جمعیت و تنظیم خانواده
رشد جمعیت
در عصر کنونى که عصر الکترونیک و تحولات صنعتى نام دارد، به اقتضاى پیشرفت تکنولوژیکى میل به ارتقاء «کیفیت» زندگى مستمر مورد تأکید قرار مىگیرد اما باید دانست که بدون اتکا به کار و بازدهى حداکثر، نمىتوان متوقع سهمى بیش از شایستگى و بضاعت واقعى بود و پرسش اساسى که وجود دارد، این است که چگونه مىتوان به رشد جمعیت با عنایت به عوامل توسعه، آهنگى موزون و منطقى بخشید. بدیهى است که در این مورد بیش از هر چیز بایستى به شرایط فرهنگى و اقتصادى هر جامعه توجه نمود و شتاب رشد جمعیت در منطقه از جهان یکسان نیست. بنابراین هر کشورى باید با توجه به موقعیت اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى خویش داراى یک سیاست جمعیتى باشد که با ایجاد هماهنگى کامل بین عوامل توسعه و تغییرات جمعیت تأمین عدالت اجتماعى را در جامعه میسر سازد. مشکلات رشد سریع جمعیت که عمدتاً مشکل کشورهاى در حال توسعه بوده و به خصوص در کشور ما به صورت حاد وجود دارد، اولین مانع تحقق پیشرفت مىباشد و این پدیده نه تنها براى کشور ما، بلکه تمام کشورهاى در حال توسعه را گرفتار کرده است. به طور مستقیم این کشورها اگر بتوانند تنها غذاى این جمعیت عظیم را تأمین کنند بزرگترین هنر را انجام دادهاند و سایر نیازهاى آنها از قبیل آموزش، بهداشت، مسکن، کار و امثال آنها خود به خود در مراحل کماهمیتتر قرار مىگیرند. کشورى که داراى امکانات و استعدادهاى بالقوه است و جمعیت آن از حد طبیعى فزونى یابد با مشکلات فراوان اقتصادى روبرو خواهد شد و در نتیجه استقلال واقعى آن کشور با خطر مواجه مىگردد. بنابراین مسئله جمعیت در ارتباط با تمامى جوانب توسعه اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، علمى و سیاسى است باید به طور مستمر پیگیرى شود.
افزایش بىرویه جمعیت در کشورهاى جهان سوم
این افزایش در کشورهاى جهان سوم، معلول عواملى بوده است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم از سوى قدرتهاى سلطهگر جهان به این کشورها تحمیل شده است، این عوامل که مهمترین آنها کاهش درآمد ملى این کشور به خاطر سلطه سیاستهاى سلطهگرانه، قدرتهاى اقتصادى جهان و در نتیجه پایین آمدن سطح زندگى در آنها است با عوامل دیگرى از قبیل کاهش مرگ و میر کودکان، مهاجرت و امثال آنها در هم مىآمیزد و روند رشد جمعیت را در این کشورها افزایش مىدهد. بدیهى است افزایش بیکارى و بىسوادى مخصوصاً در میان زنان این کشورها که با پایین آمدن سطح زندگى ارتباط تنگاتنگ دارد، در تشدید رشد جمعیت در این کشورها بسیار مؤثر بوده است.
عوامل متعدد در رشد بىرویه جمعیت
۱- کاهش میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال
۲- مهاجرتهاى درون کشورى.
۳- بىسوادى و بیکارى مادران.
