نوشتهها

لباس عروسی
در یک روز پاییزی، روپوش کم رنگ و کهنهاش را به تن کرد و از منزل خارج شد. نزدیکیهای مسجد که رسید، فضا را عطر آگین یافت، چهرهها را شاد و خندان دید. پرندگان را بیش از روزهای دیگر در پرواز دید. احساس کرد بادی که میوزد، به نسیم بهاران میماند و درختان، طراوت بهار را دارند. باران نرم و آرام بر زمین مینشیند تا…