خانواده ایدهآل اسلامی
یکی از موضوعات بسیار مهم در اسلام، موضوع خانواده است. خانواده، سنگ بنای اجتماع میباشد و تنها با خانوادههای سالم، استوار و صالح، میتوان انتظار جامعهای سالم، استوار و صالح را داشت.
از مجموع موضوعات و معارف اسلامی چنین برمیآید که در میان نهادهای اجتماعی، خانواده در تربیت و تکامل آدمی بزرگترین نقش و وظیفه را بر عهده دارد.
اسلام میخواهد زن و مرد در کمال صفا و صمیمیت و حسن نیت در جوار هم زندگی کنند و محیط خانه از هر جهت برای تربیت نسل خوب و شایسته آماده باشد.
برای نیل به این هدف والا، مقررات و قوانینی برای اعضای خانواده در روابط متقابل بین آنها وضع شده که بر اساس معیارهای قرآنی در سه محور قابل بررسی است:
۱- وظایف متقابل زن و شوهر نسبت به هم
۲- وظایف پدر و مادر در برابر فرزند
۳- وظایف فرزند در برابر والدین
قرآن، برخی پدران، مادران و فرزندان نمونه را به عنوان الگوهای برتر معرفی مینماید که عبارتند از:
ابراهیم، زکریا، لقمان، شعیب، نوح، یحیی، عیسی، مریم، مادر موسی، مادر یحیی، مادران اسماعیل و اسحاق(علیهمالسلام) و…..
در این مقاله، برخی ویژگیهای خانواده برتر اسلامی از دیدگاه قرآن و سنت معرفی میگردد و در خلال آن به تبیین برخی وظایف مهم اعضای خانواده در روابط متقابل آنها با یکدیگر با استعانت از آیات قرآنی و احادیث ائمه معصومین(علیهمالسلام) همراه با معرفی برخی الگوهای شایسته قرآنی پرداخته میشود.
مقدمه
ازدواج، پیمان مقدّسی است بین زن و مرد، برای مشارکت و همکاری آن دو در امر تشکیل خانواده که حفظ کیان آن با اراده و خواست طرفین و در سایه قراردادی به نام عقد صورت میگیرد.
به تعبیر دیگر، خانواده یک نهاد حقوقی است که اعضای تشکیلدهندهی آن به وسیله رشته زناشوئی، خون یا فرزندخواندگی با یکدیگر پیوند مییابند و در یک مجموعه واحد با هدف مشترک زندگی میکنند.
خانواده، مهمترین نهادی است که جامعه را تغذیه نموده و در سلامت و عدم سلامت، در شرافت و انحراف آن، در سازگاری و نابهنجاری آن مؤثر است.
از این رو دولت و ملت به حمایت از این بنیان مقدّس که اساس اجتماع است وظیفهمندند. چرا که خانواده، نخستین پایگاه تربیت است و هیچ بنیادی مؤثرتر از آن در جنبهی سرنوشتسازی و رشد و تربیت انسان وجود ندارد. محیط خانواده، در تشکیل شخصیت انسان بسیار مؤثر است.
سنتها، الگوها و ضوابط و قوانین آن در کودک اثر دارد. خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، ادب و سنن است و اهمیت آن همیشگی است و برای دوام و بقای جامعه و تمدن و فرهنگ، راهی جز آن وجود ندارد.(۲)
خانواده، همچون زمین کشت است، اگر خاک آن مناسب رشد گیاه باشد، گیاهان و محصولات خوب و سالمی را میرویاند، ولی اگر خاک آن نامناسب باشد قطعاً محصول خوب و مرغوبی را تولید نخواهد کرد:
(وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ)(۳)
(سرزمین پاک به اذن پروردگار، گیاهش بیرون میآید و از سرزمین ناپاک جز گیاه اندک و بیفایده بیرون نمیآید).
خانواده ایدهآل اسلامی
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در اسلام به آن پرداخته شده، خانواده است. در محیط خانوادهای که بر اساس معیارهای قرآنی تشکیل شده باشد، آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین میگردد و در صفا و صمیمت و همفکری و همدردی و هماهنگی آن، زنگارهای پریشانی و خستگیهای عصبی و جسمی زدوده میشود و زن و شوهر میتوانند با اتحاد و تعاون و یکیشدن نیرومندتر و مستحکمتر حرکت کنند.
زن و شوهر با الهام از قوانین حیاتبخش اسلام، میتوانند محیط خانواده را آکنده از عشق و صفا کنند و کانون پرمهری را برای فرزندان فراهم آورند. فرزندان این نوع خانوادهها نیز، انسانهایی دلسوز و مهربان و عنصرهای پر کار و متعهد و هدفمند در جامعه میباشند.
در این صورت روح مودت و محبت بر اعضای خانواده حاکم بوده و از نشاط و سلامتی و هم آهنگی در پیشرفت برخوردار خواهند بود.
به گفته قرآن، خانوادهای که در آن انس و الفت باشد، خدمت به یکدیگر نیز باشد، خانوادهای که پایبند به اصول و ارزشهای دینی باشد و همواره ذکر دعا و قرآن در آن باشد و از نام خدا با عظمت یاد شود، خداوند بنیان چنین خانه و خانوادهای را مستحکم میسازد.
این خانهها با عظمت و با برکت شده و اهل آن همچون ستارهای در آسمان هستی میدرخشند:
(فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاء الزَّکَاهِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ * لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ)(۴)
(آن نور، در خانههایی است که خدا رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبیح گویند.
مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروختی از یاد خدا و نمازگزاردن و زکات دادن بازشان ندارد، از روزی که دلها و دیدگان دگرگون میشوند هراسناکند. تا خدا نیکوتر از آنچه کردهاند جزایشان دهد، و از فضل خود بر آن بیفزاید و خدا هر که را خواهد بیحساب روزی دهد).
و به عکس، آن خانههایی که در آنها عداوت باشد، ناسازگاری باشد، ذکر نماز و قرآن و دعا نباشد، در آن خانههایی که گناه جاری باشد، آن خانهها همواره تاریک بوده و نور الهی در آنها نمیتابد.(۵) این خانهها و افراد آنها مورد تأیید اسلام نبوده و با آرمانهای اسلامی هماهنگی و همخوانی ندارد.(۶)
وظایف متقابل زوجین در خانواده اسلامی
در بحث مسائل خانواده و حقوق زوجین نسبت به هم، برخی همسران تصور میکنند که حقوق یکی از آنها نسبت به دیگری بیشتر است، در حالی که کلام آسمانی و احادیث خاندان عصمت و طهارت گویای این حقیقت است که زن و مرد(زن و شوهر) هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارد.
