سبک زندگی فطری(۲)
۸٫ اگر سبک زندگی، فعل و انفعال فرد را در محیط زندگی او نشان میدهد که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصهای از زندگی را تحت پوشش دارد؛ سبک زندگی فطری مجموعه رفتارها و کنشهایی است که مبتنی بر ارزشهای فطری انسان بنا شده است تا گام به گام در مسیر سعادت و تعالی قرار بگیرد. از این رو، این طرز تلقی از سبک زندگی ریشهای عمیق در وجود و هویت حقیقی آدمی دارد که بر اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد از زندگی و حیات سایه میافکند و زندگی روزمره او را معنایی متعالی میبخشد و انسان را از روزمرگی خسته کننده و تکرار مکررات نجات میدهد به نحوی که لحظه به لحظه حیات در حال نو شدن و صیرورت وجودی است.
در این سبک، ظواهر و روبناهای زندگی (مانند شیوه پوشش، تنوع غذایی، نوع خودرو، سبک معماری منزل، میزان و تنوع مصرف، انواع سرگرمی و نیز رفتارهای اجتماعی مانند عادات و رسوم، شیوه برخورد و سخن گفتن، شیوه برپایی مراسم و جشنها و بسیاری از موارد دیگر) نیز با فطرت هماهنگ میشوند و سمت و سوی حیات آدمی را فطری میکنند لذا انسان دچار تضاد درونی و پارادوکس دنیا و آخرت؛ لذت و حکمت؛ شهوت و معنویت و معیشت و ابدیت نخواهد شد. زندگی فطری در تعادل و تعامل سالم جنبه زمینی(ناسوتی) انسان با بعد ملکوتی و فرشته خویی او شکل میگیرد و رشد و شکوفایی همه جانبه و نه کاریکاتوری بر زندگی انسان سایه میافکند. یعنی همه ابعاد وجودی انسان و همه قوای آن به میزان ضروری و لازم یکدیگر را برای رساندن به سعادت یاری میرسانند.
در مقابل سبک زندگی فطری، سبک زندگی برآمده از تبلیغات بازار و مد یا بر اساس نیازهای کاذب یا درجه دو انسانی است که به به رشد و شکوفایی کاریکاتوری انسان چشم دوخته است رشدی که بر پایه تضاد درون و بیرون؛ پارادوکس دنیا و آخرت و جدایی شهوت و معنویت شکل گرفته است.
بنابراین فطرت، نورافکن زندگی است که با محوریت ارزشهای فطری سبک زندگی فطری شکل میگیرد که رو به تعالی و سعادت دارد.
اسلام به عنوان کاملترین مکتب زندگی، جامعترین و در عین حال زیباترین سبک زندگی را که مطابق با خواست فطری بشر نیز میباشد، مطرح کرده و برای تمامی جزئیات زندگی فردی و اجتماعی بر اساس زیر بنای فطری و وجودی انسان دستورالعمل ارائه نموده است. از جمله این ساحتها میتوان به موارد سیمای ظاهر، نحوه سکونت و محل آن، کار، خودرو، کالاهای مصرفی، خوراک، ارتباط زن و مرد، روابط اجتماعی و موارد بسیار دیگر اشاره کرد که همگی در یک مسیر هماهنگ شکل گرفتهاند.
یکی از عرفای اسلامی مینویسد:
«خدای تعالی جمله ارواح را در عالم، در اصل فطرت پاک و مطهّر آفریده است؛ اما چون به این عالم سِفلی به طلب کمال آمدند، بعضی به این عالم فریفته شدند و در راه بماندند و این فریفته شدن معلول تربیت ناروا است چنانچه رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کل مولود یولد علی فطرته فابواه یهوّدانه و بنصّرانه و بمجّسانه»(الانسان الکامل، عزیزالدین نسفی، ص۶۰)
۹٫ بر اساس همین پایه نظری، گنجینههای حدیثی و ادبیات علمی و هنری اسلامی مشحون از فرهنگ غنی برای ترسیم زندگی فطری است با نگاهی به سیاست نامه ها، مکاتبات اخلاقی، دیوانهای اشعار و مجموعه نثرهای ادیبانه ایران اسلامی نشانههای فراوان سبک زندگی فطری بر پایه حکمت و اشراق خود نمایی میکند. لذا سبک زندگی برآمده از ادبیات غنی ایرانی – اسلامی بر اساس مبنای فطری آن توجه به غربت نفس، مفتوح بودن باب ملکوت، تعادل و اعتدال، خودشناسی، تقویت اندیشه، تقید شرعی، دلسوز و غمخوار مردم بودن، صلحطلبی، عدالتخواهی و در نهایت وصال و لقاء باریتعالی از جمله ملاکها و معیارهای سبک زندگی اسلامی است.
چو سرو سنبله بالا روش باش بنفشه وار سوی پست منگر
۱۰٫ بنابراین راهکار عملی و اصلی در تبیین سبک زندگی فطری، تقویت فطرت است تا آن که با زدودن موانع، نو او بر افکار، نیات و رفتارهای انسان سایه افکند و در پرتو نور الهی آن زندگی خداگونهای را رقم زد. از این رو توجه به تربیت – به معنای شکوفایی فطرت- امری مهم و ضروری در تعیین سبک زندگی است و این وظیفه محدود به دورهای خاص نیست بلکه از پیش از تولد آغاز میشود. نتایج مطالعات حکایت از آن دارند که سبک زندگی افراد تنها به آموختنیهای دوران رشد آنها ارتباط ندارد، بلکه عملکرد مادران باردار در دوران جنینی کودک، رفتارهای پدر و محیط پیرامونی بر نحوه سبک زندگی تاثیرگذار است؛ و از سوی دیگر با تمرکز بر آموزش و پرورش به ویژه پرورش فطری افراد، حس حقطلبی، مطلقخواهی و زیباییدوستی را در کودک افزایش داد تا مسیر آینده زندگی خود را بر اساس نور فطرت بنا نماید.
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بی معرفت نشینی یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد سهل است تلخی میدر جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز ای کوته آستینان تا کی درازدستی
تهیه و تولید: سید مهدی موسوی
منبع: تبیان