نیکى به پدر و مادر و خانواده
نیکی به پدر و مادر، وظیفهای اخلاقی است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسی است که به او نیکی کرده است.
سپاسگزاری از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسی که به پدر و مادر خود نیکی میکند، از فطرت خود پاسداری کرده است. اهمیت سپاسگزاری از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزاری از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی المصیر؛(۱)
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام بارداری او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان مییابد آری او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوی من است.
و همان طور که کسی نمیتواند شکر پروردگار به جای آورد، شکرگزاری از پدر و مادر نیز بسیار دشوار و در حد محال است.
از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است:
لن یجزی ولد عن والده حتی یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه؛(۲)
هرگز فرزندی پاداش پدرش را ادا نمیکند، مگر آن که پدر مملوک باشد و فرزند او را بخرد و آزاد سازد.
و نیز از ایشان روایت شده است:
بر الوالدین افضل من الصلوه و الصوم و الحج و العمره و الجهاد فی سبیل اللَّه؛(۳)
نیکی به پدر و مادر برتر از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خداست.
نیکی به پدر و مادر چنان اهمیتی دارد که حتی پدر و مادری که از نظر عقیده دچار انحراف هستند و یا به فرزند خود ظلم کردهاند، باید مورد احترام واقع شوند و فرزند به آنان نیکی کند.(۴)
مادر حق ویژهای دارد و نیکی به او مقدم است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
شخصی نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و پرسید: ای پیامبر! به چه کسی نیکی کنم؟
فرمودند: مادرت
پرسید: سپس به چه کسی؟
فرمودند: به مادرت.
باز پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به مادرت،
دوباره پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمودند: به پدرت.(۵)
وجوب پرهیز از آزار پدر و مادر
خداوند در قرآن کریم، نیکی به پدر و مادر را وظیفهای واجب معرفی فرموده است؛ وظیفهای که پس از توحید در پرستش ذکر شده است:
و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما؛(۶)
پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید؛ اگر یکی از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها حتی اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی.
مطابق این آیه به پدر و مادر امری واجب وکوچک ترین بیاحترامی به آنان ممنوع است. این وجوب و ممنوعیت چنان که گفتیم پس از بیان وجوب یگانه پرستی ذکر شده است و این گواه اهمیت حقوق والدین است.
اهانت و بیاحترامی نسبت به والدین به هیچ روی پذیرفته نیست؛ حتی کوچکترین رفتار یا گفتاری که موجب آزار آنان باشد بر طبق این آیه ممنوع است.
امام رضا(علیه السلام) فرمودند: اگر لفظی کوتاهتر و سبکتر از اف وجود داشت خداوند آن را در آیه ذکر میفرمود.(۷)
و در روایت دیگری آمده است که مقصود از اف کمترین ازار است و اگر کلمهای وجود داشت که بر آزاری کوچکتر دلالت میکرد، خداوند از آن نهی میفرمود.(۸)
روایات بسیاری در نهی از آزار پدر و مادر آمده است:
امام باقر(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرموده اند:
ایاکم و عقوق الوالدین فان ریح الجنه توجد من مسیره الف سنه و لا یجدها عاق…(۹)
از آزار پدر و مادر بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از هزار سال فاصله بوییده میشود، ولی آزار دهنده پدر و مادر آن را نمییابد.
آزار والدین حتی اگر آنان ظالم باشند جایز نیست. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
من نظر الی ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل اللَّه تعالی له صلوه؛(۱۰)
کسی که به پدر و مادرش به حالت دشمنی و تنفر نگاه کند، خداوند نمازش را نمیپذیرد.
فروتنی در برابر والدین
فروتنی در برابر پدر و مادر از سر مهربانی، سفارش خدا و مصداقی از نیکی به پدر و مادر است و نشانهای از روح شکرگزاری به شمار میرود:
و احفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب رحمهما کما ربیانی صغیرا؛(۱۱)
دو بال فروتنی خویش را از سر مهربانی در برابر آنان فرود آر، و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردی پروردند.
