عصر ظهور یا مدینه فاضله
موعود در اسلام
مقدمه
انسان در طول تاریخ، هیچ گاه از اندیشه و رؤیاى «به زیستن» فارغ نبوده و نگاه او همواره براى یافتن آیندهاى بهتر و سامان یافتهتر، دوخته شده است.
با آن که زورمداران و استضعاف گران، همیشه مخالفان رژیم خود را در هم مىکوبند، در بند مىکنند، به زندان مىاندازند، به خاک و خون مىکشند و مىخواهند از هر طریق ممکن موقعیتخویش را حفظ کنند; اما مستضعفان به امید رسیدن به روزى خوش – روزى که به خواستههاى مشروع خود برسند – زندگى را بر حاکمان ستمگر، سخت و تلخ ساخته و مسیر تاریخ را عوض کردهاند. سیاه پوست آمریکایى و آفریقایى قیام کرده حقوق خود را مىطلبند. مردم اندونزى، الجزایر و ایران بپا خواسته استعمار و استعمارگران را طرد مىکنند و به حیات آنها خاتمه مىدهند و فلسطینىها به انتفاضه خود ادامه مىدهند.
آرزوى به زیستن و داشتن زندگى آرام، با زندگى بشر عجین بوده و در طول تاریخ، از آن جدا نشده است. او همواره، به فکر چنان روزى بوده و آنى از این اندیشه، جدا نشده است; گرچه هنوز در ایجاد چنان زندگى مطلوب و ایده آل خود، موفقیتى نداشته است.
رؤیاى مزبور در زندگى انسان، به گونه هاى مختلفى تبلور یافته و اندیشمندان هر عصرى، براى تعبیر شدن آن، چارهها اندیشیده و آن را در قالب «مدینه فاضله» مطرح کردهاند که در آن از نابسامانى و دغدغه هاى جوامع موجود، اثر و نشانى نباشد.
از مدینه فاضله افلاطونى گرفته تا مدینه فاضله فارابى، و از مدینه فاضله کمونیستها و سوسیالیستهاى تخیلى و بهشت موعود آنان، گرفته تا مدینه فاضله عصر روشنگرى و انسانمدارى … آنها به خیال خود بشر را از قید و بند دین و آداب و تکالیف دینى آزاد نموده و انسان را محور همه چیز قرار دادهاند و دین و مذهب انسانیت را پایه گذارى کردهاند.
اما «مدینه فاضله موعود» اسلام – که در قرآن و روایات وعده تحقق آن داده شده – غیر از این مدینههاى فاضلهاى است که دیگران مطرح کردهاند; زیرا ویژگىهاى مدینه فاضله اسلامى – که در عصر حکومتحضرت مهدى (عج) تحقق پیدا خواهد کرد – به گونهاى است که آن را از سایر مدینههاى فاضله پیشنهادى دیگران، ممتاز مىسازد. در این مقاله نخستبه آینده جهان از دیدگاه اسلام اشاره مىشود; سپس ویژگىهاى عصر ظهور و مدینه فاضله اسلام بیان مىگردد.
الف) آینده جهان در دیدگاه اسلام
اوضاع آشفته و اسفناک جهان، مردم را به وحشت انداخته و جنگهاى سرد و گرم، مسابقه تسلیحاتى، صف آرایى قدرتمندان و… جهانیان را خسته و فرسوده کرده است. تولید و تکثیر سلاحهاى جنگى، نسل بشر را تهدید به نابودى مىکند، و خودسرى و طغیان غارتگران بین المللى، ملل عقب نگاه داشته شده را از تمام شؤون زندگى ساقط ساخته است.
محرومیت روز افزون طبقه ضعیف، استمداد گرسنگان جهان و گسترش فقر و بىکارى، وجدانهاى زنده و دلهاى حساس را پریشان نموده است. تنزل اخلاق انسانها، بىرغبتى نسبتبه امور دینى، روى گردانى از قوانین الهى، افراط در مادىگرى و رونق یافتن مظاهر فساد و شهوت پرستى، روشنبینان و آگاهان جهان را مضطرب کرده است.
این اوضاع خیرخواهان، عاقبت اندیشان و اصلاح طلبان را سرگردان نموده و زنگ سقوط انسانیت در گوش آنان طنین انداخته است و آنان را نسبتبه اوضاع آینده جهان بدبین کرده است. آنان از عواقب وخیم و سرنوشتخطرناک آن به خود مىلرزند و از حل مشکل جهان اظهار عجز مىکنند.
در این میان مسلمانان آگاه – به ویژه شیعیان – از یاس و نومیدى دورى گزیده و به عاقبت و سرنوشتبشر خوشبیناند. آنان در انتظار روز موعود اسلام و مدینه فاضله آن، روز شمارى مىکنند و عاقبت کار را از آن مردم نیک کردار مىدانند. ایشان معتقداند که از قوانین موضوعه و سازمانهاى پر زرق و برق بین المللى، کارى ساخته نیست. آن مدینه فاضله و عصر درخشانى که در آن بشر به سعادت و کمال لایق خویش مىرسد. حاکمیت در آن زمان، از آن امام معصوم است که از خطا، اشتباه و غرض ورزى منزه و پاک است. این همان روزى است که قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام، بشریت را مامور به انتظار چنان روزى نموده و دستور ایجاد زمینه و آمادگى از هر جهت را به بشریت دادهاند. این عقیده نشات گرفته از آیات قرآن و روایات متواتر قطعى از طریق اهل بیت علیهم السلام است.
انتظار در آیات و روایات: (۱)
آیات:
۱. «قال موسى لقومه استعینوا بالله، واصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبه للمتقین; (۲) موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى بخواهید و شکیبایى کنید، به تحقیق که زمین از آن خدا است; به هر کس از بندگانش بخواهد منتقل مىفرماید و حسن عاقبت از آن پرهیزکاران است» .