شتاب رشد جمعیت
رشد جمعیت در کشور ما، از یک شتاب فزاینده برخوردار بوده است. این شتاب را مىتوان به خوبى در آمارها مشاهده کرد. طبق آمارهاى اعلام شده جمعیت کشورمان در ۳۵ سال اخیر ۳ برابر شده است و با روند کنونى رشد جمعیت در ۲۵ سال آینده میزان آن به ۱۲۰ میلیون نفر خواهد رسید. سلامت و بهداشت فرد و جامعه تحت تأثیر خصوصیات جمعیتى است که فرد جزئى از آن بوده و یا جامعهى ساخته شده از آن است. اگر چه افزایش سطح بهداشت و خدمات درمانى در کشورهاى در حال پیشرفت میزان مرگ و میر را به طور واضح کاهش داده است و لیکن کیفیت بهداشت شخصى و اجتماعى در این کشورها به علت کثرت جمعیت در سطح بسیار پایین است افزایش جمعیت در این کشورها موجب شده است که با وجود پایین بودن سطح بهداشت، حفظ آن در همان سطح پایین مشکل باشد. چرا که هزینه تهیهى خدمات مورد نیاز اغلب از عهده این کشورها خارج است. افزایش جمعیت، اختلاف عرضه و تقاضاى خدمات بهداشتى را بیشتر کرده، نهایتاً کیفیت و حتى در مواردى کمیت خدمات را پایین مىآورد، بنابراین جمعیت از جمله فاکتورهایى است که کم و کیف خدمات بهداشتى درمانى را تحت تأثیر قرار مىدهد.
جمعیت فعال مولد
اگر میزان جمعیت را به تنهایى و بدون شرایط اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى چون میزان بىسوادى سطح بهداشت و سلامتى، مسکن و اشتغال و تولید در نظر بگیریم این جمعیت زیاد مىتواند باعث ضعف و عقب ماندگى یک ملت باشد ولى اگر جمعیت مولد باسواد و با اقتصاد و صاحب علم و تکنیک باشد مىتواند موجب اقتدار ملى شود.
جمعیت، اشتغال و سواد
بررسىهاى به عمل آمده نشان داده است که میزان سطح تحصیلات زنان و میزان اشتغال آنان، در کاهش یا تشدید رشد جمعیت تأثیر بسزایى داشته است. در مورد ارتباط زنان در رشد جمعیت نیز گفته مىشود که افزایش اشتغال زنان باعث کاهش رشد جمعیت مىشود یعنى مادرانى که شاغل بودهاند تعداد بچه کمترى را داشتهاند ولى مادرانى که بیکار بودهاند یا کار کمترى داشتهاند یا شغلهایى داشتند که در خانه کار مىکردند این افراد معمولا داراى تعداد بچههاى بیشترى هستند. تحصیلات زنان، از عواملى است که در محدود کردن زاد و ولد نقش مهمى مىتواند داشته باشد. بررسىهاى به عمل آمده نشان مىدهد که بیکارى و بىسوادى زنان، در تشدید رشد جمعیت کشورمان نقش مهمى را ایفا کرده است.
جمعیت و مسکن
در مورد ارتباط جمعیت و مسکن، شاید نیازى به گفتن عوارض منفى افزایش جمعیت بر تأمین مسکن نباشد، زیرا آنچه که امروز به عینه در مورد کمبود مسکن مشاهده مىشود، خود، گویاترین دلیل این ادعا است. طبق تحقیقات صورت گرفته، معلوم شده که براى هر نفر که به جمعیت اضافه مىشود، ۸۰۰ متر مربع زمین براى تأمین تسهیلات زندگى او لازم است و همچنین براى دسترسى هر خانوار به یک واحد مسکونى در ۲۰ سال آینده، باید بیش از نیم میلیون واحد مسکونى ساخته شود. تراکم جمعیت در مسکن، یکى از مهمترین عوامل انتقال و انتشار بیمارىهاى واگیر است. آمارهاى جمع آورى شده در شهرهاى بزرگ، نشان داده که موارد امراض سل ـ ذات الریه و بیمارىهاى کودکان، با ازدیاد جمعیت و شلوغى در منازل افزوده مىشود.
اهم اثرات عمومى افزایش جمعیت که از نظر مسائل بهداشتى حائز اهمیت مىباشد عبارتند از:
۱- تغذیه.