اگرچه آن دو در رابطه با بندگی خدا و صفات لازمه آن به یک چشم نگریسته میشوند و پاداش آنها فقط به اعمال آنها ربط دارد؛ و از آنجایی که این دو انسان از لحاظ آفرینش و احساسات و تمایلات متفاوت هستند، علاوه بر حقوق مشترک، حقوق خاص جنس خود را هم خواهند داشت و این دلیل برتری یکی بر دیگری نیست:
(إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَ أَجْرًا عَظِیمًا)(۷)
(خدا برای مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راستگوی و زنان راستگوی و مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خداترس و زنان خداترس و مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده و مردان روزهدار و مردانی که شرمگاه خود حفظ میکنند و زنانی که شرمگاه خود حفظ میکنند و مردانی که خدا را فراوان یاد میکنند و زنانی که خدا را فراوان یاد میکنند، آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است).
مطابق با این آیه شخصیت زنان و مردان هر یک به طور مستقل و در جایگاه ویژهی خود تبیین گردیده است. آن دو در مقام بندگی یکسانند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.(۸)
اسلام میخواهد زن و مرد در کمال صفا و حسن نیت زندگی کنند و محیط خانه از هر سو برای آرامش، تولید و تربیت نسل آماده باشد. شک نیست چنین زمینهای نیازمند این است که هر یک خود را وابسته به هم بدانند، به هم مطمئن باشند و جز در مرز رضای هم گام بر ندارند و از عواملی که باعث فراق و جدایی، اضطراب و آشفتگی خانواده است جلوگیری به عمل آورده و آن دو در کنار هم گامهای استوار را برای ساختن بنیان خانواده و جامعه بردارند و غم خوار یکدیگر و محروم اسرار هم باشند. قرآن همین را به زیبائی به تصویر میکشد:
(هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ)(۹)(آنها پوشش شمایند و شما پوشش آنهایید).
در واقع این تمثیل نشانگر آن است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر بسیار نزدیکند و هر یک از آن دو، موجب حفظ عفت و پوشش دیگری است. همان طور که لباس انسان را از برهنگی و بیعفتی حفظ میکند.
در واقع همان طور که لباس هر فرد مایه وقار و آراستگی اوست، همسر نیز مایه وقار و آراستگی فرد در زندگی اجتماعی است.(۱۰)
در خانواده قرآنی همسران وسیله تکون و آرامش یکدیگرند و دوستی و رحمت در میان آنها حاکم میباشد:
(وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً)(۱۱)
(و از نشانههای قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید. تا به ایشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد).
اگر در مفهوم این آیه مبارکه دقیق شویم، میبینیم صحبت از آرامش در سایه ازدواج و صحبت از رأفت و محبت میان همسران است. لذا بهترین تجلی گاه مودت و رحمت خانواده است و قرآن روی آن توقف کرده است.
یکی از عوامل وجود مودت و رحمت در خانواده هم کفو بودن و رعایت مسائل اخلاقی و ارزشهای انسانی است. ارزش یک زن و کمال او در زن بوده و کامل بودن او در جنبههای زنانگی و ارزش و کمال یک مرد کامل بودن او در جنبههای مردانگی است.
حال به بحث پیرامون وظایف اصلی زوجین نسبت به هم میپردازیم که اسلام آنها را به زوجین در جهت حفظ و بقای خانواده و استحکام آن توصیه میکند.
(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ)(۱۲)
(مردان سرپرست و قیم زنانند به آن جهت که خداوند بعضی را به بعضی برتری داده است و به آن جهت که آنها از مال خود برای خانواده نفقه میدهند.)
مطابق این آیه شریفه یکی از وظایف مرد مسئولیت سرپرستی خانواده و تأمین نفقه آن است. از این رو زنان در امر سرپرستی خانواده و مسئولیت اقتصادی خانواده و تأمین نفقه و مخارج زندگی پس از همسران خود قرار دارند.
وظیفهی مهم دیگر مرد داشتن رفتاری شایسته و پسندیده در برابر زن و حسن معاشرت با اوست:
(وَ عاشِروُهُنَّ بِالمَعْرُوفِ)(۱۳)(با زنان به نیکویی رفتار کنید).
و اما وظایف اصلی زن به قرار ذیل است:
(فَالصَّالِحَاتُ قَانِتاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ)(۱۴)(زنان صالح در برابر شوهران خود، مطیع و متواضعاند و در غیاب آنها حافظ مال و ناموس آنهایند).
مطابق این آیه شریفه، زن دو وظیفه مهم در برابر شوهر دارد:
۱- این که در برابر او متواضع باشد. «قنوت» در مقابل «نشوز» است. یعنی وظیفه زن در مقابل شوهرش تمکین است و نباید از این وظیفه سرباز زند و با آن مخالفت کند در واقع وظیفه اصلی زن این است که در امر تمکین برای همسرش همواره مطیع و متواضع باشد.
۲- این که در غیاب شوهر حافظ مال و ناموس او باشد و عفت و پاکدامنی را در حضور و غیاب وی رعایت کند.
اکنون چارچوب وظایف مرد و زن مشخص است و اگر طرفین به وظایف خود آشنا باشند و از آن تخلف نکنند و توقع اضافی از هم نداشته باشند، اختلافات اساسی در زندگی ایجاد نمیشود.
دو وظیفه زن عبارت است از «قنوت» و «حفظ» و دو وظیفه عبارت است از «انفاق» و «معاشرت به معروف»(۱۵)
زن و مرد متعهّد و مسئول طالب این هستند که با مشاهده ثمرهی وجود خویش، خود را بر مسند پر افتخار مادری و پدری بنگرند و مسئولیت تربیت انسانهایی صالح و ارزشمند را بر عهده گیرند و از این رهگذر به وجود خویشتن و آرمانهای خود امتداد بخشند.
در چنین خانوادهای والدین به همان اندازه در تربیت اولاد خود مسؤلیت دارند که فرزندان آنان در مورد حقوق والدینشان مسئول میباشند.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید:
«یلزم الوالدین من عقوق الولد ما یلزم الولد لها من العقوق»(۱۶)
(والدین در برابر حقوق فرزند به همان اندازه مسئولیت دارند که فرزند در برابر حقوق پدر و مادر مسئول میباشد).
