روابط دختر و پسر در قرآن (۲)
(فضاهاى پاک و ناپاک)
این موضوع، از دو منظرِ علمى و دینى قابل بحث و بررسى است. پیش از ورود در اصل سخن، یادآوریاین نکته ضرورى است که از منظر قرآنی، فضاها به دو نوع قابل تقسیم است: فضاهاى پاک و فضاهاى ناپاک ـ البته تقسیمِ فضا و مکان به پاک و ناپاک به اعتبار افراد، اشخاص، اغراض، نیتها و مقاصدى است که در آن فضاها جریان دارد و گرنه مکان و فضا از نظر پاکى و ناپاکی خود به خود هیچ حکمى را برنمیتابد.
به تعبیر گذشتگان، شرافت و قداست مکان ها، بسته به وجود مکین و صاحب مکان است (شرفُالمکان بالمکین)ـ پس منظور از پاکى و ناپاکى فضا و مکان به اعتبار مسایلى است که در آن رُخ مینماید. به این اعتبار، میتوانیم بگوییم: فضاى پاک یا فضاى آلوده. قرآن از فضاها و مکانهایى یاد میکند که قابل تقدیس و طهارتند: «فیه رِجالٔ یُحبّونَ أَنْ یتطهروا و اللّه یحبّالـمطهرین؛ در آنجا (مسجدى که از اولّ بر پایه تقوى بنا شده) مردانى هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خدا پاکیزگان را دوست دارد».(سوره توبه، آیه ۱۱۰).
و از خانوادهاى نام میبرد که از هر گونه پلیدى دورند: «اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهَبَ عَنْکُم الرِّجْس اَهْل الْبیت وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیراً؛ خداوند میخواهد پلیدى را از شما اهل بیت دور کند و چنانکه باید و شاید شما را پاک سازد».(سوره احزاب، آیه ۲۲) و از گروهى انسانهاى پاک، در قلبِ جامعهاى فاسد، نام میبرد که تباهى و فساد اطراف خویش را بر نمیتابند، در نتیجه جامعه به طرد و تبعید آنان اقدام میکند: «وَ ما کانَ جَواب قَومه إلاّ أنْ قالُوا أخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُم اِنّهم اُناس یتطهرون؛ پاسخ قومش (قوم لوط) جز این نبود که گفتند: اینان را از بلادتان برانید، اینان مردمی هستند که خود را پاک میشمارند». (سورهاعراف، آیه ۸۱)
و در سورهٔ نور از کسانى یاد میکند که علاقهمند و مایل به شیوع فحشا و فساد در قلبِ جامعهٔ پاکِ اسلامى هستند: «إنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ انْتَشیعَ الفاحشَه فِى الَّذینَ آمنوا لَهم عَذابٔ الیمٔ فِى الدّنیا وَ الآخره وَ اللّه یَعْلَمُ و انتم لاتعلَمون؛ براى آنان که مایلند فحشا در میانِ مؤمنان شیوع یابد در دنیا و آخرت عذابِ دردناکى است و خداوند میداند و شما نمیدانید».(سوره نور، آیه ۱۹) مفسران در توضیحِ ـأن تشیع الفاحشهـ چنین آوردهاند: کسانى که دوست دارند زنا و زشتیها در میان مؤمنان شیوع یابد و آشکار شود.(۱)
جالب اینجاست که در دو آیه پس از این به تبیین برنامهریزیهاى شیطانى میپردازد که چیزى جز فرمان دادن به فحشاء، پلیدی ها، پلشتیها و آلودگی ها نیست و جامعهٔ اسلامى را از پیمودن و قدم زدن در راههایى که به دام شیطان منتهى میشود هشدار میدهد: «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّبعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان وَ مَنْ یتّبع خُطُواتِ الشَّیْطان فَاِنَّهُ یَأْمُرُ بِاْلفَحْشاء وَ اْلمُنْکر؛ اى مؤمنان از گامهاى شیطان پیروى نکنید که شیطان (پیروانش) را به کارهاى زشت و ناپسند وامیدارد».(سوره نور، آیه ۲۱) مجمع البیان در توضیح واژهٔ خطوات و گامهاى شیطانى میگوید: یعنى از جاى پاها (آثار) و راههایى که به خشنودیهاى شیطان منجر میشود (پیروى نکنید) و به وسوسههاى شیطانى نیز معنا شده است.(۲)
با این توضیح میتوان فضاها و مکانها را از منظر قرآن به فضاهاى وسوسه انگیز شیطانى و فضاهاى پاک تقسیم کرد. فضاهاى وسوسهانگیز، فضاهایى هستند که: میلها افسار گسیخته، نگاه ها آلوده، قلبها بیمار و زبانها کنترل نشده هستند. فضاهایى هستند که نمایشگاه اندامها و بدنها و صورتها هستند. در این نمایشگاه چشم ها حرف میزنند. زبانها به گناه دعوت میکنند و حتى در و دیوار و لباس ها نیز اغواگرند.
و حتّى پارکها، بوتیکها، فروشگاه ها، ویترین مغازهها، آرمها، همه و همه زبان دارند و همه، دختران و پسران را به یک چیز دعوت میکنند: دیدار، ، کلام، میعاد، …. جا دارد در اینجا، براى تبیین محیطهاى اغواگر و وسوسهانگیر ـبه عنوان مثالـ به تحقیق یکى از دانشجویان نگاهى بیاندازیم. در این تحقیق از دانشجو خواسته شده بود که با گذر کردن از مقابل مغازهها، بوتیکها و ویترین مغازهها مجموعاً پنجاه جمله از آرمها و شعارهایى را که بر جامهها میبیند یادداشت کند و به عنوان تحقیق ارایه دهد. نتایج بسیار تکان دهنده بود.
ما در این گفتار از میان آن جملهها تنها به چند جمله از بابِ مشت نمونهٔخروار اشاره مى کنیم: I Love you, Kiss me (ماه عسل) Hony moon (زندگى عاشقانه) Lovely Life (میل، هوس) device (به تو فکر میکنم) I’m thinking of you (بیا برقصیم) Let’s dancing
قرآن مؤمنان را دعوت میکند تا روابط اجتماعى خویش را بر اساس پارسایى استوار سازند و در سخن گفتن به صواب سخن گویند و سخنهاى آلوده نگویند: «یا اَیّها الَّذین آمَنُوا اتَّقوا اللّهَ و قُولُوا قولاً سَدیداً؛ اى مؤمنان از خدا بترسید و به صواب سخن بگویید».
مفسر بزرگ معاصر، مرحوم علامه طباطبایى(ره) در توضیح «سخن صواب» مینگارد: یعنى گفتارى که بیهوده و یا داراى فایدهٔ غیر مشروع نباشد، مانند سخنچینى و جز آن نگویید.
پس مؤمن نباید بیهودهگو باشد و با سخنش تباهى آفریند. (۳)(۴) جالب آنجاست که قرآن بلافاصله در آیهٔ بعد تأثیر این صوابگویى را در اصلاح رفتارى انسان بیان میکند: «یُصْلِحْ لکم اعمالَکُمْ؛ تا خداوند اعمالتان را اصلاح کند».(سوره احزاب، آیه ۷۰).
مرحوم علامه، در تبیین این ارتباط مینگارد: خداوند اصلاح اعمال و بخشش گناهان را بر ملازمتِ گفتارِ صواب مترتب فرمود و این بدان خاطر است که وقتى نفس انسان همواره با گفتار صواب همراه بود، از دروغگویی، بیهودهگویى و سخنى که در پی، تباهى آورد، بریده میشود و با ریشهدار شدنِ این صفت در نفس، از فحشا و منکر و کارهاى بیهوده دست میشوید. پس ملازمت گفتارِ صواب، انسان را به پاکیِعمل و بخشش گناهان میکشد.(۵)
از منظر دین، فضاى آلوده تنها به نمود دیدنی ها و خواندنی ها منحصر ن میشود؛ بلکه حتّى شنیدنی ها (آوازهاى مبتذل و اغواگر که مناسب مجالس لهو و لعب است) و بوییدنیها (استفاده از رایحههاى خوش براى غیر همسران) را نیز در برمیگیرد. نگاهى گذرا به احکامِاسلام ـ در باره ارتباط دختر و پسرـ لطافت، دقّت و ظرافتِاحکام مورد نظر اسلام را در این باره (ارتباط دو جنس) در بُعد فضاى ارتباطى بخوبى تبیین میکند. به گونهاى که حتّى اگر عطر زدنِ بانوان موجب مفسده و تحریک، باشد جایز نیست.
حتى اگر پوشیدن کفشهاى صدادار غریزهٔ خفتهاى را بیدار کند، جایز نیست و پوشیدنِ هر گونه لباسى که عرفاً مهّیج است و توجّه نامحرم را جلب میکند ـچه براى زنان و مردانـ جایز نیست.(۶) شاید برخى از غرب باوران و اومانیسم زدگان: این همه احکام ظریف و برنامهریزی هاى دقیق دین را که در تنظیم تمام روابط انسان، دخالت میکند، محدود کنندهٔآزادى و انتخاب، به حساب آورند.
البته بررسى قلمرو آزادى انسان از منظر دین، خود مجال گستردهاى را میطلبد، امّا پاسخ اجمالى آنکه شاید آنها که از معارف ژرفِ دین بیخبرند عذر داشته باشند که چنین ناروا دین را به محکمهٔعقل هاى محدود و اندیشههاى هوسآلود دعوت کنند، امّا گروهى که از کوثرِدین و زلال قرآن، جانهاى خود را سیراب کردهاند، آنها از منظر والایى به انسان و مسایل و آزادی هاى او و به احکامِ تنظیم کنندهٔ روابط او مینگرند. در این منظرِوالا، دنیا، یک راه است و انسان یک رهرو و تمام احکامِدین حکم تابلوهاى راهنمایى را دارد که بر سر پیچ و خمِجادههاى انحرافى نصب شده و انسان را از افتادن در درّههاى مرگ آفرین میرهاند.
در این بینش ژرف و عمیق، دیگر شبههٔ کهنه و قدیمیِ تعارض بین دین و آزادى رخ نمینماید، بلکه انسان ِآزاد و مختار، در کمالِ آزادى و انتخاب، چنین علایم و راهنماییهایى را میپذیرد تا در کمال سلامت و امنیت به مقصد و موطن خویش برسد.
ادامه دارد…
منابع (۱) مجمع البیان طبرسی، ذیل آیهٔ۱۹،سورهٔ نور. (۲) مجمع البیان طبرسی، ذیلآیهٔ ۲۱، سورهٔ نور (۳) المیزان ،ج۱۶، ص۳۴۷ (۴) سخنِتباهى آفرین مانند دعوت زلیخا از یوسف،قالت هیت لک؛گفت: در اختیارِتوهستم. (۵) المیزان ،ج۱۶، ص۳۴۷ (۶) احکامِ روابط زن و مردـ سید مسعود معصومی، ص۹۷ نویسنده: مرتضى دانشمند