معاشرت نیکو با همسر
مقدمه
زن و مردی که به اختیار و اراده خویش، پیمان زناشویی میبندند، با تشکیل خانواده در جهت تحقق اهداف ازدواج- که به تعبیر قرآن، کسب سکینه و آرامش زوجین است(۱)- تلاش میکنند. اما تشکیل خانواده، به تنهایی کافی نیست بلکه هر یک از افراد خانواده جدید، در جهت هدایت این نهاد و به منظور نیل به آرمانهای یاد شده، وظایف و مسئولیتهایی دارند. کسب آرامش و همدلی، تربیت فرزندان صالح و بقای خانواده، نوعی خاص از رفتار زوجین نسبت به یکدیگر را طلب میکند که در اصطلاح به آن «حسن معاشرت» گفته میشود. مسأله معاشرت، مسأله تازهای نیست، بلکه پیشینهای به قدمت تاریخ دارد و در طول زندگی انسان دستخوش دگرگونیهای بسیار گشته است؛ گاهی زن را کالا میپنداشتند و گاهی هرگونه ارتباط و معاشرتی آزاد بود، گاهی مردان، زنان را مخلوقی شیطان صفت میپنداشتند و دوری از او را به خود لازم میدانستند.
پرسش این پژوهش، این است که: حسن معاشرت زن و مرد در خانواده چگونه است؟ مصادیق آن چیست؟ و در قرآن مجید، روایات معصومان(علیهم السلام)، منابع تفسیری و اخلاقی با چه دقت و ظرافتی به این موضوع پرداخته شده است؟
امروزه با توجه به بالا رفتن آمار طلاق و نزاعهای خانوادگی، به نظر میرسد همسران از امر مهم «حسن معاشرت» آگاهی کافی ندارند؛ لذا پرداختن به این موضوع، ضرورت مییابد. در این نوشتار تلاش شده با بهرهگیری از قرآن مجید و روایات اهل بیت(علیهم السلام) به پرسشهای یاد شده نیز پاسخی کوتاه و در خور داده شود.
مفهوم حسن معاشرت
حسن معاشرت، مفهومی قرآنی است که از آیه شریفه(وَ عاشِرُوهُنّ بِالمَعروفِ) اخذ شده است. این مفهوم از دید مفسران، تعابیر مختلفی دارد اما همه تعابیر در جهت بیان مصادیق معروف با توجه به عرف جامعه، مشترک میباشند.(۲) برخی معروف را این گونه تعریف کردهاند: آنچه عقل نظری و سنتهای شایسته اجتماع بپسندد و بشناسد.(۳) برخی نیز گفتهاند: چیزی را که عقل به رسمیت بشناسد و پیش وحی و صاحب شریعت به رسمیت شناخته شود، معروف است.(۴)
در حقوق ایران، خوشرویی، مسالمت زوجین با یکدیگر، دوری از اعمال موجد کینه و آزاردهنده و دوری از داد و فریاد یا ناسزاگویی و مجادله «حسن معاشرت» محسوب شده است.
این تعاریف از حسن معاشرت اجمالاً گویای این مطلب است که اگر زوجین با یکدیگر بد رفتاری و خشنونت نکنند و موجب آزار و اذیت یکدیگر نشوند، در واقع با یکدیگر حسن معاشرت دارند.(۵)
ضرورت حسن معاشرت در زندگی
انسان، با ویژگیهایی از حیوان جدا میشود. تفاوت مهم میان انسان و حیوان، این است که حیوان اگر سیر شود و نیاز جسمی اش تأمین شود، خلاء و کمبود عاطفی و اخلاقی ندارد. اما انسان این گونه نیست؛ بلکه نیاز دیگری هم دارد و آن، نیاز به معاشرت عاطفی و اخلاقی است. انسانها در این معاشرت باید از یکدیگر صفا، صمیمیت، وفاداری و گذشت ببینند. در محدوده زندگی خانوادگی، نیاز به محبت و عاطفه بیشتر است.(۶) زیربنای خانواده و هیأت سازنده آن، حسن معاشرت است. اگر شرایط زندگی از هر جهت دلخواه باشد اما حسن معاشرت در آن نباشد، گویی شالوده و اساس زندگی روی آب بنا شده که با چشم بر هم زدنی خراب میشود. اساس حسن معاشرت، شناخت مقام و منزلت و حقوق یکدیگر است. زن باید بداند که حقوق حقه مرد، چیست و مقام و منزلت او کدام است؟ و مرد هم باید از حقوق و مقام و منزلت زن آگاه باشد و هر یک باید خود را موظف به ادای حق دیگری بدانند.(۷) قرآن در این باره میفرماید:
(و لهنّ مِثلُ الّذی عَلیهِنّ بِالمعروفِ)؛(۸) «و برای زنان است مثل آنچه بر آنان است به متعارف».
