مقدمه
آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدی با خبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیدهها و دگرگونیهای جهان داشته باشد.
پاسخگوی این گونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانی «دین» بوده است؛ زیرا حقیقت زندگی را تفسیر مینماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا میکند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان میدهد(۱).
اساسیترین رکن دین – یعنی: ایمان به خدای یکتا – انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه میدارد، به گونهای که هیچ حادثهای نمیتواند تزلزلی در او ایجاد نماید.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی میگذارد؛ ساختار وجودی انسان به گونهای است که او را به سوی خدا هدایت میکند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسانها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، «کل مولود یولد علی الفطره»(۲)؛ هر نوزادی با فطرت خدایی زاده میشود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمیکند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد(۳).
بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژهای مبذول گردد تا حس دینیاش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد؛ زیرا نسبت به بزرگسالان تربیتپذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکانپذیر است.
ابعاد تربیت
«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبههای گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد.
آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظم ابعاد وجودی کودک است؛ به گونهای که اگر در بعضی آنها، دچار نارسایی گردد و یا احیانا رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد.
تحقق این امر، مسئولیت بزرگی است که بر دوش مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است(۴).
تربیت، دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارتها و تواناییهای لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حس دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است.
بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است، ولی در یک مقاله نمیگنجد، بدین روی، در این نوشتار، تنها به بررسی تربیت دینی اکتفا میشود.
تربیت دینی
شناخت مفهوم «تربیت دینی» منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن – یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه(۵) – آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجه اش تغییر رفتار فرد(اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول میباشد.
با توجه به این مطلب، اولا، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد. ثانیا، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیت پذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد.
واژه «دین» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت(۶) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:
الف. شناخت
نخستین عنصر مؤثر در دین داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزارههای دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید؛ مانند توصیف این که «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزارههای توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند.
آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزارههای دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد؛ زیرا خداوند میفرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم(اسراء: ۳۲)؛ از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن ». بلکه به علم و یقین باید رسید.
ب. ایمان
عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمیشود.
ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به گزارههای دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونهای که هر چه معرفت کاملتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود.
البته علم و ناخت شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبت به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل میدهد.
با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملا اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا میشود و یا آن را انکار میکند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزارههای دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمیآورند.
در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد؛ از جمله این که خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»(انسان: ۴)؛ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری میفرماید: «لا اکراه فی الدین»(بقره: ۲۵۶)؛ در قبول دین اکراهی نیست.
ج. عمل
عنصر سوم دین عمل به گزارههای تجویزی و احکام دینی است؛ یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد.
در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است؛ مانند «آمنوا و عملوا الصالحات»(یونس: ۱۰) و این میرساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.
در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان میکند؛ نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه»(نحل: ۱۲۹)؛ هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.
از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند.
بنابراین، میتوان گفت: «تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام میگیرد.
رابطه تربیت دینی و اخلاقی
بررسی این مطلب نیاز به شناخت مفهوم «دین» و «اخلاق» و نسبت میان آن دو دارد. مفهوم دین از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق» صفت فعل اختیاری است و به افعالی اخلاقی گفته میشود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد.
ویژگی دیگر فعل اخلاقی آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجهای است که با انجام آن کار عاید انسان میشود؛ مانند انجام کارهای شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که برای کسب رضای خدا صورت میگیرد(۷).
از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی، مبتنی بر اصول و قواعد بنیادین دینی است. بایدها و نبایدهای اخلاقی از نظر اسلام، بر معیار اندیشهها و باورهای مسلم اسلامی قابل تبیین است؛ یعنی: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامی را بشناسد و قلبا به آنها ملتزم شود، سپس به ارزشهای اخلاقی ناشی از آن عمل نماید.
بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است؛ به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است؛ زیرا بخشی از گزارههای دینی که عبارت از اندیشههای بنیادین دین میباشد، خارج از معیارهای اخلاقی است.
اما گزارههای اخلاقی عموما داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقی است. تربیت دین در تمام جنبهها، اعم از اعتقادی، رفتاری و عاطفی، فراگیرتر از تربیت اخلاقی است(۸).
منظور ما از تربیت دینی، چیزی جز تربیت اسلامی نیست و مهمترین وظیفه مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلم، این است که متربی را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینی و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند.
شروع تربیت دینی بهتر است از محور شناخت باشد تا با اعطای بینش به متربی نسبت به مفاهیم و ارزشهای دینی در وی انگیزه ایجاد کند تا خود با گرایش قلبی به سوی عمل رود.
به عنوان مثال، به جای دستور به خواندن نماز، ارزش، فضیلت و پاداش آن را به متربی تفهیم نماید. جریان تربیت، به خصوص تربیت دینی، تحمیل پذیر نیست. از این رو، بر مربی لازم است که به دور از هر گونه فشار بر متربی زمینه رشد و شکوفایی استعدادهایی فطری و بالقوه او را فراهم سازد.
