زنان در حق مردان، مادری میکنند!
آیا تصور میکنید هر چه تا به حال درباره ی مردان آموزش دیدهاید، اشتباه بوده است؟ آیا از انجام کاری که مطمئن بودید همسرتان را خوشحال خواهد کرد، نتیجه ی عکس گرفتهاید؟ آیا هنگامی که او به هر گونه لطف شما به طرزی منفی پاسخ میگوید، یکه میخورید؟ آیا احساس میکنید آموزشهایی که در رابطه با مردان به شما داده اند، هرگز به دردتان نخورده است؟ چرا راهی را که امتحان میکنید، آن گونه که تصور کرده بودید نتیجه نمیدهد؟
چنانچه سؤالهایی نظیر موارد بالا برایتان مطرح شده است، نگران نشوید. این تنها شما نیستید که چنین یأسهایی را تجربه میکنید. در دورههای عملی و سمینارهایی که برگزار کردهام، با هزاران زن نظیر شما سر و کار داشتهام. آنان نیز همانند شما احساس میکردند، میبایست اشتباهی در نحوه ی ارتباطشان با مردها وجود داشته باشد، اما مطمئن نبودند مرتکب چه اشتباهی میشوند و یا این که چگونه میبایست این اشتباه را اصلاح کنند. بهبود روابطتان با مردها صرفنظر از این که ان مردشوهرتان، مدیرتان، دوستتان و یا همکارتان میباشد، نه اتنها بسته به درک رفتار اوست، بلکه نگاهی صادقانه به رفتار خودتان میباشد. روابط شما با مردها تا چه حد سالم است؟
آیا شما عادت دارید از مردهای زندگیتان، مردهای بدی بسازید؟!
آگاهانه یا ناآگاهانه با رفتار خاصی که با مردهای زندگیتان دارید، آنان را تضعیف کرده و از آنها افراد بدی میسازید. در این جا منظورم این نیست که تمامی مشکلات روابطتان تقصیر خود شما است و یا این که رفتار شماست که بد میباشد و یا این که مردها نیازی به تغییر ندارند. آنچه در این جا سعی در بیان آن دارم، این است که نحوه ی رفتار ما زنها با مردها، پنجاه درصد از مشکل را تشکیل میدهد.
بسیاری از رفتارهایی که به ما آموزش دادهاند تا زنان مهربان و آکنده از عشق و محبتی باشیم، دقیقاً همان رفتارهایی هستند که برای روابط ما با مردها مضر و مخرب میباشند. البته چنین نیست که ما این اشتباهها را عمدا مرتکب میشویم. این الگوهای رفتاری برخی از ما میباشد که به وسیله ی مادران، مادربزرگها و مادر مادربزرگهایمان آموزش داده شده است، اما هنگامی که این عادتها و روشها را در دنیا امروزی به کار میبریم، احساس بدی به ما زنها میدهند و باعث میشوند مردهای زندگیمان، رفتار بدی با ما داشته باشند.
شش اشتباه بزرگ که زنان در رابطه با مردان مرتکب میشوند:
۱- زنان در حق مردان مادری کرده و با آنان به مانند بچه رفتار میکنند.
۲- زنان، خود و ارزشهایشان را زیر پا گذاشته و در مقایسه با مردها، خودشان را در مقام دوم قرار میدهند.
۳- زنها عشاق قدرتهای یک مرد میشوند.
۴- استعدادها و تواناییهای خود را دست کم گرفته و یا گاهی اوقات آن را مخفی میکنند.
۵- زنان از موضع ضعف برخورد میکنند.
۶- زنان هنگامی که نیازهایشان را از مردها مطالبه میکنند، به مانند دختر بچهها رفتار مینمایند.
زنان در حق مردان، مادری کرده و با آنها، به مانند بچه رفتار میکنند. آیا هرگز چنین مواردی را به همسرتان گفتهاید؟
* «عزیزم! کیف پولت را فراموش نکنی».
* «موقع برگشتن، فراموش نکنی لباسها را از خشکشویی بگیری».