۲. «واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض ومغاربها التى بارکنا فیها وتمت کلمه ربک الحسنى على بنى اسرائیل بما صبروا ودمرنا ما کان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون; (۳) و میراث دادیم به قومى که ضعیف شمرده شده بودند خاورهاى زمین و باخترهاى آن را که مبارک گردانیده بودیم، و تمام گردید کلمه و وعده نیکوى پروردگار تو بر بنى اسرائیل به سبب آن که صبر کردند، و ویران ساختیم آنچه را فرعون و قومش مىساختند و آنچه را که افراشته بودند» .
۳. «بل نقذف بالحق على الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق; (۴) بلکه حق را به شدت بر باطل افکنیم، پس حق باطل را در هم مىشکند، آن گاه از میان مىرود.»
۴. «یریدون لیطفؤا نور الله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون (۵) ; مىخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند و خداوند تمام کننده نور خویش است هر چند کافران را خوش نیاید» .
۵. «ولقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادى الصالحون; (۶) همانا در زبور پس از ذکر (تورات)، نگاشتیم که زمین را بندگان شایسته به ارث مىبرند» .
۶. «ونرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین; (۷) ما اراده کردیم که بر آنان که در زمین استضعاف شدند، منت گذاریم و آنان را پیشواى مردم و وارث زمین و ملک و جاه گردانیم» .
۷. «ولقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون وان جندنا لهم الغالبون; (۸) همانا عهد ما درباره بندگانى که به رسالت فرستادیم، سبقت گرفته است که البته آنها بر کافران فتح و پیروزى یابند و قطعا سپاهیان ما غالباند» .
۸. «ویرید الله ان یحق الحق بکلماته ویقطع دابر الکافرین; (۹) و خداوند مىخواست که صدق سخنان حق را ثابت گردانیده و ریشه کافران را از بیخ بن برکند» .
۹. «وعد الله الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض; (۱۰) خداوند وعده فرموده به کسانى از شما که ایمان آورده و نیکوکار گردد [به این که] در زمین خلافت دهد» .
۱۰. «فان حزب الله هم الغالبون; (۱۱) همانا حزب خدا پیروز است.»
۱۱٫ «هوالذى ارسل رسوله بالهدى ودین الحق لیظهره على الدین کله; (۱۲) او استخدا که رسول خود را با دین حق به هدایتخلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم او را تسلط و برترى دهد.»
روایات:
۱٫ حضرت على علیه السلام فرمود: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس على ولدها وتلى عقیب ذالک ونرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض; (۱۳) دنیا پس از چموشى – همچون شترى که از دادن شیر به دوشندهاش خوددارى مىکند و براى بچهاش نگه مىدارد – به ما روى مىآورد…
[سپس حضرت آیه شریفه را قرائت کرد]» .
۲. «قال رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم لو لم یبق من الدهر الا یوم، لبعث الله رجلا من اهل بیتى یملاها عدلا کما ملئت جورا; (۱۴) رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: اگر باقى نماند از روزگار مگر یک روز، البته خداوند بر مىانگیزد مردى از اهل بیت مرا که زمین را از عدل پر کند، همچنان که از ستم پر شده باشد» .
۳. «قال الصادق علیه السلام: ان لنا دوله یجیء الله بها اذا شاء، ثم قال: من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر; (۱۵) امام صادق علیه السلام فرمود: البته براى ما دولتى است که وقتى خداوند خواست، آن را مىآورد. هر کس شاد مىشود که از اصحاب قائم باشد باید منتظر باشد و باید کار به پارسایى و اخلاق نیک کند و چنین کسى منتظر است» .
روایات در این رابطه بسیار است که نیاز به نقل همه آنها نیست.
طبق این آیات و روایات خداوند، وعده تشکیل حکومت واحد جهانى، بسط و غلبه دین اسلام بر کلیه ادیان، زمامدارى صالحان و شایستگان پیروزى حزب الله و غلبه لشکریان خدا بر جنود شیطان را داده است. البته این وعده تا کنون محقق نشده است و در روایات نیز، گفته شده که این موضوع در عصر ظهور مهدى علیه السلام واقع خواهد شد. از این رو شیعه و آگاهان از اهل سنت، به چنان روزى معتقد شده و انتظار آن را مىکشند و کلام رسول خدا (افضل العباده انتظار الفرج) (۱۶) را مربوط به آن عصر و انتظار آن مدینه فاضله مىدانند.
بر اساس آیات قرآن و روایات اهل بیت، آینده جهان، روشن و امید بخش است; هرچند که امروزه تیره و تاریک مىباشد. از این رو ما به امید روزى نشستهایم که حاکمیت در آن، مخصوص ولى معصوم خدا و قوانین جارى در آن، مبتنى بر احکام الهى باشد، عدل و علم گسترش یافته و برادرى و برابرى در جامعه حاکم گردد. ظلم، ستم، جهل، تیرگى، کینه توزى و خونریزى در آن ریشه کن گردد و از اختلافات و وجود طبقات برتر و فروتر و استکبار و استضعاف در آن، خبرى نباشد.