هدف تربیت دینی
روشن است که کار اصلی یک مربی دینی، توجه ویژه به پرورش بنیادهای دینی و اخلاقی متربی است. تحقق این موضوع پیش از همه، بسته به این است که مربی از نظر دینی و اسلامی، شرایط لازم را برای تربیت دارا باشد تا بتواند دیگران را درست تربیت نماید.
بنیادیترین اصول اسلامی، اعتقاد به وجود خدای یکتا است که حقیقتی است بینهایت، جامع تمام ارزشها و سرانجام همه چیز به او ختم میشود. اوست کمال مطلق و واجد تمام صفات کمالی که میتواند محور تمام فعالیتهای انسان قرار گیرد.
بر این اساس، هدف نهایی زندگی از دیدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودی و کمالی است، به گونهای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. تربیت دینی راه وصول به هدف نهایی زندگی را نشان میدهد(۹).
در نتیجه، هدف تربیت دینی در مکتب اسلام، هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست. راه رسیدن به این هدف همان چیزی است که در تبیین مفهوم تربیت دینی گفته شد: پرورش در محورهای شناخت، ایمان و عمل.
اهمیت تربیت دینی
در جهان کنونی، رفتار انسانی در قالب فن آوری رفتار و مهندسی ژنتیک شکل میگیرد، زندگی اخلاقی بشر در اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشههای مکانیکی و عاریتی جایگزین آن گردیده و انسان با بحرانهای گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهمتر از همه بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است(۱۰).
تنها راه فرار از این بحرانها روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جو است.
به عبارت دیگر، راه خروج از بحرانهای زندگی کنونی بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تامین میکند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنیم، به این نتیجه میرسیم که هدف انبیاء از دعوت مردم به خدا، توحید و معاد و نجات آنها از بحرانهای زندگی بوده است.
مفاهیم متعددی در قرآن کریم وجود دارند که مستقیم یا غیر مستقیم، بر تربیت دینی دلالت دارند؛ مانند مفهوم تقوا، تزکیه و امثال آن که مکرر در قرآن ذکر شده و محتوای این گونه مفاهیم بدون تربیت دینی قابل تحقق نیست.
در برخی آیات نیز تزکیه مردم(۱۱) صریحا به عنوان هدف بعثت انبیاء بیان شده و این میرساند که مهمترین هدف پیامبران، پرورش انسانها بر اساس دین توحیدی بوده است.
انبیای الهی، هر کدام به نوبه خود، در زمینه تربیت دینی مردم، تلاشهای فراوان کردند و تا حدی نیز در انجام این مهم، موفق گردیدند، به ویژه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که نظام تربیتی اسلام را در مکه و مدینه پایهگذاری نمودند و افرادی را تربیت کردند که با تمام وجود، به دفاع از دین و عقیده خود برمی خاستند.
تربیتیافتگان مکتب پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرک و نفاق با صلابت و استوار بودند که لحظهای با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، که نظام تربیتی اسلام رو به سقوط و نابودی کامل بود و میرفت تا بساط دیانت و دین داری از جامعه اسلامی برچیده شود؛ حضرت امام خمینی(ره)، با الهام از قرآن و سیره ائمه معصوم(علیهم السلام) مکتب تربیتی اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاکید بر این نکته، میفرمود: تربیت کامل، از اهم مسائل است.
اما هر گونه تربیتی را نمیتوان تربیت مفید و کامل دانست، بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله تعالیم انبیاء امکانپذیر است؛ زیرا غیر از انبیاء و پیروان آنها، دیگران اعتقادی به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند(۱۲).
همچنین میفرمود: اگر بچه دارید، تربیت الهی کنید، تربیت شیطانی نکنید. خودتان را تهذیب کنید و کودکان خود را اسلامی بار آورید(۱۳).
انواع تربیت دینی
تربیت دینی در مقام اجرا، به دو شکل رسمی و غیر رسمی در قالب نهادهای آموزشی رسمی، خانه و جامعه انجام میگیرد و هر کدام نقش اساسی در تدین فرد دارد.
۱- رسمی
منظور از «تربیت دینی رسمی» این است که تربیت دینی با برنامهریزی مدون و از پیش تنظیم شده به وسیله افراد خاصی در نهادهای آموزشی انجام شود. محیط مدرسه جایی است که شخصیت دینی و مذهبی فرد پس از خانواده در آن شکل میگیرد.
مدرسه ابتدایی بیش از دیگر نهادهای آموزشی در تربیت دینی متربی مؤثر است؛ زیرا متربی در این مرحله از زندگی، گیرنده است و هر چه به او القا شود، میپذیرد. در محیط مدرسه، نه تنها معلم و مربی در تربیت دانشآموز مؤثرند، بلکه سایر کارمندان و مسئولان و فضای آموزشی نیز بر ابعاد تربیتی او تاثیر میگذارند.