* «قبض برق را پرداختی؟»
* «می دانی مخزن سوخت تقریباً دیگر تمام شده؟»
* «یادت رفت میز رزو کنی؟ خوب اشکالی ندارد، خودم تلفنی این کار را برایت انجام میدهم».
* «چند بار باید گفت این حولههای خیس را روی زمین نینداز».
* «اگر با این لباس نازک بیرون بروی، حتما سرما میخوری».
چنانچه شما نیز مانند من، مرتکب این اشتباهات شده باشید، احتمالا پس از خواندن این جملات، احساس گناه میکنید. اشتباه شماره ی یک، یکی از معمولترین و مخربترین عادات ارتباطی با مردها است به گونهای با آنان رفتار میکنیم، گویی کودکی بیش نیستند و این طور فرض میکنیم که ناتوان هستند و نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که ما زندگیشان را بگردانیم.
میدانم چه فکر میکنید. بله این پیش فرضهای ما در بسیاری از مواقع، حقیقت دارند و ممکن است حق با شما باشد، اما موضوع این نیست؛ موردی که در این جا اهمیت دارد این است که: هنگامی که با یک مرد مانند پسر بچه ی کوچکی رفتار میکنید، او نیز شما را مأیوس نکرده و به مانند بچهای کوچک، با شما رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز ناتوان، درمانده و ضعیف مینماید.
چگونه زنها در حق مردها مادری میکنند؟
۱- در حق آنها، زیاده از حد مفید واقع شدن و انجام دادن کارهایی که میبایست خودشان انجام بدهند؛ مثلاً: به دنبال کلیدش میگردیم. لباسهایش را پشت سرش جمع میکنیم. کراواتش را برایش درست کرده، موهایش را مرتب مینماییم. صبحها قبل از آن که به سر کار برود، لباسهایش را انتخاب میکنیم. شبها بعد از برگشتن از کار، لباسهایش را از تنش در میآوریم.
۲- راه انداختن بازیهای کلامی با آنان، بازی حدس بزن، جهت بیرون کشیدن اطلاعات از آنان، به او میگوییم: گرسنهای؟ دوست داری کمی آش برایت درست کنم، نه؟ برایت ماهی درست کنم؟ دسر چطور؟ با یه سوپ چطوری؟ زیاد جالب به نظر نمیاد؟ خب بذار فکر کنم. با یه ساندویچ گریل شده ی پنیر چطوری؟ اونم دوست نداری؟
۳- ما معمولاً چنین فرض میکنیم؛ مردها کمحافظه بوده و یا فراموش کار هستند و اطلاعاتی که میبایست خودشان به خاطر داشته باشند را به آنها گوشزد میکنیم: یادت باشد وقتی رسیدی زنگ بزنی. یادت نرود سوزی را از کلاس موسیقیش برسانی خانه. یادت باشد آشغالها را دم در بگذاری! وقت دکترت یادت نرود!
۴- آنها را نکوهش میکنیم، گویی بچهاند. چطوری میتوانی بدون ژاکت بیرون بروی؟ نمیبینی هوای بیرون سرده؟ چند بار باید بگویم قبل از این که بخوابیم چراغها را خاموش کن. صورتحسابهای برق خیلی داره بالا میره. دیشب وقتی داشتی فوتبال تماشا میکردی، سه تا نوشابه و یک پیتزای بزرگ خوردی، عجیب نیست اگر دلت درد گرفته باشه.
۵- به عهده گرفتن کارهایی که فکر میکنید نمیتوانند به درستی انجام بدهند: اگر اجازه بدم برای شام فردا اون جایی را رزرو کنه، میدونم مثل همیشه یک اشتباهی میکنه. یا وقت را اشتباه میگه، یا یادش میره که یک میز خوب انتخاب کنه. بنابراین همیشه خودم این کار را میکنم». «بار آخر که استیون را فرستادم برای بچهها لباس بخره، فاجعه بود. بچهها هرگز نتونستن اون لباسها را برای مدرسه بپوشند. این دفعه خودم میبرمشان. نمیتونم اجازه بدم دوباره چنین اتفاقی بیفته». من ماهها پیش، از جنین خواستم یک هتل خوب توشیکاگو پیدا کنه، اما اون فراوش کرد این کار را بکنه. حالا برنامه ی سفرمان سه هفته عقب افتاده و این منم که مجبورم همه ی کارها را انجام بدم. بهتر بود از اول خودم کارها را انجام میدادم».
