روزه در عصر اضطراب
اشاره
یکى از تعالیم بسیار شگفت انگیز اسلام که جنبه هاى گوناگون آثار و برکات آن به تدریج براى بشر آشکار مىشود، وجوب یکماهه «روزه» با آداب و شرایط خاص است که هر ساله مسلمانان از فواید جسمى، روحى و روانى، و اجتماعى آن بهره مند مىشوند. در آیات و روایات و متون اسلامى به برخى از آثار روزه، تحت عنوان علت یا حکمت وجوب روزه اشاره شده است. در اینجا پس از نقل چند روایت مشهور که به تأثیر روزه درسلامت روانى انسان اشاره دارد، به معرفى سه عامل عمده ناراحتىهاى روانى شایع در جامعه امروز ( اضطراب، وسواس، و افسردگى)، و بیان چگونگى تأثیر روزه در درمان یا پیشگیرى از موارد مذکور مىپردازیم.
روایات
۱٫ اگر دوست دارى که نا آرامى سینهات کاهش یابد، ماه رمضان و سه روز از هر ماه را روزه بگیر.(۱)
۲٫ روزه ماه رمضان و سه روز روزه در هر ماه، ناآرامى سینه را از بین مىبرد.(۲)
۳٫ روزه سه روز درهر ماه، پنج شنبه اول و آخر و چهارشنبه وسط ماه و روزه ماه شعبان، وسوسه سینه و پریشانىهاى دل را مىبرد.(۳)
مسئله اضطراب
از نگاه روانشناسان، اضطراب در حد معقول و عادى آن که در همه افراد وجود دارد، نه تنها مضرّ نیست، بلکه مىتواند موجب احساس مسئولیت، جدّى بودن در کار، بروز مکانیزمهاى سازش روانى و خلاقیت گردد.(۴) آنچه معمولاً از شنیدن واژه اضطراب به ذهن مىآید، نوع بیمارى اضطراب است که بیش از حد و مداوم است و با از بین بردن امکانات روانى فرد، موجب ناکامى و درماندگى وى و ایجاد اختلالهاى گوناگون مىشود. مهمترین عاملى که براساس نظریه تحلیل روانى، علت همه بیمارىهاى روانى محسوب مىشود، همین اضطراب است.
برخى، قرن گذشته را قرن اضطراب و تنیدگى نامیدهاند.(۵) امّا در قرن بیست و یکم نیز همچنان توجه به معنویات جاى خود را به رقابتهاى افراطى و جلوههاى خیره کننده زندگىصنعتى داده و اضطراب بشر کنونى را عمیقتر ساخته است؛ تغییرات سریع اجتماعى، از دست دادن ارزشها و اعتقادات سنتى، و از همه مهمتر سست شدن اعتقادات و نداشتن دین و ایمان تسلى بخش که همگى مىتواند پشتیبان و حامى بشر در برابر مسائل و مشکلات باشد، اضطراب و ناراحتى بشر را افزایش داده است.(۶)
روزه و کاهش اضطراب
افراد متدیّن، به شهادت آزمونهاى تجربى(۷) و تجارب فردى، فشارهاى روانى و اضطراب هاى کمترى را در زندگى تحمل مىکنند؛ دینداران هم به لحاظ نوع نگرش منسجم و عاقبت نگرانهاى که نسبت به زندگى و مرگ دارند، و هم به دلیل آنکه از حمایت اجتماعى و روانى صمیمانهترى در جامعه مذهبى خود برخوردار مىشوند، توانایى روانى بیشترى در مقابله با ناگوارىها و مشکلات زندگى از خود نشان مىدهند.
نقش امید به آینده و اعتقاد به عادلانه وهدفمند بودن نظام خلقت، در جلوگیرى از بسیارى بدبینىها و ناامیدىهاى شدید که گریبانگیر افراد و جوامع غیر دینى است، انکار ناپذیر است. مفاهیم و آموزههاى دینى، همچون توکل، تقدیر الهى و… فرد دیندار را در دو راهىها و تصمیمگیرىهاى مشکل، از استرسها و اضطرابهاى بیمارىزا دور نگه مىدارد.