در آیه دیگر برای این که به خانواده استحکام و اعتبار بخشد و جلوی سوء استفاده مرد از قدرت خویش را بگیرد، به او دستورهایی میدهد و در ادامه آن میفرماید:
(وَ عاشِرُوهنّ بِالمعروفِ فإن کَرهتُموهنّ فعسی أن تَکرَهُوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً)(۹)؛ « و با آنان به طور شایسته رفتار کنید و اگر از آنها کراهت داشتید، چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خدا خیر فراوانی در آن قرار میدهد».
فلسفه این دستورها، احترام به آزادی و حقوق زن است. خدای بزرگ در این آیه با یک فرمان کلی، مرد را مکلف و موظف به حسن معاشرت میکند و در ادامه این دستور- که در حقیقت پایه و اساس بنای عظیم خانواده است- میفرماید: اگر احیاناً از زنتان خوشتان نمیآید، باز هم حق ندارید حسن معاشرت را زیر پا بگذارید؛ چرا که شما از اسرار غیب آگاهی ندارید و شاید خدا خیر شما را در وجود همین زنی قرار داده باشد که شما از او خوشتان نمیآید.(۱۰)
آیه شریفه در واقع میخواد بگوید: شما مردان نه تنها حق ندارید برای سودجویی و کامجوییهای خود با سخت گیری بر زنان، به آنان تعدی کرده و به اکراه و اجبار مهریه یا اموال و داراییهای آنها را از دستشان خارج کنید، بلکه وظیفه دارید با حسن معاشرت و رفتار اخلاقی متعارف، مایه دلگرمی، آنان شده و کانون خانواده را گرم و پر نشاط سازید.(۱۱)
تعبیر حسن معاشرت که در آیه نوزده سوره نساء به عنوان یک وظیفه برای شوهر و به عنوان یک حق برای زن مطرح شده، عامل تحکیم زندگی خانوادگی و دوام و استمرار آن است و این، منظری روانشناختی دارد؛ چرا که حسن رفتار بر مبنای «الانسان عبید الاحسان»، محبت آفرین است و در محور محبت، همه سختیها آسان و قابل تحمل شده و در این فرض، زندگی شیرین و دلنواز و با دوام میشود و این همان سخن الهی است که:(هَل جزاءُ الإحسانِ إلاّ الإحسانُ)(۱۲)؛ آری حسن رفتار، رفتار نیکو و پسندیدهای را در پی دارد. مرد با حسن معاشرت، نیازهای روحی همسر خود را تأمین میکند اما اگر خوب بنگریم، در حقیقت نیازهای روحی خودش نیز تأمین میشود. مرد برای این که محیط صفا و آرامش و آسایش برای خود پدید آورد، چارهای جز این ندارد که همسر خود را از این نظر اشباع کند.
آنچه اسلام از یک «خانواده اسلامی» میخواهد، جاذبیت است و به همین جهت مردی که در تحکیم آن میکوشد، دعای پیشوایان دین بدرقه راه او و موجب آمرزش گناهان اوست. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«رحم الله عبداً احسن فیما بینه و بین زوجته؛(۱۳) خدا رحمت کند بندهای را که میان خود و همسرش روابط حسنه برقرار میکند».
پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله وسلم) هم در سخنی به امیرمؤمنان(علیه السلام) چنین فرمود:
«ای علی! خدمت به خانواده، کفاره گناهان بزرگ و موجب فرونشاندن خشم الهی و مهریه حوران بهشتی و فزونی حسنات و درجات است. یا علی! به خانواده خدمت نمیکند مگر صدّیق یا شهید یا مردی که خدا برای او خیر دنیا و آخرت را اراده کرده است»(۱۴).