۶- اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر و نهی کردن به آنها: نه عزیزم! اون زن و شوهری که تو تعطیلات دیدیم، اهل ویرجینیا بودند، نه وست ویرجینیا». «عزیزم! اون طور که این کلمه را در جمله به کار بردی، اشتباه بود». فکر میکنم اگر مسیر ۴۱ را انتخاب کنیم، به ترافیک خیابان گرد بر نمیخوریم». «اگه جای تو بودم الان از سمت چپ رانندگی میکردم». چرا به مادرت زنگ نمیزنی بگی بچهها مریض شدند و سرت خیلی شلوغه و برای یکشنبه ی دیگه نمیتونیم به اون سر بزنیم. هر چی گفتی این یکی را نگو که هفته ی پیش رفتیم و مادر منو دیدیم».
چرا زنها در حق مردها مادری میکنند؟
میدانم متنفرید از این که بشنوید، شما هم در حق مرد زندگیتان مادری میکردید، اما باور کنید تنها شما نیستید که این کار را میکنید. دلیل این کار چیست؟
* ما زنها، برای مادری کردن آموزش دیدهایم و برای آن نیز پاداش میگیریم. وقتی بچه بودید، یگانه الگویتان مادرتان بود. همواره شاهد بودید که او چگونه از شما، برادر و خواهرهایتان حمایت میکرد. بدین ترتیب آموختید چگونه حمایتگر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید. این موضوع نیز حقیقت دارد که شاهد بودید، چگونه مادرتان به ویژه در حق پدرتان، مادری میکرده است. پس بیایید به موضوع این طور نگاه کنیم که اگر شما شاهد بودید، به جای این که مادرتان به طرزی رمانیک با پدرتان رفتار بکند، همیشه در حق او مادری میکرده است، در نتیجه شما هم در کودکی چنین آموختید. این همان رفتاری است که زنها باید با مردها داشته باشند. پس وقتی خودتان بزرگ شدید و ازدواج کردید، عینا همین کار را با همسرتان کردید.
هنگامی که جولی جهت مشاوره نزد من آمد، سه سال از ازدواجشان با فرد میگذشت. او به تلخی میگفت: «احساس نمیکنم همسر او هستم، بلکه احساس میکنم مادرش هستم. او هم همیشه مثل یک بچه ی کوچک رفتار میکنه و از من انتظار داره به جای او فکر کنم، دنبالش راه بیافتم و لباسهاش رو جمع کنم. در واقع مسئولیت همه ی امور با منه. برای همین هم او مدام تنبل و تنبلتر میشه و در عوض، من عصبانی و عصبانیتر میشم».
جولی آگاه نبود که مادری کردن برای او که یک زن است، طبیعی میباشد. او از فرد به خاطر این که مردی ناپخته و بچهگونه است مدتها بود که شکایت داشت، اما هرگز به سهمی که خودش در این رابطه باید ایفا میکرد توجهی نداشت. در خلال صحبتهایم با جولی از او راجع به پدر و مادرش پرسیدم و بعد از کمی پرس و جو، کمکم ریشه ی بازی مادرانهاش آشکار شد، در حالی که غمگین بود چنین به خاطر آورد: «هرگز به یاد ندارم که پدر و مادرم با هم صمیمی و یا خیلی رمانتیک بوده باشند. پدرم به خاطر شغلش، زیاد به سفر میرفت و زندهترین و معمولترین خاطراتم از مادرم به زمانی تعلق دارد که چمدانهای پدرم را قبل از سفر برایش میبست و بعد از آن که از سفر بر میگشت، چمدانهایش را باز میکرد. همیشه با دقت قرارهای ملاقات پدرم را به او یادآوری میکرد و همیشه لباسهایش را برایش مرتب مینمود. پدرم نیز به نوعی مانند یکی از بچهها بود. مادرم، هم به پدرم و هم به ما سرکوفت میزد. شام و ناهارمان را جلویمان میگذاشت. در آن سنین میبایست چنین نتیجه گرفته باشم که عشق ورزیدن به یک مرد، باید مانند رفتاری باشد که مادرم با پدرم دارد».