وظایف پدر و مادر در برابر فرزند
پدران و مادران در امر تربیت فرزندان، مسئولیت خطیری را بر عهده دارند و در این رابطه باید پاسخگو باشند. در واقع فرزندپروری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و آن، زمینهساز بسیاری از رشدها و گاهی نیز انحطاطها میشود.
کارکرد خانواده تأمین نیازهای فرهنگی، اخلاقی، عاطفی، اقتصادی و انضباطی فرزندان و زمینهسازی برای رشد او در شرایط مطلوب اجتماعی و آمادهسازی برای پذیرش مسئولیتهای فردی و اجتماعی است.
والدین وظیفه دارند موجبات آگاهی کودک را جهت پرهیز از آلودگیها و نابسامانیها فراهم آورند و تقویت روح مقاومت در برابر سختیها و مفاسد و آلودگیها برای او موجبات دوری از رسواییها، ذلت و حقارتها باشند.(۱۷)
از این رو، پدر و مادر باید به طور همه جانبه مراقب فرزندان خویش باشند و وظایف سنگین و خطیر خود را در برابر ایشان انجام دهند:
(یُوصِیکُمُ اللهُ فِی أوْلَادِکُمْ)(۱۸)(خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند).
انسان همواره آرزومند داشتن فرزندی صالح بوده و یکی از افتخارات هر پدر و مادری این میباشد که فرزندی شایسته و دینمدار به جامعه تحویل نماید. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
«من سعاده الرجل الولد الصالح»(۱۹)
(سعادت و خوشبختی انسان، به داشتن فرزندی صالح و شایسته است).
در واقع داشتن چنین فرزندانی، موجب خرسندی و روشنی چشم میشود. در اواخر سوره فرقان نیز با آیاتی در وصف «عبادالرحمن» که از دیدگاه قرآن انسانهای کامل هستند، از خواستههای قلبی آنها داشتن چنین فرزندانی را ذکر میکند:
(وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّهَ أَعْیُنٍ)(۲۰)(و آنان که میگویند: ای پروردگار ما! از همسران و فرزندان ما دلهای ما را شاد گردان).
از وظایف مهم پدر و مادر در برابر فرزند عبارت است از:
۱- تفاهم و توافق در پرورش تربیت کودک
یکی از وظایف مهم مادر و پدر در برابر فرزندان، حفظ تعادل و هماهنگی و دوستی و تفاهم بین خودشان است.
باید توجه داشت که رمز موفقیت یک خانواده در وصول به اهداف و آرمانها وجود توافق و تفاهم بین زوجین است و اگر میان دو همسر تفاهم و توافق نباشد، در تربیت فرزند و ثمرهی هستی آن دو نیز چندان موفقیتی نخواهد بود.
حال اگر میان دو همسر تفاهم و توافق نباشد ولو این که یکی از طرفین وظیفهشناس باشد و به وظیفه تربیتی خویش عمل کند، چندان تأثیر مثبتی بر روی فرزند نخواهد، گذارد، چرا که دیگری با اخلاق و رفتار نا صحیح خود زحمات طرف دیگر را خنثی میکند.
هماهنگی والدین خودساخته، احتمال شکست تربیتی آنها را بسیار ضعیف میسازد و ناهماهنگی آنها این احتمال را به شدت قوت میبخشد. حال در این رابطه به داستان حضرت نوح(علیهالسلام) و فرزند گمراهش اشاره میشود.
حضرت نوح هر چه تلاش میکند که پسرش را از ضلالت نجات دهد نمیتواند. از این رو، وقتی به درگاه خدا ناله و اصرار میکند به او اعلام میشود که او از خانواده تو نیست:
(إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ)(۲۱)(او از خاندان تو نیست، او عملی است ناصالح).
پسر حضرت نوح در گرداب گمراهی میافتد و به دنبال آن به هلاکت میرسد با این که پدری صالح و شایسته داشت.
اما از آنجایی که مادرش زنی غیر مکتبی و گمراه بود و پسر تحت تأثیر مادر و تربیت ناصحیح او قرار گرفته و به علت عدم تفاهم در شیوهی تربیتی بین زوجین، فرزندی ناصالح بار آمده و در نهایت به هلاک میرسد:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَهَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَهَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا)(۲۲)
(خدا برای کافران مَثَل زن نوح و زن لوط را میآورد که هر دو در نکاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خیانت ورزیدند و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب کنند).
۲- دعا در حق فرزند
فرزند، همواره محتاج دعای پدر و مادر است. دعای پدر و مادر در حق فرزندان، از دعاهایی است که زود مستجاب میشود. بنابراین دعای پدران و مادران برای فرزندانشان، نقش مؤثر و سرنوشتساز دارد.
دعا برای خوب تربیت شدن فرزند، یکی از ابزارهای تربیتی و بلکه نوعی کوشش برای تربیت و پرورش کودک است. چه این که دعا حاکی از نوعی آرزو و تقاضاست و تا زمانی که در نهان فرد علاقه به چیزی وجود نداشته باشد برای نیل به آن دست به دعا برنمیدارد.(۲۳)
پیامبران و پشیوایان معصوم(علیهمالسلام) این درس را عملاً به ما آموختهاند. آنان برای تربیت و سرنوشت خوب آینده فرزندانشان از خدا کمک میخواستند و به نیایش میپرداختند:
الف) اما دعای حضرت ابراهیم(علیهالسلام)
(رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ)(۲۴)(ای پروردگار ما! ما را فرمانبردار خویشساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خویش گردان).
(رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَهِ وَ مِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاء)(۲۵)(ای پروردگار من! مرا و فرزندانم را بر پایدارنده نماز قرار ده، ای پروردگار ما! دعایم را پذیرا باش).
ب) دعای امام سجاد(علیهالسلام)(۲۶)
«خداوندا! بر من منت گذار به بقای فرزندانم و به شایسته نمودن ایشان برای منع و به برخورداری من از آنان. خداوندا! عمر آنان را برای من طولانی گردان، و بر ایام زندگیشان برای من بیفزا و خردسالشان را برایم تربیت کن و ناتوانشان را برایم نیرو ده و بدنها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامتدار و …»
ج) دعای حضرت زکریا(علیهالسلام)
(رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء)(۲۷)
(ای پروردگار من! مرا از جانب خود فرزندی پاک و نیکو عطا کن همانا که تو دعا را میشنوی).