دو نهاد خانه و مدرسه، مکمل یکدیگرند، بر هم تاثیر متقابل دارند و هر یک نقش خاصی در تربیت کودک ایفا میکند؛ چرا که رابطه کودک و افراد پیرامون او در این دو محیط متفاوت است؛ یعنی: روابط در خانواده، فردیتر و عاطفیتر، ولی در محیط مدرسه، جمعیتر و منطقیتر است.
برای دست یابی به تربیت مطلوب، به خصوص در زمینه مذهبی همکاری این دو نهاد ضروری است. مدرسه علاوه بر تکمیل آموختههای دینی کودک از محیط خانواده، میتواند آموزشهای تازهای در زمینههای دینی با شیوههای جدید به وی ارائه دهد(۱۴).
اگر این دو کانون تربیتی(خانه و مدرسه) در محور تربیت دینی از قبیل القاء ارزشها، ارائه الگوهای مناسب و دستورات لازم به کودکان، به صورت یکسان و هماهنگ عمل کنند، بدون تردید، نتیجه مطلوبی به دست خواهد آمد.
از این رو، برقراری روابط عمیق میان این دو نهاد تربیتی ضروری است و در ا ین زمینه، انجمن اولیا و مربیان نقش اساسی دارد. وظیفه مهم این انجمن فراهم ساختن شرایط مناسب تربیتی و ایجاد هماهنگی لازم میان خانه و مدرسه است که در صورت انجام آن، زمینه شکوفایی استعدادهای مذهبی کودکان فراهم میگردد.
۲- غیر رسمی
این نوع از تربیت دینی، در قالب دو نهاد خانه و جامعه، بدون طرح و برنامه پیشین انجام میگیرد. پس از خانه و مدرسه، جامعهای که کودک در آن زندگی میکند به عنوان یک عامل مؤثر در تربیت دینی وی ایفای نقش میکند؛ زیرا کودک تمامی آداب و رسوم اجتماعی و بیشتر نگرشهای دینی و مذهبی را از اجتماع فرا میگیرد.
اگرچه در زمینه تربیت دینی کودک در جامعه، طرح و برنامهریزی قبلی پیشبینی نمیشود، ولی آنچه در جامعه میگذرد، اعم از فرهنگ عمومی مردم، روابط اجتماعی، مسائل سیاسی و برداشتهای دینی، بدون شک، بر ابعاد جسمی و روحی متربی تاثیر میگذارد.
به عنوان مثال، اگر فضای حاکم بر اجتماع و محل زندگی فضای دینی و معنوی باشد و هر روز برنامههای نماز جماعت و دیگر مراسم دینی و مذهبی در آن برقرار شود، کودکی که در چنین جامعهای پرورش مییابد به احتمال بسیار قوی، متدین خواهد بود.
به عکس، در جوامع آلوده به انواع انحرافات و بیبندوباریهای فکری و عملی بعید است افراد صالح و متعهد به ارزشهای دینی و اسلامی پرورش یابند.
بنابراین، فرهنگ و ارزشهای رایج در اجتماع مستقیم یا غیرمستقیم، بر فکر و اندیشه کودک تاثیر میگذارد و بدین روی باید از وی مراقبت نمود. اما آنچه بیش از همه بر ابعاد رشد کودک مؤثر است و اهمیت فراوانی در تربیت دینی او دارد نهاد خانواده است. از این رو، لازم است به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.
تربیت دینی خانواده
بر اساس آیات و روایات اسلامی، سرپرست خانواده، اعم از پدر و مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینی فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسئولیت سنگینی دارد.
به همین دلیل، خدای متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهای اخروی آن خبر داده، به آنان هشدار میدهد: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است، نگهدارید.»(تحریم:۶)
نگه داری خویشتن از طریق ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگه داری خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هر گونه آلودگی فکری و عملی حاصل میشود(۱۵).
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ به سؤالی در این زمینه، که چگونه انسان میتواند اهل و فرزندانش را از آتش(اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد؛ فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهی کرده باز دارید. اگر از شما پذیرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ کردهاید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نمودهاید(۱۶).
از این گونه آیات و روایات در زمینه تربیت دینی خانواده فراوان است و از آنها به روشنی استفاده میشود که والدین و به خصوص پدر، به عنوان سرپرست خانواده، وظیفه مهمی در زمینه مسائل دینی فرزندان و دیگر اعضای خانواده بر عهده دارد.
از این رو، انجام این مهم با استفاده از شیوههای جدید تربیتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر در میان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقیق و جدی والدین به تربیت دینی فرزندان در محیط خانه و سرمایهگذاری لازم در این زمینه، آثار مهم تربیتی از لحاظ فردی و اجتماعی بر کودک به جای خواهد گذاشت.
جنبههای فردی و اجتماعی تربیت دینی
۱- جنبه فردی
به لحاظ فردی، میتوان با تربیت درست کودک فردی صالح و دارای ایمان و اخلاق اسلامی ساخت؛ زیرا شخصیت انسان غالبا از همان سالهای اولیه زندگی در محیط خانواده شکل میگیرد. گرایشها، نگرشها، افکار، عادات و رفتار انسان از خانه آغاز و با عوامل موجود در محیط تکمیل و تقویت میشود.