تا همین اواخر مادری کردن، یگانه شغل قابل قبول برای زنان محسوب میشد. به اضافه ی دو شغل دیگر: پرستاری و معلمی. در بچگی، همواره شاهد بودیم که چگونه مادرانمان به واسطه ی رفتارهای حمایتگرانه و مادرانهشان، پاداش میگرفتند و اگر چنین رفتارهایی از ما سر میزد، به ما نیز این چنین پاداش میدادند: «سالی خوب و شیرین من! چقدر خوب از برادرت مواظبت میکنی»، یا «جین دختر خوبی باش و دمپایی پدرت را جلوش جفت کن». و «تو دختر عزیز خودم هستی».
هرگاه میخواهیم مردی ما را دوست بدارد، باید در نقش مادر برای او ظاهر شویم.
دارلین که پانزده سال بود ازدواج کرده، چنین گفت: «هرگاه احساس میکنم از چارلی عشق و توجه کافی دریافت نمیدارم، فورا در نقش مادر براش ظاهر میشم. غذاهای موردعلاقهاش را میپزم، کشوهاشو مرتب کرده و سعی میکنم تا اونجا که امکان داره، براش مفید باشم. من دوست دارم، او بیشتر در نقش یک معشوق خوب برام باشه تا شوهر. البته چیزی که نصیبتم میشه، دقیقا بر عکس این خواسته است. او مثل یک پسربچه ی خوب که از من به خاطر این که این قدر دقیق و منظم هستم، تشکر میکنه».
* پس به این دلیل در حق مردان زندگیمان مادری میکنیم که آنها را به خود وابسته سازیم. وقتی سخت تلاش مینماییم تا کلیه ی نیازهای شوهرهای خودی را برآورده کنیم، او را شدیدا به خود وابسته میکنیم. همه ی ما چنین صحنههایی را در فیلمها و سریالهای تلویزیونی زیاد دیدهایم. مردی که همسرش خانه نیست، مجبور است خودش به تنهایی تمامی کارها را انجام بدهد. او وقتی میخواهد برای بچهها غذای سادهای آماده کند، درست مثل یک دست و پا چلفتی رفتار نموده، عاجز و درمانده میشود. در نتیجه هر چه بیشتر از مردی مواظبت کنید، او بیشتر به شما تکیه میکند و بدین ترتیب وابستهتر میشود. ما زنها بدین وسیله با ترس از طردشدگی خود مقابله کرده و طوری آنها را به خودمان وابسته میکنیم که هرگز نتوانند فکر ترک کردن ما را بکنند. گویی ضمیر ناخودآگاه ما در مییابد اگر به اندازه ی کافی به ما محتاج باشند، هرگز ما را ترک نخواهند کرد.
* با این حال مردان به این که در حقشان مادری شود، عادت دارند و خواستارند از آنها مواظبت شود. اخیراً در یکی از سمینارهایم که برای گروهی از زنان ترتیب داده بودم، یکی از حاضرین از من پرسید: «چرا زنها برای مردها مادری میکنند؟» یکی از ردیف آخر گفت: «برای این که مردها دوست دارند». همگی خندیدیم، زیرا میدانستم این گفته ی او به دور از حقیقت نیست. آیا هنگامی که برای مردها مادری میکنیم، آنها شکایتی میکنند؟ جواب: بعضی وقتها مخالفت میکنند، اما اکثر اوقات راضی هستند.
وقتی در حق مردها مادری مینمایید، آنها احساس عشق میکنند.
مردها در کودکی همواره شاهد بودند که مادرشان از آنها مراقبت میکرده است. بنابراین برایشان عادی است به همسر خود اجازه دهند تا که این نقش را نیز ادامه دهد. این موضوع به ویژه حقیقت دارد. چنانچه مادر همسرتان مدام در حق او مادری کرده باشد، ممکن است در ذهنش مادر، همسر و حمایتگر تداعی بیشتری از کلمات عاشق، معشوق، بهترین دوست و یا شریک زندگی داشته باشد. چنانچه همسرتان در کودکی محبت و توجه کافی از جانب مادر خود دریافت نکرده باشد، با خوشحالی تمام اجازه خواهد داد تا این کار ناتمام او را برایش به پایان برسانید.
