محمد مارمادوك پيكتال
محمد مارمادوك ويليام پيكتال سيّاح، رمان نويس، كارشناس آموزش و پرورش و اهل انگلستان بود كه بيشترين شهرت خود را مديون ترجمه انگليسي قرآنش با عنوان معناي قرآن كريم2 است. وي در 17 آوريل 1875 در لندن و در خانوادهاي مذهبي متولد شد. پدر و پدربزرگش كشيش كليساي انگليكان، و دو خواهرخوانده اش راهبه بودند. نخستين سالهاي كودكي را در منطق هاي روستايي در سافولك3 گذراند و پس از فوت پدرش در 1881، با مادر خود به شهركي نزديك لندن منتقل شد. هنگام تحصيل در مدرسهاي در هارو4 همكلاس وينستون چرچيل بود و چون نتوانست جذب ارتش شود، با مادرش در سافولك به زندگي آبرومندانه روستايي اش ادامه داد.
در سالهاي 1894-1896 در برخي كشورهاي خاورميانه از جمله فلسطين، لبنان و سوريه و نيز مدتي در تركيه و بالكان به مسافرت پرداخت كه افزون بر يادگيري زبانهاي عربي و تركي، اين گشت و گذار و آشنايي اش با فرهنگ و اديان خاورميانه آينده فكري و سياسي او را سمت و سو بخشيد. برخي گفته اند در همين زمان وزارت امور خارجه انگلستان پيشنهاد سركنسولي شهر حيفا را به او داد، اما وي به دليل سن اندكش ــ حدود 20 سال ــ آن را نپذيرفت.
پيكتال در بيست و يك سالگي و پس از مراجعت از فلسطين با خانم ماريل اسميت ازدواج و از همان سال انتشار داستان هايش را آغاز كرد. داستان هاي او يا درباره فرهنگ و تمدن خاورميانه (و مربوط به كشورهاي سوريه، فلسطين، يمن، مصر و تركيه) بود و يا حال و هواي انگليسي و به ويژه رنگ و بوي فرهنگ مردم منطقه سافولك را داشت، كه پيكتال خود در آنجا نشو و نما يافته بود.
در دوران جنگ جهاني اول، وي مدتي به تركيه رفت و تا پايان جنگ در 1916، همواره عليه سياست هاي استعماري انگلستان درباره تركيه عثماني فعاليت ميكرد، كه اين اقدامات سبب شد موقعيت هاي شغلي مهمي ــ از جمله نمايندگي انگلستان در دفتر كشورهاي عرب (قاهره) ــ را از دست بدهد.5 با آن كه پيكتال ظاهرا از مدتها پيش متمايل به دين اسلام شده و گويا تغيير مذهب داده بود، در 29 نوامبر 1917 رسما تشرف خود به دين اسلام را اعلام كرد و از آن پس، نام محمد را براي خود برگزيد.
از آن زمان تا سال 1920، پيكتال به دليل تسلّط بر قرآن و آشنايي با فرهنگ و تمدن اسلامي، خطيب و امام جماعت مسجد لندن و مدتي نيز در ناتينگهيل6 بود. مقالات و سخنراني هاي او درباره مسائل فرهنگي و سياسي جهان اسلام و تبليغ جهاني دين اسلام، در اين مدت وي را در بسياري از كشورهاي اسلامي از جمله تركيه و شبه قاره معروف ساخته بود.
در سال 1920، پيكتال به افتخار مولانا محمد علي لاهوري (1874-1951)، از رهبران فرقه احمديه و مترجم معروف قرآن به زبان انگليسي،7 ميهماني باشكوهي در انگلستان برپا كرد و در مدت اقامت لاهوري در انگلستان چندينبار با وي ملاقات و گفت و گو كرد. همين امر كانون توجه او را از مسائل و حوادث فرهنگي و سياسي تركيه به سوي شبه قاره معطوف ساخت و البته اتهام تمايل يا تبعيت از فرقه قاديانيه (احمديه) را براي وي به همراه آورد، ليكن وي همواره اين اتهام را از خود نفي ميكرد.
