خانواده و حسن خلق(۲)
۲- ابراز محبت
انسان، تشنه ی دوستی و محبت است و محبت، انگیزه بسیاری از تلاشها و زحمتهای طاقت فرسای زندگی است. محبت زن و فرزند، پدر و مادر و دوست و آشنا است که انسان را به فعالیت و کسب معاش وا میدارد.
همچنان که آدمی از محبت خویش نسبت به دیگران لذت میبرد، پیوسته در تلاش است که محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند.
انسان میخواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند که هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همه ی وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد شد؛ خود را غریب و تنها میبیند و چه بسا همین احساس تنهایی او را به اذیت و آزار دیگران و یا حتی خودکشی وا دارد.
از دید اسلام، اساس زندگی خانوادگی بر محبت است. خداوند در قرآن میفرماید:
«و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لستکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه، ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛(۱) و از نشانههای خدا این که از جنس خود شما همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این امر نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند».
خداوند متعال، انسانها را به گونهای آفریده که وقتی نیازها و مصالح یکدیگر را تأمین میکنند، کم کم رابطهای میانشان ایجاد میشود و رشد میکند؛ این عاطفه به شکلی نیرومند و به طور طبیعی، میان دو همسر به وجود میآید و میتواند نقش مهمی در تأمین مصلحت کل خانواده ایفا کند. میتوان گفت که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضای آن به یکدیگر است. بنابراین، به حکم عقل، اگر زندگی خانوادگی ضرورت داشته باشد، بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده نسبت به هم است.
هدف خداوند این است که میان دو همسر، مهر و محبت برقرار باشد و در کنار هم احساس آرامش کنند؛ پس اصل در زندگی خانوادگی، وجود فضایی آرام و محبتآمیز است و زن و شوهر باید تلاش کنند در میان اعضا آرامش به وجود آید و روز به روز عواطف و محبتشان به هم بیشتر شود.(۲)
زن و شوهر بیش از دیگران، انتظار محبت از یکدیگر دارند و یکی از اهداف مهم ازدواج نیز محبتخواهی و انس طلبی و آرامش به برکت کامیابیهای مشروع است.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«اذا احببت رجلاً فاخبره بذلک فانه اثبت للموده بینکما؛(۳) هر گاه کسی را دوست داشتی، او را بدان آگاه ساز؛ زیرا این کار، دوستی را در میان شما استوارتر میسازد».
همچنین آن بزرگوار نقل میکنند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
«قول الرجل للمراه انی احبک لا یذهب من قلبها ابداً؛(۴) این گفته ی مرد به همسرش که «دوستت دارم»، هرگز از قلب او خارج نمیشود».
لازمه ی شادابی روح زن و جلوگیری از افسردگی و پژمردگی او این است که زن، خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقه ی او نسبت به خود مطمئن باشد؛ همین اعتقاد و اطمینان، امنیت خاطر زن را تأمین میکند و به آرامش درونی آن میافزاید. اگر زن در مورد عشق همسرش نسبت به خود تردید کند یا به علاقه ی او به افراد دیگر پی ببرد، خود را از به دست آوردن دل او بینصیب و ناتوان احساس میکند و روز به روز نهال زندگی او رو به پژمردگی نهاده، از نشاط روحی اش کاسته میشود. این مسأله، چنان بر روح و روان زن تأثیر میگذارد که علاقه ی او نسبت به فرزندانش نیز کمتر میشود؛ یعنی حتی عاطفه ی مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر میپذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آن قدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن برای زن قابل تحمل نیست و چنین ازدواجی هرگز نمیتواند او را به خوشبختی برساند.