چگونه مادری کردن برای نامزد یا همسرتان موجب تخریب رابطه ی شما میشود؟
در ابتدا مادری کردن برای نامزد یا همسرتان، میتواند جوانب مثبتی داشته باشد، اما در درازمدت، اثرات بسیار مخربی را بر روی رابطه شما خواهد گذاشت:
۱- همسرتان از شما منزجز شده و بر علیهتان طغیان میکند. هنگامی که در حق نامزد یا همسرتان مادری میکنید، به طرزی اجتنابناپذیر او از شما منزجر شده و نهایتاً بر عیلهتان طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه بدهید، اما یک چیز حتمی است: او یک روز بر علیهتان شورش خواهد کرد، همان گونه که تمامی پسر بچهها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک نمایند.
کارن ۵۲ ساله، روزی برای مشاوره نزد من آمد. او نمیتوانست درک کند چرا شوهرش لئونارد به او خیانت کرده و با منشی بیست و چهار سالهاش رابطه ی نامشروع برقرار کرده است. کارن چنین توضیح داد: «لئونارد همیشه راضی به نظر میرسید. میدونم خودم خرابش کردم. اون همیشه میگفت مادرش هرگز به این خوبی با او رفتار نکرده بود و میگفت که دوست داره ناز و نوازشش کنم و مواظبش باشم، اما حالا میگه تمام مدت احساس به دام افتادگی و خفگی میکنم و میخوام کمی آزاد باشم. او طی بیست و هفت سال گذشته، هیچ شکایتی نداشت، نمیتونم بفهمم چه اتفاقی افتاده».
وقتی بالئورنارد وارد صحبت شدم، شک و تردیدم به یقین تبدیل شد. او احساس میکرد که با برقراری ارتباط با یک دختر جوان، مادرش را با یک معشوق معاوضه کرده و او کلماتی را که یک پسر بچه ی کوچک، هنگامی که برای ترک خانه روزشماری میکند به کار میبرد. نظیر: به دام افتادن، احساس خفگی و تشنه برای آزادی. تمام وقت کارن فکر میکرد با مادری کردن برای لئونارد، همسر خوبی برایش بوده است، اما نتیجهای که عایدش گردید، این بود که این طرز تفکر باعث شد شوهرش را از دست بدهد.
۲- با نامزد یا همسرتان دائماً طوری رفتار میکنید که گویی او بیلیاقت است. متعاقب چنین رفتاری، او نیز احساس ناتوانی و بیلیاقتی خواهد کرد و در نتیجه، اعتماد به نفسش پایین آمده و رفتارش نیز بچگانهتر مینماید. این به نوبه ی خود، باعث به وجود آمدن یک چرخه ی زندگی معیوب خواهد شد.
هنگامی که یک مرد، احساس خوبی نسبت به خودش ندارد، شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت. احساس عزت نفس یک مرد، بستگی به احساس توانمندی او دارد. هنگامی که مردی احساس میکند کارها را به درستی انجام نمیدهد، به سختی میتواند با شما و یا خودش مهربان باشد. رفتار با مردها به مانند پسر بچهها و به رخ کشیدن ضعفها و ناتواناییهای آنها، روی قابلیت عشق ورزی مرد شما تأثیر منفی میگذارد.
جنبه ی دیگر این قضیه این است که هر چه مردی در نظر شما ناتوانتر و ضعیفتر جلوه کند، از لحاظ جنسی نسبت به او سرد خواهید شد. توانایی و قابلیتهای مرد، باعث تحریک زنها میشود. بنابراین هر چه مردی ناتوانتر جلوه کند، از جذابیت او برای شما کاسته خواهد شد.
۳- عشق، حرارت و شور و حال رابطه ی خود را خواهید کشت. سریعترین راه ممکن برای کشتن عشق، شور و حال و حرارت یک رابطه، مادری کردن در حق نامزد یا همسرتان است.