اینها، نمونههایی از ادعیه پدران نمونه در حق فرزندانشان است. به اعتقاد ایشان فرزند صالح پدر و مادر را در پیشگاه خدا و خلق سرفراز میکند و یقیناً مقام و مرتبت آنها را از لحاظ بندگی ارتقا میبخشد.
۳- تعلیم و تربیت فرزند در ابعاد مختلف
اسلام، به مسائل جزئی در تعلیم و تربیت فرزند توجه دارد. در روش تربیتی اسلام، خانواده در متن است و در تحقیق، مسئول اصلی خانواده است. در اسلام پدرها و مادرها نمیتوانند سلب مسئولیت کنند و از آن شانه خالی کنند:
(قُو أنفُسَکُمْ وَ أهْلِیکُمْ نَارًا)(۲۸)(خود و خانوادهتان را از سقوط در ورطه هولناک عذاب و بدبختی حفظ کنید).
یک مسلمان در خانواده تنها تکلیفش این نیست که خودش را به دوزخ نکشاند بلکه وظیفه دارد افراد خانواده را هم از سقوط در ورطه هولناک عذاب حفظ کند. پدر و مادر شایسته همان گونه که به خود میاندیشند به فرزند خود نیز میاندیشند:
(وَ أصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتی)(۲۹)(فرزندان مرا به صلاح آور)
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) درباره تربیت فرزندان میفرماید:
«أکرموا أولادکم و أحسنوا آدابهم»(۳۰)
(به فرزندان خود احترام نمائید و در ادب و تربیت آنها بکوشید).
حال به چندین مسئولیت مهم پدر و مادر در حیطهی تربیتی اشاره میشود:
۱- مسئولیت تربیت جسمی
یکی از مسئولیتهای بزرگ والدین، تربیت جسم فرزند است. در واقع هدف این است که طفل از نیروی جسمی و سلامت بدنی و نشاط برخوردار باشد. گفتنی است تأمین هزینه خوراک و پوشاک به عهده پدر میباشد ولی در بخش تهیه تغذیه مناسب و سالم مادر نیز نقش بسزائی دارد.
یکی از راههای تأمین سلامت چسم و روح کودک تغذیهی او با شیر مادر در دوران کودکی است. امام صادق(علیهالسلام) در این باره میفرماید:
«ما من لبن رضع به الصبیّ أعشم برکه علیه من لبن اُمه»(۳۱)(هیچ شیری پر برکتتر و پر فایدهتر از شیر مادر برای کودک شیرخوار نیست).
قرآن کریم نیز در تاکید بر اهمیت شیر دادن توسط مادر میفرماید:
(وَ الْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ)(۳۲)
(و مادرانی میخواهند که شیر دادن را به فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند).
قرآن در واقع با این آیه به طور غیر صریح سخن از یک نوع پیوند عاطفی میان مادر و فرزند را در این آیه بیان میکند. مادر پس از حمل چند ماهه طفل در رحم خویش و پرورندان او آغاز به شیردهی طفل میکند و موجب رشد جسمی و روحی او میشود.
در این دوره و پس از آن، همچنان این پیوند عاطفی بین مادر و فرزند مستحکم میماند.(۳۳) در کانون خانواده پدر نیز در کنار فداکاری پر ارزش مادر موظف است از لحاظ اقتصادی همسر و فرزندش را تأمین کند و مادر را در این مسیر مقدّس یاری دهد و از او حمایت کند:
(وَ علَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)(۳۴)(خوراک و پوشاک آنان به وجهی نیکو به عهده پدر است).
در کانون خانواده پدر موظف است نیازهای مادی فرزندان مادی فرزندان را از قبیل از غذا، مسکن، لباس، بهداشت و… مادامی که در دوران کودکی بسر میبرند و توانائی کار و کوشش را ندارند، تأمین نماید و در دوران جوانی و بزرگسالی نیز چنانچه پدر متمکن و ثروتمند باشد و فرزندان در فقر و پریشانی بسر برند بر پدر واجب است به اندازه امکاناتش احتیاج اولادش را برطرف نماید. پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در این باره میفرماید:
«کفی بالمرء آثماً ان یضیع من یقوت»؛
(در گناهکاری مرد، همین اندازه بس که حق عائله خود را ضایع کند).
۲- مسئولیت تربیت ایمانی و مذهبی(۳۵)
میتوان گفت که از گامهای نخستین در تربیت مذهبی کودک «دینباوری» باشد. فرزندان ما در هر شرایطی و در هر موقعیتی باید به طور عمیق دریابند که زندگی و زندگی کردن بیهوده نیست و ما هدفمند آفریده شدهایم و برای رسیدن به این هدف باید مراحلی را طی کنیم و در این راه همتی بلند نیاز نیاز داریم.
از این رو، برای قدم نخست باید اهمیت دین و پایبندی به اصول اخلاق و آئین دینی را برای فرزندانمان روشن نمائیم.
آنها باید بدانند که همهی نابسامانیهای عصر حاضر از آثار بیدینی است(۳۶). گام بعدی در تربیت دینی فرزندان داشتن صبر است. فرزندان باید با مهربانی و برانگیخته شدن اشتیاق دینیشان جلو بروند و این صبر پدر و مادر را میطلبد.
برخی آموزههای مهم دینی در امر تربیت ایمانی و مذهبی فرزندان عبارت است از:
الف) ارتباط فرزندان با پروردگار
یکی از وظایف مهم والدین، آشنا کردن فرزند با پروردگار جهانیان است.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید:
«إفتحوا علی صبیانکم اوّل الکلمه، لا اله الّا الله»(۳۷)
(اولین کلمهای که بر زبان فرزندان میگذارید، کلمه «لا اله الا الله» باشد).
ب) تربیت فرزندان بر محبت اهل بیت(علیهمالسلام)
روایات فراوانی داریم که سفارش کردهاند که فرزندان خود را بر محبت اهلبیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تربیت نمائید.
امام علی(علیهالسلام) میفرماید:
«أدّبوا أولادکم علی ثلاث خصال: حبّ نبیکم و حبّ أهل بیته و قراءه القرآن، فانّ حمله القرآن فی ظل الله یوم لا ظلّ الّا ظلّه مع أنبیاءه و أصفیاءه»
(فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان و محبت اهل بیت او و خواند قرآن؛ زیرا حاملان قرآن در آن روز که هیچ سایهای جز سایه خدا نخواهد بود، در سایه خدا همنشین انبیاء و برگزیدگان او خواهند بود).