نکته ی شایان توجه این که زن اغلب نمیتواند از بیمهری یا کم توجهی همسرش نسبت به خود شکوه کند یا گلایه خود را با وی در میان گذارد؛ گویی چنین کاری را در شأن خود نمیبیند و آن را مایه ی تحقیر خود میداند. حال اگر از چنین چیزی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به تدریج در رفتار و به ویژه در برخوردهای او با همسرش پدیدار میشود و روز به روز مسایل را پیچیدهتر میسازد. زن به علت برخورداری از عواطف سرشار درونی، در شرایط طبیعی میتواند بیشترین فداکاری و از خود گذشتگی را درباره ی همسرش از خود نشان دهد و عالیترین احساسات خود را نثار او کند و با بسیاری از سختیها و محرومیتها بسازد؛ ولی همه ی اینها زمانی است که او در ارتباط با همسرش از جنبه ی روحی ارضا شود و احساسات و عواطف خود را تباه شده نبیند؛ به عبارت دیگر، اعتماد به علاقه و توجه همسر و برخورداری از عواطف و مهربانی او، این توانایی را در زن به وجود میآورد که بتواند با سختیها بسازد و بیشترین فداکاری را نسبت به همسرش از خود نشان دهد و از این همه گذشت و ایثار لذت برد. اما اگر چنین شرایطی برای او فراهم نشود؛ یعنی احساس کند گوهر محبت او را ارج نمینهند و قدر فداکاریهای او را نمیشناسند، روز به روز از این توانایی او کاسته میشود و از خودگذشتگی هایش زمینه ی بروز خود را از دست میدهد؛ به این ترتیب، اختلافها و ناسازگاریها آغاز میشود.
منشأ بسیاری از اختلافهای خانوادگی در این است که زن به خواسته ی اصلی خود نمیرسد و خویشتن را از تصاحب قلب همسر و جلب محبت او نسبت به خود محروم و ناتوان میبیند، ولی آن را بیان نمیکند؛ بلکه به طور ناخودآگاه، ناسازگاری و رفتارهای اعتراض آمیز دیگری را در پیش میگیرد.
متأسفانه بسیاری از شوهرها به علت ناآگاهی از چگونگی دنیای درونی همسر خویش، این خواسته ی مشروع او را نادیده میگیرند و بیآن که از پیامدهای این رفتار خود در سرنوشت زندگی مشترکشان آگاه باشند، محبت و توجه چندانی به همسر نشان نمیدهند و او را در دنیایی از رنجهای درونی، تنها میگذارند. زمانی که زن در زندگی زناشویی احساس شکست کند و سرمایه ی عشق را بر باد رفته ببیند، چگونه میتواند خویشتن را با تمام وجود وقف زندگی خانوادگی کند؛ او چگونه میتواند عواطف و احساسات پاک قلبی خود را سخاوتمندانه نثار کند و نهال زندگی مشترک را با عشق و عاطفه آبیاری کند؟
بنابراین، “نخستین وظیفه روحی و عاطفی شوهر نسبت به همسرش از همان روزهای آغاز زندگی مشترک این است که زن را از علاقه و محبتی که نسبت به او دارد مطمئن سازد و از کارهایی که نشان دهنده ی بیتوجهی او به همسرش باشد، بپرهیزد و با نثار محبت، نهال نو رسیده ی زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد.”(۵) زن نیاز دارد که حرفهای پر محبت بشنود؛ با شوهرش بیرون برود؛ در تحسین و تمجید از چیزها با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی آنی تجربه کند. برای زن، عشق به معنای علاقه ی دایمی و در سطح عالی است؛ درست به همین دلیل است که او میخواهد همیشه در کنار شوهرش باشد.