هر چه با یک مرد، بیشتر به مانند مادرش رفتار کنید، او نیز به شما بیشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد. اما موضوع اینجاست که هیچ مردی مایل نیست با مادرش همبستر شود! ممنوعیت جاذبه جنسی نسبت به شخصیتی مؤنث با انرژی مادرانه، چنان در شخصیت برخی از مردها ریشه دوانده که تقریباً برای آن مرد غیرممکن خواهد بود، بتواند شما را به طرزی شهوانی و رمانتیک ببیند. کارهایی نظیر: مرتب کردن لباسهایش، یادآوری کارهایش به او و رفتاری مانند پسرتان با او داشتن.
از طرف دیگر اگر با نامزد یا همسرتان رفتاری بچگانه داشته باشید، این رفتارتان باعث میشود که شما از لحاظ جنسی نسبت به او سرد شوید. آخر مگر چقدر میتوانید نسبت به مردی جاذبه ی رمانتیک و جسمانی داشته باشید؟ هنگامی که در پایان روز وقتی او را میبینید پیش خودتان بگویید: امروز جورابهایش را نتوانست پیدا کند؛ کلیدهایش را دوباره گم کرده بود؛ دوباره مجبور بودم به لولهکش زنگ بزنم، چون فراموش کرده بود این کار را بکند. آخر مگر یک پسربچه ی سه ساله، چقدر برایتان میتواند هیجان ایجاد کند.
به اعتقاد من، ارتکاب به اشتباه شماره ی یک، یکی از دلایل عدم رضایت جنسی در بسیاری از ازدواجها میباشد. بیست سال زندگی مشترک به همراه انواع مشکلات خانوادگی، اقتصادی و غیره، همگی از جمله دلایلی هستند که در تولید تنش و سردشدن شور و حرارت روابط، سهیم هستند، اما هیچ یک از اینها در مقایسه با حالتی که زن و شوهر به یک مادر و پسر تبدیل شده باشند، خطرناک نیست.
راه حل: چگونه از مادری کردن در حق مردان دست برداریم؟
در زیر، راهکارهایی ارائه شده که در تغییر نقش شما از یک مادر به یک معشوق خوب برای نامزد یا همسرتان، مفید خواهند بود:
۱- از انجام دادن کارهایی که همسرتان میتواند خودش انجام دهد، پرهیز کنید. رفتار مادرانه داشتن در حق همسرتان، به مانند اعتیاد است، همان طور که در مورد تمامی اعتیادها نیز صدق میکند و تنها راه نجات، ترک کردن است. این بدان معناست که وقتی همسرتان میپرسد، کلیدهایم کجاست؟ به او بگویید: نمیدانم. اجازه دهید، خودش دنبال آنها بگردد. هنگامی که برای مناسبت ویژهای میخواهد خودش لباسش را انتخاب کند، نگویید که میبایست کدام لباس را بپوشد. هنگامی که لباسهایش را روی زمین میاندازد، آنها را برایش جمع نکنید.
چنان که همسرتان عادت دارد کارهایش را برایش انجام دهید، ممکن است کمی طول بکشد تا خودش را با این رفتار جدید وفق بدهد. در ابتدا امکان دارد برایش مشکل باشد. ممکن است یأسها و سرخوردگیهایش را تحمل کنید، چرا که مدتی طول خواهد کشید تا کارهایی را که سالها برای خودش انجام نداده انجام بدهد. اگر زندگیتان گیجکنندهتر و مغشوشتر به نظر آمد، تعجب نکنید. احتمال دارد در ابتدا به میهمانیها دیرتر برسید، چرا که او نمیتواند کلیدهایش را بیابد، حتی ممکن است در حالی که کراواتش چروک و نامرتب است از خانه خارج شوید. چنانچه این اتفاقات به کرات پیش بیاید، به تدریج خواهد آموخت؛ زیرا خواهد دید هر بار که به دنبال کلیدهایش میگردد و آنها را پیدا نمیکند، چقدر سرخورده و مأیوس میشود، لذا میآموزد هر شب آنها را در جای مخصوصی بگذارد. وقتی دیگران به او بگویند کراواتش نامنظم است، لذا میآموزد از این پس قبل از خارج شدن از خانه، در آینه، خودش را وارسی کند. به عبارت دیگر بزرگ شده و یاد میگیرد، چگونه از خودش مراقبت کند.