حسن معاشرت در قرآن
در این جا این مفهوم در چهار محور مورد بحث قرار میگیرد:
۱- نگاه تفسیری به آیه(وَ عاشِروهُنّ بِالمعروفِ)
اساساً تشکیل جامعه قرآنی، بر بنیاد خانواده و نقش آن نهاده شده است. قرآن کریم به «خانواده» اهمیت بسیاری داده است. از این رو به خانواده به عنوان مرکز توجه احکام، حقوق، آداب و اخلاق، اهتمام ویژهای مبذول داشته و نقش و جایگاه آن را با آموزهها و دستورهای متعدد، تحکیم بخشیده است. در قرآن از میان دو رکن اساسی خانواده، به «زن» نظر خاص و ویژهای شده تا او بتواند جایگاه و نقش واقعی خود را در این نهاد مقدس پیدا کند و محصولی پر سود تحویل جامعه دهد. به همین علت آیات زیادی به مسائل زنان اختصاص یافته است. یکی از مسائلی که مورد توجه قرآن است، آداب معاشرت با همسر و زن است.
آیه ۱۹ سوره نساء(وَ عاشِرُوهُنّ بِالمعروفِ)، فرمان معاشرت شایسته و رفتار انسانی مناسب با زنان را صادر میکند. این جمله پس از نهی از اذیت زنان در آیه، دستور میدهد با آنها بر اساس معروف زندگی کنید و معروف؛ یعنی هر چیزی را که عقل و نقل معتبر- دو کاشف از وحی – آن را به رسمیت شناخته و بپسندند(۱۵). به باور بعضی از مفسران، منظور از(و عاشِرُوهنّ بالمعروفِ) این است که با آنان به گونه پسندیده رفتار نمایید، هم از نظر عواطف و احساسات و هم از نظر ادای حقوق جسمی و تأمین هزینه زندگی. اما برخی بر این باورند که با مهر و گشادهرویی با آنها روبه رو شوید.(۱۶)
عدهای از مفسران گفته اند: با زنان مطابق عدل و انصاف و انسانیت، معاشرت و همزیستی نمایید.(۱۷) با آنها خوشرفتاری نمایید؛ یعنی با آنها رفتار انسانی داشته باشید و آزادی اجتماعی و منزلت آنها را محترم بشمارید و حقوقی را که بر مبنای معروف است، بپذیرید.
به هر حال هر یک از افراد، متناسب با ساختمان جسمی و روحی خود، وظایف و مسئولیتهایی دارند که باید به آنها احترام گذاشت. از این رو نباید با زنان مستبدانه و با خشونت رفتار کرد و بیش از توانایی که دارند، از آنها مسئولیت خواست.(۱۸)
مرحوم علامه طباطبائی ذیل این آیه، میفرماید: معروف، به کاری میگویند که در جامعه مجهول نباشد. سپس ادامه میدهد: وقتی معروف با امر معاشرت ضمیمه میشود، این طور معنا میدهد: با زنان به طرزی معاشرت کنید که مرسوم و معروف است. طرز معاشرت متعارف، معاشرت در یک زندگی اجتماعی است که در آن اجتماع، هر فرد خشت بنای جامعه بوده و یکسان با سایر افراد در سازمان جامعه انسانی سهیم میباشد. پس اگر با یکی از افراد اجتماع انسانی معاملهای غیر از این بکنند که از او استفاده شود ولی در مقابل فایدهای به او نرسد، استثنایی غلط در طرز معاشرت متعارف قائل شده اند. با آن که خدای متعال در قرآن مجید روشن نموده که مردم- زن و مرد- شاخههای یک ریشه هستند و جامعه در به وجود آمدن خود به این افراد محتاج است. پس زن و مرد با تمام اختلافات طبیعی که دارند، در وزان و تأثیر یکسان اند. این همان حکمی است که ذوق جامعه، جامعهای که بر طریقه فطرت بدون انحراف مشی میکند، سرچشمه میگیرد. و از آن جهت است که باید حکم برابری در معاشرت؛ یعنی آزادی اجتماعی اجرا شود و زن نیز مثل مرد در رفتار و فکر آزاد باشد. هر انسان از آن جهت که انسانی با فکر و اراده محسوب میشود، اختیار کسب منفعت و دفع ضرر را دارد. همین انسان وقتی وارد جامعه میشود، دارای همان اختیارات و استقلال کامل است.(۱۹)
مدرسی در تفسیر آیه، این گونه توضیح میدهد: یکی از حقوق زن، این است که مردان با آنان به نیکی رفتار کنند و حقوقی را که عرفاً به زن تعلق میگیرد، به او بپردازند و برای انتقام جوییها یا خشم و کینهای موقت، آن را زیر پا نگذارند. نظام اسلامی در بسیاری از قانونگذاریها و تشریعات خود، به عرف عام تکیه میکند. در باب زندگی زوجه و حقوق او نیز قانونگذار اسلامی بر عرف متکی است؛ لذا طرز معاشرت خوب را همان میداند که عرفاً چنان باشد.(۲۰)