علاوه بر این، تأثیر هر یک از اعمال عبادى از قبیل نماز، روزه، حج و… در تقویت اراده و بالا بردن سطح اعتماد به نفس، و در نتیجه حفظ آرامش و سلامت روانى فرد و جامعه قابل توجّه است. امّا اینکه چگونه روزه به صورت خاص، در کاهش اضطراب و ناراحتىهاى درونى فرد تأثیر گذار است، به تحقیقات مستقل نیاز دارد.
وسواس چیست؟
یکى از بیمارىهاى رایج که در ادبیات روانشناسى امروز، از اختلالات اضطرابى به شمار مىآید، وسواس فکرى و عملى است، وسواسهاى فکرى شامل اندیشهها، تکانهها، و عقاید ناخواسته و مداومى هستند که شخص احساس مىکند، نمىتواند از آنها دورى کند، اما وسواسهاى عملى رفتارهاى آشکارا نامعقولى را در بر مىگیرد که به صورتى ثابت و تکرارىانجام مىشوند.(۸) در مواردى که فرد تشخیص مىدهد وسواسهاى فکرى و عملى غیر منطقى هستند، ممکن است تمایل یا کوشش براى مقاومت در برابر آنها داشته باشد، ]امّا [هنگام تلاش براى پیشگیرى از یک وسواس عملى، فرد ممکن است احساس اضطراب یا تنش شدید داشته باشد که غالباً با تسلیم در برابر وسواس عملى از آن رها مىشود.(۹)
روزه و درمان وسواس
براى درمان وسواسهاى فکرى و عملى، شیوههاى متعددى چون دارو درمانى (که تنها مىتواند به طور موقت و براىزمینهسازى درمان اصلى مورد استفاده قرار گیرد)، روان درمانىهاى شناختى، روان تحلیلى و… ارائه شده است. در اینجا مىتوان تأثیر روزه در مقابله با بروز یا پیشرفت وسواس را از دو جهت مورد ملاحظه قرار داد:
۱٫ کاهش اضطراب:
بسیارى از وسواسها در نتیجه استقرار اضطرابى مزمن در روان فرد پدید مىآید و تشدید مىشود؛ حال با توجه به نقش دیندارى و به خصوص اعمال عبادى در کاهش اضطرابها ـ چنان که ذکر شد ـ مىتوان از روزهدارىِ، این انتظار را داشت که تأثیر مثبتى بر کاهش یا پیشگیرى از وسواسها داشته باشد؛ البته کشف تجربى تأثیر روزهدارى بر کاهش وسواس، به تحقیق آزمایشى مستقل نیاز دارد.
۲٫ تقویت اراده
همانطور که در توضیخ اختلال وسواس گفته شد، یکى از عوامل اصلى در تداوم عمل وسواسى، ناتوانى فرد در مقابله و مقاومت در برابر اضطراب ناشى از ترک عمل وسواسى خویش است؛ به گونهاى که فرد تصور مىکند، هیچ گاه نمىتواند آن را ترک نماید؛ بنابراین، به هر طریق که ممکن است قدرت اراده و اعتمادبهنفس شخص را تقویت نمود، مىتوان به درمان واقعى و اساسى وسواس کمک نمود.
در فرهنگهاى مختلف، عناصرى وجود دارد که مىتواند با فراهم آوردن زمینههاى مناسب، به شکوفایى و تقویت نیروىاراده کمک کند، یا با از بین بردن زمینههاى مناسب و ایجاد شرایط محیطى نامناسب، رشد و شکوفایى آن را به تأخیر بیندازد. این عناصر فرهنگى به شکل برنامههاى تربیتى، دستورالعملهاى اخلاقى و حقوقى، و آداب و رسوم اجتماعى، در جوامع مختلف به صورت هاى گوناگون ظهور مىیابد.