زن برای ساعتهایی که شوهرش با او است ارزش قائل است؛ جمعههایی که او در خانه است و غروبهایی که شوهر او را به مهمانی یا سینما میبرد. به نظر زن اینها راههایی است که عشق ابراز میشود؛ اگر شوهر برای تماشای فوتبال بیرون برود، گله میکند که «تو دیگر مرا دوست نداری»؛ اگر مرد به چیز دیگری علاقه نشان دهد، به نظر زن به این دلیل است که دیگر علاقهای به او ندارد.(۶)
از سوی دیگر، زن نیز باید به شوهر خود علاقه داشته باشد و این علاقه را به صورتهای گوناگونی ابراز کند. ابراز علاقه ی زن به شوهر خود، باعث افزایش وفاداری مرد نسبت به زندگی خانوادگی و بالا رفتن انگیزه ی او برای کار در جهت تأمین آسایش خانواده میشود رضایت او را از زندگی زناشویی در پی دارد.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«لا غنی بالزوجه فیما بینه و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال، و هن… و اظهار العشق له بالخلابه والهیئه الحسنه لها فی عینه؛(۷) زن در روابط خود و شوهر همدلش از سه چیز بینیاز نیست: … و سوم، آشکار کردن علاقه به شوهر با دلربایی و آرایش خود در برابرش او به گونهای که او میپسندد».
۳- مدارا و گذشت
مدارا کردن به این معنی است که ما در زندگی جمعی، برخی رفتارهای نابه جای دیگران را تحمل کنیم و از آنها چشم بپوشیم؛ برای مثال اگر رفتار همسر ایرادی دارد که باعث آزار ما میشود، آن را تحمل کنیم؛ اگر تلاش ما برای برطرف کردن آن عیب به جایی نرسید، آن را وسیلهای برای تشنج، درگیری و تضعیف پیوند خانوادگی قرار ندهیم؛ زیرا هر یک از ما نقاط ضعفی داریم که گاه اصلاح آنها آسان نیست، یا همت لازم را برای برطرف کردن آنها نداریم. بنابراین، باید بپذیریم که زندگی مشترک معمولاً بدون این گونه عوارض نیست و هیچ یک از ما نیز معصوم نیستیم. و کسی که خود را بدون نقص میداند، از همه ناقصتر است.
البته هر کس باید تلاش کند از عیبهای خود بکاهد. و این، لازمه ی رشد معنوی انسان و دستیابی او به یک زندگی سالم و پاکیزه است که قرآن کریم از آن به «حیات طبیه» یاد کرده است.
در هر حال، این گونه مسایل نیز وجود دارد و راهی جز تحمل و چشم پوشی و مدارا نیست؛ به همین دلیل، آموزههای اسلامی بر مدارا، گذشت و صبر بر بدرفتاریهای همسر، تأکید کردهاند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی صبر بر بداخلاقی زن و تحمل او میفرماید:
«من صبر علی خلق امراه سیئه الخلق و احتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرین فی الاخره؛(۸) کسی که برای نیل به پاداش الاهی، بر اخلاق بد همسر خود صبر کند، خداوند ثواب شاکران را به او عطا خواهد کرد».
علی(علیه السلام) در توصیه به فرزند خود، محمد بن حنفیه، در باره ی مدارا با همسر میفرماید:
« … فان المراه ریحانه و لست بقهرمانه، فدارها علی کل حال و احسن الصحبه لها لیصفو عیشک …(۹) همانا زن، گلی خوش بو است، نه یک قهرمان، به همین دلیل در همه حال با او مدارا نما و با او نیکو مصاحبت کن تا زندگی ات با خوشی باشد».
و امام باقر(علیه السلام) در توصیه ی زنان به صبر بر اذیتهای شوهر میفرماید:
« … و جهاد المراه ان تصبر علی ما تری من اذی زوجها و غیرته؛(۱۰) جهاد زن آن است که بر آزارهای شوهر و غیرت ورزی بیمورد او صبر کند».
۴- کاستن از توقعات
از عوامل مهمی که در استحکام و استمرار روابط صمیمانه و محبتآمیز نقش بسزایی دارد، پرهیز از خواستههای بیموردی است که بدون در نظر گرفتن امکانات طرف مقابل، بر او تحمیل میشود و او را دچار مشکلات گوناگون میکند.
اگر انسان خواهان محبتی است که در آن هیچ گونه ملامت و سنگینی احساس نکند و نیز آرامش داشته باشد، باید از تحمیل هر نوع خواهشی که بیرون از حد توان طرف مقابل و زمینهساز بدبینی و دلسردی است، بپرهیزد.