از این بخش از آیه که فرمود: «و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا» میتوان دریافت که طلب رحمت و بخشایش برای والدین نیز ریشه در احساس شکرگزاری انسان دارد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمه و رقه، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدک فوق ایدیهما، و لا تقدم قدمهما؛(۱۲)
چشمانت را جز به مهربانی و نرمی به آنان مدوز و صدایت را از صدای آنان بلندتر مکن و دستت را بالاتر از دست آنان مبر و بر آنان پیشی مگیر.
وظیفه فرزند پس از درگذشت والدین
فرزند حتی پس از آن که پدر و مادرش از دنیا میروند. همچنان وظیفهای اخلاقی دارد. او باید برای آنان نماز بگزارد و از خداوند برایشان درخواست رحمت و مغفرت کند. از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است:
ان العبد لیکون باراً بوالدیه فی حیاتهما ثم یموتان فلا یقصی عنهما دینهما و لا یستغفر لهما فیکتبه اللَّه عاقاً و انه لیکون عاقا لهما فی حیاتهما غیر بار بهما فاذا ما تا قضی دینهما و استغفر لهما فیکتبه اللَّه باراً؛(۱۳)
هر آینه کسی که نسبت به پدر و مادر خود نیکوکار بوده پس از مرگ آنها دین آنان را ادا نمیکند و برای آنان استغفار نمینماید پس خداوند او را در شمار آزار دهندگان قرار میدهد. و بسا که کسی آزار دهنده پدر و مادرش بوده و در حیاتشان به آنان نیکی نمیکرده است ولی پس از مرگ آنها دین آنها را ادا کرده و برایشان استغفار نموده است پس خداوند او را در شمار نیکی کنندگان به والدین قرار میدهد.
از این روایت فهمیده میشود که اولا: وظیفه سپاسگزاری از پدر و مادر با مرگ آنها خاتمه نمییابد و دیگر این که خداوند راه را برای جبران کوتاهیهای فرزند خطا کار باز گزارده است.
خواهر و برادر
رابطه میان فرزندان یک خانواده، رابطهای حساس است. عاطفهای که میان والدین و فرزندان وجود دارد در رابطه خواهری و برادری رقیقتر میشود. از طرف دیگر خواهران و برادران با یکدیگر به اندازهای که پدر و مادر با فرزندان مدارا میکنند، مدارا نمینمایند؛ به همین دلیل اصطکاک و برخورد سلیقهها و ارادهها میان آنان بیشتر است.
فرزندان خانواده در روابط متقابل خود به تدریج آماده ظاهر شدن در جامعه میشوند؛ آنها روابطی را برقرار میکنند که عواطف شدیدی همچون رابطه والدین و فرزندان در آنها نیست. کودک در رابطه با پدر و مادر خود بسیاری از مشکلات این رابطه را به سبب محبت پدر و مادر از سر میگذراند و به سبب اعتمادی که به آنها دارد قادربه ایجاد رابطه مثبت با آنان است. اما در جایی که چنین اعتمادی نیست و چنان محبتی هم وجود ندارد طرف مقابل گذشت کمتری میکند و برای ایجاد ارتباط تشخیص درست انسانهای صالح و درستکار از بدکاران را ضروری است. اگر کودک از کنار پدر و مادر خود ناگهان به جامعه منتقل شود، در واقع از فضایی که محبت و اعتماد در آن فراوان بوده است به فضایی منتقل میشود که این دو عنصر بسیار کمتر است این انتقال دفعی او را با مشکلاتی در برقراری رابطه مواجه خواهد ساخت؛ اما اگر در خانواده فرصت ایجاد رابطه با خواهران و برادران خود را داشته باشد حالت میانهای را تجربه میکند که متوسط رابطه والدین و فرزند و رابطه عمومی شهروندان است. بنابراین رابطه خواهری و برادری بسیار اهمیت دارد. تجربه نیز نشان میدهد که فرزندان خانوادههای تک فرزند به اندازه کسانی که خواهر و برادر داشته مهارت برقراری رابطه با همسالان و همکاران را ندارند.