آنچه را کودک از آغوش خانواده دریافت میدارد در طول زندگی همراه دارد و در شرایط گوناگون زندگی، تحت تاثیر آن قرار میگیرد. افراد صالح و رهبران دینی عموما از خانوادههای پاک و متدین پرورش یافته و ارزشهای دینی را از آن جا فرا گرفتهاند.
بر این اساس، تربیت دینی از نظر فردی، ارتباط انسان را با خدا محکم میکند و زمینه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم میسازد.
۲- جنبه اجتماعی
تربیت دینی خانواده از نظر اجتماعی نیز آثار قابل توجهی دارد؛ زیرا جامعه از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» تشکیل شده و اگر این واحدها اصلاح گردد مسلما جامعه اصلاح میشود. خانوادهها به عنوان هسته اصلی جامعه، در اصلاح و یا افساد آن نقش اساسی دارند؛ زیرا کودکان امروز، که در آغوش خانواده پرورش مییابند، مربیان، مجریان و قانون گذاران آینده خواهند بود.
اگر نسل امروز با برنامههای درست دینی و اخلاقی تربیت یابند، اجتماع آینده به یقین، صالح و تکامل یافته خواهد بود بدین روی، پدران و مادران مسئولیت بزرگی در برابر جامعه دارند و باید در انجام آن سعی و تلاش فراوان نمایند(۱۷).
اگر پدران و مادران در زمینه تربیت دینی به وظیفه خود عمل نمایند و فرزندان صالحی تحویل جامعه دهند، گذشته از آثار فردی و اجتماعی، به پاداشهای بزرگ الهی نایل میشوند.
در زمینه پاداش اخروی این گونه پدران و مادران روایات فروانی در اختیار است؛ از جمله رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«هر کس دختری داشته باشد و او را نیکو ادب بیاموزد و در تعلیم و تربیتش کوشش نماید و اسباب رفاه و آسایش و زمینه تربیت دینی او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات میدهد.»(۱۸) در روایت دیگری آمده است: «وجبت له الجنه»؛(۱۹) بهشت برایش واجب میشود.
ضرورت توجه پدران و مادران به تربیت دینی فرزندان از روایات متعددی استفاده میشود که باید به آن اهمیت داد.
بسیاری از مشکلات جوامع کنونی در اثر بیتوجهی خانوادهها به تربیت صحیح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است؛ جوانان بیبندوباری که در خیابانها، کوچهها و محلهها دست به اعمال خلاف میزنند و جامعه را آلوده میسازند از خانوادههای بیمسئولیت وارد جامعه میشوند.
شیوههای تربیت دینی خانواده
تربیت دینی در محیط خانواده، دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک، در تربیت کودک، نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آنها اشاره میشود:
الف. شیوه کلامی
منظور از شیوه کلامی(دستوری – بیانی) امر و نهیهای والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت میگیرد؛ یعنی: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور میدهند «شیوه» کلامی تربیت گفته میشود.
این نوع تربیت به نوبه خود، در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تاثیر فراوان دارد؛ زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبت به آنها مینگرد و هر چه از آنان دریافت کند، میپذیرد.
گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری، حتی سخنان معمولی آنها در شکلگیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیانا دروغها، سرزنشها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان مییابد در روح کودک اثر منفی میگذارد.
بر این اساس، پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.
ب. شیوه نمادین(عملی)
به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد میگیرد بدون این که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین(عملی)» تربیت گفته میشود. این گونه یادگیری و تربیت به صورت پنهان صورت میگیرد و در شکلگیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال، دارای دامنه گستردهای است.
اساسا یکی از شیوههای تربیتی انبیاء، تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده میکردهاند؛ یعنی: پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل مینمودند و برای مردم الگو قرار میگرفتند.
بیشتر مردم و به ویژه کودکان، از رفتار ظاهری دیگران تقلید میکنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دست کم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم میشود.
بر این اساس، حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای هدایت بتپرستان از شیوه غیر کلامی و عملی استفاده مینمود و به جای موعظه و نصیحت با شکستن بتها به آنها نشان داد که چنان معبودهایی بیروح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بتپرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند، برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بتپرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بیدار ساخت.
در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم(علیه السلام)، فطرت توحیدی بسیاری از بتپرستان از پشت پردههای جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند(۲۰).
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج، از این شیوه استفاده کردند و فرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی»(۲۱)؛ نماز بگزارید، آن گونه که میبینید من نماز میگزارم.
استفاده از شیوه غیر کلامی و عملی، در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه، از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تاثیرپذیری او از پدر و مادر بسیار عمیق و پابرجاست.
از این رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار و کلامی و غیر کلامی آن زمینه ساز رشد و تحول کودک در جنبههای روحی و بدنی است.
تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آن جا که بتواند، خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق میسازد(۲۲).
چشمان ظریف و تیزبین کودک، مانند دوربین حساس، از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلمبرداری میکند.
از لبخندها، زمزمهها و نوازشهای والدین درس خوش بینی، امیدواری، اعتماد و محبت میآموزد و به عکس، از تندیها، بد رفتاریها و عصبانیتهای آنها درس تندی و بداخلاقی میگیرد.
معمولا کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بینظمی، امانت داری یا خیانت، راستگویی یا دروغگویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا میگیرد.
اگر پدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحی و دینی کودک تاثیر میگذارند(۲۳). به همین دلیل، کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب میشود و مانند آنان به رکوع و سجده میرود.
فرزندان کوچکی که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیهها رفته در مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) شرکت مینمایند و مانند پدر و مادر، خود را به حالت گریه در میآورند، همه، حاکی از تاثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است.
اظهار این گونه رفتارها از کودک ناشی از تاثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالبا تبدیل به ملکه میشود و تا پایان عمر در او باقی میماند.
از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد؛ چرا که او نخستین کسی است که رابطهای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تامین میکند و به خواستههایش پاسخ میگوید.
از این رو، کودک از عواطف، احساسات، نگرشها و اندیشههای مادر بیشتر متاثر میشود و بر این اساس، وظیفه مادر در قبال تربیت دینی کودک سنگینتر است.
عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده
۱- تغذیه
هر چند از دیدگاه اسلامی، حقیقت انسان جنبه روحانی و معنوی اوست و هدف اصلی تربیت نیز پرورش حس دینی و رسیدن آنان به کمالات معنوی میباشد، ولی با وجود این، جنبه جسمانی او را نمیتوان نادیده گرفت؛ زیرا جسم و روح رابطه متقابل با هم دارند و هر کدام بر دیگری تاثیر میگذارند.
بنابراین، عوامل مؤثر در تربیت نیروی جسمی انسان بر جنبه روحی او نیز مؤثر است و بدین دلیل، باید به آن، توجه کرد. از جمله عوامل مؤثر بر جسم انسان، تغذیه، نوع غذا و کیفیت آن است که به لحاظ تاثیرگذاری بر نگرش، گرایش و عملکرد او باید مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر روان شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگی غذای شخص مربوط است و حالات روانی و روحی نیز همواره از حالات بدنی متاثر میشود و بدین ترتیب، چگونگی تغذیه در رشد ذهنی و بدنی انسان اثر میکند.»(۲۴)
امروزه از نظر علمی ثابت شده است که تغذیه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره بارداری، در تکامل جسمانی و روحانی کودک تاثیر فراوان دارد. به همین دلیل، مادران در این دوره، از مصرف برخی داروها و مواد الکلی که ممکن است موجب بروز اختلالات عصبی و روانی کودک گردد، نهی شدهاند.
در مورد تاثیر غذا بر اعمال و رفتار انسان در دورههای گوناگون زندگی، روایات فراوانی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) رسیده که به برخی آنها اشاره میشود:
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تاثیر غذا و کیفیت آن بر اعمال عبادی و دعاهای انسان فرمودند: «هر کس به اندازه یک لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمیشود و دعایش به اجابت نمیرسد و هر گوشتی که از حرام رشد کرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.»(۲۵)
در روایت دیگری از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمنیه، آمده است: «بدنی که از طریق حرام تغذیه کرده باشد داخل بهشت نمیشود.»(۲۶)
در زمینه تاثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیههای فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلما مشکلات تربیتی پدید نمیآید.
امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در اثر غذاهایی است که به نحوی از راه حرام به دست آمده و در خانوادهها به مصرف میرسد. کودکانی که با غذای حرام تغذیه شوند و دوره حساس کودکی را به همین صورت سپری نمایند، فطرت دینی خود را از دست میدهند و به هر خلافی دست میزنند.
دلیل بر این مطلب کلامی است از امام حسین(علیه السلام) که در روز عاشورا پس از ناامیدی از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکمهای شما از حرام پر شده است»(۲۷)؛
یعنی: گوشت و پوست شما از حرام پرورش یافته و قابل هدایت و اصلاح نیستید و حتی کلام امام معصوم(علیهم السلام) بر شما تاثیری ندارد.
در این زمینه، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به زنان باردار میفرمودند: «زنان باردار را در آخرین ماههای حاملگی خرما بخورانید تا فرزندان شما بردبار و متقی شوند»(۲۸) طبق این روایت، خوردن خرما در دوره بارداری توسط مادر، به تربیت دینی کودک کمک میکند و او را متدین و با تقوا بار میآورد.
