والدین و بچههایی که دیگر بچه نیستند
آیا نمیشود فقط دوست باشیم؟
با وجود مشکلات بسیاری که بین والدین و فرزندان بالغشان وجود دارد، آنان هنگام عملکرد در برابر یکدیگر، دچار سردرگمیشده که دردسرهایی را منجر میشود. بتی فرین، نویسنده کتاب «والدین معقولی برای فرزندان بزرگ خود باشید» میگوید: راحت است که نسبت به مشکلات بی توجه باشیم یا این که بگذاریم شکافها و فاصله به وجود بیایند. هر چه مسائل بیشتر ادامه پیدا کند، تغییر شرابط بیشتر خواهد شد. چه پدر یا مادر باشید چه فرزند، بهبودی اوضاع بدون جنجال و یا مشکلات عاطفی جدی همیشه ممکن است. بتی فرین هم چنین میگوید: حتی یک شروع کوچک و جزیی میتواند به تغییرات اساسی منجر شود. بعضی از مشکلات چنین است:
۱ – مداخلهکردن
پدری با عقیده دخترش که میخواهد نوهاش را گیاهخوار بار بیاورد، مخالف است؛ به خاطر همین، زمانی که از نوهاش نگهداری میکند، همبرگر یا چیزبرگر درست میکند یا مادری دائماً به پسرش میگوید که همسر انتخاب کند. روانشناسی به نام روبرتا مایسل میگوید: بسیاری از والدین فکر میکنند که پدر و مادر بودن، در نصیحت کردن است و این چیزی است که هرگز تغییر نمیکند. اما وقتی که بچهها بزرگ میشوند، نقش والدین نیز دگرگون میشود به طوری که دیگر نیازی به مراقبت مداوم نخواهد بود. باید با دختر یا پسر خود، همان رفتار احترام آمیزی را داشته باشید که با دوست خود دارید. کمکی که فرزندان میتوانند بکنند این است که درک کنند والدینشان میخواهند کمک کنند ولی همیشه نمیدانند که چطور باید این کار را انجام دهند.
۲ – بیگانگی
احساساتی که یکی از والدین یا فرزندان هنوز از طلاق سالهای طغیان نوجوانی یا سایر مسائل گذشته دارد، میتواند فاصله را بیشتر کند در حالی که اغلب معذرتخواهیها یا صحبتهای صادقانه و صریح کمک میکند. بسیاری از مردم این راهها را از ترس عدم پذیرش طرف مقابل، کنار میگذارند. شما نمیتوانید به جای این راهها، یک یادداشت ساده را که یادآور ابراز محبت یا خاطرهای خوشحال کننده است امتحان کنید. مثلاً اگر پدر شما از پختن غذاهای محلی لذت میبرد، دستور پخت یک نوع غذای محلی را برایش بفرستید و بگویید من این دستور غذا را دیدم و به یادت افتادم. شاید روابط شما هنوز نیاز به بازسازی زیادی داشته باشد اما بدانید که عاقبت، این در بسته، باز خواهد شد.
۳ – رقابت
ممکن است والدین فکر کنند که فرزندانشان در مسابقه زندگی، بدون تحمل سختیها برنده میشوند یا ممکن است نسبت به موقعیتهای آنان رشک بورزند. چنین احساساتی اغلب به صورت ناخودآگاه به شکل چشم و هم چشمی بروز میکند. مادری را تصور کنید که دیپلمش را نگرفته است و به مدرک دکترای دخترش غبطه میخورد. این مادر، هرگز درباره این موضوع صحبت نمیکند اما از زخم زبان زدن به دخترش در مورد ضعفهایش مثلاً در آشپزی لذت میبرد. فرزندان میتوانند با قدردانی از نقاط قوت والدینشان، حس حسادت را کم رنگ کنند. (مادر شما دست پخت محشری دارید به من هم یاد میدهید؟) بالاخره این که سعی کنید خود را در دریای حل مشکلات غرق نکنید و به یاد داشته باشید گه گاه با هم شوخی و مزاح کنید، چرا که لازمه یک زندگی سالم و شاداب است.
منبع: بانک اطلاعاتی مقالات به نقل از Readers Digest
ترجمه: عفت جلالوندی