ب) ویژگىهاى عصر ظهور (مدینه فاضله اسلامى)
مدینه فاضله اسلامى – که در عصر ظهور به دست مهدى آل محمد صلى الله علیه و آله وسلم بنا مىشود – ویژگىها و خصایصى دارد که آن را از سایر مدینههاى بیان شده، ممتاز و جدا مىسازد; که در ذیل به بعضى از آنها اشاره مىشود:
۱ . حاکم در عصر ظهور
پیشرفتها در عصر ظهور، معلول عواملى است که یکى از آنها وجود رهبرى معصوم، پاک و منزه از هر نوع عیب و نقص (از قبیل احساسات حیوانى، خشم، غضب بىجا، شهوت، کبر و غرور و خودخواهى) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملتها، جمعیتها و نژادها، با چشم مهربانى و برابرى نگاه مىکند و فرقى بین اقوام و قبایل قائل نیست. بین سیاه و سفید، آسیایى و آمریکایى و اروپایى و آفریقایى فرقى نمىگذارد و به همه با دید یکسان مىنگرد; در حالى که رهبران دیگر دنیا چنین نیستند، و عالىترین همت آنان، استثمار دیگران و هضم یک جامعه در جامعه قوىتر و کوشش براى یک ملت است. آنها مىخواهند ملتى را فداى ملت دیگر کنند و ذخایر طبیعى ملت ضعیف را به نفع ملتخود تصاحب نمایند.
اما رهبران الهى چون وابسته به جمعیتخاصى نبوده و خود را وابسته به خدایى مىدانند که خالق و رازق همه است، هدفشان آسایش عمومى، آزادى گسترده و تشکیل یک سازمان عالى الهى است که در سایه آن، بشر مانند افراد یک خانواده زندگى کنند و سفید و سیاه باهم برادر و برابر باشند.
آرى سرانجام اداره امور جهان، در کف با کفایت صالحترین افراد بشر قرار خواهد گرفت و به برکت وجود آن حاکم معصوم الهى، بشریت از آسیب ظلم و ستم نجات یافته، از ترس فقر، پریشانى، ناامنىهاى گوناگون و بى عدالتىها آزاد خواهد شد. اینک که عالم به سوى یک آینده درخشان، تکامل روحانى و عقلانى، نظام مستحکم دینى و الهى، عصر صلح و صفا و برادرى و همکارى، پیش مىرود. ما نیز به امید آن عصر نورانى، با نشاط فراوان و دلى زنده پا برجا ایستاده و انجام وظیفه مىکنیم و تنها آرزوى ما، زندگى در پناه حکومت آن راد مرد عالم بشریتحضرت مهدى (عج) است.
۲٫ حکومت در عصر ظهور
حکومتى که در مدینه فاضله اسلامى و در عصر حاکمیت امام مهدى (عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حکومتهاى موجود در عالم فرق دارد. حاکم، نوع حکومت، قوانین و نظامات جارى در آن، هیچ شباهتى با حکومتهاى موجود در عالم ندارد: نوع حکومتش، الهى و بر مبناى ایمان به خداى یگانه و توحید خالص است و هدفش متحد کردن جماعتها و ملتها، برداشتن دیوارهاى امتیازات و اعتبارات بیهوده، برقرار کردن توحید کلمه، ایجاد همکارى و ارتباط بین مردم است. حاکم آن نیز امام معصوم، احیا کننده شریعت نبوى و مجرى قوانین اسلامى و دستورات الهى است. اسلام مىخواهد تمام اختلافات و جدایىها را که به نامهاى گوناگون پدید آمده، به وسیله عقیده توحیدى، از میان بردارد. تمامى اختلافات نژادى، طبقاتى، ملى، وطنى، جغرافیایى، مسلکى، حزبى و زبانى باید از میان برود و سبب امتیاز، افتخار و اعتبار نباشد و حتى در آن حکومت، اختلاف دینى هم باید کنار گذاشته شود و همه، در زیر پرچم اسلام تسلیم فرمان خدا باشند. این همان حکومت واحد جهانى است که کره زمین با یک حاکم، یک نوع حکومت و با یک شیوه و روش عادلانه اداره مىشود. اسلام براى بشر چنین حکومتى را پیش بینى کرده و در حدودى که وظیفه تشریع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملى شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه کامل آن کرده است. اساسا حفظ یک انسان کامل به عنوان ولى الله الاعظم و نگهدارى آن در پشت پرده غیبت، براى تشکیل چنان حکومت واحد جهانى است; زیرا تشکیل چنان حکومتى، از عهده انسانهاى عادى خارج است.
۳٫ عدل در عصر ظهور
در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمینهها مورد توجه و عنایتبوده است; از بعد عقیدتى و دینى گرفته تا بعد فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنتبر مىآید که عدل و مظاهر آن، پسندیده و موجب خشنودى حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگى و اقامه آن در سطح وسیع اجتماعى است; یعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و کمال روحى نایل گردند که تمام افراد یا حداقل اکثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.
پیامبران الهى، در ماموریت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بین همه انسانها بودهاند و مىخواستند مردم را طورى تربیت کنند که آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن که به زور و قدرت حاکم به عدالت تن دهند. قرآن کریم مىفرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» . (۱۷)
از این آیه استفاده مىشود که پیامبران مىخواستند، مردم را طورى تربیت کنند تا خود، قیام به قسط نمایند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «لیقوم الناس بالقسط» و نفرمود: «لیقیموا الناس بالقسط» تا معنایش این باشد که پیامبران به عنوان حاکم عادل، مانند سایر زمامداران عادل، مردم را با نیروى نظامى و انتظامى و قدرتهاى اجرایى، به رعایت عدل وا دارند; زیرا فرق استبین این که حاکمى خود عادل باشد و بخواهد در حکومت او عدل اجرا شود و به کسى ستم نگردد و بین آن که مردم در جامعه، از نظر کمالات و درک عقلانى به جایى برسند که خود اقامه عدل نمایند و بفهمند که عدل برتر از ظلم است و در آنان کششى نسبتبه ظلم نباشد.