به میزانی که رابطه اعتماد و محبت میان خواهران و برادران کمتر از اعتماد و محبت میان والدین و فرزندان است، حقوق آنان نیز بر یکدیگر کمتر است. در عین حال خواهران و برادران حقوق زیادی نسبت به یکدیگر دارند و وظایف اخلاقی آنان بسیار با اهمیت است. رعایت حقوق خواهران و برادران رابطه عاطفی آنان را تقویت میکند و تقویت این رابطه در واقع نیکی به پدر و مادر است؛ زیرا والدین همواره دوست دارند فرزندانشان رابطهای محبت آمیز با هم داشته باشند و اگر این خواسته خود را برآورده ببینند، خشنود خواهند شد.
برای آشنایی با حق خواهران و برادران به رساله الحقوق امام زین العابدین(علیه السلام) رجوع میکنیم:
و اما حق اخیک فتعلم انه یدک التی تبسطها و ظهرک الذی تلتجی الیه و عزک الذی تعتمد علیه و قوتک التی تصول بها فلا تتخذه سلاحا علی معصیه اللَّه و لا عده لظلم بحق اللَّه و لا تدع نصرته علی نفسه و معونته علی عدوه و الحول بینه و بین شیاطینه و تأدیه النصیحه و الاقبال علیه فی اللَّه، فان انقاد لربه و احسن الاجابه له و الا فلیکن اللَّه آثر عندک و اکرم علیک منه؛(۱۴)
و اما حق برادر تو این است که بدانی که او برایت چون دستی است که میگشایی و پشتوانهای است که به آن پناه میبری و عزتی است که به آن تکیه میکنی و نیرویی است که به وسیله آن چیرگی مییابی. پس او را وسیلهای برای معصیت خدا و کمکی برای ستم به حق خداوند مگیر و در یاری او کوتاهی مکن و او را در برابر دشمنش یاری کن و میان او و شیاطینش فاصله انداز و او را نصیحت کن و در راه خدا به او روی آور. پس اگر مطیع فرمانبر پروردگارش بود با او باش و گرنه باید که خداوند در نزد تو محبوب تر و بزرگ تر از او باشد.
از این جملات در مییابیم که در نسبت برادری اصل بر آن است که برادران دو وظیفه را نسبت به هم انجام میدهند:
۱ – یار و حامی یکدیگر باشند.
۲ – در راه خدا ناصح و خیر خواه یکدیگر باشند.
این دو وظیفه، یکدیگر را تکمیل میکنند و هیچ یک بدون دیگری وظایف برادری را کامل نمیکند به نظر میرسد رابطه خونی و عاطفی برادری تا اندازه بسیار موجب حمایت برادران از یکدیگر میشود ولی اگر این حمایت توأم با بصیرت نسبت به اهداف زندگی نباشد به حمایتهای ناروا و ظالمانه میانجامد برای پیشگیری از این گونه حمایتهای ناروا لازم است فقط از کسی که هدف اخلاقی و الهی را تعقیب میکند حمایت شود و اگر کسی در مسیر ناصواب حرکت میکند. از آن راه باز داشته و نصیحت شود. توجه به حق بودن یا نبودن آن چه مورد حمایت واقع میشود، حمایت کننده و حمایت شونده را از گناه و ظلم باز میدارد. هر گاه برادری در مسیر مخالف خدا گام زند وظیفه برادران او نصیحت کردن است و چون در طریق الهی حرکت کند وظیفه برادران حمایت از اوست.