با نگاهی گذرا میتوان به خوبی دریافت که منشأ بسیاری از اختلافها و کشمکشهای خانوادگی که گاهی به طلاق نیز میانجامد و سرگردانی، خستگی و افسردگی فرزندان را هم در پی دارد، انتظارات غیر منصفانه و غیر واقعبینانه است؛ انتظاراتی که عرصه ی زندگی را چنان بر مرد یا زن تنگ میکند که نجات خویش را با وجود همه ی پی آمدهای ناخوشایند، در ترک زندگی مشترک مییابند.
همسران گرامی! چه نیکو است با اندکی تأمل، به هوش آیید و کانون پر مهر زندگی را با توقعات بیجا و ملالآور، عرصه ی تاخت و تاز ابلیس مطرود و نفس سرکش قرار ندهید و سرنوشت خود و فرزندانتان را دستخوش خواستههای غیر مشروع خویش نکنید.
به خدمت گرفتن بانوان برای ابتداییترین کارهای شخصی روزمره که حتی ضعیفترین انسانها نیز به سادگی از عهده ی آن بر میآیند؛ تحمیل مهمانیها و شب نشینیهای طولانی و خسته کننده به آنان؛ بهانهگیری و درخواستهای مختلف در زمینه ی تهیه لباس و مسکن و ماشین، بدون در نظر گرفتن توانایی مالی مردان که با هیچ معیار شرعی و اخلاقی سازگار نیست و… اینها مواردی است که مرد یا زن را نسبت به ادامه ی زندگی مشترک بیرغبت و دلسرد میکند که با خویشتنداری، مراقبت و تأمل در پیامدهای بد آن باید به شدت از آن پرهیز نمود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«ایما امراه لم ترفق بزوحها و حملته علی ما لایقدر و ما لا یطیق لم تقبل منها حسنه و تلقی الله و هو علیها غضبان؛(۱۱) هر زنی که بر شوهر خود دلسوزی نکند و او را به کارهایی که خارج از توان و طاقت او است وادار کند، هیچ عمل نیک او پذیرفته نمیشود و در قیامت خدا را در حالی که بر او غضبناک است، ملاقات میکند».
حضرت فاطمه(علیها السلام) در طول زندگی مشترک با همسر بزرگوارشان، امیرمومنان(علیه السلام) چیزی از او درخواست نمیکردند. حتی گاهی چندین روز خود و فرزندان معصومشان گرسنه میماندند و آن حضرت یادآور نمیشدند؛ هنگامی که از حضرتش پاسخ آن را جویا میشدند، پاسخ میدادند:
پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا نهی فرمودند که از شما چیزی طلب کنم.(۱۲)
۵- مشورت کردن با همسر
یکی از صفات نیک مؤمنان، مشورت با یکدیگر است.
قرآن کریم در این باره میفرماید:
« … و امرهم شوری بینهم…؛(۱۳) [مؤمنان کسانی هستند که ]…کارهایشان از طریق مشورت در میان آنها صورت میگیرد».
در شور و مشورت باید دو امر را از یکدیگر متمایز ساخت:
اول، وقتی دو نفر با هم مشورت میکنند، به یقین از افکار و نظریات یکدیگر الهام میگیرند و به نقاط ضعف و قوت افکار همدیگر آگاه میشوند. اصولاً افرادی که در کارهای خود با دیگران مشورت میکنند، کمتر گرفتار لغزش و اشتباه میشوند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«انه ما من رجل یشاور احداً الا هدی الی الرشد؛(۶۱) نیست کسی که در کارهای خود مشورت بکند، مگر این که به راه درست و مطلوب هدایت شود».
اما افرادی که گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بینیاز از افکار و آرای دیگران میدانند – هر چند از نظر فکری فوق العاده باشند- غالباً گرفتار اشتباههای خطرناک میشوند.