به هر حال در اسلام و تعالیم الهى، عدل از جایگاه رفیعى برخوردار است تا جایى که همه انسانها مامور شدهاند در تمام زمینههاى زندگى خود – در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سیاسى و نظامى، در گفتار و کردار و… عدالت را مراعات کنند:
«اعدلوا هو اقرب للتقوى; (۱۸) عدالت ورزید که عدالتبه تقوا نزدیکتر است» .
و «اذا قلتم فاعدلوا; (۱۹) وقتى سخن گفتید به عدالتسخن گویید» .
و «ان الله یامر بالعدل و الاحسان; (۲۰) خداى متعال به عدل و احسان امر مىکند» .
و «و لا یجرمنکم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى; (۲۱) …» .
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده است:
«من لم یحمد عدلا و لم یذم جورا فقد بارز الله تعالى بالمحاربه; (۲۲) هر کس عدل را تمجید نکند و از جور و بیداد مذمت ننماید، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است» .
آیات و روایات درباره شرافت، عظمت و اهمیت «عدالت» به قدرى زیاد است که از گنجایش این نوشتار خارج است.
بنابراین کلمه عدل، واژه غریبى نیست; اما حقیقتى قریب هم نیست. بشر در طول تاریخ زندگى خود، همواره منتظر بوده که روزى، این خواب تعبیر شود و عدل در جوامع بشرى حاکم گردد. انسانهاى بسیارى نیز با اندیشه عدل و عدالتخواهى، به فکر تعبیر این رؤیاى شیرین بشرى بر آمده و تلاش بسیار کردهاند; اما تلاش آنان در بیشتر موارد کم ثمر یا بىثمر مانده و عدالت در معناى حقیقى آن، همچنان در عالم رؤیا باقى مانده است. وه چقدر سخت است تعبیر نشدن این رؤیاى شیرین و دلپذیر! رؤیایى که تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاریخ، با آن عجین بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبیر آن خسته و کم سو گشته است.
با همه این احوال، هیچ گاه آرزوى تعبیر شدن این رؤیا، در اعماق دل و جان انسانها به یاس و ناامیدى تبدیل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاریخ افزون مىگردد، از شماره انتظار ما کاسته مىشود و این همان چراغ امیدى است که قرنها در دل انسانها، به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او که نامش «عدل» است:
«السلام على العدل المشتهر» و «اللهم صل على ولى امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر» . (۲۳)
دو چیز از شاخصه هاى اصلى حکومت او است:
۱٫ حکومت واحد جهانى که تنها او است که چنین حکومتى را ایجاد مىکند.
۲٫ عدل جهانى که تنها در جامعهاى که او تشکیل مىدهد و خود در راس آن قرار مىگیرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مىشود. همان گونه که حکومت او جهانى است، عدل او نیز گسترده و جهانى است و در روایات، این شاخصه از سایر شاخصههاى دیگر کومتحضرت مهدى (عج)، بارزتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
«یملا الله الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» .
رسول خدا در حدیثى فرمود: «ابشرکم بالمهدى یبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض…; (۲۴)
مژده مىدهم شما را به مهدى که او در امت من، به هنگام اختلاف و سختىها بر انگیخته مىشود. پس زمین را پر از قسط و عدل مىسازد; همان طورى که از جور و ستم پر شده باشد. ساکنان آسمان و زمین از او راضى مىشوند و…» .
بنابراین در مدینه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجى عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به میان مىآید. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زوایاى ناپیداى جامعه، گسترده مىشود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانههاى مردمان نفوذ مىکند و مامن و مسکن وجود آنان را سامان مىبخشد. (۲۵)
در حکومت آن حضرت هیچ ویژگى به اندازه «عدل و قسط» ، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مىشناسند و الآن نیز آنچه در اولین لحظه از نام مبارک او در ذهن خطور مىکند، عدل او است.
۴٫ علم در عصر ظهور
عصر ظهور، زمان گسترش و شکوفایى علم و دانایى است، و مدینه فاضله اسلامى، شهر علم و دانش است. با آمدن منجى عالم، همان گونه که ظلم و بیداد جاى خود را به عدل و دادگرى مىسپارد، و نابسامانىهاى اجتماعى به سامان مىگراید; جهل و نادانى نیز جاى خود را به علم و دانایى مىدهد و جهان از نور عقل و دانش آکنده مىشود. علوم و دانشهایى که در طول اعصار و قرون در پشت پردهها مکنون مانده بود، ابراز مىگردد و مرز دانایى و یادگیرى تا سراپرده منازل و اعماق وجود تک تک انسانها، گسترش مىیابد.
امام صادق علیه السلام در این باره فرموده است:
«العلم سبعه وعشرون حرفا فجمیع ما جائتبه الرسل حرفان، فلم یعرف الناس حتى الیوم غیر الحرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسه و العشرین حرفا فبثها فى الناس و ضم الیها الحرفین حتى یبثها سبعه و عشرین حرفا; (۲۶)
علم و دانش ۲۷ حرف است و ۲۷ شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پیامبران الهى براى مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناختهاند. اما هنگامى که قائم ما قیام کند. ۲۵ حرف و شاخه و شعبه دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر مىسازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه مىکند تا ۲۷ حرف کامل و منتشر گردد» .
این حدیثبه روشنى، جهش فوق العاده علمى عصر انقلاب مهدى (عج) را مشخص مىسازد; یعنى، تحول و پیشرفتى به میزان بیش از دوازده برابر، نسبتبه تمامى علوم و دانشهایى که در عصر همه پیامبران راستین به بشریت اعطا شده است، پیش مىآید و درهاى تمامى رشتهها و شاخههاى علوم مفید و سازنده، به روى انسانها گشوده مىشود و راهى را که بشر طى هزاران سال پیموده، به میزان بیش از دوازده برابر آن در اندک زمانى پیموده مىشود.