ج) اهمیت دادن به نماز فرزندان
یکی از وظایف اصلی پدر و مادر، این است که به نماز فرزندان خود فوقالعاده اهمیت دهند و فرزند خود را از دوران کودکی با اهمیت آن آشنا سازند. امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید:
«یا بَنیَّ انه لا ینال شفاعتنا من استخفّ بالصلاه»(۳۸)
(فرزندانم! شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نخواهد رسید).
قرآن نیز بر اقامه نماز خانواده تأکید دارد:
(وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا)(۳۹)(خانواده خود را به نماز فرمان ده و خود در آن کار، پافشاری کن).
۳- مسئولیت تربیت اجتماعی
مقصود از تربیت اجتماعی، این است که کودک را به آداب اجتماعی و اصول ارزشمند روانی برخاسته از ایمان و اعتقاد بپرورانیم تا بتوانند در جامعه مظهر حسن رفتار، ادب، تعادل، عقل سلیم، تلاش حکیمانه و… باشد.
درباره آداب اجتماعی، والدین موظفند آموزشهای لازم را به فرزندان در زمینههای گوناگون ارائه دهند. به عنوان مثال لقمان حکیم که خود پدری نمونه است در نصایح و آموزشهای اجتماعی و اخلاقی به فرزند خود، ابتدا درس توحید میدهد و او را از شرک در همه ابعادش بر حذر میدارد.
آنگاه نماز، امر به معروف و نهی از منکر، صبر و شکیبایی و… از چیزهایی است که پدر از فرزندش میخواهد. سپس او را از تکبر و خودپسندی و فخر و مباهات منع میکند و میانهروی در خط مشی زندگی و فرو پوشیدن صدا را از او میخواهد.(۴۰)
از دیگر آموزههای دینی در روابط اجتماعی، رعایت پاکدامنی و عفاف است. فرزندان برای رعایت پاکدامنی خود و جامعه، موظف به ازدواج هستند و چنانچه شرایط ازدواج برای آنها فراهم نشد ناگزیر به رعایت عفاف و پاکدامنی هستند تا این که خداوند آنها را از فضل و کرامت خود بهرهمند سازد:
(وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ)(۴۱)(آنان که استطاعت ازدواج و نکاح را ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خدا از کرم خویش توانگرشان گرداند).
در این رابطه به حضرت شعیب که از پدران نمونه است اشاره میشود. شعیب و همسرش دخترانشان را بسیار با عفاف و با حیا تربیت کرده اند:
(فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء)(۴۲)(یکی از آن دو دختر که با شرم و حیاء راه میرفت نزد او آمد).
دیگر این که شعیب راه ازدواج را هم برای دختر خود و هم برای موسی هموار میکند و خود پیشنهاد ازدواج دخترش را به وی میدهد:
(قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ)(۴۳)(گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم به شرط آن که هشت سال مزدور من باشی).
در اینجا عملکرد شعیب در یک فعالیت اجتماعی سالم، قابل تأمل است با این که او پیر مردی ضعیف و خانهنشین بود ولی به سبب مسئولیتپذیری اقدام به امر ازدواج دخترش و موسی نمود.
۴- مسئولیت تربیت روانی و معنوی
در این قسمت از مسئولیت پدر و مادر، مسائل مختلفی را در دو راه مختلف اعم از مراحل پیش از تولد و بعد از آن را باید مورد بررسی قرار داد. وجود فرزند و تربیت روحی و روانی وی به نوع تربیت والدین بر میگردد.
از زمان تشکیل جنین در رحم مادر، تمام صفات و روحیات وادین تحت ضوابط خاصی به فرزند منتقل میشود. بنابراین سلامتی و آرامش روح و جان و سجایای اخلاقی و یا احیانًا رذائل نفسانی پدر و مادر هر دو توأماً در فرزند مؤثر خواهد بود.(۴۴)
علمای تربیت اتفاق نظر دارند که اگر فرزند از ناحیه والدین با اخلاق و رفتاری نادرست مواجه شود اخلاقش فاسد و تباه میشود.
آنهایی که مسئول تربیت کودکانند، باید مظهر اخلاق نیکو باشند و با مهربانی و سعهی صدر و رفتار خوب، زمینه رشد و اعتلا و کمال آنها را فراهم آورند که برای موفقیت راهی جز این نیست.
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید:
«رحم الله والداً أعان ولده علی برّه»
(خداوند پدری را رحمت کند که فرزندش را بر نیکی یاری دهد).
بر اساس دلایل بیان شده، افراد در انتخاب همسر باید دقت کافی به عمل آورده و با شایستهترین افراد ازدواج نمایند. گفتنی است مادر در این مسئولیت عظیم نقش بسزائی دارد. حضرت علی(علیهالسلام) میفرماید:
«الولد مطبوع علی أمه»(۴۵)(فرزند از لحاظ طبیعت و رفتار ساخته شدهی مادر است).
در اینجا به داستان مادر موسی(علیهالسلام) که به عنوان یک الگوی برتر و تمام عیار یک مادر در قرآن کریم معرفی شده و نیز مادر عیسی(علیهالسلام)، حضرت مریم(سلام الله علیها) که او نیز به عنوان مادری فداکار و پاکدامن و مقرب درگاه خداوند و به عنوان یک الگوی نمونه معرفی شده، اشاره میشود.
هر دو مادر بزگوار به وسیله وحی در رابطه مستقیم با خداوند قرار میگیرند و فرزندان خود را با راهنمایی وحی الهی شیر میدهند و آن دو با تغذیه شیر مادر و حمایتهای آن دو بانوی بزرگوار رشد و نمو میکنند، تا این که به مرحله رسالت میرسند:
(وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لَا تَخَافِی وَ لَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ)(۴۶)
(و به مادر موسی وحی کردیم که شیرش بده و اگر بر او بیمناک شدی به دریایش بینداز و مترس و غمگین مشو، او را به تو باز میگردانیم و در شمار پیامبرانش میآوریم).
(فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا * وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا * فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْنًا…)(۴۷)
(کودک از پائین او ندا داد محزون مباش، پروردگارت از زیر پای تو جوی آبی روان ساخت نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده براست فرو ریزد. پس ای مریم! بخور و بیاشام و شادمان باش و…).