اگر حمایت و نصیحت با هم جمع شوند، مصداق حقیقی نیکی کردن پدید میآید. نیکی حقیقی به پدر و مادر نیز باید ترکیبی از این دو باشد؛ با این تفاوت که پدر و مادر حتی اگر نصیحت پذیر نباشند باز هم باید از آزردن و جدایی از آنها پرهیز کرد، ولی رابطه برادری و خواهری این گونه نیست.
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است:
بر امک و اباک و اختک و اخاک ثم ادناک فادناک؛(۱۵)
به مادر و پدر و خواهر و برادرت نیکی کن، سپس به خویشاوندان نزدیک و آن گاه به خویشان دور نیکی کن.
صله رحم
پس از اعضای اصلی هر خانواده خویشاوندان قرار دارند. رابطه خویشاوندانی که رابطهای خونی و مادری(رحم) دارند، ادامه روابط خانوادگی خواهران و برادران است. داشتن رابطه و احترام به خاله دایی و نزدیکان مادر که مادر روزی با آنان در یک خانه زندگی کرده و رابطهای عاطفی با آنان دارد و هنوز خواستار ادامه رابطه با آنهاست احترام به خواسته مادر تلقی میشود. در مورد عمه و عمو نیز همین مسئله صادق است؛ احترام به آنان و حفظ و ادامه رابطه عاطفی با آنها نیز، در واقع احترام به خواسته پدر است.
در روابط خویشاوندی نیز محبت میان طرفین شدید است ولی به اندازه محبت میان والدین و فرزندان نیست. حفظ پیوند عاطفی و محبت آمیز میان خویشاوندان محافظت از مهربانی در گسترهای وسیع است. خویشاوندی در حقیقت زمینه روحی و عاطفی مناسب برای نیکی کردن به دیگران است.
پیوند با ارحام موجب میشود برخی شئون مربوط به ارحام را شأنی از خود تلقی کنیم و نیکی به آنان را نیکی به خود بدانیم. این ویژگی رابطه خویشاوندی انگیزه نیکی کردن را افزایش میدهد و توفیق عمل صالح را بیشتر میسازد. و عمل صالح بیشتر موجب نزدیک شدن انسان به هدف زندگی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند که خداوند فرمود:
انا الرحمن و هذه الرحم، شققت لها اسماً من اسمی فمن وصلها وصلته و من قطعها بتته؛(۱۶)؛ من الرحمن هستیم و اینان رحم از نام خود نامی برایشان جدا کردم، پس کسی که به رحم بپیوندد به او میپیوندم و کسی که از رحم بگسلد از او بگسلم.
رحم مادران، مایه پیوند مهرآمیز آدمیان است و این رحمت و مهربانی میان خویشاوندان را خداوند قرار داده است؛ همان گونه که رحمت میان مؤمنان را به رحمت خویش پدید آورد. خداوند همه انسانها را از یک پدر و مادر آفرید؛ آدمیان همه خویشاوند هستند و اگر به این موضوع اندیشه کنند مهربانی میان آنان بیشتر خواهد بود:
یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساءاً و اتقوا اللَّه الذی تساءلون به و الارحام ان اللَّه کان علیکم رقیباً؛(۱۷)
ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد پروا دارید، و از خدایی که به نام او از همدیگر درخواست میکنید پروا نمایید و زنهار از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است.
اولیاء خدا حتی جنگ با گمراهان را برای بسط توحید و از سر مهربانی به انسانها انجام داده اند.