فرهنگ اسلام مشحون از مباحث نظرى و برنامههاى تربیتى و اخلاقى است که بر محور اختیار و اراده انسان استوار است؛ به علاوه بعضى فرایض مذهبى چون روزه که ماهیت آنها خوددارى از ارضاى فورى برخى تمایلات و نیازهاى سطح پایین است، به تقویت این نیرو کمک مىرساند.(۱۰) روزهدارى را مىتوان به عنوان یک روش روان درمانى از نوع رفتار درمانىقلمداد کرد که براى تقویت اراده و ایجاد تغییر در رفتارها، روش تمرین عملى روزانه در طى یک برنامه مستمر یک ماهه را بکار گرفته است.(۱۱)
افسردگىها
اختلالات افسردگى از جمله شایعترین اختلالات روانى است که در بیماران به صورتهاى مختلف با شدّت و ضعف وجود دارد؛ اختلالات مهم افسردگى را مىتوان به دو نوع زیر تقسیم نمود:
۱٫ افسردگى شدید؛ افرادى که دستخوش یک یا چند حمله افسردگى عمیق، بدون وجود حملههاى مانى مىشوند، تحت عنوان افسردگى شدید معرفى شدهاند. به نحوى که تخمین زده شده است، درصد بالایى از بیماران روانى بسترى نشده در بیمارستان را بیماران افسرده ]شدید [تشکیل مىدهند.(۱۲) از مهمترین نشانههاى افسردگى شدید، به بىخوابىشدید، کاهش سطح انگیزه و انرژى ، احساس بىارزشى، مشکل در تفکر و تمرکز، احساس مداوم اندوه و ناامیدى و… است.
۲٫ افسردگى دو قطبى: اختلال افسردگى دو قطبى بر اساس نامى که براى آن انتخاب شده است، هم شامل حمله “مانى” و هم حملات افسردگى است. حمله مانى نوعى تغییر خلق ناگهانى است؛ به طورى که فرد مبتلا، ناگهان شادى بىحد و حصرىنسبت به آنچه انجام مىدهد یا در فکر انجام دادن آن است، احساس مىکند. این شادى افراطى معمولاً با تحریکپذیرى شدید همراه است و غالباً با پرگویى، بیش فعالى، پرش اندیشه، بىخوابى، حواس پرتى و رفتار بىملاحظه و بىپروا همراه مىشود.
روزه و مداواى افسردگى
قرائن و شواهدى وجود دارد که نشان مىدهد، روزهدارى در تسریع امر بهبود بیماران مبتلا به اختلال افسردگىاساسى، نقش کلیدى دارد.(۱۳) دکتر ایوب مالک در کتاب روزه دارى اسلامى و مسائل روانپزشکى، دو ویژگى درمانى که در روزه دارى مسلمانها وجود دارد و مىتواند به بهبود بیماران افسردگى کمک نماید، اینگونه معرفى کرده است:
۱٫ تغییر برنامه خواب بیدارى
« گزارش شده که جلو کشیدن زمان خواب بیمار به مدت ۳ تا ۵ ساعت در طى ۲ تا ۴ روز، مىتواند آثار ضد افسردگى ایجاد کند. … بیدار شدن براى سحرى و انجام فرائض عبادى در سحرگاهان در روزهدارى اسلامى، مىتواند بر مبناى تغییر برنامه خواب در طول یک ماه، تأثیرات ضد افسردگى خود را اعمال نماید که اگر تا مدتى دوام یابد، و در صورتى که با سایر توصیههاىاسلام در زمینه خواب و بیدارى در طول ماههاى دیگر سال توأم شود، موجب استمرار آثار حاصل شده مىگردد؛ … به ویژه وقتى که به عنوان یک عامل کمکى، با دارو درمانى، مورد استفاده قرار گیرد.»(۱۴)
۲٫ مسأله محرومیت از خواب:
«امروزه یکى از روشهاى درمانى در بیماران افسرده، محرومیت از خواب است، که مىتواند به دو شکلِ محرومیت کامل از خواب و محرومیت از خواب رِمْ REM)) صورت گیرد؛ بیش از ۶۱ گزارش (با بررسى ۱۷۰۰ بیمار) ثابت کرده است که محرومیت کامل یا نسبى از خواب، منجر به بهبود قابل ملاحظهاى در ۳۰ تا ۵۰ درصد بیماران افسرده شدید مىگردد؛ اگرچه تأثیرات حاصله ممکن است موقتى باشد.»(۱۵) «بیدارى سحرگاهان در روزهدارى براى سحرى خوردن و انجام فرائض عبادىکه ساعاتى را به خود اختصاص مىدهد، در اصل نوعى محرومیت از خواب رِمْ به شمار مىآید، که ادامه آن در طول یک ماه، مىتواند تأثیرات بارز ضد افسردگى داشته باشد».(۱۶)
پى نوشت:
۱٫ ” قال الرَّسول (ص): مَن سَرَّهُ أن یَذهَبَ کثیرٌ مِنْ وَحَرِ صَدرِهِ فلیَصُمْ شَهْرَ الصَّبرِ وَ ثلاثه أیَّام مِنْ کُلِِّ شَهْرٍ “(المحمدىالرى شهرى، محمد؛ میزانالحکمه، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامى، قم، ۱۳۷۱، ج۴، حدیث۱۰۶۷۰).