۲- مخاطبان آموزه(و عاشروهن بالمعروف)
در آیه شریفه مورد بحث، خطاب معاشرت به معروف، به شوهران، از صراحت و شفافیت کاملی برخوردار است. اما یقیناً چنین خطابی هرگز دلیل بر آن نمیشود که این اصل اخلاقی در باور قرآنی در باب همسران، یک طرفه باشد. قرآن کریم فلسفه «آفرینش همسران» را رسیدن هر یک از آنان به «آرامش» بیان میکند؛ آرامشی که از لوازم آن، مودّت و رحمتی است که خدای رحمان میان همسران قرار داده است.(۲۱)
از این رو طبیعتاً چنین فلسفهای اقتضا میکند که هر یک از همسران با دیگری به شکل محبتآمیز رفتار نماید و تنها رفتار یکی از آنها بر طبق این آیه، هرگز نمیتواند آرامش طرفینی را حاصل آورد.(۲۲)
علامه جوادی آملی، محدوده مخاطبان را فراتر از زندگی خانوادگی قرار داده و میفرماید: در جمله(و عاشروهن بالمعروف) به مردان خطاب میشود و به شوهران اختصاص ندارد. این جمله افزون بر آن که شامل شوهر در مقابل زن و مرد در مقابل زن میشود، ممکن است شامل چگونگی رابطه برادر با خواهر یا همکار مرد با همکار زن هم بشود.(۲۳)
اما این که چرا خطاب برای شوهران است؟ در پاسخ میتوان گفت که با دقت و تأمل در آیات قرآن و با مراجعه به تاریخ، به روشنی رفتار مستبدانه و ظالمانه اعراب با زنانشان قابل برداشت است؛ لذا با حاکمیت فرهنگهای جاهلانه و ظالمانه از سوی مردان، طبیعی و منطقی است که برای فرهنگ سازی صحیح باید از آنان شروع کرد. آیاتی نظیر(و عاشِرو هُنّ بِالمعروفِ) با هدف حمایت از ارزش و منزلت و تأمین حقوق قانونی و اخلاقی زنان نازل شده است. به علاوه از آنجایی که ریاست خانواده بر عهده مرد است، مقتضی آن است که نوعاً دست شوهران در تصمیمات مربوط به زناشویی بازتر باشد و به دلیل آن که معمولاً مردان با زنان، به معروف معاشرت نمیکنند، خدا در قرآن کریم مکرر آنها را به این رفتار امر کرده است؛ لذا این صراحت به معنای یک طرفه بودن این نوع رفتار نیست بلکه در فرهنگ قرآنی هر یک از همسران باید «حسن معاشرت» داشته باشند.(۲۴)
۳- نقش بنیادین حسن معاشرت در روابط همسران
نقش اساسی معاشرت به معروف در روابط همسران از منظر قرآن کریم قابل انکار نیست؛ بلکه بیگمان شیوه فرهنگی قرآن کریم در رابطه با نحوه رفتار همسران با یکدیگر، از ارزشهای اخلاقی، در خور توجه به شمار میآید. قرآن کریم در ادامه آیه ۱۹ سوره نساء میفرماید:
(فَإن کرهتموهنّ فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً)
حفظ نظام خانواده و شرافت آن باید باقی باشد، هر چند به بهای صبر و مشکلات و تحمل ناخوشایندی ها.(۲۵) لذا در آیه شریفه به مردان سفارش شده که به همسرانشان با دیده «کرامت» بنگرند و اگر مهر و عشقی از آنان در ژرفای دلشان نمییابند، یا ادامه زندگی برایشان خوشایند نیست، چنانچه زیان معنوی و مادی آنان را تهدید نمیکند، «شکیبایی» پیشه سازند و با آنان زندگی کنند.(۲۶) اگر از جهاتی از همسران خود رضایت کامل ندارند، فوراً تصمیم به جدایی یا بد رفتاری نگیرند و تا آنجا که قدرت دارند، مدارا کنند؛ زیرا ممکن است در تشخیص خود دچار اشتباه شده باشند و آنچه را نمیپسندند، خدا در آن خیر و برکت و سود فراوان قرار داده باشد.(۲۷)
باید توجه داشت که تعبیر «خیر کثیر» مفهوم وسیعی دارد که یکی از مصادیق آن، فرزندان صالح و با لیاقت است.(۲۸) حل مشکلات خانواده و داشتن حلم و حوصله برای سعادت فرزندان که بهتر از جدایی و طلاق است، مصداق دیگر آن میتواند باشد.(۲۹)
۴- اسوه ی قرآنی
خدای متعال در جریان سوگند حضرت ایوب(علیه السلام) در ارتباط با خطای همسر او میفرماید:(و خذ بیدک ضغثاً فاضرب به و لا تحنث)؛(۳۰) «یک بسته با دست خویش بگیر و او را بزن و سوگند مشکن».