۲- کنترل بیمارىهاى واگیر.
۳- آموزش.
۴- خدمات و هزینههاى درمانى.
۵- بهداشت مادر و کودک.
تغذیه
اگر موضوع احتیاج غذایى را در سطح خانوادهها و نسبت به افراد نیز مورد بررسى قرار دهیم، مىبینیم که براى یک خانواده ۴ نفرى که شامل پدر و مادر و دو کودک خردسال است، نیاز روزانه پروتئین آنها، ۱۲۰ گرم خواهد بود که اگر بخواهیم آن را با گوشت تأمین کنیم، به ۶۰۰ گرم گوشت گاو یا گوسفند (بدون استخوان و چربى) احتیاج خواهیم داشت که تهیه این مقدار گوشت، مسلما از نظر اقتصادى دشوار خواهد بود. و این کمبود مواد پروتئینى، مىتواند عامل مهمى براى مساعد کردن بدن در ابتلا به بیمارىهاى مختلف باشد. با توجه به تحقیقات به عمل آمده معلوم گردید که سوء تغذیه در ایران، کماکان یکى از علل مرگ و میر کودکان زیر پنج سال مىباشد.
نتیجه آن که براى تأمین کالرى مورد نیاز مردم، باید ضمن افزودن به زمینهاى زیر کشت و بالا بردن میزان محصولات کشاورزى و مواد غذایى از سرعت رشد جمعیت نیز باید کاسته شود.
کنترل بیمارىهاى واگیر
مهمترین علل مرگ و میر دوران کودکى و طفولیت، بیمارىهاى عفونى و دوران پیرى و سالمندى بیمارىهاى مزمن است. بهبود شرایط زندگى، بهسازى و واکسیناسیون، شیوع بسیارى از بیمارىهاى واگیر را مانع شده موجب رسیدن اطفال به سنین پیرى مىشود. رشد سریع جمعیت با مداخله در فعالیتهاى بهسازى محیط و واکسیناسیون، موجب گسترش بیمارىهاى عفونى و افزایش میزان مرگ و میر اطفال مىشود.
آموزش
امروزه یکى از مهمترین نیازهاى هر جامعه، آموزش و پرورش است. براى آن که بتوانیم نسبت کسانى را که از این خدمت برخوردار مىشوند بهبود بخشیم، باید نیازهاى افرادى را که به تعداد جمعیت موجود افزوده مىشوند تأمین کنیم.
با افزایش جمعیت، تعداد دانش آموزان، نیز افزایش یافته است، چنین رشدى، آموزش و پرورش را نیز با مشکلاتى روبرو خواهد ساخت که به بعضى از آنها اشاره مىگردد:
۱- کمبود فضاى آموزشى ـ طبق تحقیقات به عمل آمده، مشخص شده است که با رشد فعلى جمعیت هر روزه نیاز به ساختن ۱۶۶ کلاس دبستانى وجود دارد.
۲- کمبود معلم ـ براى تعلیم و تدریس متوسطه در سالهاى آینده، سالانه به ۱۰ هزار لیسانسیه نیاز داریم در صورتى که در سالهاى گذشته این رقم ۶ هزار نفر در سال بوده است.
۳- محروم ماندن کودکان از تحصیل ـ یکى دیگر از آمارهایى که در ارتباط با تأثیر منفى رشد جمعیت بر آموزش اعلام شده است این است که در سال ۱۳۷۰، یک میلیون و هشت صد هزار نفر از کودکان کشورمان به مدرسه راه نیافتهاند.
۴- افزایش تعداد دیپلمهها و شرکت کنندهها در کنکور.
خانواده کوچکتر، آموزش و پرورش بهتر
مطالعات بسیارى که در کشورهاى در حال توسعه و توسعه یافته صورت گرفته است، حاکى است که فرزندانى که به خانوادههاى کمجمعیت و کوچک تعلق دارند، مدت طولانىترى را به مدرسه مىروند و عملکردشان از لحاظ تحصیلى بهتر از کودکانى است که خانوادههایشان از لحاظ تعداد اعضاء بزرگتر است.