حضرت امام باقر علیه السلام نیز فرموده است:
«۷اذا قام قائمنا وضع الله یده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملتبها احلامهم; (۲)
هنگامى که قائم ما قیام کند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مىگذارد و عقول آنها را با آن کامل و افکارشان را پرورش داده تکمیل مىکند» .
بدین ترتیب، در پرتو ارشاد و هدایتحضرت مهدى (عج) و در زیر دست عنایت او، مغزها در مسیر کمال به حرکت در مىآید و اندیشهها شکوفا مىشوند. کوته بینىها، تنگنظرىها و افکار پست و پلید – که سرچشمه بسیارى از تضادها و برخوردهاى خشونتآمیز اجتماعى است – ، برطرف مىگردد. مردمى بلند نظر، با افکارى باز و سینههایى گشاده و همتى والا و بینشى وسیع، پرورش مىیابند، لذا هر ۲۷ حرف علم پیاده مىشود.
۵٫ ارتباطات در عصر ظهور
در عصر ظهور، به جهت جهش علمى و پیشرفت فن آورى و صنعت، وسایل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پیشرفته خواهد بود که دنیا را همچون کف دست نشان مىدهد و براى آگاهى به اقصى نقاط کشور، نیازى به وسایل و ابزار ارتباطى امروزى نیست. از این رو حکومت مرکزى، نسبتبه کل عالم – که تحتحکومت واحد او هستند – تسلط کامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت، وارد عمل شده، مشکل را حل مىکند و هرگونه توطئه و فساد را در نطفه خفه مىسازد. بین امام مهدى (عج) و مردم، نامه رسانى وجود ندارد و مردم در هر نقطهاى از کره زمین، امام را مشاهده مىکنند و امام با آنان سخن مىگوید. این مساله، اختصاص به امام و رعیت ندارد; بلکه مردم عادى نیز با همدیگر سخن مىگویند و همدیگر را مشاهده مىکنند، در حالى که یکى در مشرق عالم و دیگرى در مغرب آن است.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
«ان قائمنا اذا قام مد الله لشیعتنا فى اسماعهم و ابصارهم حتى لا یکون بینهم و بین القائم علیه السلام برید، یکلمهم فیسمعون، و ینظرون الیه و هو فى مکانه; (۲۸)
هنگامى که قائم ما قیام کند، خداوند آن چنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت مىکند که میان آنان و آن حضرت (رهبر و پیشوایان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن مىگوید و آنان سخنش را مىشنوند و او را مىبینند; در حالى که او در مکان خویش است [و مردم در نقاط دیگر جهان]» .
وسایل انتقال صدا و تصویر، به طور همگانى، ساده و آسان در اختیار همه پیروان او قرار مىگیرد; آن چنان که چیزى به نام اداره پست در آن عصر، چیز زایدى به حساب مىآید و مسائل جارى آن حکومت، بدون نیاز به کاغذ بازى، حل و فصل مىشود; زیرا همه دستورها و برنامهها با سیستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا مىشود.
امام صادق علیه السلام، در گفتار دیگرى این حقیقت را به طور بارزى تکمیل فرموده است:
«ان المؤمن فى زمان القائم و هو بالمشرق لیرى اخاه الذى فى المغرب وکذا الذى فى المغرب یرى اخاه الذى بالمشرق; (۲۹)
مؤمن در زمان حضرت مهدى (عج) در حالى که در مشرق استبرادر خود را در مغرب مىبیند و همچنین کسى که در مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده مىکند» .
بنابراین ارتباط مستقیم نه تنها در سطح حکومت; بلکه در میان عموم نیز عملى مىشود. در این زمان پیوندهاى ظاهرى، جسمانى و معنوى دلها را استحکام مىبخشد، به گونهاى که جهان به راستى به شکل یک خانه و مردمش همچون اهل یک خانواده در مىآیند.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
«اذا تناهت الامور الى صاحب هذا الامر رفع الله تبارک وتعالى له کل منخفض من الارض وخفض له کل مرتفع حتى تکون الدنیا عنده بمنزله راحته فایکم لو کانت فى راحته شعره لم یبصرها; (۳۰)
وقتى کارها به صاحب اصلى ولایت [حضرت مهدى علیه السلام] برسد، خداوند هر نقطه فرورفتهاى از زمین را براى او مرتفع و هر نقطه مرتفعى را پایین مىبرد. آن چنان که تمام دنیا نزد او به منزله کف دستش خواهد بود. کدام یک از شماها اگر در کف دستش مویى باشد، آن را نمىبیند؟»
طبق این حدیث در عصر ظهور، یک سیستم نیرومند و مجهز، براى انتقال تصویرها به وجود خواهد آمد که شاید تصور آن امروزه براى ما مشکل باشد. تمام جهان به منزله کف دستخواهد شد و پستى و بلندىهاى زمین، مانع از رؤیت موجودات روى زمین نخواهد بود. البته بدون یک چنین سلطه اطلاعاتى و ارتباطى بر تمام کره زمین، حکومت واحد جهانى و صلح، امنیت و عدالتبه طور همه جانبه، امکانپذیر نخواهد بود. براى اداره چنان حکومتى، امکانات زیادى لازم است که خداوند آنها را در اختیار او و تشکیلاتش قرار مىدهد.