در مورد انگیزه کیفر همسر ایوب(علیه السلام) در روایتی از ابن عباس آمده است: چون دوران بهبودی ایوب(علیه السلام) به طول انجامید، شیطان از صبر و سپاسگزاری او به تنگ آمد و لذا به فکر فریفتن همسر او در آمد. به لباس مبدل ظاهر شد و به او گفت: من حاضرم همسر تو را معالجه نمایم مشروط بر این که بعد از خوب شدن اعتراف کند من او را خوب کردهام. زن ایوب(علیه السلام) خوشحال شد و شرط او را پذیرفت و به اطلاع همسرش رسانید. ایوب(علیه السلام) با شنیدن این سخن، گفت: او شیطان است که تو را فریب داده و تو چرا سخن او را پذیرفتهای!؟ چنانچه خوب شوم، تو را صد تازیانه خواهم زد.(۳۱)
خدای بزرگ، ادای سوگند ایوب(علیه السلام) را حتمی میشمارد اما مصداق آن را اخلاقی نمیداند؛ لذا برای تخفیف مجازات از یک سو و حرمت سوگند او از سوی دیگر، دستور میدهد که ساقههای نرم خرما یا گندم را یک جا به عنوان اجرای سوگند به همسرش بزند که به این طریق هم او اذیت نشود و هم حکم سوگند عملی گردد.(۳۲) گویی در نزد پروردگار، روابط میان همسران بدون محبت و عشق، گذشت و رحمت، پسندیده نیست؛ لذا از ایوب(علیه السلام) میخواهد به نحوی به سوگندش عمل کند که به روابط اخلاقی خانواده آسیبی وارد نیاید و به تعبیر دیگر، به نحو شایسته و معروف با همسرش رفتار کند.
حسن معاشرت در روایات
۱- مصادیق
عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر، تجلیاتی دارد. در این مقوله سخنان گرانبهایی از معصومین(علیهم السلام) در اختیار داریم که به حسن معاشرت آنها توصیه نموده است.(۳۳) امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«انَّ المرءَ یحتاج فی منزله و عیاله الی ثلاث خلال یتکلَّفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشرهً جمیله…؛(۳۴) انسان در خلال نیازهای منزل و عیالش، به سه چیز نیازمند است، حتی اگر آن چیزها با طبع او سازگار نباشد… که یکی از آن ها، معاشرت نیکو میباشد».
معاشرت به معروف، مصادیق فراوانی دارد و شامل بسیاری از امور اخلاقی میگردد و در این جا تنها به برخی از مصادیق مهم آن اشاره میشد.
حسن خلق: حسن خلق، صفتی پسندیده است که در آموزههای اسلام بسیار به آن سفارش شده است. حسن خلق در روابط خانوادگی و خصوصاً بین زوجین، جایگاه ویژهای دارد. امام صادق(علیه السلام) در این باره میفرماید:
«لا غنی بالزوج عن ثلاثه اشیاء فیما بینه و بین زوجه و هی الموافقه لیجتلب بها و محبتها و هواها و حسن خلقه و استعماله استماله قلبها بالهیئه الحسنه فی عینها و توسعته علیها؛(۳۵) در ارتباط بین زن و شوهر، مرد نیازمند سه چیز است: مدارا و خوش رفتاری با زن تا محبت و علاقه زن را جلب کند و خوش اخلاقی با او به دست آوردن قلب او که با پیراستن ظاهر در مقابل دیدگان او و گشاده دستی با او امکان پذیر است».
