ازدواج با شرط بچهدار نشدن، یک وصال ناقص و یک رفتار ناهنجار است…
شاید شما هم دیده باشید بعضی از آقایانِ خواستگاری را که با یک شرط عجیب برای ازدواج قدم پیش میگذارند: «شرط بچهدار نشدن در طول زندگی مشترک». شاید هم صابون این جور خواستگاریها به تن خودتان خورده باشد. با این خواستگارها که اغلب هم از موقعیت اجتماعی و اقتصادی متوسط به بالایی برخوردارند، چه کار باید کرد؟
چرا ازدواج؟
شما به چه دلیلی میخواهید ازدواج کنید؟ بله از شما میپرسم. شما به عنوان یک خانم به چه دلایلی میخواهید ازدواج کنید؟ آیا در بین دلایل متنوع و مختلفی که برای خودتان دارید، تمایل به صاحب فرزند شدن جایگاهی ندارد؟ بدون شک برای شما که خانمی عاقل و بالغ هستید، تجربه مادر شدن یکی از جاذبههای مهم ازدواج است. تا همین چند سال قبل، برای آقا پسرها هم آرزوی پدر شدن یکی از انگیزههای مهم و شیرین ازدواج بود. اما در چند سال اخیر، بعضی از آقایان گویا تمایل خود را نسبت به این قضیه از دست دادهاند و با شرط بچه دار نشدن، قدم در راه ازدواج میگذارند. و این به معنای آن است که برای این گروه از افراد، ازدواج، یکی از اهداف مهم خودش را از دست داده است. و همان طور که میدانید اگر ازدواج دلایل درست و محکمی نداشته باشد، در گذر زمان، حالتی فرسایشی به خود خواهد گرفت و دیر یا زود، از درون پاشیده خواهد شد.
ازدواج با شرط بچه دار نشدن، یک وصال ناقص و یک رفتار ناهنجار است، هر چند که بسیار عاشقانه هم باشد. زیرا فرزند دار شدن به جز این که موجب بقای نسل ما میشود، فواید بسیار زیادی هم دارد که بیتوجهی به آن یک ضرر مهم را به همراه دارد.
میم، مثل مادر
ازدواج با شرط بچه دار نشدن، یک وصال ناقص و یک رفتار ناهنجار است، هر چند که بسیار عاشقانه هم باشد. زیرا فرزند دار شدن به جز اینکه موجب بقای نسل ما میشود، فواید بسیار زیادی هم دارد که بیتوجهی به آن یک ضرر مهم را به همراه دارد.
فکر میکنید مادر شدن چه حسی داشته باشد؟ همیشه دوست داشته اید مادر چند فرزند باشید؟ چند تا دختر و چند تا پسر؟ فکر میکنید دلیل این میل غریزی چیست؟ اگر با خانمهای جوانی که به تازگی مادر شده اند صحبت کرده باشید حتماً از شگفتی این تجربه چیزهای زیادی شنیده اید. بله همان طور که گفتم این میل یک غریزه است که در وجود شما گذاشته شده تا رنج مادر شدن را برایتان آسان کند و در عوض با چشاندن شیرینی خلق کردن، افق دید شما را نسبت به زندگی وسیع تر کند.
مادر شدن، یک اعجاز عاشقانه است که فایدههای زیادی دارد. از لحاظ جسمانی ثابت شده که صِرف زایمان و شیردهی، چه فایدههای بزرگی برای سلامتی مادران دارد. به غیر از آن مادر شدن، عواطف شما را عمیق میکند و هویت جدیدی به شما میدهد. همچنین وقتی شما مادر بشوید، زندگیتان معنای تازهای پیدا خواهد کرد. روانکاوان هم معتقدند که صاحب فرزند شدن، ترس ما را از فانی بودنمان، کم میکند و احساس جاودانگی نام و منشمان باعث میشود که با آرامش بیشتری زندگی کنیم و به سوی مرگ برویم. به علاوه ثابت شده است که اگر رابطه زن و شوهر از استحکام لازم برخوردار باشد صاحب فرزند شدن میتواند رابطه و زندگی آنها را غنیتر و عمیقتر هم بکند. با این اوصاف، فکر میکنید باید به خواستگاری که شرطش برای ازدواج بچه دار نشدن است چه جوابی بدهید؟
چند نکته که قبل از جواب دادن به چنین خواستگاری باید به آنها توجه کرد:
۱- روی تغییر عقیده او حساب باز نکنید. این جملات را از خانمهای مجردی که خواستگاری با چنین شرایط خاص و عجیبی برایشان آمده زیاد میشنویم که میگویند «حالا ازدواج میکنیم، شاید پنج سال دیگه خودش نظرش عوض شد»، «خودش وقتی در مسیر زندگی بیفتد، نظرش بر میگردد»، «ازدواج که کردیم، کم کم راضیش میکنم»، «ازدواج که کردیم میگذارمش در عمل انجام شده» و … .
یادتان باشد شما باید بر مبنای واقعیت فعلی تصمیم بگیرید، نه احتمالات آینده. بر فرض که شما ازدواج هم کردید و رگ خواب شوهرتان هم دستتان آمد، از کجا این قدر مطمئن هستید که او راضی به فرزنددار شدن خواهد شد آن هم با توجه به این که شما قبلاً در سلامت کامل با او بر سر بچه دار نشدن در طول زندگی مشترک، توافق کرده بودید؟ به فرض هم که او را در معرض عمل انجام شده قرار دادید و بچه دار هم شدید، آیا فکر میکنید بعد از آن، نگاه او به شما و زندگیتان مانند قبل خواهد بود؟ آیا به شما اعتماد خواهد کرد؟ یادم میآید چند سال پیش یکی از آشنایان من که شوهرش چنین شرطی برای ازدواج گذاشته بود و خانم به خاطر عشقی که نسبت به او داشت با او ازدواج کرده بود، خواست شوهرش را در عمل انجام شده قرار بدهد و متأسفانه بعد از تولد بچه، کارشان به طلاق کشید. پس لطفاً به هیچ وجه روی تغییر خواستگارتان حساب نکنید و بر مبنای واقعیتهای موجود تصمیم بگیرید.
۲- قدرت غریزه مادری را دست کم نگیرید. میل به مادر شدن، بخشی از وجود شما است. آیا میتوانید بخشی از وجودتان را نادیده بگیرید؟ فکر میکنید بعد از چنین ازدواجی تا کی بتوانید زنهای حامله را در مهمانی و خیابان ببینید و میلتان را سرکوب کنید؟ تا کجا میتوانید خندهها و شیرین کاریهای بچههای دوست و آشنا را ببینید و دلتان برای داشتن یک فرزند با چنین ویژگیهایی قنج نرود؟ شاید الآن به خاطر تب و تاب عاشقی، هوای فداکاری به سرتان بزند اما باور کنید که غریزه مادری، از عشق شما بسیار بسیار قدرتمندتر است.
۳- بیست سال بعد را تصور کنید. تصور کنید که ده یا بیست سال از زندگی مشترکتان گذشته است. زندگیتان را چگونه میبینید؟ نمیخواهم بگویم که اگر چنین ازدواجی کردید، لزوماً بدبخت خواهید شد اما چیزی که مسلم است این است که دست کم در این شرایط، آن قدر که میتوانستید خوشبخت باشید، خوشبخت نخواهید شد. باور نمیکنید؟ کافی است فقط پای صحبت یکی از این زوجها که عمری از زندگیشان گذشته بنشینید و از آنها بپرسید که فکر میکنند بزرگترین کم و کاست زندگیشان چیست؟
منبع: تبیان