پيكتال در سال 1920 به دعوت هيئت مديره وقايع نامه بمبئي8 براي سردبيري اين مجله به شهر بمبئي در هندوستان رفت و از آن زمان حدودا پنج سال در اين شهر و ده سال در حيدرآباد دكن به سر برد. در سال 1925، در پيِ اختلاف با مديران نشريه وقايع نامه بمبئي از سمت خود استعفا كرد و به خدمتِ دولت ايالتي «نظام حيدرآباد»9 درآمد. نخست به مدت سه سال مدير يك دبيرستان پسرانه اسلامي و مسئول آموزش و پرورش كارمندان دولتي حيدرآباد بود و در 1927، سردبير فصلنامه دولتيِ فرهنگ اسلامي10 شد. اين مجله همچنان به صورت فصلنامه در حيدرآباد منتشر ميشود.
در سالهاي 1928ـ1930، پيكتال بيشتر وقت و تلاش فكري خويش را در پايان رساندن ترجمه قرآن به زبان انگليسي صرف كرد. در اين راه، وي دائما با برخي منتقدان و محققان اروپايي و برخي عالمان مسلمان در شبه قاره و هند رايزني ميكرد. عاقبت اين ترجمه در دسامبر 1930 در نيويورك منتشر شد، اما مترجم با وجود تلاش بسيار نتوانست تأييد يا تقريظي از رياست دانشگاه الازهر مصر بر كار خويش به دست آورد
درباره ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن حرف و حديث بسيار گفته اند. اين اثر اولين ترجمه انگليسي قرآن به قلم يك مسلمان است كه زبان مادري اش انگليسي بوده است. پيش از اين بسياري از غير مسلمانان انگليسي همچون جورج سيل (1734)، الكساندر راس (1649)، ادوارد هنري پالمر (1880)، جان م. رادول (1861) و برخي از مسلمانان شبه قاره چون محمدعبدالحكيم خان (1905)، ميرزا ابوالفضل (1911-1912)، محمد علي لاهوري (1917) و ميرزا حيرت دهلوي (1916) ترجمه هاي كامل يا ناقصي از قرآن كريم انجام داده بودند.11 اما گويا پيكتال نخستين كسي است كه در مقدمه ترجمه اش، به صراحت كار خويش را برگردانِ مفهوم و معناي قرآن كريم مي نامد و از به كار بردنِ نام ترجمه (Translation) درباره آن خودداري ميكند.
او در همانجا، علت اين امر را ناتوانيِ انسانها در تقليد و بازگردانيِ سبك بيان و نيز مضامين قرآني ميداند. شايد امروزه به تبعِ پيكتال است كه غالبِ مترجمان مسلمان قرآن و به ويژه مسلمانان عرب زبان ترجمه خود را «ترجمه معانيِ قرآن كريم» و نه ترجمه خود قرآن مينامند.
ترجمه پيكتال از جمله ترجمههاي متداول و مشهور در جهان اسلام، به ويژه در پاكستان، هند و آسياي جنوب شرقي است. اكمل الدين احسان اغلو در كتابشناسي معروف خود از بيست و سه چاپ مختلف اين ترجمه (تا سال 1980) ياد ميكند.12
نثرِ ترجمه پيكتال بسيار شبيه به الگوهاي مترجمان پيشين كتاب مقدس است؛ يعني وي ضماير و صيغه هاي افعال را به شيوه انگليسيِ كهن مي آورد. اين امر امروز براي مسلمانان انگليسي زباني كه به اين نثر عادت ندارند مشكلاتي ايجاد ميكند؛ از اينرو، برخي ترجمه پيكتال را بازنگاري كرده و كوشيده اند در ويرايش جديدِ آن، قواعد انگليسي امروز را به كار برند.