البته این بدان معنا نیست که چنانچه همسرتان پرسید، کلیدهایش کجا است، شما جواب دهید: «خودت پیدایش کن، من که مادر تو نیستم»؛ حتی در این جا توصیهام این نیست که میبایست در حق همسرتان مهربان و حمایتگر نباشید، بلکه هدف صرفاً بدین معناست که چگونه بیشتر به مانند یک همسر و معشوق و کمتر به مانند یک مادر، با او رفتار کنید.
۲- با نامزد یا همسرتان، به مانند شخصی لایق، دانا، توانا و قابل اعتماد رفتار کنید. اطلاعاتی که خودش میبایست به خاطر داشته باشد را به او یادآوری نکنید. سعی ننمایید به جایش فکر کنید و یا تقویمش باشید. بلکه به گونهای رفتار کنید که دریابد بزرگسالی فهمیده و توانا است که شما همیشه میتوانید روی او حساب کنید. به خاطر داشته باشید از آن جا که مدتها در حقش مادری میکردید و برنامههایش را ترتیب میدادید، کمی تنبل شده است. به طرزی ناخودآگاه ممکن است در به خاطر سپردن قرار ملاقاتها و مسئولیتهایش به شما تکیه کند. بنابراین طبیعی است هنگامی که از این کار دست میکشید، بعضی از کارهایش را فراموش کند؛ مثلاً برخی از صورتحسابها را نپردازد و یا این که آشغالها را هر شب دم در نگذارد. در این گونه مواقع، سرزنشش نکرده و از او انتقاد نکنید، بلکه با یأس او، همدردی کرده و به دنبال کار خود بروید.
به عنوان مثال فرض کنید همسرتان روز پنجشنبه، یک وقت برای دندانپزشکی دارد. صبح هنگامی که میخواهد به سر کار برود، بدون این که چیزی بگویید با او خداحافظی کنید، عصر هنگامی که به خانه بر میگردد، میگوید: «خیلی از دست خودم عصبانیام، منشی دکتر هاپکینز به محل کارم تلفن کرد و گفت: «برای امروز وقت دکتر داشتی، به کلی فراموش کرده بودم». در این موقع به او بگویید: «اوه، عزیزم! خیلی بد شد، اما مسئلهای نیست، مطمئنم دوباره میتونی یک وقت جدید بگیری». هنگامی که به دفعات کافی این قرار ملاقاتها فراموش شود، همسرتان به طرزی طبیعی میآموزد که چگونه برنامههایش را به خاطر بسپارد.
۳- آن گونه که مادرها با بچههایشان صحبت میکنند با او صبحت نکنید. به خودتان قول بدهید با نامزد یا همسرتان طوری صحبت نکنید، گویی او یک پسر بچه ی پنج ساله میباشد. این به آن معنا است که اصلاً او را نکوهش نکنید. اشکالی ندارد اگر بگویید از دستش ناراحت و عصبانی هستید، اما این کار را به گونهای که یک بزرگسال با بزرگسال دیگر انجام میهد، انجام دهید، نه مثل یک مادر عصبانی که از دست پسر بچه ی شیطانش به ستوه آمده است. حرفهای بچگانه زدن چطور؟ به عقیده ی من کمی با لحن کودکان حرف زدن کاملاً طبیعی میباشد. چرا که این راهی است بسیار صمیمی برای در میان گذاشتن احساسات آسیب پذیرمان، اما چنانچه بیش از حد با نامزد یا همسرتان حرفهای بچه گانه میزنید، خصوصاً در رختخواب و یا در حین رابطه ی جنسی، این یک مشکل محسوب میشود. وقت آن رسیده که رفتاری بالغانه داشته باشید.