احترام به زن: در زندگی مشترک، وجود «احترام متقابل» اصلی اساسی است. حرمت گذاردن به هم، یک حسن است و هر زن و مرد باید نکات مثبت زندگی همسر خود را بیابد و او را برای آن نکات مثبت، تکریم کند. بزرگداشت و تکریم شخصیت، نیاز طبیعی هر انسانی است. اگر نیاز طبیعی تکریم شخصیت هر فرد در خانواده تأمین شود، احساس آرامش و اعتماد به نفس میکند با دلگرمی و امید، برای موفقیت و کسب رضایت دیگر اعضای خانواده قدم بر میدارد.(۳۶) در این میان، اکرام و احترام به زن، جایگاه خاص و ممتازی دارد. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«من اتَّخذَ إمرأه فلیکرمها؛(۳۷) هر کس همسری اختیار کند، باید او را اکرام و احترام کند».
محبت و اظهار آن: اصل مهر و محبت علاقه همسران نسبت به هم را، خدای متعال در وجود زوجین قرار داده است.(۳۸) این محبت و علاقه با شروع زندگی مشترک، تولد یافته و با ادامه زندگی استحکام مییابد و تثبیت میشود. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید:
«إنّ الرجل إذا نظر إلی إمرأته و نظرت إلیه ، نظرالله تعالی إلیهما نظر الرّحمه؛(۳۹) وقتی مرد به همسر خود با محبت مینگرد و زنش با مهر به او مینگرد، خداوند با دیده رحمت بر آنها مینگرد».
امام صادق(علیه السلام) نیز میفرماید:
«کلُّ من اشتدّ لنا حبّاًَ إشتدَّ للنساءِ حبّاً؛(۴۰) هر کس محبتش به ما اهل بیت زیاد باشد، محبتش نسبت به زنان(مادر، همسر، دختر و …) زیاد است».
در فرهنگ غنی اسلامی «اظهار محبت» یکی از لوازم دوست داشتن است. به فرموده ائمه(علیهم السلام) مرد باید «محبت درونی» خود به همسرش را اظهار کند؛ با زبان بگوید و با عمل نشان دهد تا دوستی میان زن و شوهر زیاد شود.(۴۱)
عفو و گذشت: بیش ترین سفارش اسلام درباره مسائل خانوادگی، گذشت و چشمپوشی زن و شوهر از لغزش ها، کج خلقیها و اشتباههای یکدیگر است؛ زیرا زن و شوهر، روحیات و طرز فکری دوگانه دارند و هیچ کدام از خطا و عصبانیت در امان نیستند. گذشت آن دو از یکدیگر، بیگمان کانون خانواده را با حرارت کرده و عشق و محبت را افزایش میدهد. «گذشت»، نشانه حسن نیت و خوش بینی به زندگی است و چه بسا بسیاری از تیرگیها در پرتو این صفت، جای خود را به صفا و صمیمیت میدهد.(۴۲)
شخصی از محضر امام صادق(علیه السلام) درباره «حق زن بر شوهر» سؤال کرد، ایشان فرمود:
«یشبع بطونها و یکسو جثَّتها و إن جهلت غفر لها؛(۴۳) خوراک و پوشاک زن را تهیه کند و اگر زن خطا و اشتباهی انجام داد، او را ببخشاید».
مدارا کردن: مدارای زن و مرد در زندگی، رفق و هماهنگی آنان در همه امور مربوط به آن و پرهیز از سرسختیهای بیمورد است.
ممکن است در طول زندگی مشترک به دلیل برخی مسائل، از میزان مهر و محبت زن و شوهر به هم کاسته شود و یا کدورت و سردی بین آنها ایجاد گردد، ولی اهمیت حفظ «نظام خانواده» از یک سو و وجود حق «طلاق» به دست مردان از سوی دیگر، میطلبد که مرد در برخوردهای خود با زن، تدبیری خردمندانه داشته باشد که نتیجه آن، «مدارا و هماهنگی» در امور زندگی است. به همین جهت، در روایات به مردان سفارش شده که در زندگی مدارا داشته باشند. حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در این رابطه میفرماید:
«فدارها علی کلَّ حال و أحسن الصحبه لها فیصفو عیشک؛(۴۴) در تمام حالات با همسرت سازگاری کن و با او به نیکی معاشرت نما تا زندگی ات با صفا شود».