۲٫ ” قالَ الرَّسولُ (ص): صَوْمُ شَهْرِ الصَّبرِ وَ ثلاثه أیَّام مِن کُلِّ شَهر، یُذهِبْنَ وَحَرَ الصَّدر ” (میزانالحکمه، ج۴، حدیث۱۰۶۷۱).
۳٫ ” قالَ أمیرُالمُوءمِنینَ (ع): صَوْمُ ثلاثه أیَّام فِى کُلِِّ شَهْر وَ صَْومُ شَعْبانَ یَذهَبُ بِوَسواسِ الصَّدر وَ بَلابِلِِ القلبِ “(الحرانى، ابو محمد حسن بن على بن الحسین بن شعبه؛ تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه محمد باقر کمرهاى، انتشارات کتابچى، تهران ۱۳۷۸، ص۹۶).
۴٫ دادستان، پریرخ؛ روانشناسى مرضى تحوّلى، سازمان مطالعه و تدوین علوم انسانى دانشگاهها (سمت)، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۸۰، ص۶۰٫
۵٫ آقا یوسفى، علیرضا؛ روان درمانگریها، انتشارات شهریار، قم، ۱۳۷۸، ص ۲۰۳٫
۶٫ آزاد، همان، ص۳۲٫
۷٫ مرور مقالاتى که در طول ده سال بین سالهاى ۱۹۸۹ ۱۹۷۸ در زمینه ارتباط ایمان و تعهد مذهبى با سلامت روانى منتشر گردیده، در اکثریت موارد رابطه مثبتى را نشان داده است. به ویژه در افرادى که صرفاً به وابستگى صورى و ظاهرى به مذهب اکتفا ننمودهاند و جلوههاى ویژه رفتارى مذهب در زندگىشان آشکار بوده است. (مالک، ایوب؛ روزه دارى اسلامى و مسائل روانپزشکى، موءسسه فرهنگى انتشاراتى فن و هنر، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۰، ص ۳۵).
۸٫ همان، ص۱۶۱٫
۹٫ متن تجدید نظر شده راهنماى تشخیص و آمارى اختلالهاى روانى، ترجمه محمدرضا نیکخو و هامایاک آوادیس یانس، انتشارات سخن، تهران، ۱۳۸۱، صص ۶۸۷ و ۶۸۸٫
۱۰٫ مصباح، على، و دیگران؛ روانشناسى رشد (۱)، با نگرش منابع اسلامى، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه قم، ۱۳۷۴، صص ۲۵۷ ۲۵۹٫
۱۱٫ مالک، ایوب؛ روزه دارى اسلامى و مسائل روانپزشکى، موءسسه فرهنگى انتشاراتى فن و هنر، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۰، ص۴۱٫
۱۲٫ آزاد، همان، ص۳۲۹٫
۱۳٫ همان، ص۴۶٫
۱۴٫ همان، ص۴۷٫
۱۵٫ همان، صص۴۸غ۴۷٫
۱۶٫ همان، ص۴۹٫
منبع: پگاه حوزه ، نهم آبان ۱۳۸۳، شماره ۱۴۶