نخستین غذایی که پس از تولد، کودک از آن تغذیه میکند شیر مادر است. شیر مادر از جنبههای گوناگون بر کودک تاثیر میگذارد و آنچه مهم است تاثیرات روحی آن است. نسبت به تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی از ائمه معصوم(علیهم السلام) رسیده که قابل توجه است:
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «چیزی برای کودک سودمندتر و پربرکتتر از شیر مادر نیست.»(۲۹) در مورد انتخاب دایه نیز فرمودند:
در انتخاب دایه چنان تلاش و دقت کنید که در ازدواج دقت مینمایید؛ زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون میسازد،(۳۰) و نیز فرمودند: «از شیر زنهای زانیه و دیوانه به فرزندانتان ندهید؛ زیرا شیر در اخلاق کودک سرایت میکند.»(۳۱)
از مجموع روایات، برمی آید که تغذیه حلال و مطلوب، اعم از شیر مادر و غذا، در دوره کودکی بر تربیت دینی کودک تاثیر فراوان دارد.
از این رو بر پدران و مادران لازم است به این دستورات معصومین(علیهم السلام) توجه کنند و از غذاهای حلال استفاده نمایند تا فرزندانی صالح و مفید، هم برای خودشان و هم برای جامعه تربیت کنند. شخصیتهای بزرگ دینی و اسلامی در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدین پرورش یافتهاند که منشا خیرات و برکات قرار گرفتهاند.
درباره شیخ انصاری؛ نقل شده است که مادرش هیچ گاه بدون طهارت، به ایشان شیر نداد. مرحوم شیخ انصاری در اثر این مراقبتها و تربیت درست خانوداگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزههای علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمی و فرهنگی اوست.
۲- دستورات والدین
نهاد خانواده، یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر میرسد ارتباط کلامی است؛ زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولا در قالب گفتوگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا میشود.
دستورات والدین نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و آنها میتوانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایههای فکری او را به شکل کاملا مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر میرسد که ذیلا بدانها اشاره میشود:
الف – درست بودن دستورات والدین
از عوامل مؤثر در شکلگیری نظام فکری و دینی کودک، امر و نهیهای پدر و مادر و دیگر کسانی است که به او آموزش دینی میدهند. کودک تمامی فرمانهایی را که از ناحیه والدین و دیگر مربیان سبت به او صادر میشود، درست میپندارد و به آنها عمل میکند.
یکی از شروط تربیت درست کودک و به خصوص تربیت دینی او، درست بودن فرمانهایی است که به وی داده میشود.
اگر دستورات والدین به کودک در زمینه احکام و معارف دینی صحیح و آگاهانه باشد در تمام زندگی مشکل دینی نخواهد داشت؛ زیرا یادگیری در دوره کودکی بسیار پایدار و بادوام است و آنچه کودک در این دوره فرامی گیرد تا پایان زندگی از آن متاثر میشود.
بنابراین، لازم است خود والدین نخست آشنایی کامل با احکام و مسائل دینی پیدا کنند، سپس آنها را به صورت درست به فرزندانشان منتقل نمایند.
متاسفانه بسیاری از پدران و مادران با مسائل دینی آشنایی کافی ندارند و در این زمینه، مطالبی را به فرزندان ارائه میدهند که در واقع، خلاف احکام دینی است.
آموزشهای غلط والدین در محیط خانه موجب برداشتهای نادرست کودک از دین میشود که از پیامدهای سوء آن انحراف فکری فرزندان است. گناه و کیفر این گونه آموزشهای نادرست بر عهده والدین است که در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.
درباب امر به معروف و نهی از منکر، آیات و روایات متعددی بر اهمیت این دو فرضیه الهی دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت میکند.
اما یکی از شروط اجرای این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجری امر به معروف و نهی از منکر باید بداند معروف و منکر یعنی چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه(معروف را منکر و منکر را معروف) معرفی کند(۳۲).
از جمله جاهایی که این وظیفه عمومی باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروفها و منکرهای دینی میطلبد.
در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعی کنند مسائل دینی را با شناخت کافی و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.
ب – هماهنگ بودن دستورات والدین
از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگی مربیان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامی و غیر کلامی، است؛ یعنی: اگر پدر کاری را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهی کند.
اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهای ضد و نقیض از آنها بشنود، دچار سرگردانی میشود و نمیتواند راه درست را انتخاب کند.
این گونه کودکان همیشه سعی میکنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فراری برای خود جستجو نماید(۳۳). اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهای دینی را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آنها را بخواهند، کودک تحت تاثیر فرمانهای آنان، خود را ملزم به رعایت ارزشهای صحیح میداند.
به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قایل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر این موضوع تاکید ورزد، آن دختر مسلما خود را موظف به رعایت آن میداند.
بر این اساس، مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزشها و معارف دینی به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیان دچار تضاد در یادگیری گردد و به اضطراب و بیاعتمادی گرفتار شود(۳۴).
هر گونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزشهای دینی موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشی کودک میشود و در نتیجه کودک قادر به تصمیمگیری و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج – قابل فهم بودن دستورات والدین
یکی از شروط لازم برای تاثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساسا شیوه تعلیمات انبیاء در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن میگفتند.