۲- سیره معصومین(علیهم السلام)
از مطالعه در زندگی ائمه معصومین(علیهم السلام) به خوبی آشکار میشود که این عزیزان نهایت حسن رفتار و معاشرت را با همسران خویش داشتند. ستایش این بزرگواران از همسران خود، دلیلی بر این مدعاست. رسول گرامی اسلام همان گونه که مردم را به خوش رفتاری با زنان سفارش مینمود، خود «الگویی» در این زمینه بود. ایشان میفرماید:
«خیرکم، خیرکم لنسائه و أنا خیرکم لنسائی؛(۴۵) بهترین شما، کسی است که با همسرش از همه خوشرفتارتر باشد و من از همه شما به همسر خود، مهربان و خوش رفتارتر هستم».
امیرمؤمنان(علیه السلام) نیز در بزرگداشت همسر خود فاطمه(علیها السلام) فرمود:
«و لقد کنت أنظر إلیها فتنکشف عنّی الهموم و الأحزان؛(۴۶) هنگامی که به همسرم نگاه میکردم، اندوه و حزن از من رخت بر میبست».
پینوشتها
۱- روم/ ۲۱٫
۲- حسن معاشرت از دیدگاه قانونی مدنی و جامعه، زهرا داور، ص ۳۱٫
۳- تفسیر مبین، علی غیوری، ج۳، ص ۵۶٫
۴- زن در آیینه جلال و جمال، عبدالله جوادی آملی، ص ۳۹۴٫
۵- حسن معاشرت از دیدگاه قانون مدنی و جامعه، ص ۳۱٫
۶- خانواده در قرآن، احمد بهشتی، ص ۱۶۷٫
۷- قرآن و مقام زن، سید علی کمالی، ص ۱۳۰٫
۸- بقره/ ۲۲۸٫
۹- نساء /۱۹٫
۱۰- خانواده در قرآن، ص ۱۶۷٫
۱۱- همان.
۱۲- الرحمن/ ۶۰٫
۱۳- مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسی، مترجم: ابراهیم میر باقری، ص ۲۱۷٫
۱۴- جامع الأخبار ، ص ۱۰۲، ح ۲۶٫
۱۵- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۳،ص ۳۲۰٫
۱۶- تفسیر تسنیم، عبدالله جوادی آملی، ج۱۸، ص ۱۴۳٫
۱۷- مجمع البیان، ابوعلی طبرسی، مترجم: علی کرمی، ج۲، ص ۱۴۸٫
۱۸- تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، ج۲، ص ۳۳۰٫
۱۹- تفسیر مبین، ج۳، ص ۵۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، مترجم: سید محمد خامنه، ج۸، ص ۷۸٫
۲۰- تفسیر هدایت، سید محمد تقی مدرسی، مترجم: عبدالمحمد آیتی، ج۲، ص ۴۳٫
۲۱- روم/ ۲۱٫
۲۲- فصلنامه بانوان شیعه، ناصر قربان نیا و حافظی، ش ۲۰، تابستان ۱۳۸۸٫
۲۳- تفسیر تسنیم، ج۱۸، ص ۱۴۳٫
۲۴- فصلنامه بانوان شیعه، ش۲۰٫
۲۵- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۲، ص ۳۰۳٫
۲۶- مجمع البیان، ج۲، ص ۱۴۸٫
۲۷- تفسیر نمونه، ج۳، ص ۳۲۰٫
۲۸- همان.
۲۹- تفسیر نور، ج۲، ص ۳۰۳٫
۳۰- ص / ۴۴٫
۳۱- سیمای زنان در قرآن، علی اکبر بابا زاده، ص ۱۰۳٫
۳۲- همان.
۳۳- زن و خانواده، زهرا آیت اللهی، ج۱، ص ۲۰٫
۳۴- بحار الانوار، محمد باقر مجلسی ، ج۷۸، ص ۲۳۶٫
۳۵- همان.
۳۶- روابط سالم در خانواده، سید داود حسینی، ص ۳۸٫
۳۷- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۵، ص ۶۱٫
۳۸- روم/ ۲۱٫
۳۹- نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ح ۶۲۱٫
۴۰- بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۲۸۷٫
۴۱- بهشت خانواده، جواد مصطفوی، ج۱، ص ۱۶۹٫
۴۲- روابط سالم در خانواده، ص ۳۸٫
۴۳- وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۱۶۹٫
۴۴- همان، ص ۱۷۱٫
۴۵- مکارم الاخلاق، ص ۲۱۸٫
۴۶- بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۳۴٫
منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره۸۷٫ نویسنده: طاهره مقدسی