حدیث ۱.
۶- وسائل الشیعه: ۵/۲۶ ـ ۲۷، باب ۱۴.
۷- وسائل الشیعه: ۵/۲۷، باب ۱۴، حدیث ۵۸۰۱.
۸- حلیه المتقین: ۱۷.
۹- وسائل الشیعه: ۵/۲۹، باب ۱۷، حدیث ۵۸۰۶.
۱۰-حلیه المتقین: ۱۷.
۱۱- الکافى: ۶/۴۴۹، باب لبس للسواد، حدیث ۱.
۱۲- وسائل الشیعه: ۵/۴۰، باب ۲۲، حدیث ۵۸۴۳.
۱۳- مدثر ۷۴: ۴.
۱۴- وسائل الشیعه: ۵/۴۰، باب ۲۲، حدیث ۵۸۴۴.
۱۵-وسائل الشیعه: ۵/۴۱، باب ۲۳، حدیث ۵۸۴۸.
۱۶- حلیه المتقین: ۱۸.
۱۷- وسائل الشیعه: ۵/۲۵، باب ۱۳.
۱۸- وسائل الشیعه: ۴/۳۸۲، باب ۱۹.
۱۹- وسائل الشیعه: ۲۰/۲۲۱، باب ۱۲۳، حدیث ۱.
۲۰- وسائل الشیعه: ۴/۳۸۵، باب ۱۹، حدیث ۵۴۶۸.
منبع: استاد حسین انصاریان شرح کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه