در آشکارا سلام دادن.
اشاره:
سلام به معنای سلامتی، امنیت و صلح است که در اسلام برای تحیت و درود گفتن انتخاب است. در قرآن و روایات بر سلام کردن تأکید گردیده و از مستحبات مؤکد شمرده شده است. پاسخ به سلام حتی برای نمازگزار واجب فوری است و با پاسخ دادن یک نفر از میان جمع، جواب سلام بر دیگران واجب نیست. سلام دارای آداب و احکام ویژه بوده و در قرآن و سنت دارای کاربردهای متعددی است.
خداوند متعال در آیه ۸۸ سوره چهارم (نساء) فرموده است «و چون تحیت داده شوید به تحیتى، پس تحیت دهید به بهتر از آن، یا همان گونه تحیت دهید.به درستى که خداوند بر همه چیز محاسب است.» و در آیه ۵۴ سوره ششم (انعام) فرموده است: «و چون کسانى که به آیتهاى ما ایمان آوردهاند پیش تو آیند، بگو سلام بر شما باد، پروردگار شما بر خویشتن رحمت را نوشته است.» و در آیه ۶۱ سوره بیست و چهارم (نور) فرموده است: «پس چون به خانهها درآیید، پس سلام کنید بر خودتان سلام کردنى از نزد خداوند فرخنده و پاکیزه.» و در آیه ۹ سوره پنجاه و هشتم (مجادله) فرموده است: «و چون پیش تو آیند و تو را به چیزى تحیت گویند که خدایت آنچنان تحیت نفرموده است.» روایت شده است که یهودیان پیش پیامبر آمدند و گفتند: السام علیک و سام در لغت ایشان به معنى مرگ است و پیامبر در پاسخ فرمودند و بر شما، و خداوند این آیه سوره مجادله را نازل فرمود[۱].
و پیامبر فرموده اند: به هر کس که پیش از سلام دادن، سخنى بگوید، پاسخ مدهید و نیز فرمودهاند: هیچ کس را تا سلام نداده است به خوراک خویش فرا مخوانید[۲].
امام باقر (علیه السّلام) فرموده است: سه چیز از درجات پسندیده و سه چیز از کفارات و سه چیز از بدبختىها و سه چیز از خوشبختىهاست. آن سه چیز که درجه است، آشکار ساختن سلام و خوراک دادن به مردم و خواندن نماز شب در حالى که مردم خوابیده باشند، مىباشد. و آن سه چیز که کفاره و موجب آمرزش و پوشش گناهان است، نیکو وضو گرفتن در صبحگاهان و شامگاهان سرد و رفتن روز و شب به نماز جماعت و محافظت بر حضور آن است. سه چیزى که از بدبختىهاست، بخل و امساک و هواى نفس حاکم و شیفتگى آدمى به خویشتن است. و آن سه که از خوشبختىها و مایههاى رستگارى است، بیم از خداوند در نهان و آشکار و میانهروى در حال توانگرى و تنگدستى و گفتن کلمه حق در حال خشنودى و خشم است[۳].
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) فرموده است که رسول خدا از سلام دادن به چهار کس نهى فرمودند، بر مست تا هنگامى که مست است و بر کسى که پیکرتراش است و بر آن کس که نرد مىبازد و بر آن کس که بازى چهارده[۴] مىکند و من یکى دیگر را که پنجمى است مىافزایم و مىگویم بر شطرنج باز سلام مدهید[۵].
امیر المؤمنین على (علیه السّلام) فرموده است: بر شش تن شایسته نیست سلام داده شود و شش خصلت از خصلتهاى قوم لوط است. اما آن شش تنى که سلام دادن بر آنان روا نیست، یهودیان و مسیحیان و نرد و شطرنج بازان و میگساران و نوازندگان بربط و طنبور و کسانى که با دشنام دادن به مادران شادى مىکنند و شاعران هستند.
و آن چیزها که از خوىهاى قوم لوط است، مهره بازى (تیله بازى) و تلنگر زدن و جویدن سقز (آدامس) و دامن بر زمین کشیدن و باز گذاشتن دگمههاى قبا و پیراهن است[۶].
امام باقر (علیه السّلام) فرموده است: بر یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان و بت پرستان و میزبانان میگساران و نرد و شطرنج بازان و فرومایگان و شاعرانى که به زنان شوهردار تهمت مىزنند و بر نمازگزاران سلام مدهید- نمازگزاران، از این روى که نمىتوانند پاسخ دهند، زیرا سلام دادن مستحب و پاسخ آن واجب است- و بر رباخواران و بر کسى که براى قضاى حاجت نشسته است، و بر کسى که در گرمابه است و کسى که آشکارا گناه مىکند نیز سلام مدهید[۷].
همان حضرت فرموده است: فرشتهیى از فرشتگان از کنار مردى که بر در خانهیى ایستاده بود گذشت. از آن مرد پرسید: چه چیزى تو را بر در این خانه بر پا داشته است؟ گفت: برادر دینى من است، خواستم بر او سلام دهم. فرشته پرسید:
آیا میان تو و او پیوند خویشاوندى است و یا براى نیازى آمدهاى؟ گفت: نه میان من و او خویشاوندى است و نه براى حاجتى آمدهام، فقط حرمت برادرى دینى است و من به خاطر پروردگار جهانیان، احوال او را مىپرسم و سلام مىدهم. فرشته گفت:
من فرستاده خداوند هستم، خدایت سلام مىرساند و مىفرماید همانا که به خاطر من چنین کردى و من بهشت را بر تو واجب کردم و از خشم خویش تو را معاف داشتم
و از آتش پناه دادم. معنى اینکه بندهیى به برادر دینى خود سلام مىدهد این است که براى تو از سوى خود سلامت آرزو مىکنم، مانند این گفتار خداوند است که مىفرماید:
«فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ» یعنى سلامت، و گفته شده است هنگامى که کسى به بنده مطیع و پرهیزگار سلام مىدهد، معناى آن این است که او را به سبب فرمانبردارى از خداوند گرامى داشته و پاداش داده است و چون بر گنهکاران سلام مىدهد، معناى آن این است که بیدار شو و غافل مباش[۸].
پیامبر (صلّى الله علیه و آله) فرمودهاند: سلام، یکى از نامهاى خداوند است. آن را میان خود آشکار سازید و همانا انسان مسلمان چون از کنار قومى بگذرد و بر ایشان سلام دهد، بر فرض که آنان پاسخ ندهند، کسى که از ایشان بهتر است و پاکیزهتر، پاسخ خواهد داد.
و همان حضرت فرمودهاند: همانا ناتوانترین مردم کسى است که از دعا کردن ناتوان باشد و بخیلترین مردم کسى است که از سلام دادن بخل بورزد[۹].
عمار بن یاسر (رضی الله عنه) مىگفته است: سه چیز است که هر کس در خود فراهم آورد ایمان را در خود فراهم آورده است، بخشش در تنگدستى و انصاف دادن نسبت به خویشتن و سلام دادن به دانشمند و عالم[۱۰].
پی نوشت:
[۱] . نظیر این گفتار در تبیان طوسى، ج ۹، ص ۵۴۶، و تفسیر مجمع البیان طبرسى، ج ۹ و ۱۰، ص ۲۵۰، آمده است. م.
[۲] . خصال، صدوق، ج ۱، ص ۷۲، م.
[۳] . در خصال، ج ۱، ص ۱۱۱، همراه با ترجمه آقاى کمرهیى، آمده است. م.
[۴] . بازىیى است که با چهارده مهره بازى مىکنند. م.
[۵] . در خصال، ج اول، صفحات ۱۱۱ و ۲۲۱ و ۲۹۴ و ۲۹۰ چاپ آقاى کمرهیى، آمده است. م.
[۶] . در خصال، ج اول، صفحات ۱۱۱ و ۲۲۱ و ۲۹۴ و ۲۹۰ چاپ آقاى کمرهیى، آمده است. م.
[۷] . در خصال، ج اول، صفحات ۱۱۱ و ۲۲۱ و ۲۹۴ و ۲۹۰ چاپ آقاى کمرهیى، آمده است. م.
[۸] . در کافى، ج ۲، ص ۱۷۶، و بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۴۴، و امالى صدوق، ص ۱۹۹، آمده است. م.
[۹] . این دو روایت در مشکاه الانوار طبرسى، ص ۲۰۰، هم از همین کتاب نقل شده است. م.
[۱۰] . به نقل از کتاب سید ناصح الدین در همان صفحه مشکاه الانوار، آمده است. م.