از این آیات، تلاشها و حمایتها و فداکاریهای هر دو مادر نمایان است. مقام آن دو، آن چنان بالا بود که به طریق مستقیم با خداوند ارتباط کلامی داشتند و از چنین مادرانی انتظار پیامبرانی همچون موسی(علیهالسلام) و عیسی(علیهالسلام) میرود.
باید متذکر شد که وظیفه پدر و مادر تنها تأمین غذا و لباس و بهداشت کودک نیست بلکه فراتر از آن آبیاری کردن مزرعه دلهای کودکان با آب حیات بخش محبت و عطوفت است. محبت را باید برای فرزندان اظهار نمود تا بتوانند آن را لمس کنند.
ممکن است پدر و مادری فرزند خود را دوست داشته باشند اما آن را اظهار نکنند این نوع محبت تأثیر چندانی ندارد و حتی میتواند گاهی تأثیر منفی نیز داشته باشد.(۴۸) احتیاج کودک به محبت امری است که از نظر علمی قابل انکار نیست و طفل از این امر احساس خوشحالی و صمیمیت میکند.
عدم ارضای این نیاز، موجب انحراف کودک از مسیر عادی زندگی است. محبت، ضرورت حیات و رشد کودک است. از عوامل مؤثری است که در بهبود شیوهی زندگی و سلامت روانی کودک نقش داشته و قادر است بسیاری از نابسامانیها را از بین ببرد.
خانوادهای که در آن محبت کافی به کودکان عرضه نمیشود خانوادهای نابسامان است و ناکامی کودک در این رابطه صدمه آفرین و دلیل بر نقض سعادتمندی اوست. چنانکه حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید:
«أحبّوا الصبیا و ارحموهم»
(کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنها محبت و دلسوزی داشته باشید).
امام صادق(علیهالسلام) نیز میفرماید:
«ان الله لیرحم العبد لشده حبّه لولده»(۴۹)
(هر آن کس که بیشتر به فرزند خود محبت نماید، خداوند متعال به جهت همین ویژگی او را مورد لطف خود قرار میدهد).
۵- مسئولیت تربیتجنسی
مقصود از تربیتجنسی این است که طفل را طوری پرورش دهیم که وقتی به سن بلوغ میرسد، حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشوئی و همسری آگاه باشد و همواره از لاابالیگری پرهیز نموده و پاکدامنی خود را حفظ نماید. او باید راه و رسم عفت اسلامی را دانسته و به آن عمل کند.(۵۰)
ممکن است این طور بنظر رسد که غریزه جنسی پدیدهای مربوط به دوران پس از بلوغ است در حالی که این غریزه از خردسالی با کودک همراه بوده و نیازمند تربیت و هدایت است. غریزه جنسی اگر در مسیر صحیح و هدایتمند قرار گیرد مایهی حیات، تداوم، بقای نسل، صمیمیت، مهرورزی و انگیزهای برای تلاش و حرکت میشود.(۵۱)
در قرآن دستوراتی در این زمینه وجود دارد. به عنوان نمونه به یکی از نکات دقیق تربیتی که مربوط به روابط داخلی خانوادهها(یعنی میان پدر و مادر و فرزندان) میشود پرداخته میشود که در سوره نور دستوراتی برای پدران و مادران دلسوز و طالب پاکی و عفاف خانواده وارد شده است.
در این سوره فرزندان به دو دسته تقسیم میشوند: ۱- آنها که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند و ۲- آنها که به سن بلوغ رسیدهاند.
نکته مهم این است که هر دو گروه سنی کودکان، از لحاظ مسائل جنسی و تحریک غرایز جنسی آنها مورد توجه قرار گرفتهاند. قرآن هشدار میدهد که پدر و مادر باید در روابط خود در داخل خانه با حضور کودکان(در هر سنی) جانب تعدیل و احتیاط را رعایت نمایند.
قرآن توصیه میکند که پدر و مادر باید به فرزندان نابالغ خود آموزش دهند که در سه موقع باید برای ورود به اطاق پدر و مادر اجازه بگیرند.(۵۲) که جز این سه وقت رفت و آمد کودکان نابالغ بر شما بلامانع است. اما در مورد کودکان بالغ میفرماید که آنها باید در هر موقعی برای ورود به اطاق والدین باید اجازه بگیرند.(۵۳)
این دستور دقیقاً در جهت تأمین اسباب سلامت روحی کودکان و رشد طبیعی آنهاست که در غیر این صورت، برای آنها مصونیتی نخواهد بود.
وظایف فرزند در برابر والدین
دین مقدّس اسلام به عنوان تأکید در اهمیت این وظیفه انسانی، دستورات لازمی در احترام والدین صادر کرده است و اکرام و نوازش پدر و مادر را یک واجب مؤکد توصیه مینماید و آنچنان به این مسأله به دیدهی عظمت مینگرد که آن را در کنار توحید و خداپرستی ذکر مینماید.(۵۴)
بالاترین حقی که والدین بر فرزندان خود دارند حق اطاعت است. حضرت علی(علیهالسلام) در این باره میفرماید:
«حق الوالد علی الولد أن یطیعه فی کل شیء الّا فی معصیه الله»(۵۵)
(حق پدر بر فرزند این است که در هر چیزی جز در معصیت خداوند او را اطاعت کند).
این اطاعت باید در راستای اطاعت خداوند باشد و مخالفتی با اطاعت او نداشته باشد. اگر پدر و مادر دستوری بدهند که مطابق دستور خداوند است، مثلاً دستور به نماز، روزه، حج و…. بدهند، در این صورت اطاعت والدین در راستای اطاعت خداوند است ولی اگر بکوشند که تو را در مسیر شرک قرار دهند، نباید از آنها اطاعت کنی:
(وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلَى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا)(۵۶)
(اگر آن دو به کوشش از تو بخواهند تا چیزی را که نمیدانی چیست با من شریک گردانی اطاعتشان مکن. در دنیا با آنها به وجهی پسندیده زندگی کن).
وجوب اطاعت والدین مشروط بر این است که مستلزم زیر پا گذاشتن فرمان خداوند نباشد. اما حسن خلق و نیکی مصاحبت آنها مشروط به هیچ شرطی نیست.
فرزند به هر حال وظیفه دارد که به آنها نیکی و محبت کند و در برابر آنها متواضع و مهربان باشد و در چهره و رفتار و گفتار چیزی که موجب آزردگی خاطر آنها و افسردگی روح آنها بشود، ظاهر نسازد.