یکى از دلایل این امر، آن است که تعداد فرزندان بیشتر، بودجه تحصیلى خانواده را تحت فشار قرار مىدهد. ممکن است مدرسه مجانى باشد، اما هزینه خرید کتاب، کاغذ، لباس، رفت و آمد و همچنین زیان ناشى از عدم امکان اشتغال به کار کودک، به بودجه خانواده تحمیل مىگردد.
وقت والدین و توانایى آنها براى رسیدگى به امر تحصیل فرزندانشان نیز محدود است. وقتى را که والدین براى رسیدگى به تحصیل هر یک از فرزندان خود صرف مىکنند، هوش و ذکاوت کودک را بیشتر مىکند و به بهتر شدن وضعیت تحصیلى کودک در مدرسه منجر مىشود. در خانوادههاى کوچک، پدر و مادر وقت بیشترى را مىتوانند براى هر یک از فرزندان خود صرف کنند. در یکى از مطالعاتى که انجام شده، به این نتیجه رسیدهاند که فرزندانى که به خانوادههاى کوچک تعلق دارند، در امتحانات شفاهى نمرات بهترى را مىگیرند.
خدمات و هزینههاى درمانى
در مورد جمعیت و نیازهاى بهداشتى همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، کمبود پزشک و امکانات بهداشتى ـ درمانى از اولین عوارض پدیده رشد بىرویه جمعیت مىباشد. هر چه تعداد افراد زیادتر گردد، تقاضا براى پزشکان و پیراپزشکان و خدمات بهداشتى ـ درمانى افزایش مىیابد و چنانچه این افزایش همگام با یکدیگر نباشد، دسترسى به آنها مشکل و در نتیجه سلامتى انسان به خطر مىافتد بر اساس بررسىهاى انجام شده، در کشورهاى در حال توسعه براى هر ۱۰۰۰۰ نفر ۱۰ تا ۱۴ تخت بیمارستانى وجود دارد؛ در حالى که در کشورهاى پیشرفته در برابر همین تعداد افراد، ۵۹ تخت یافت مىشود. از نظر نیروى انسانى ماهر در زمینه بهداشت و درمان در کشور با کمبود مواجه هستیم، به طورى که نسبت جمعیت به پزشک ۲۷۵۰، به پرستار ۱۹۱۰ و به تخت ۶۵۰ مىباشد که در مقایسه با سایر کشورها، یکى از بالاترین نسبتها را داراست. کمبود پزشک و ناکافى بودن مراکز درمانى، نه تنها ارائه خدمات درمانى را براى همه جمعیت غیر ممکن مىسازد بلکه به دلیل کثرت مراجعین و زیادى کار، کیفیت درمان نیز پایین آمده که هر دو نهایتاً موجب پایین آمدن سطح بهداشت و سلامت جامعه مىشوند. از طرف دیگر، افزایش جمعیت، مانع از افزایش هزینه سرانه خدمات درمانى مىگردد.
بهداشت مادر و کودک
پایین بودن سطح بهداشت و درمان ناشى از کمبود خدمات بهداشتى ـ درمانى به دلیل رشد سریع جمعیت، بیش از هر چیز، سلامت مادر و کودک را تحت تأثیر قرار مىدهد چرا که این دو گروه، بیش از دیگر گروههاى جامعه، در معرض بیمارىهاى مختلف و مرگ و میر ناشى از آنها قرار دارند.