۴- مسئولیتهایی را که دوست دارید به عهده بگیرد، به او واگذار کنید و چنانچه اشتباههایی مرتکب میشود، مسئولیتها را از او سلب نکنید. میدانم این کار برای بعضی از شما تا چه حد مشکل است. این بدان معناست که کنترل کردن همه چیز را رها نمایید و اعتماد کنید. همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت، حتی هنگامی که همه ی موارد آن طور که میخواستید، پیش نمیروند. به عنوان مثال: همسرتان میگوید برای شام در رستورانی میز رزرو خواهد کرد؛ اما وقتی برای این کار به رستوران تلفن میکند که تمام میزها قبلاً رزرو شدهاند. پس ساعت شش به شما تلفن میزند و میگوید موفق نشده میزی را رزرو کند. شما به او میگویید: «خیلی بد شد، من طبق قرار قبلیمان آمادهام و مطمئنم که میتونی یک جای دیگه پیدا کنی. ساعت هشت میبینمت، خداحافظ». همسرتان از این که در رزرو میز شکست خورده، احساس حماقت خواهد کرد، اما از این که سرزنشش نکردهاید از شما ممنون شده و بار دیگر که قرار است جای دیگری بروید، این موضوع را هرگز فراموش نخواهد کرد.
هشدار: ممکن است هنگامی که همه ی موارد، بد پیش میرود، وسوسه شوید دخالت کرده و کنترل اوضاع را دوباره خودتان بدست بگیرید. به عنوان مثال: موسم تعطیلات نزدیک شده و میدانید همسرتان هیچ گونه اقدامی برای تهیه ی جا انجام نداده و یا نامزدتان موقع درست کردن لازانیا، بیش از حد سس استفاده میکند در حالی که مطمئن هستید این مقدار سس، غذا را بدمزه خواهد کرد، هرگز وسوسه نشوید او را نجات بدهید. به او اجازه دهید اشتباه کند و عواقب آن را نیز بپذیرد، زیرا تنها از این را میتواند بیاموزد که کارها را به درستی انجام دهد.
۵- با نامزد یا همسردتان درباره ی این که چگونه «مادر و پسر بازی» راه انداخته بودید صحبت کنید. با همکاری هم، مانند یک تیم، در جهت خلق رابطهای بالغگونه، بزرگسالانه تلاش کنید. پیشنهاد میکنم این مقاله را به نامزد یا همسرتان نیز پیشنهاد کنید، تا هم خودش و هم شما را بهتر بشناسد. درباره ی مطالبی که در این مقاله میخوانید، با یکدیگر صحبت نمایید. از او بخواهید، اطلاعات بیشتری در این باره به شما بدهد، سپس با یکدیگر به توافقهایی برسید که به شما در جهت خلق رابطهای بالغگونه کمک کند.
۶- پشتکار داشته باشید و در تعقیب روشهای جدید و بر حذر بودن از اشتباههای گذشته، ثابت قدم باشید. به تعهدات خود عمل کنید و نگران عواقب آن نیز نباشید. به عنوان مثال: چنانچه توافق کردید، بعد از حمام کردن شوهرتان پشت سرش حمام را تمیز نکنید و لباسهایش را جمع و جور ننمایید، اما چند هفته بعد اگر دیدید تعدادی لباس کثیف کف حمام است و شوهرتان حوله و لباس زیر تمیز دیگری ندارد، همچنان بر سر قول خود بمانید و به لباسهایش دست نزنید. صبر کنید تا خودش متوجه شود دیگر حوله و لباس زیر تمیزی ندارد. بگویید حوله و لباسهایش کف حمام، آن جایی است که آنها را رها کرده بود. ممکن است از این موضوع خیلی خوشحال نشود، اما پیامتان را خواهد گرفت. چنانچه به خاطر بهداشت و رعایت نظم و انضباط شخصی تسلیم شوید، همسرتان تعهد شما را جدی نگرفته و به تعهدات خود نیز عمل نخواهد کرد.
به خاطر داشته باشید کنار گذاشتن این عادتها، چندان هم ساده نیست. اما چنانچه موفق شوید این عادتها را کنار بگذارید، احساس زنانگی بیشتری خواهید کرد و همسرتان نیز، به نوعی احساس مردانگی بیشتری خواهد نمود.
ادامه دارد…