قرآن کریم بارها به حسن رفتار نسبت به والدین و اطاعت از آنها اشاره شده است که اغلب وجوب اطاعت از آنها بدون قید و شرط آمده است و آن نشانگر این است که به همه سفارش و توصیه شده که در همه حالات نسبت به والدین نیکی و احسان را از نظر دور ندارند:
(وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ)(۵۷)
در این توصیه، ضمن آن که هم به پدر توجه شده و هم به مادر، نکتهای ذکر شده که انسان را متوجه زحمات بیش از اندازه مادر در ایام بارداری و شیر دادن میکند و بدین وسیله عواطف و احساسات او تحریک میشود و با علاقه و رغبت به احسان و نیکوکاری میپردازد. شکر خدا و شکر والدین، هر دو واجب است.
جامعترین دستور
دو آیه ۲۳ و ۲۴ از سوره اسراء درباره وظیفه فرزندان نسبت به والدین به طور جامع سخن میگوید:
(وَ قَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا * وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا)
(پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی. در برابرشان از روی مهربانی سر تواضع فرود آور و بگو: ای پروردگار من! همچنان که مرا در خردی پرورش دادند، بر آنها رحمت آور).
مجموعه دستورات این دو آیه
۱- نیکی به والدین
۲- خودداری از گفتن کلمات و اصطلاحاتی که نمایانگر تنفّر و انزجار است
۳- تندی نکردن به آنها
۴- تواضع و فروتنی
۵- طلب مغفرت و رحمت از خداوند برای آنها
چنین انسانی شایسته و سپاسگزار به خوبی توجه دارد که هر چه خدمت کند و تواضع و ادب از خود نشان دهد نمیتواند قسمتی ناچیز از زحمات و خدمات خالصانه و بیدریغ والدین را جبران کند. امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:(۵۸)
(اگر تو را ملول ساختند مگو از شما دل تنگ و ملولم و اگر تو را ناراحت کردند آنان را مترسان و پرخاش مکن و درباره آنان بگو خدایا آنان را بیامرز. با آنان به ملاطفت سخن بگوی و آنها را با آغوش باز بپذیر جز به رأفت و مهربانی به ایشان نگاه مکن، صدای خود را از صدای آنان بلندتر مساز، دست خود را بالای دست آنان قرار مده و در راه رفتن بر آنها پیشی مگیر.
برخی الگوهای برتر در قرآن که به پدر و مادر خود دعا کرده و در خدمتگزاری آنها از خداوند توفیق خواستهاند عبارتند است از:
۱- حضرت ابراهیم(علیهالسلام): (رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ)(۵۹)
(ای پروردگار ما! مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روز حساب بیامرز)
۲- سفارش خداوند به حضرت عیسی(علیهالسلام) درباره خدمتگزاری به مادرش:
(وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَ أَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا * وَ بَرًّا بِوَالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا)(۶۰)(و تا زندهام به نماز و زکات وصیت کرده است و نیز نیکی کردن به مادرم را و مرا جبار و شقی نساخته است.
۳- حضرت یحیی(علیهالسلام): (وَ بَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا)(۶۱)(و به پدر و مادر نیکی میکرده و جبار و گردنکش نبود).
۴- حضرت نوح(علیهالسلام): (رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمنَ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً)(۶۲)(پروردگارا مرا و پدر و مادرم را و هر که را که با ایمان به خانه من وارد میشود را بیامرز)
۵- حضرت سلیمان(علیهالسلام): (رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ)(۶۳)(پروردگارا به من بیاموز تا شکر نعمتی که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای به جای آورم).
قرآن میآموزد که مهر و مودت به والدین به دوران حیات آنها اختصاص ندارد بلکه باید پس از درگذشت آنها نیز پیوسته به یاد آنها بود و از درگاه خداوند متعال درباره آنها طلب مغفرت و آمرزش کرد.
همچنین میآموزد که انسان باید همواره در برابر والدین خود احساس مسئولیت کند و در برابر نعمتهای الهی که به او و پدر و مادرش ارزانی شده شکرگذار باشد.
نتیجهگیری
از دیدگاه اسلام، محیط خانواده مهمترین کانون شکلگیری شخصیت انسان و قالبریزی روح و روان اوست. از این رو با وضع مقرّرات و احکامی در باب روابط و حقوق متقابل اعضای آن، میکوشد تا محیطی جذّاب و پر کشش و مطلوب به وجود آورد تا آن مکانی مطمئن و آرام برای پرورش روح و جسم باشد.
آرامش و امنیت فرزندان در خانه و رضایت والدین از آنها و دعای خیر هر یک برای دیگری، موجب تحکیم پیوندهای خونی و عاطفی شده و این خانه پر نور و معنویت تبدیل به پایگاهی امن و آرام و پویا برای همه اعضاء شود.
رضایت هر یک از افراد خانواده از دیگران بر اثر رعایت حقوق یکدیگر، موجب دلگرمی و احساس پشتوانهای برای هر یک از آنان در فعالیتهای زندگی میشود.
محیط خانواده در سایه احکام اسلامی و تربیت قرآن تبدیل به کانون مهرورزی و ابراز عواطف عالی انسانی و ارزشمند و نیز مرکز مشارکت و همکاری و احساس مسئولیت در تصمیمگیریها و امور مهم و حیات زندگی میشود.
جامعه نیز چشم انتظار چنین خانوادههایی است. خانوادههایی که ساختمان فکری و ساختار روحی و تربیتی آنان بر اساس موازین و معیارهای اصیل انسانی و فطری و موافق با ارزشها و مقدّسات دینی و بشری پی ریزی شده است.
چنین خانوادههایی که در جریانات ناموافق و تندبادهای منحرف و غیر اخلاقی جامعه دچار تزلزل و لغزش نمیشوند.