با توجه به تعدیل جمعیت و اهمیت تنظیم خانواده که مىتواند زیر بناى خانوادهها را مستحکمتر، عاطفه و محبت را افزونتر، عمر پدران را بیشتر و نسبت بروز و شیوع بیمارىهاى مختلف و حوادث را در آنان کمتر و رفاه نسبى را بیشتر نماید و بنا بر آمارهاى منتشر شده در هر سال، نشانگر مرگ و میر ۵۰۰ هزار مادر باردار در جهان در اثر حاملگى مىباشد که ۴۹۴ هزار نفر آنان به کشورهاى جهان سوم تعلق دارند.
به دنبال هر زایمانى، فاصله زمانى معین جهت تجدید نیروى بدنى مادر لازم است که اگر رعایت نشود، وضعیتى پیش خواهد آمد که موجب ضعف سلامت مادر شده و به افزایش خطرات حاملگىهاى بعدى کمک خواهد نمود. همچنین موقعى که بین تولد کودکان، فاصله کافى نباشد، کودک چه از نظر مواظبت و مراقبت مادر و چه از نظر مواد غذایى، با کمبود مواجه بوده و استعداد ابتلاء به بیمارىهاى وى افزایش خواهد یافت.
مشاوره قبل از ازدواج
در دین مبین اسلام، اهمیت خاصى به انتخاب همسر داده شده و به منظور پیشگیرى از عواقب بعد از ازدواج (ناسازگارى، جدایى، نسل نا سالم)، ائمه اطهار(علیهم السلام) سفارشات اکیدى نمودهاند. به خاطر نسل سالم که آیندهساز فرداى هر جامعهاى مىباشد، باید توجه داشت که مشاوره ژنتیکى قبل از ازدواج، خصوصا در مورد ازدواجهاى فامیلى، از اهمیت خاصى برخوردار است. مشاوره ژنتیکى مىتواند خطر نقایص شدید را کاهش دهد و یا به طور کلى، از انعقاد نطفه مشکوک به بیمارى ارثى، جلوگیرى به عمل آورد و نسل آینده را از این مشکل و وجود بیمارىهایى چون منگولیسم، عقب افتادگى ذهنى و معلولیت، نجات بخشد. متأسفانه در کشور ما، زمانى براى مشاوره ژنتیکى مراجعه مىشود که طفلى ناقص به دنیا آمده و براى پدر و مادر و سایر بستگان، ایجاد نگرانى و ناراحتى کرده باشد. خصوصا والدینف نگران بچه بعدى شده و اقدام به مشاوره مىنماید. البته نباید از نظر دور داشت که انجام چنین برنامههایى قبل از ازدواج، باید هم از نظر سهولت دسترس و ارزانى نرخ، مورد توجه قرار گیرد و هم از نظر قانونى به عنوان قانون مشخصى براى پیشگیرى از به دنیا آمدن نسلى ناسالم براى مادر و جنین وضع گردد و از همه مهمتر، نقش فرهنگ و آموزش مردم است که مىبایست با کمک رسانههاى گروهى و سایر اقدامات آموزشى، مردم و جوانها با خطرات ناشى از بیمارىهاى ارثى آشنا شوند و چنانچه این امکان براى کلیه افراد در سن ازدواج وجود داشته باشد، چه بسا بسیارى از ازدواجهاى فامیلى هم، بدون هیچ مشکلى و به دور از هر نگرانى انجام شود.
اسلام و تنظیم خانواده
اسلام، به زندگى انسان از زاویه وسیعى که تمام مصالح عالى بشریت را با توجه به کلیهى جنبهها و هدفهاى زندگى که تکامل جسم و روان و بقاء انسان مىباشد، نگریسته و با منطق واقعبینى به طرز شایستهاى احتیاجات اساسى او را در چارچوب یک زندگى دستهجمعى به شکلى تنظیم نموده و دستورالعمل حیات را به نحوى مقرر کرده است که به بهترین وجهى هدف بقاء نوع انسان تأمین گردد.