دوم، فرد مشورت کننده به طور غیر مستقیم شخصیت طرف مقابل را تأیید میکند و عملاً به او میفهماند که تو مورد اعتماد من هستی. مشورت کردن با کسی، نشانه ی ارج نهادن به او و شخصیت دادن به وی است. اعضای اصلی یک خانواده، زن و شوهر هستند و عقل حکم میکند که برای حفظ صمیمیت میان خودشان، در انجام امور سرنوشت ساز، با یکدیگر به مشورت بنشینند و سرانجام، تصمیمشان را اجرا کنند.
تصمیمگیریهای یک جانبه از طرف مرد یا زن، بدون مشورت با همسر، به یکانگی آن دو لطمه میزند؛ زیرا طرف مقابل احساس پوچی کرده، این گونه برداشت میکند که در اداره ی خانه جایگاهی ندارد؛ بدیهی است این احساس او را وادار میکند که به سمت بیمهری و انزوا کشانده شود و کم کم از همسرش فاصله بگیرد.(۱۴)
از سوی دیگر، مشورت با همسر، احساس اتحاد را در او ایجاد میکند. و هر دو میپذیرند که در اداره ی خانه شریکند؛ اگر هم تصمیمی که گرفته شده اشتباه باشد، هر دو خود را مسؤول وضع پیش آمده میدانند و میکوشند آثار منفی آن را کم کنند.
۶- معذرتخواهی و پذیرش آن
هیچ یک از ما، معصوم و عاری از خطا و اشتباه نیستیم. هر فردی ممکن است در حق دیگران بدی کند. مهم این است که به هنگام پی بردن به خطای خود، به اشتباه بودن آن عمل اعتراف کرده، از کسی که به او بدی کرده ایم عذرخواهی کنیم؛ معذرتخواهی نشانه ی عقل و راهی برای زدودن غبار خطا از خود است.
علی(علیه السلام) میفرماید:
«المعذره برهان العقل؛(۱۵) عذرخواهی دلیل بر عاقل بودن فرد است». همچنین آن حضرت میفرماید:
«ما اذنب من اعتذر؛(۱۶) کسی که از خطای خود معذرتخواهی کند، گویا خطایی از او سر نزده است».
ممکن است مرد بر اثر خستگی یا عصبانیت نابه جا، به همسر خود تندی کند؛ یا زن با برخورد نامناسب و یا کوتاهی در انجام وظیفه، سبب ناراحتی شوهر خود شود؛ در این هنگام، باید از همسر خود عذرخواهی کند.
امام صادق(علیه السلام) یکی از ویژگیهای زن خوب را چنین بیان میفرماید:
«خیر نسائکم التی ان غضبت او اغضبت قالت لزوجها: یدی فی یدک، لا اکتحل یغمر حتی ترضی عنی؛(۱۷) بهترین زنان شما آن زنی است که هنگام غضب بر شوهر خود، یا مورد غضب واقع شدن او، به همسرش بگوید: دست من در دست تو است؛ خواب به چشمانم نخواهد رفت تا موقعی که از من راضی شوی».
از سوی دیگر، بر طرف مقابل نیز لازم است عذر فرد خطاکار را بپذیرد و از لغزش او در گذرد؛ هر چند توجیهی که برای عمل ناشایست خود میآورد مناسب نباشد.
امام سجاد(علیه السلام) میفرماید:
«ان شتمک رجل عن یمینک ثم تحول الیک عن یسارک فاعتذر الیک فاقبل عذره؛(۱۸) اگر کسی از طرف راست به تو ناسزا گفت، سپس به طرف چپ تو رفت و از کار خود معذرت خواست، عذر او را بپذیر».
پذیرش عذر دیگران، علاوه بر اجر اخروی، کینه را از دلها میبرد و باعث ایجاد انس و برادری میان افراد میشود.
