افتخار دوستى على (ع )
اشاره:
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) امام اول شیعیان، چهارمین خلیفه نزد اهل سنت، پسر عمو و داماد حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، همسر حضرت زهرا (سلام الله علیها) و پدر امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به پیامبر اسلام ایمان آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. پیامبر اکرم آن حضرت را به دستور خدا به عنوان جانشین خود تعیین نمود و از مردم برای او بیعت گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری، عده ای از مهاجرین و انصار در سقیفه بنی ساعده به طور خودسرانه از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت نمودند! این واقعه موجب شد که آن حضرت عملا از سال ۳۵ هجری قمری و پس از عثمان به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر حکومت اسلامی عموما به درگیری با معاویه، اصحاب جمل و خوارج گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از خوارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید.
اعمش مى گوید: «در مدینه کنیز سیاه چهره نابینایى را دیدم که آب به مردم مى داد و مى گفت : « به افتخار دوستى على بن ابى طالب ، بیاشامید بعد از مدتى او را در مکه دیدم که بینا بود و به مردم آب مى داد و مى گفت : « به افتخار دوستى با على بن ابى طالب (ع ) آب بنوشید، به افتخار آن کس که خداوند به واسطه او بیناییم را به من بازگردانید!».
نزدیک رفتم و به او گفتم : «قصه بینایى تو چگونه است ؟»
گفت : روزى مردى به من گفت :« اى کنیز! تو کنیز آزاد شده على بن ابى طالب (ع ) و از دوستان او هستى ؟».
گفتم :« آرى» .
گفت : « خدایا! اگر این زن راست مى گوید، (و در محبت خود به على (ع ) صادق است ) بیناییش را به او برگردان».
سوگند به خدا، بعد از این دعا بینا شدم و خداوند نعمت بینایى را به من بازگردانید.
به آنمرد گفتم : «تو کیستى ؟»
گفت :
« انا الخضر و انا من شیعه على بن ابیطالب :
من خضر هستم ، من شیعه على (ع ) مى باشم ».
به دوستی علی(ع) فرزندانتان را بشناسید
قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص) فِی صِفَهِ عَلِیٍّ(ع):
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ! امْتَحِنُوا أَوْلَادَکُمْ بِحُبِّهِ، فَإِنَّ عَلِیّاً لَا یَدْعُو إِلَی ضَلَالَهٍ وَلَا یُبَعِّدُ عَنْ هُدًی، فَمَنْ أَحَبَّهُ فَهُوَ مِنْکُمْ، وَمَنْ أَبْغَضَهُ فَهُوَ لَیْسَ مِنْکُمْ».[۱]
رسول خدا(ص) در صفت علی(ع) فرمود:
«ای مردم! فرزندانتان را به دوستی علی(ع)
آزمایش کنید، زیرا علی به گمراهی نمیخواند، و کسی را از هدایت دور نمینماید، هر فرزندی او را دوست داشت از شماست (حلالزاده است) و هر فرزندی او را دشمن داشت، از آن شما نیست (نامشروع است)».
از محبوب بن ابیالزنّاد نقل است که گفت: انصار گفتند: ما فرزندان نامشروع را بهسبب دشمنی که با علی بن ابیطالب داشتند میشناختیم. ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۸۷ ـ ۲۸۸٫
و از شافعی نقل است که گفت: شنیدم مالک بن انس گفت: «ما میزانی برای شناخت فرزندان نامشروع جز بغض و دشمنی آنان با علی بن ابیطالب در دست نداشتیم».
و انس گوید: پس از جنگ خیبر، عادت چنان شده بود که مرد، فرزند خود را به دوش میگرفت و سر راه علی میایستاد، چون چشمش به آن حضرت میافتاد صورتش را بهسوی علی مینمود و با انگشت بهسوی او اشاره میکرد و به فرزند خود میگفت: فرزندم! آیا این مرد را که میآید دوست داری؟. اگر کودک میگفت آری، او را در بر میگرفت و میبوسید، و اگر میگفت: نه، او را بر زمین گذاشته و میگفت: برو به (قوم) مادرت بپیوند. من فرزندی که علی را دوست ندارد نمیخواهم.
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۸۸ – ۲۸۹؛ ابنمردویه اصفهانی، مناقب، ص۷۷٫
منبع:مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
پی نوشت:
سفینه البحار، ج ۱، ص ۳۹۱٫
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۲۸۸٫
ابنمردویه اصفهانی، مناقب، ص۷۶٫