امام باقر علیه السلام نیز فرموده است:
«انما سمى المهدى لانه یهدى الى امر خفى حتى انه یبعث الى رجل لا یعلم الناس له ذنب فیقتله حتى ان احدکم یتکلم فى بیته فیخاف ان یشهد علیه الجدار; (۳۱)
حضرت مهدى (عج) از این جهت مهدى نامیده شده است که به امور مخفى و پنهان هدایت مىشود، تا آن جا که گاه او به سراغ کسى مىفرستد که مردم او را بىگناه دانسته و به قتل مىرساند [زیرا از گناه نهانى او همانند قتل نفس که موجب قصاص است آگاه است] و تا آن جا که برخى از مردم هنگامى که درون خانه خود سخن مىگویند، مىترسند دیوار بر ضد آنها شهادت دهد» .
این حدیث نیز گواه آن است که در آن عصر، نیکان و پاکان در نهایت آزادى به سر مىبرند; خلافکاران چنان تحت کنترلاند که ممکن است امواج صوتى آنان، با وسایل پیشرفتهاى از دیوار خانههایشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم، مىتوان فهمید که آنها در درون خانه چه گفتهاند؟ !
گفتنى است که این پیشرفتهاى عظیم، محصول تکامل علمى عصر بعد از ظهور است، نه اعجاز; زیرا زندگى بشر در این عالم، باید مطابق سنتهاى طبیعى باشد; نه اعجازى که امرى استثنایى و براى موارد ضرورى و فوق العاده است، آن هم در مسیر اثبات حقانیت دعوت نبوت یا امامت.
۶٫ رفاه و آسایش در عصر ظهور
مدینه فاضله اسلامى، در حقیقت آرمان شهر آسایش و رفاه همگانى است. رفاه و تنعم به گونهاى خواهد بود که دیگر نیازمندى در سطح جامعه یافت نمىشود; چون توزیع عادلانه منابع و ثروت جایى براى فقر و طبقه ضعیف باقى نمىگذارد. در آن جامعه، مانند جوامع کنونى عمل نمىشود که بیش از هشتاد درصد ثروت، در دست کمتر از بیست درصد و بیست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتیجه طبقه مرفه و فقیر پیدا شود.
به علاوه در آن عصر، به جهت اجراى عدالت، نه آسمان از ریزش برکات خود بر مردم دریغ مىورزد و نه زمین امساک مىکند; بلکه هرچه دارند در اختیار بشر قرار مىدهند. از این رو در شهر عدالت که حقوق انسانها محور توجه و برنامه ریزى است، بالطبع بذر این توجه، محصولى چون رفاه و برخوردارى همگانى از موهبتهاى الهى را در پى خواهد داشت. این موضوع در روایات اهل بیت علیهم السلام به خوبى تبیین شده است:
«انه یبلغ سلطانه المشرق والمغرب وتظهر له الکنوز ولایبقى فى الارض خراب الا یعمره; (۳۲)
حکومت او شرق و غرب جهان را فرا مىگیرد و گنجهاى زمین براى او ظاهر مىشود و در سرتاسر جهان جاى ویرانى باقى نخواهد ماند; مگر این که آن را آباد خواهد ساخت» .
امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا قام القائم حکم بالعدل وارتفع فى ایامه الجور وآمنتبه السبل واخرجت الارض برکاتها ورد کل حق الى اهله… و حکم بین الناس بحکم داود وحکم محمد صلى الله علیه و آله وسلم فحینئذ تظهر الارض کنوزها وتبدى برکاتها ولایجد الرجل منکم یومئذ موضعا لصدقته ولا لبره لشمول الغنى جمیع المؤمنین…; (۳۳)
وقتى که قائم قیام کند، حکومت را براساس عدالت قرار مىدهد و ظلم و جور در دوران او برچیده مىشود و جادهها در پرتو وجودش، امن و امان مىگردد، و زمین برکاتش را خارج مىسازد و هر حقى به صاحبش مىرسد، و در میان مردم، همانند داود و محمد صلى الله علیه و آله حکم و داورى مىکند. در این هنگام زمین گنجهایش را آشکار مىسازد و برکات خود را ظاهر مىکند و کسى موردى را براى انفاق و صدقه و کمک مالى نمىیابد; زیرا همه مؤمنان بى نیاز و غنى خواهند شد…» .
بیان ظاهر شدن برکات زمین و خارج شدن گنجها، نشان مىدهد که هم مساله زراعت و کشاورزى به اوج ترقى خود مىرسد و هم تمام منابع زیر زمینى، کشف و مورد استفاده قرار مىگیرد. در آمد سرانه افراد، آن قدر بالا مىرود که در هیچ جامعهاى، فقیرى پیدا نمىشود و همه به سر حد بى نیازى و خود کفایى مىرسند.
امام على علیه السلام فرمود: «یزرع الانسان مدا، یخرج له سبعماه مد کما قال الله تعالى کمثل حبه انبتتسبع سنابل فى کل سنبله ماه حبه والله یضاعف لمن یشاء; (۳۴) [در عصر حضرت مهدى] انسان یک مد مىکارد و هفتصد مد برداشت مىکند، چنان که مضمون آیه شریفه قرآن است» .
رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:
و یخرج له الارض افلاذ کبدها ویحثوالمال حثوا ولایعده عدا; (۳۵)
زمین در آن عصر قطعات کبد خود را براى او بیرون مىفرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در میان مردم پخش مىکند.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:
«ابشرکم بالمهدى یملا الارض قسطا کما ملئت جورا وظلما، یرضى عنه سکان السماء والارض یقسم المال صحاحا فقال رجل ما معنى صحاحا؟ قال: بالتسویه بین الناس، ویملا قلوب امه محمد غنى ویسعهم عدله حتى یامر منادیا ینادى یقول: من له بالمال حاجه فلایقوم من الناس الا رجل واحد ثم یامر له بالمال فیاخذ ثم یندم ویرد; (۳۶)
شما را به ظهور حضرت مهدى علیه السلام بشارت مىدهم که زمین را پر از عدالت مىکند، همان گونه که پر از جور و ستم شده است. ساکنان آسمانها و زمین از او راضى مىشوند و اموال و ثروتها را به طور صحیح تقسیم مىکند. شخصى پرسید تقسیم صحیح ثروت چیست؟ فرمود: به طور مساوى در میان مردم تقسیم شود و دلهاى پیروان محمد را پر از بى نیازى کند و عدالتش همه را فراگیرد، تا آن جا که دستور دهد کسى با صداى بلند صدا زند که هر کس نیاز مالى دارد، برخیزد. هیچ کس جز یک نفر بر نمىخیرد، سپس امام دستور مىدهد مال قابل ملاحظهاى به او بدهند; اما او به زودى پشیمان مىشود که چرا آزمند و حریص بوده است و مال را بر مىگرداند» .
۷٫ سفر به فضا در عصر ظهور
در عصر ظهور، به جهت وسایل فوق مدرنى که در اختیار مردم قرار مىگیرد، سفر به فضا و کرات بالا، همانند سفرهاى زمینى امرى عادى خواهد شد. البته روایات این باب، سفر به آسمانها را براى خود آن حضرت مىدانند; لکن ظاهرا وضع آن زمان، به گونهاى خواهد بود که سفر به آسمانها همانند سفر از قارهاى به قاره دیگر در عصر ما بوده و امکانات سفر به فضا، در اختیار همه قرار خواهد گرفت; یعنى، زندگى بر روى زمین در آن مدینه فاضله، وارد مرحله جدیدى خواهد شد که به طور کلى با وضعیت گذشته فرق دارد. همان گونه که امروزه بشر به پیشرفتهایى در صنایع و نرمافزار ستیافته که اگر در گذشته گفته مىشد، پذیرش آن تنها از طریق اعجاز مورد قبول واقع مىشد. از این رو پیشرفتهاى آن عصر براى مردم امروز ما، به آسانى قابل قبول نیست و عدهاى هم آن را از باب اعجاز حضرت مهدى (عج) قبول مىکنند.
امام باقر علیه السلام در همین رابطه مىفرماید:
«ذخر لصاحبکم الصعب، قلت: وما الصعب؟ قال ما کان من سحاب فیه رعد وصاعقه او برق، فصاحبکم یرکبه، اما انه سیرکب السحاب ویرقى فى الاسباب اسباب السماوات السبع و الارضین السبع; (۳۷)
براى صاحب و سرور شما حضرت مهدى علیه السلام آن وسیله سرکش ذخیره شده است. راوى مىگوید: گفتم: منظور از وسیله سرکش چیست؟ امام فرمود: ابرى است که در آن غرش رعد و شدت صاعقه یا برق است. او بر این وسیله سوار مىشود، آگاه باشید او به زودى بر ابرها سوار مىشود و به آسمانها و زمینهاى هفتگانه صعود مىکند» .
مسلما منظور از ابر، این ابر معمولى نیست; چون ابرهاى معمولى وسیلهاى نیستند که بتوان با آنها سفر فضایى کرد; زیرا آنها در جو زمین در حرکتاند و با زمین فاصله چندانى ندارند و نمىتوانند از آن بالاتر روند. پس منظور وسیله فوق العاده سریعى است که در آسمان، به صورت تودهاى فشرده از ابر به نظر مىرسد و غرشى همانند رعد و قدرت و شدتى همچون صاعقه دارد. به هنگام حرکت، دل آسمان را با نیروى فوق العاده خود، مىشکافد و به پیش مىرود و مىتواند تا هر نقطهاى از آسمان حرکت کند.
بدین ترتیب، آن وسیلهاى فوق مدرن بوده و شبیه آن در وسایل کنونى وجود ندارد و از تصور ما بیرون است.
۸٫ امنیت و سلامت در عصر ظهور
از جمله نیازهاى اساسى بشر – که در هرم نیازهاى وى جایگاه ویژهاى دارد – امنیت است. این نیاز در ابعاد مختلف تجلى مىیابد: امنیت اخلاقى، اقتصادى، حقوقى، اجتماعى، خانوادگى و… از روایات ظهور استفاده مىشود، که مدینه فاضله اسلامى، شهر امن و سلام است; آن هم در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن.
قرآن کریم به انسانها و مؤمنان مستضعف، وعده چنین شهر امن و سلامت را داده و فرموده است: «زندگى شما پس از خوف تبدیل به امن مىگردد» ; ولى تا کنون چنین امنیتى براى بشر در عالم تحقق پیدا نکرده است. و ائمه اطهار علیهم السلام در تفسیر این آیه فرمودهاند: منظور، عصر ظهور حضرت مهدى آل محمد است.
قرآن مىفرماید:
«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم و یمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم، و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا… » . (۳۸)
در این آیه، سه وعده صریح به مؤمنان وارسته داده شده است:
استخلاف در زمین; یعنى، حکومت در زمین به عنوان نمایندگى از خدا، (حکومتحق و عدل) ;
تمکین دین; یعنى، نفوذ معنوى و حکومت قوانین الهى بر تمامى عرصههاى زندگى;
تبدیل خوف به امنیت; یعنى، بر طرف شدن تمامى عوامل ترس و ناامنى و جایگزین شدن امنیت کامل و آرامش در همه روى زمین.
امام زین العابدین علیه السلام فرموده است:
«هم و الله شیعتنا اهل البیتیفعل الله ذلک بهم على یدى رجل منا و هو مهدى هذه الامه; (۳۹) این گروه به خدا قسم همان پیروان ما هستند که خداوند به وسیله مردى از خاندان ما، این موضوع را تحقق مىبخشد و او مهدى این امت است» .