به همین دلیل، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «ما گروه پیامبران مامور شدهایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.»(۳۵) این روش در سیره ائمه معصوم(علیهم السلام) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت و گوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است.
بر این اساس، امام صادق(علیه السلام) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایین تری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند(۳۶). این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهرهگیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است.
این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز میتوان استفاده کرد. خدای متعال به پیامبرش(صلی الله علیه و آله و سلم) دستور میدهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عدهای که اهل عناد و لجاجتاند با جدال احسن برخورد نما(۳۷).
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن میگفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.
امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیدهاند و مساله رعایت تفاوتهای فردی را مطرح میکنند؛ یعنی: هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکی، رعایت این تفاوتها در تربیت کودک نقش اساسی دارد.
تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.
۳- مطابقت گفتار و رفتار والدین
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است؛ یعنی: آنچه مربی از کودک میخواهد و به انجام آن دستور میدهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد.
انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکلگیری منشها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظفاند هر گاه کاری را از کودک میخواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند.
پدر و مادر، به عنوان الگوی تربیتی برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمیتواند به دیگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان(علیهم السلام) رسیده است؛ از جمله، در این باره، امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبیها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید»(۳۸)؛ یعنی: آنچه را با زبان خوب یا بد میدانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.
گذشته از گفتار، سیره معصومان(علیهم السلام) نیز نشان میدهد که آنچه را آنان از دیگران میخواستند، پیش از همه، خود بدان عمل میکردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملا به آنان نشان میدادند.
در همین زمینه، از امام حسن مجتبی(علیه السلام) نقل شده است: «در یکی از شبهای جمعه، دیدم مادرم، زهرا(علیها السلام)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایهها دعا نمود ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد.
پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی! الجار ثم الدار؛ فرزندم! اول همسایه، بعد اهل خانه.»(۳۹)
از این روایت، استفاده میشود که شیوه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آنها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد.
۴- تایید رفتار نیک فرزند
عامل دیگری که در تربیت دینی کودک در محیط خانه بسیار موثر است، تایید رفتارهای مطلوب او به وسیله والدین است. کارهای درستی که از کودک مشاهده میشود – اگرچه غیر دینی و معمولی باشد – اگر با تایید و تحسین والدین مواجه شود، تداوم مییابد.
تایید رفتار کودک از سوی والدین ممکن است به شیوههای زبانی یا عملی صورت گیرد که هر کدام به نوبه خود، در تکرار آن تاثیر فراوان دارد.
اگرچه تایید عملی از کارهای مثبت در تربیت او تاثیر دارد، ولی تایید کلامی از او مانند گفتن «آفرین، بسیار خوب» بیشتر مؤثر است؛ زیرا کودک در دوره کودکی، برای جلب توجه والدین به خود، به دستورات آنان بیشتر عمل میکند(۴۰).
اساسا یکی از شیوههای تربیتی قرآن مجید، ایجاد انگیزه و رغبت در افراد صالح و برقراری موازنه میان عمل و پاداش است. عوامل ایجاد انگیزه در قرآن متعدد است؛ گاه از طریق وعده پاداش فراوان و چندین برابر عمل، فرد را به انجام کار نیک تحریک میکند.
گاه از طریق تعلیمات عمیق دینی و اسلامی انسان را چنان صالح و متقی بار میآورد که خود به دنبال کارهای با ارزش میرود و جز به کسب رضایت خدا نمیاندیشد.
در زمینه پاداشهای اخروی اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخی آیات میگویند: «هر که عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش میگیرد»(۴۱)، برخی دیگر از آیات تعبیر «اضعافا کثیره»(رم: ۳۰) دارد؛ یعنی: چندین برابر، برخی نیز پاداش هفتصد برابر و بیحساب را ذکر میکنند.
این تفاوتها در میزان پاداش الهی بیان گر آن است که اجر و جزای اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیت انسان تعیین میشود؛ یعنی: هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیشتر خواهد بود.
بر این اساس، تایید و تشویق کارهای مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روشهایی است که از آیات و روایات استفاده میشود و نقش اساسی در تربیت دینی دارد. وظیفه مربیان و والدین است که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند.
پدران و مادران به جای سخت گیری، تحمیل کارهای ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تایید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.
جمعبندی
بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانی، حس دینی و میل به خداجویی وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتی به «فطرت الله»(بقره: ۲۴۵) تعبیر شده که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان میشود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد.
به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایی سریع آن را فراهم میسازد. استفاده از شیوههای مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی و مذهبی به کودک در تربیت دینی او تاثیر فراوان دارد.
بنابراین بر پدران و مادران لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش به کار گیرند؛ از جمله اقدامات تربیتی در جهت تحقق یافتن عوامل اصلی تربیت دینی خانواده فعالیتهای دینی و فرهنگی والدین است که به منظور تامین شرایط مساعد تربیتی صورت میگیرد.
به طور کلی، از نظر اسلام، تربیت یافته کسی است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملا فعال باشد.