به هر حال رحمت طبیعی میان ارحام، راه پیوندهای انسانی را هموارتر میکند و کسی که از ارحام خود بگسلد، به گسستن از بیگانگان نزدیکتر است و از همین روست که قطع رحم نکوهش شده است.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
اتقوا الحالقه فانها تمیت الرجال، قلت: و ماالحالقه؟ قال: قطیعه الرحم؛(۱۸)
از حالقه بپرهیزید که مردان را میمیراند. شخصی پرسید: حالقه چیست؟ امام پاسخ دادند: گسستن از خویشاوندان.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خطبهای چنین فرمودند:
اعوذباللَّه من الذنوب التی تعجل الفناء؛
از گناهانی که نابودی را زود هنگام میکنند به خدا پناه میبرم. شخصی پرسید: مگر گناهی هست که نابودی زودرس آورد؟ ایشان فرمودند: نعم و یلک قطیعه الرحم؛
آری، وای بر تو، بریدن از خویشاوندان. سپس فرمودند:
ان اهل البیت لیجتمعون و یتواسون و هم فجره فیرزقهم اللَّه جل و عز، و ان اهل البیت لیتفرقون و یقطع بعضهم بعضا فیحرمهم اللَّه و هم اتقیاء(۱۹)
بسا خویشاوندانی که گناهکارند و لی با هم اجتماع و تواسی میکنند، پس خداوند بزرگ عزیز آنان را روزی میدهد، و بسا خویشاوندان پرهیزکاری که از یکدیگر دوری میکنند و از هم میگسلند، پس خداوند آنان را محروم میسازد.
هر چه بریدن از خویشاوندان نکوهیده و دارای آثار سوء است، صله رحم ستوده و مبارک است:
ان افضل ما توسل به المتوسلون الی اللَّه سبحانه الایمان… و صله الرحم فانها مثراه فی المال؛(۲۰)؛ همانا بهترین چیز که نزدیکی خواهان به خداوند به آن دست یازیده اند ایمان… و پیوند با خویشان است که مال را افزون سازد و اجل را واپس اندازد.
و نیز فرمود: فرض اللَّه الایمان تطهیرا من الشرک… و صله الرحم منماه للعدد؛(۲۱)؛ خدا ایمان را واجب کرد تا موجب پاکی از شرک باشد… و پیوند با خویشان را واجب کرد تا سبب رشد و فراوانی عدد گردد.
امام سجاد(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت فرمود:
من سره ان یمداللَّه فی عمره، و ان یبسط له فی رزقه فلیصل رحمه؛(۲۲)
کسی که خوش دارد خدا عمرش را دراز کند و روزیش را گشاده سازد پس به خویشاوندانش بپیوندد.
آثار صله رحم در برکات دنیای خلاصه نمیشود، بلکه با جلوگیری از گناه آخرت را نیز آباد میکند:
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
ان صله الرحم و البر لیهونان الحساب و یعصمان من الذنوب فصلوا ارحاکم و بروا باخوانکم و لو بحسن السلام و رد الجواب؛(۲۳)
پیوند با خویشاوندان و نیکوکاری، حساب آخرت را آسان میکند و از گناهان باز میدارد. پس به خویشان خود بپیوندید و به برداران خود نیکی کنید، حتی اگر به نیکی سلام و دادن جواب باشد.
پینوشتها
(۱) – لقمان، ۱۴.
(۲) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۴.
(۳) – همان.
(۴) – همان، ص ۴۴۲، ۴۴۱.
(۵) – همان، ص ۴۳۹.
(۶) – اسراء، ۲۳.
(۷) – اصول کافی، ج ۲، ص ۳۴۱، حدیث ۷.
(۸) – مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۳۱.
(۹) – همان، ص ۴۴۲.
(۱۰) – همان.
(۱۱) – اسراء، ۲۴.
(۱۲) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۸.
(۱۳) – همان، ص ۴۴۱.
(۱۴) – تحف العقول، رساله الحقوق، ص ۲۶۴.
(۱۵) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۵.
(۱۶) – همان، ص ۴۲۸.
(۱۷) – نساء، ۱.
(۱۸) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۱.
(۱۹) – همان، ص ۴۳۲.
(۲۰) – نهج البلاغه، الخطبه ۱۱۰.
(۲۱) – همان، قصار الحکم، ۲۵۲.
(۲۲) – المحجه البیضاء، ج ۳، ص ۴۳۲.
(۲۳) – همان، ج ۳، ص ۴۳۳.