مرگ داماد قبل از عروسی!
سبط الشیخ نقل کردهاند که:
یکی از شیوخ عرب که رییس قبیله اطراف بغداد بود تصمیم میگیرد برای ازدواج پسرش، دختری از بستگانش را خواستگاری نمایند. رسم آنها چنین بود که در یک شب، مجلس عقد و زفاف را انجام میدادند.
در شب معین وسایل پذیرایی و اطعام و جشن را مهیا نمودند، و مرجع تقلید عرب حاج شیخ مهدی خالصی(ره) را هم برای انجام عقد دعوت کردند. سپس عدهای از جوانان به دنبال داماد میروند تا او را با تشریفات مخصوص، برای مجلس عقد بیاورند. در راه طبق مرسوم تیر هوایی میانداختند، در این بین، جوان سیدی تفنگ پر به دست، تیرش سهوا خالی میشود و به سینه داماد میخورد و داماد همان دم جان میدهد.
سید جوان فرار میکند. جریان را به پدر میگویند، مرحوم شیخ مهدی خالصی(ره)، پدر را امر به صبر میکند و میفرماید: آیا میدانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر همه ما حق بسیار بزرگی دارد و همه ما نیازمند شفاعت او هستیم، این جوان عمدا چنین نکرد، بلکه به قضا و قدر تیرش به فرزندت رسیده و او از دنیا رفته است، این سید را به خاطر جدش عفو کن و در این مصیبت صبر نما تا خدا اجر صابرین را به تو بدهد.
پدر داماد از اندرزهای شیخ آرام میشود و در فکر فرو میرود، سپس میگوید: این همه میهمان داریم. مجلس شادی مبدل به عزا شده. برای تکمیل حق پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آن جوان سید را بیاورید و به جای پسرم، دختر را برای او عقد نمایید و به حجله ببرید.
شیخ او را تحسین میکند؛ بعد به دنبال سید میروند و میگویند قصد دارند به جای پسر رییس قبیله، دختر را برایت عقد کنند. ابتدا او باور نمیکند و گمان میکند میخواهند به این بهانه او را به دام انداخته و بکشند؛ ولی با اصرار و توضیح اطرافیان به مجلس عروسی بازمیگردد و در همان شب، شیخ، دختر را به عقد سید جوان قاتل، در آورده و روز بعد، جنازه پسر را دفن میکنند.
منبع: (شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب؛ داستان های شگفت؛ ص۲۵۵)