انسان قادر است با نیروى فکر و اندیشه به راز خلقت، قوانین طبیعت پى ببرد و از این راه، نیروى طبیعت را مهار کرده به خدمت گیرد اما مشیت و خواست الهى در این است که انسان با استفاده از نیروىهاى ذهنى خود و با کمک نیروهاى مهار شده طبیعت، در جهتى گام بردارد که به تکامل انسان و وصول به قله رفیع کمال منجر گردد. به همین دلیل، اسلام به طور اصولى، مخالفتى با کنترل و دخالت در جریانات طبیعى ندارد، بر عکس انسان را تشویق به شناخت بیشتر و تسلط بر طبیعت کرده است اما معیارهایى نیز براى نحوه استفاده از جریانات به دست داده است.
بنابراین با این که دین مبین اسلام به طور کلى در صورت آمادگى افراد، به ازدواج زناشویى و تولید مثل را سفارش مىکند، لیکن هیچ آیهاى که جلوگیرى از باردارى را منع کرده باشد وجود ندارد، بر عکس آیات متعددى در قرآن کریم من جمله آیهى ۲۳۳ سوره بقره که از زمان دو سال براى شیر دادن مادر به کودکش سخن به میان مىآورد. در جایى مىفرماید: «نباید مادر در نگهدارى فرزند به زیان افتد … » که نشانگر توجه به بهداشت و سلامتى مادر و توانایى او در بارور شدن زایمان مىباشد. نتیجه کلام آن که تنظیم خانواده از نظر اسلام، با هیچ منع مطلق و نهى قطعى روبرو نشده لیکن تشخیص و انتخاب شیوهى عمل بستگى به مقتضیات زمان و نظر مراجع ذىصلاح و صاحب نظر اسلام دارد. در حال حاضر، اغلب علماى روشنفکر اسلام در سراسر نقاط جهان، با آگاهى از مقتضیات زمان، دخالت ارادى انسان را در امر توالد و تناسل تأیید کردهاند.
اثرات تنظیم خانواده بر بهداشت
اثرات بهداشتى تنظیم خانواده بر بارورى به شرح زیر است:
۱- اجتناب از حاملگىهاى ناخواسته و وقوع تولدهاى دلخواه.
۲- ایجاد تغییر در تعداد کل متولدین توسط هر مادر.
۳- فاصلهگذارى با ایجاد تفاوت در فواصل بین حاملگىها.
۴- زمانبندى یا ایجاد تغییرات در زمان وقوع تولد خصوصاً «اولین و آخرین تولد در ارتباط با سن والدین خصوصا سن مادر».
مادر، فرزند و تنظیم خانواده
مادر بودن و پرورش فرزندان اگر چه یکى از بزرگترین لذات زندگى و باعث رشد احساسات و درک و شناخت بسیارى از روابط و مسائل انسانى در زن مىشود، ولى رها کردن این مسئله به دست طبیعت و عدم کنترل آن، چنان اثرات منفى و نامطلوب همه جانبهاى در زندگى زن اعمال مىکند که رهایى از آن نه تنها براى خود او غیر ممکن است بلکه پایهگذار محرومیت فرزندان و نسلهاى آینده است. اگر اصول تنظیم خانواده رعایت شود از مرگ و میر مادران بر اثر حاملگى و زایمان و میزان ابتلاء آنان به بیمارىها و عوارض حاملگى و زایمان کاسته خواهد شد. به عبارت دیگر، عمر مادران بیشتر مىشود و فرزندان خانواده مادرانى سالم خواهند داشت. اثر وجود مادرى سالم در یک خانواده، بر همه روشن است؛ زیرا اولا اساس و بناى خانواده، از دوام بیشترى برخوردار است ثانیاً فرزندان آن خانواده، از توجه عاطفى لازم برخوردار خواهند شد؛ همچنین احتیاج به مواد غذایى لازم براى مادر و جنین و اثر کمبود مواد مزبور، خود مسئله مهمى را تشکیل مىدهد. با کم شدن مقاومت بدن در اثر کمبود مواد غذایى حاصل از زایمانهاى مکرر، بدن دچار سوء تغذیه شده و براى ابتلاء به بیمارىها مهیا مىشود. بنابراین رعایت اصول تنظیم خانواده از طرف مادر مىتواند به سلامتى خانواده کمک کند و از تعداد بیماران بکاهد، مرگ و میر را کاهش دهد و سعادت خانواده را تأمین نماید؛ براى این منظور، به زنان توصیه مىگردد که از سن ۲۰ تا ۳۰ سالگى براى حاملگى با رعایت فاصلهگذارى بین دو زایمان اقدام کنند. عدم رعایت تنظیم خانواده بر روى فرزندان، جنین و کودکان شیرخوار، به علت گرفتارى مادر در اثر حاملگى یا مواظبت از طفل شیرخوار، اثرات نامطلوبى را بر جاى مىگذارد.