پینوشتها
۱- رجب علی مظلومی، گامی به سوی تربیت، نشر آفاق، ۱۳۶۴، ص ۸۰
۲- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ۳/۲۸۱
۳- علی رضا اعرافی و همکاران، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، قم دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۶، ص ۱۱۹
۴- ر. ک. به: علی شریعتمداری، روان شناسی تربیتی، امیر کبیر، ۱۳۷۴، ص ۱۹۱ – ۱۹۲
۵ و ۶- علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه «تربیت» و «دین»
۷- محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۴۸ – ۴۹
۸- همو، فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴، ص ۱۹۸ – ۲۰۰
۹- دفترهمکاری حوزه و دانشگاه،«اهداف تعلیم و تربیت در اسلام»(جزوه)
۱۰- عبدالعظیم کریمی، تربیت دینی، انتشارات قدیانی، ۱۳۷۴، ص ۱۶ – ۱۷
۱۱- جمعه: ۲: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه…»
۱۲- محمد شفیعی، مبانی تربیتی حضرت امام؛، دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۱۷۶
۱۳- ماهنامه تربیت، سال ۱۴، ش. ۹، ص ۶
۱۴- موریس دبی، مراحل تربیت، ترجمه کاردان، انتشارات دانشگاه، ۱۳۷۴، ص ۷۳
۱۵- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۶؛ ذیل آیه «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره.»
۱۶- همان، ص ۲۹۳؛ عن رسول الله ۹: «تامرهم بما امر الله و تنهاهم عمانها هم الله ان اطاعوک کنت قد وقیتهم و ان عصوک کنت قد قضیت ما علیک»
۱۷- ابراهیم امینی، آیین تربیت، قم انتشارات اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۱۳ – ۱۲
۱۸- نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۵۸؛ عن رسول الله ۹: «من کانت له ابنه فادبها و احسن ادبها و علمها و احسن تعلیمها و اوسع علیها من نعم التی اوسع علیه کانت له منعه و سترا من النار.»
۱۹- همان، ص ۱۵۷
۲۰- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۱۳، ص ۴۳۵ – ۴۴۲ / سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج ۱۴، ص ۴۲۲ – ۴۲۶
۲۱- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۵، ص ۲۷۹
۲۲- مصطفی عباسی، نقش اسوهها در تعلیم و تربیت، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱، ص ۴۱ به بعد
۲۳- ابراهیم امینی، آیین تربیت، ص ۱۰۱
۲۴- شعاری نژاد، روان شناسی رشد، ص ۱۴۸
۲۵- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۶۶، ص ۳۱۴ / کنزالعمال، ج ۴، ح. ۹۲۶۶؛ عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): «من اکل لقمه من حرام لم تقبل له صلاه اربعین لیله و لم تستحب له دعوه اربعین صباحا و کل لحم نبت من الحرام فالنار اولی به.»
۲۶- علاءالدین هندی، پیشین، ج ۴، ح. ۹۲۷۲؛ عن النبی(صلی الله علیه و آله و سلم): «لا یدخل الجنه جسد غذی بحرام.»
۲۷- جواد قیومی، صحیفه الحسین(علیه السلام)، قم انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۲۹۲؛ عن الحسین(علیه السلام) «فقد ملئت بطونکم من الحرام.»
۲۸- مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۱۹۶؛ عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «اطعموا المراه فی شهرها الذی تلد فیه التمر فان ولدها یکون حلیما تقیا.»
۲۹- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۷۵؛ عن امیر المؤمنین(علیه السلام): «ما من لبن رضع به الصبی اعظم برکه علیه من لبن امه.»
۳۰- همان، ص ۱۸۸؛ عنه(علیه السلام): «تخیروا للرضاع کما تخیرون للنکاح فان الرضاع یغیر الطباع.»
۳۱- محمد باقر مجلسی، پیشین. ج ۱۰۳، ص ۳۳۳؛ عنه(علیه السلام): «توقوا علی اولادکم لبن البغی من النساء و المجنونه فان اللبن یعدی.»
۳۲- شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۹، ص ۱۵۹
۳۳- محمد دشتی، مسئولیت تربیت، ص ۱۱۲
۳۴- همان، ص ۱۹۲
۳۵- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸؛ عن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم.»
۳۶- شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، ص ۲۳۹
۳۷- نحل: ۱۲۵: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن.»
۳۸- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۵، ص ۱۹۸؛ عن ابی عبد الله(علیه السلام): «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاه بالسنتکم.»
۳۹- همان، ج ۴۳، ص ۸۱ – ۸۲
۴۰- محمد پارسا،روان شناسی تربیتی،انتشارات سخن،۱۳۷۴،ص ۱۷۶ – ۴۱۱۸۶- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج ۶، ص ۵۵ – ۵۶؛ «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزی الا مثلها.»
منبع: فصلنامه معرفت، شماره ۳۲؛ نویسنده: محمد احسانی