علی(علیه السلام) میفرماید:
«اقبل اعذار الناس تستمتع باخائهم؛(۱۹) عذر دیگران را بپذیر تا از برادری آنان بهرهمند گردی».
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره یکی از صفات زن بد چنین میفرماید:
«لا تقبل منه عذراً و لاتغفر له ذنباً؛(۲۰) هیچ عذری را از شوهر خود نمیپذیرد و از هیچ خطای او در نمیگذرد».
در خانواده که کانون انس و الفت است و بر اساس محبت و مودت بنا نهاده شده است، زن و شوهر باید از خطاها و اشتباههای یکدیگر گذشت کنند و عذر طرف مقابل را بپذیرند؛ این کار سبب افزایش دوستی و محبت میان آنان میشود و بر استحکام بنیان خانواده میافزاید. افزون بر آن، فرزندان نیز روش صحیح زندگی و آداب برخورد با دیگران را از والدین خود میآموزند.
۷- کمک کردن در کارهای خانه
کمک کردن مرد به همسر خود در انجام کارهای خانه، نشانه ی صمیمیت، محبت و احترام همسر است.
درست است که خانه داری در عمل بر عهده زنها است و در این باره حرفی هم ندارند، ولی باید توجه داشت که اداره یک منزل کار سادهای نیست. بانوی خانه در انجام کارهای خانه اعتراضی ندارد، ولی از شوهرش انتظار دارد که گاهی او را کمک کند.
وقتی شوهر وارد خانه میشود و میبیند که کارهای خانه زیاد است سزاوار نیست برود در گوشهای استراحت کند و انتظار هم داشته باشد که زن فوراً چای و ناهار او را حاضر کند؛ متقضای محبت و صفای خانوادگی این است که در چنین موقعیتی به یاری همسرش بشتابد و هر کاری که از عهده اش برمی آید انجام دهد.
خانه کانون صفا، محبت و محل همکاری است. اگر مرد در منزل کار کند، نه تنها از ابهت و جلال او کاسته نمیشود، بلکه در نظر همسر، مردی با صفا و در نظر دیگران فردی دلسوز و مهربان معرفی میشود. اولیای بزرگوار دین ما نیز این شیوه را داشتند و در انجام کارهای خانه به همسر خود کمک میکردند.
عایشه همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میگوید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه لباسش را میدوخت و کفشش را وصله میکرد.(۲۱)
و امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«کان امیرالمومنین(علیه السلام) یحتطب و یستقی و یکنسُ و کانت فاطمه(علیها السلام) تطحن و تعحن و تحبز؛(۲۲) علی(علیه السلام) هیزم جمع آوری میکرد و آب میآورد و خانه را جارو میکرد؛ و فاطمه(سلام الله علیها) گندم را آرد و آن را خمیر میکرد و نان میپخت».
۸- حفظ اسرار و عیوب همسر
بیتردید، هیچ کس(به استثنای معصومین علیهم السلام) کامل و بینقص نیست. هر فردی، عیب و ایرادی در اندام، اخلاق یا رفتار خود دارد و سعی میکند آن را از دیگران پوشیده دارد. اسلام نیز برای آبرو و شخصیت افراد اهمیت فراوانی قائل است؛ به گونهای که در نظر دین، اهمیت آبروی افراد کمتر از جانشان نیست.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«ان الله قد حرم من المسلم دمه و ماله و عرضه و ان یظن به سوء الظن؛(۲۳) خداوند تجاوز به جان، مال، آبروی مسلمان و نیز بدگمانی به او را بر دیگران حرام کرده است».
اسلام افراد را به پوشاندن عیبهای دیگران سفارش کرده و از تجسس درباره عیوب مردم و ریختن آبروی آنها به شدت نهی میکند.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«من ستر علی مومن عوره ینخافها سترالله علیه سبعین عوره من عورات الدنیا و الاخره؛(۲۴) کسی که عیبی از مومنی بپوشاند – که از افشا شدنش میترسد – خداوند هفتاد عیب از عیبهای دنیا و آخرت او را پوشیده میدارد».