در صورتى که فاصله بین دو زایمان رعایت نشود و مادر باردار گردد و مادر در سنین نامناسب باردار شود و یا سابقه زایمانهاى مکرر داشته باشد، بالطبع ناراحتىهاى زیاد گریبانگیر وى مىگردد.
نرسیدن مواد غذایى کافى، بىاشتهایى و مسمومیتهاى زمان باردارى، موجب مخاطراتى براى جنین خواهد شد. با عدم رعایت تنظیم خانواده نسبت بچههاى مرده به دنیا آمده، مرگ و میر نوزادان در روزهاى اولیه بعد از تولد، نارس بودن نوزاد، غیر طبیعى قرار گرفتن جنین در رحم و زایمانهاى غیر طبیعى بیشتر مىشود. تنظیم خانواده مىتواند زیربناى خانواده را مستحکم تر، عاطفه و محبت را بیشتر، عمر پدر و مادر را بیشتر، نسبت بروز و شیوع بیمارىهاى مختلف و حوادث را در آنان کمتر و رفاه نسبى را افزون نماید.
مفهوم تنظیم خانواده
تنظیم خانواده به معنى پیشگیرى از حاملگىهاى ناخواسته براى تأمین سلامت خانواده و اجتماع در قالب مفاهیم زیر است:
ـ محدود کردن تعداد فرزندان.
ـ پیشگیرى از بیمارىهاى دوران جنینى.
ـ پیشگیرى از انتقال ناهنجارىهاى ژنتیکى.
ـ جلوگیرى از عوارض حاملگى و زایمانهاى مکرر براى مادر.
ـ درمان نازایى
فراهم آوردن زمینه مساعد براى تأمین سلامت جسمانى، روانى و اجتماعى اعضاء خانواده از یک طرف و رسیدن به یک ساختار سنى مناسب جمعیتى و تأمین سلامت اجتماع از طرف دیگر مىباشد.
هفت پیام مهم در تنظیم خانواده
۱- دختران قبل از سن ۱۸ سالگى، به دلیل حفظ سلامتیشان، نباید باردار شوند همچنین از نظر فیزیکى، زنان آمادگى لازم جهت باردار شدن را تا سن ۱۸ سالگى ندارند. کودکانى که از مادران کمتر از ۱۸ سال متولد شدهاند، عموماً زودتر از موقع مقرر، به دنیا آمده، در هنگام تولد، وزن آنان کم مىباشد و امکان مرگشان در سال اول زندگى، بسیار زیاد است. علاوه بر آن، سلامت مادرانشان نیز در خطر مىباشد. در جوامعى که دختران در سنین پایین ازدواج مىکنند، زوجها باید با استفاده از برنامههاى تنظیم خانواده، اولین باردارى را حد اقل تا سن ۱۸ سالگى به تعویق اندازند.