امام صادق علیه السلام نیز فرمود:
«نزلت فى القائم و اصحابه…» ; (۴۰) این آیه در شان قائم آل محمد و اصحاب او نازل شده است» .
از این رو، مىگوییم مدینه فاضله عصر ظهور، همان مدینه امن و سلامت مورد وعده آیه یاد شده است.
۹٫ تربیت در عصر ظهور
بشر در چندین قرن اخیر، براى آسایش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سیاسى و هر چه امکانات علمى و تکنیکى در اختیار داشته، به استخدام در آورده است تا شاید بتواند آسایش این جهانى انسان را بدو باز گرداند. حال آن که او، پس از این همه تلاش، هیچ گونه آرامشى در خود نمىیابد. جهان را تنگ و تاریک و سرد مىبیند و در آن احساس حقارت و پوچى مىکند و این حالتبه اعتقاد منتقدان درون این نظام (انسان محورى و انسانمدارى)، جز به نابودى انسان نمىانجامد.
اما در مدینه فاضله اسلامى، تنها سخن از آسایش تن و وفور ثروت و رفاه مادى نیست; بلکه در تصویر مهندسان این مدینه فاضله، انسان موجودى است داراى ابعاد مختلف که تکامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است. مدینه فاضله و بهشت زمینى موعود، تحقق نمىیابد; مگر آن که بارقهاى از آسمان در آن حلول کند. تربیت و پرورش روح انسانها و توجه به اخلاق و فضایل معنوى – که از اساسىترین برنامههاى ظهور است – در همین راستا معنا مىیابد. مدینه فاضله در عین این که شهر عدالت است، شهر رفاه، امنیت، تربیت، سجایا و فضایل انسانى نیز هست. در آن محیط، انسانهاى صالح تربیت مىیابند تا جامعهاى آرمانى و صالح بنا نهند. انسانها علاوه بر دستیابى به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى نیز بهرهمند خواهند شد و در کنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اکمال اخلاق و فضیلتهاى انسانى نیز راه خواهند یافت. کینههاى اخلاقى از قلبها ریشه کن مىگردد. دروغ، تزویر و نامردمى، در روابط اجتماعى، جاى خود را به یک رویى و یک رنگى مىبخشد. در واقع، در چنین بسترى رفاه و عدالت و امنیت نیز معنا پیدا مىکند و حقیقتخویش را باز مىیابد. جز با این نگرش همه جانبه به انسان و در کنار هم چیدن اجزاى حقیقى او نمىتوان به تعبیر رؤیاى همیشگى انسان در تاسیس مدینه فاضله انسانى دستیافت. (۴۱)
به هر حال ویژگىهاى آن مدینه فاضله، بیش از آن است که در یک مقال بگنجد; ولى به جهت پرهیز از اطاله کلام، بیان سایر ویژگىهاى آن به وقت دیگرى موکول مىشود.
پىنوشتها:
۱) تذکر: گرچه بعضى از آیات مربوط به امم گذشته مثل قوم موسى علیه السلام است ولى اهل فن مىدانند که مورد مخصص نیست و آیه عام است و مربوط به امت اسلام نیز هست.
۲) اعراف، آیه ۱۲۸٫
۳) همان، آیه ۱۳۷٫
۴) انبیاء، آیه ۲۱٫
۵) صف، آیه ۸٫
۶) نساء، آیه ۱۰۵٫
۷) قصص، آیه ۵٫
۸) صافات، آیات ۱۷۱- ۱۷۳٫
۹) انفال، آیه ۷٫
۱۰) نور، آیه ۵۵٫
۱۱) مجادله، آیه ۲۱٫
۱۲) توبه، آیه ۳۳ و فتح، آیه ۲۸٫
۱۳) نهج البلاغه، حکمت ۲۰۹، صبحى صالح.
۱۴) منتخبالاثر، فصل۲، باب۱، ح۴، ص ۱۴۲٫
۱۵) همان، فصل ۱۰، باب ۲، ح ۹، ص ۴۹۱٫
۱۶) همان، ح ۱۶٫
۱۷) سوره حدید، ۲۵٫
۱۸) مائده، آیه ۸٫
۱۹) انعام، آیه ۱۵۲٫
۲۰) نحل، آیه ۹۰٫
۲۱) مائده، آیه ۸٫
۲۲) اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۰۸٫
۲۳) مفاتیح الجنان، دعاى افتتاح.
۲۴) معجمالاحادیث الامامالمهدى، جلد ۱، ص ۹۲٫
۲۵) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۲٫
۲۶) همان، ص ۳۳۶٫
۲۷) همان، ص ۳۲۸٫
۲۸) منتخب الاثر، ص ۴۸۳٫
۲۹) بحارالانوار، ح ۵۲، ص ۳۹۱٫
۳۰) همان، ص ۳۲۸٫
۳۱) همان، ص ۳۹۰٫
۳۲) منتخب الاثر، ص ۴۸۲٫
۳۳) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸٫
۳۴) عقد الدرر، فصل ۷، ص ۲۱۱٫
۳۵) منتخب الاثر، ص ۱۶۸٫
۳۶) معجمالاحادیث الامامالمهدى، ج ۱، ص ۹۵٫
۳۷) بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۱٫
۳۸) نور، آیه ۵۵٫
۳۹) مجمع البیان، ذیل آیه شریفه.
۴۰) تفسیر برهان ذیل آیه ۵۵; نور و کتاب الغیبه، ص ۲۴۰٫
۴۱) مجله حوزه شماره ۷۰ و ۷۱، ص ۷- ۱۷۶، مقاله مهدویت و مدینه فاضله.