و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«لا تطلبوا عورات المومنین و لاتتبعوا عثراتهم؛ فان من اتبع عثره اخیه اتبع الله عثرته و من اتبع الله عثرته فضحه و لو فی جوف بیته؛(۲۵)
به دنبال عیبهای مؤمنان نباشید و در لغزشهای آنان تجسس نکنید؛ زیرا کسی که در پی لغزش برادر مؤمنش باشد، خدا در پی لغزش او خواهد بود؛ و کسی که خدا به دنبال لغزش او باشد، رسوایش خواهد کرد؛ هر چند در اندرون خانهاش باشد».
در خانواده، زن و شوهر به دلیل ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر، کم کم با عیب و نقصهای هم آگاه میشوند. خداوند نسبت همسران را به یکدیگر مانند نسبت لباس و تن میداند؛ آنجا که میفرماید:
(هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنّ)؛(۲۶)
زنان و شما لباس یکدیگر هستید».
یکی از دلایل همانندی همسر و لباس آن است که همان گونه که لباس، حافظ تن و حجابی روی عیبهای بدن است، زن و شوهر نیز نسبت به یکدیگر باید چنین باشند و عیبهای هم را بپوشانند؛ آنها نباید این عیبها را به نزدیکترین کسان خود(پدر و مادر) نیز بازگو کنند.
قرآن کریم میفرماید:
« … فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ … »(۲۷) زنان صالحه، زنانی هستند که متواضعند و در غیاب(همسر خود)، اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ میکنند».
و امام صادق(علیه السلام) به مردی که قصد ازدواج داشت، این گونه توصیه میفرماید:
«انظر این تضع نفسک و من تشرکه فی مالک و تطلعه علی دینک و سرک،(۲۸) نگاه کن و ببین خود را در چه موضعی قرار میدهی و چه کسی را شریک اموالت میکنی و از دین و راز خود آگاه میسازی(یعنی مواظب باش زنی انتخاب کنی که راز نگه دار و عیب پوش باشد).
راز دار بودن همسران درباره ی اسرار و عیوب یکدیگر، نشانه ی الفت و صمیمیت بسیار میان آنان است؛ همچنین نشانه ی اعتماد آنان به یکدیگر میباشد و این امر، اعتماد متقابل را افزایش میدهد؛ اما بیان عیوب و اسرار همسر به دیگران، صمیمیت و محبت میان آنان را از بین میبرد؛ حس اعتماد و حسن ظن آنان را از یکدیگر زایل میکند؛ آتش انتقام و دشمنی را در فرد بر میافروزد و زندگی خانوادگی را به جهنمی سوزان تبدیل میکند.
۹- عمل به وعدهها
اصول اخلاق اسلامی، راستی، امانتداری و وفا است؛ و «انسان مؤمن با هر کس عهدی میبندد وفا میکند»؛(۲۹) «وفای به عهد گواه و دلیل ایمان او است»(۳۰) و «هر کس که به خدای متعال و روز قیامت ایمان دارد، باید به عهد خود وفا کند».(۳۱)
در خانواده نیز وفا به قرارها درخت صفا را شکوفا میسازد و سبب به وجود آمدن آرامش و محبت میشود؛ همچنین هر که با اهل خویش با وفاتر باشد، پیش خدا محبوبتر و منزلتش به رسول امین و با وفای اسلام، در بهشت برین نزدیکتر است.
در اخلاق بلند اسلامی، بیوفایی و عهد شکنی حتی با بیگانگان روا نیست؛ چه رسد به خویشان و نزدیکان.