۲- بعد از سن ۳۵ سالگى نیز باردارى و زایمان، سلامت را به خطر مىاندازد اگر زنى بیش از ۳۵ سال داشته و چهار بار یا بیشتر زایمان کرده باشد، حاملگى بعدى خطر جدى براى خود او و نوزاد متولد نشدهاش خواهد بود.
۳- براى حفظ سلامت مادر و نوزاد، قبل از آن که مادر دوباره باردار شود، والدین باید صبر کنند تا فرزند کوچکشان لااقل دو ساله شود. یکى از بزرگترین خطراتى که سلامت و رشد کودک زیر دو سال را تهدید مىکند، تولد نوزاد جدید است؛ زیرا تغذیه با شیر مادر به طور ناگهانى متوقف مىشود و مادر فرصت تهیه غذاى کمکى براى فرزند کوچک خود را ندارد.
۴- بعد از هر حاملگى و زایمان، دو سال طول مىکشد تا بدن مادر بهبود کامل یابد. بنابراین مادرانى که بین زایمانهایشان لااقل دوسال فاصله را رعایت نکنند، خطر بیشترى سلامت آنها را تهدید مىکند. علاوه بر این اگر مادرى که کاملا از زایمان قبلى بهبود نیافته دوباره باردار شود، امکان بیشترى وجود دارد که نوزادش قبل از ۹ ماهگى به دنیا آمده یا با وزن کم متولد شود.
۵- باردار شدن مجدد، براى مادرى که چهار فرزند دارد، سلامت مادر و کودک را به خطر خواهد انداخت اگر فاصله بین نوزادها بیشتر از دو سال نباشد، بدن زن در اثر باردارىهاى مکرر، زایمان، شیردهى و مراقبت از کودکان خردسال تحلیل مىرود و باعث کمخونى، سوء تغذیه و … مىگردد.
۶- پس از چهار بار زایمان، خطراتى نظیر کمخونى و خونریزى شدید، مادران را تهدید مىکند. مادرانى که بیش از چهار فرزند دارند و یا سن آنان بالاتر از ۳۵ سال باشد، امکان این که نوزاد معلول، کموزن و ضعیف به دنیا بیاورند، بسیار زیاد است.
۷- اکثر مراکز بهداشتى مىتوانند چندین روش مناسب را براى برنامهریزى مؤثر تنظیم خانواده، فراهم آورند. زوجها باید به توصیههایى که توسط کارکنان بهداشتى مىشود، توجه نمایند.
روشهاى پیشگیرى از باردارى
اهم روشهاى جلوگیرى از باردارى عبارتند از:
۱- نزدیکى منقطع
۲- استفاده از پوشش لاستیکى (کاندوم)
۳- قرصهاى ضد باردارى.
۴- آمپولهاى ضد باردارى.
۵- متد ریتمیک.
۶- استفاده از دیافراگم مهبلى.
۷- استفاده از کلاهکهاى دهانه زهدان.
۸- استفاده از i . u . d
۹- استفاده از مواد شیمیایى.
۱۰- عقیم کردن و بستن لولهها. (مردان ـ زنان)
آنچه لازم به یادآورى است این که در ارائه خدمات تنظیم خانواده، اصول متعددى وجود دارد که کلیه افراد اعم از پزشکان، پرستاران یا مشاورین تنظیم خانواده، باید ملزم به رعایت آنها گردد. در امر بهداشت و تنظیم خانواده، نبایستى تنها فشار و تأکید روى کنترل موالید باشد، بلکه لازم است با آموزش عمومى سعى شود نداشتن فرزند و همچنین داشتن فرزند کم، هر دو مورد تأیید عمومى قرار گیرند؛ و کسانى که فرزند ندارند و نمىخواهند داشته باشند، مورد شماتت و سرزنش فامیل و جامعه واقع نشوند. آموزش بهداشت در این مورد، باید طورى افکار عمومى را تحت تأثیر قرار دهد که اولاد کم و در عین حال نداشتن فرزند، یک موضوع قابل توجه عامه تلقى گردد.