آنها نه تنها تحت تأثیر قرار نمیگیرند بلکه با توجه به ساختار تربیتی و اخلاق قوی و هدفمند به طرز مطلوب و پسندیدهای بر اجتماع نیز تأثیرگذار میباشند و بدین ترتیب، جریانات اجتماعی را به سوی نهادهای ارزشی و حقیقی و کمال مطلوب انسان راهبری و هدایت میکنند.(۶۴)
منابع
۱- قرآن کریم
۲- نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی
۳- صحیفه سجادیه، امام سجاد(علیهالسلام)، ترجمه حسین انصاریان، انتشارات پیام آزادی
۴- بابازاده، علی اکب، “مسائل ازدواج و حقوق خانواده”، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، ۱۳۷۸، چاپ چهارم
۵- بهشتی، احمد، “اسلام و تربیت کودکان”، معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰، چاپ اول
۶- بهشتی، احمد، “خانواده در قرآن”، انتشارات طریق القدس، قم
۷- حداد عادل، غلامعلی، “فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی”، نشر سرون، تهران، ۱۳۷۰، چاپ چهارم
۸- الحر العاملی، محمد بن حسن، “وسائل الشیعه”، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ۱۴۰۳ هـ، الطبعه الخامسه
۹- خسروی، حسن، “زندگی سالم و ایده آل از نظر اسلام”، قم، نشر روح، ۱۳۷۳
۱۰- صدری، سید ضیاء الدین، “آئینه در ازدواج و روابط همسران”، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، ۱۳۸۱، چاپ پنجم
۱۱- طبسی، محمد جواد، “حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت”، مرکز انتشارات سازمان تبلیغات حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۴
۱۲- قائمی، علی، “کودک و خانواده نابسامان”، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۴، چاپ سوم
۱۳- گوهری، اسماعیل، “ارزش پدر و مادر در قرآن و روایات، نشر نیایش، ۱۳۷۴، چاپ دوم
۱۴- مجلسی، محمدباقر، “بحارالأنوار”، مؤسسهی الوفاء، بیروت، لبنان، ۱۴۰۳ هـ، الطبعه الثالثه
۱۵- مظاهری، ابراهیم، “با فرزندان در سایه قرآن”، انتشارات ظفر، ۱۳۷۶، چاپ اول
۱۶- مظاهری، حسین، “اخلاق در خانه”، انتشارات اخلاق، ۱۳۷۸، هـ. ش
پینوشتها
۱- عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(ره).
۲- ر. ک: قائمی، ۱۳۷۴، ص ۳۴
۳- اعراف(۷)، آیه ۵۸
۴- نور(۲۴)، آیات ۳۶ – ۳۸
۵- ر. ک: س نور(۲۴)، ایه ۳۸ – ۳۹
۶- ر. ک: مظاهری، ۱۳۷۸ هـ ش، ص ۱۱۰
۷- احزاب(۳۳)، آیه ۳۵
۸- صدری، ۱۳۸۱، ص ۱۶۳
۹- بقره(۲)، آیه ۱۸۷
۱۰- حداد عادل، ۱۳۷۰، ص ۶۹
۱۱- روم(۳۰)، آیه ۲۱
۱۲- نساء(۴)، آیه ۳۴
۱۳- نساء(۴)، آیه ۱۹
۱۴- نساء(۴)، آیه ۳۴
۱۵- ر. ک: ۱- صدری، ۱۳۸۱، ۲- بابازاده، ۱۳۷۸، ص ۲۷۶ – ۳۰۰، ۳- خسروی، ص ۵۳ – ۸۶
۱۶- بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۳
۱۷- قائمی، ۱۳۷۴، ص ۳۸
۱۸- نساء(۴)، آیه ۱۱
۱۹- وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۹۷
۲۰- فرقان(۲۵)، آیه ۷۴
۲۱- هود(۱۱)، آیه ۴۶
۲۲- تحریم(۶۶)، آیه ۱۰
۲۳- ر. ک: مظاهری، ۱۳۷۶، ص ۶۹
۲۴- بقره(۲)، آیه ۱۲۸
۲۵- ابراهیم(۱۴)، آیه ۲۰
۲۶- صحیفه سجادیه، دعای ۲۵، دعای در حق فرزندان.
۲۷- آل عمران(۳)، آیه ۳۸
۲۸- تحریم(۶۶)، آیه ۶
۲۹- احقاف(۴۶)، آیه ۱۵
۳۰- وسائل الشیعه، ج ۵۷، ص ۱۹۴
۳۱-وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۷۵
۳۲- بقره(۲)، آیه ۲۳۳
۳۳- بهشتی، بیتا، ص ۱۳۴
۳۴- بقره(۲)، آیه ۲۳۳
۳۵- ر. ک: طبسی، ج ۱۳، ص ۱۳۸ – ۲۱۴
۳۶- ر. ک: مظاهری، ۱۳۷۶، ص ۶۸
۳۷- کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۴۱
۳۸- وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۲۶۲
۳۹- طه(۲۰)، آیه ۱۳۲
۴۰- ر. ک: سوره لقمان، آیه ۱۳ – ۱۹
۴۱- نور(۲۴)، آیه ۳۳
۴۲- قصص(۲۸)، آیه ۲۵
۴۳- قصص(۲۸)، آیه ۲۷
۴۴- ر. ک: بهشتی، ۱۳۷۰، ص ۸۰ – ۸۶
۴۵- غررالحکم، ص ۷۶، ش ۱۸۶۲
۴۶- قصص(۲۸)، آیه ۷
۴۷- مریم(۱۹)، آیه ۲۴ – ۲۶
۴۸- ر. ک: طبسی، ۱۳۷۴، ص ۸۱
۴۹- فروع کافی، ج ۶، ص ۵۰
۵۰- ر. ک: بهشتی، ۱۳۷۰، ص ۳۶۵
۵۱- ر. ک: مظاهری، ۱۳۷۶، ص ۱۶
۵۲- ر. ک: سوره نور: آیه ۵۹
۵۳- ر. ک: سوره نور: آیه ۶۰
۵۴- ر. ک: بابازاده، ۱۳۷۸، ص ۱۶
۵۵- نهجالبلاغه، حکمت ۳۹۹
۵۶- لقمان(۳۱)، آیه ۱۵
۵۷- لقمان(۳۱)، آیه ۱۴
۵۸- تفسیر البرهان، ج ۲، ص ۴۱۳
۵۹- ابراهیم(۱۴)، آیه ۴۱
۶۰- مریم(۱۹)، آیات ۳۱ – ۳۲
۶۱- مریم(۱۹)، آیه ۱۴
۶۲- نوح(۷۱)، آیه ۲۸
۶۳- احقاف(۴۶)، آیه ۱۵
۶۴- ر. ک: گوهری، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۱۴۷ – ۱۴۸
منبع: عباسنژاد، محسن؛ سیدی، حسین؛ رستمی، محمدحسن؛(۱۳۸۷)، قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی(۲)(جلد اول مجموعه مقالات)، مشهد: بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه، چاپ اول.