خوش اخلاقی، تنها خوش برخوردی و مهربانی نیست؛ اصلیترین خلق خوش، صدق و راستی است و وفای به عهد زیباترین راستی است.(۳۲)
عمل نکردن به وعدهها و پایبند نبودن به قول و قرارها، اعتماد متقابل میان اعضای خانواده را از بین میبرد و روحیه ی همکاری و انجام وظیفه را در آنها تضعیف میکند؛ از این رو در آموزههای اسلامی توصیه شده است که در هنگام وعده دادن، توانایی خود را در عمل به وعده ارزیابی کنیم و تنها در صورتی وعده بدهیم که توانایی انجام آن را داشته باشیم.
علی(علیه السلام) میفرماید:
«لاتعد بما تعحز عن الوفاء به؛(۳۳) چیزی را که از وفا کردن به آن عاجزی، وعده نده».
۱۰- هدیه دادن
یکی از راههای ایجاد محبت میان افراد که در اسلام به آن سفارش شده، هدیه دادن به یکدیگر است.
علی(علیه السلام) میفرماید:
«الهدیه تجلب المحبه؛(۳۴) هدیه دادن، باعث جلب دوستی و محبت افراد نسبت به یکدیگر میشود».
و امام صادق(علیه السلام) فرموده است:
«تهادوا تحابوا فان الهدیه تذهب بالضغائن؛(۳۵) به یکدیگر هدیه دهید تا بینتان محبت برقرار شود؛ همانا هدیه دادن کینهها را (از دل ها) میبرد».
بدین ترتیب، زن و شوهر که به انس و محبت یکدیگر به شدت نیاز دارند، باید بیشتر به این مسأله توجه کنند و در هر فرصت مناسبی، به اندازه ی توان مالی خود، همسر و فرزندان را با هدیهای خوشحال کنند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«من دخل السوق فاشتری تحفه فحملها الی عیاله کان کحامل صدقه الی قوم محاویج؛(۳۶) کسی که به بازار رود و تحفهای بخرد و آن را برای خانواده اش ببرد، کسی است که صدقهای را برای نیازمندان ببرد».
پینوشتها
۱- روم(۳۰)، ۲۱
۲- مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص ۷۵
۳- کافی، ج ۲، ص ۶۴۴
۴- وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۳
۵- راهنمای همسران جوان، ص ۷۶
۶- تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمه: ناصر فرجی، ص ۱۰۲
۷- بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۳۷
۸- بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۴
۹- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۵۵۶
۱۰- همان، ص ۴۳۹
۱۱- وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۱۱
۱۲- بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۱
۱۳- شوری(۴۲)، ۳۸
۱۴- به نقل از تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۴۶۲
۱۵- تحکیم خانواده، ص ۱۱۲
۱۶- شرح غررالحکم، ج ۱، ص ۱۳۳، ح ۴۹۷
۱۷- همان، ج ۶، ص ۵۰، ح ۹۴۵۵
۱۸- من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۹
۱۹- کافی، ج ۸، ص ۱۵۲
۲۰- همان، ج ۲، ص ۲۱۵، ج ۲۴۲۰
۲۱- بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۳۴
۲۲- بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۰
۲۳- همان، ج ۴۳، ص ۱۵۱
۲۴- المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۳۲۵
۲۵- کافی، ج ۲، ص ۲۰۰
۲۶- مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۰۹
۲۷- بقره(۲)، ۱۸۷
۲۸- نساء(۴)، ۳۴
۲۹- کافی، ج ۵، ص ۳۲۳
۳۰- بحار الانوار، ج ۷۵؛ از علی(علیه السلام) به نقل از سید علی اکبر حسینی، اخلاق در خانواده، ص ۱۹۳
۳۱- شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۴۰، ح ۹۴۱۳
۳۲- کافی، ج۲، ص ۳۶۴
۳۳- اخلاق در خانواده، ص ۱۹۳
۳۴- شرح غررالحکم، ج ۶، ص ۲۶۴، ح ۱۰۱۷۷
۳۵- همان، ج۱، ص ۸۳، ح ۳۱۶
۳۶- بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۴۴
منبع: حیدری، مجتبی؛ (۱۳۸۵)، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، چاپ سوم بهار(۱۳۸۷).