پيكتال در مقدمه ترجمه خود از همكاري و همياري علميِ برخي از روحانيون مصري از جمله محمد احمد الغمراوي، سليم الحجازي و شيخ مصطفي المراغي و نيز دكتر كرنكو13 تشكر كرده و آثاري چون تفسير الجلالين، انوارالتنزيل بيضاوي، الكشاف زمخشري، سيره ابن هشام، صحيح بخاري و اسباب النزول واقدي را منابع خويش شمرده است، اما شگفت آن است كه شلابير14 يك سال پس از انتشار اين ترجمه، در مقالهاي شباهت هاي بسيار ميان ترجمه پيكتال و ترجمه مولانا محمد علي لاهوري را نشان داد و مدعي شد اساس ترجمه پيكتال ترجمه محمد علي لاهوري (1917) است.
شلابير خاطر نشان ميكند كه در مقالهاي كه در نقد و بررسي ترجمه قرآن پيكتال در روزنامه رسمي مصر15 منتشر شده، وي متهم به «پيوستن به فرقه احمديه» شده است، اما در پاسخ به اين مقاله، پيكتال چنين نسبتي را به كلي نفي كرده و گفته است:«من هيچ وقت به فرقه احمديه نپيوستم؛ نه آن روز كه مسلمان ميشدم حتي يكبار نام اين فرقه را شنيده بودم و نه در هيچ زمان ديگري تمايلي به پيوستن به ايشان را داشته ام».
پس از نقل بخشهايي ديگر از اين نزاع، شلابير خود چنين قضاوت ميكند كه مقابله دقيق ترجمه قرآن پيكتال با ترجمه مولانا محمد علي، مترجم فرقه احمديه، به طور قاطع نشان ميدهد كه كار پيكتال چيزي بيش از بازنگاري و تجديد نظر در نسخه محمد علي نيست. وي بدين منظور 40 آيه از سوره بقره، 60 آيه از سوره آل عمران، 40 آيه از سوره مريم و تمام 15 سوره آخر قرآن را در اين دو ترجمه مقايسه كرده و شباهت ميان اين دو ترجمه را غيراتفاقي و غيرعادي دانسته است.
به رغم ادّعاي شلابير، ميتوان گفت، شباهت ترجمه پيكتال به ترجمه مولانا محمد علي چندان نيست كه اولي را رونويسي از دومي بدانيم؛ تنها اين نكته مسلّم است كه پيكتال در ترجمه خود به كار مولانا محمد علي و نيز به ترجمه انگليسي رادول نظر داشته و در موارد بسياري از آنها الگو گرفته است.16
ترجمه قرآن پيكتال علاوه بر تأثير در جهان انگليسي زبان و برخي ترجمه هاي انگليسي متأخر، مورد توجه و گاه مبناي كار برخي مترجمان ديگر زبانها نيز بوده است. از جمله اين ترجمه ها ميتوان به ترجمه اي پرتغالي (انتشار يافته در موزامبيك) و ترجمه اي به زبان تاگالوگ17 (توسط مسلمانان مورو در فيليپين) اشاره كرد. در نقد و بررسي همه جانبه اين ترجمه مقاله مهمي تأليف نشده است. بجز مقاله شلابير با عنوانِ «آيا مسلمان ميتواند قرآن را ترجمه كند؟» كه در بالا بدان اشاره كرديم، اقبال حسين انصاري كتاب مختصري با عنوانِ تصحيح اغلاط ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن كريم18 تأليف كرده است كه عبدالرحيم قدوايي نقدهاي اين كتاب را بيارزش و از سر ناآگاهي به مسائل و فنون ترجمه ميداند.19
علاوه بر ترجمه قرآن و داستانهاي زيادي كه پيكتال را در انگلستان و كشورهاي اسلامي نامدار كرده است، مهمترين اثرِ وي كتاب بُعدِ فرهنگي اسلام20 است. اين كتاب در واقع گرد آمده از مجموعه هشت سخنراني پيكتال است كه وي در سالهاي 1925 و 1926 به دعوت «انجمن مسلمانان مدرس»21 در شهر مدرس ايراد كرده و نخستين بار در 1927 در همان شهر به چاپ رسيده است. عناوين هشت سخنرانيِ وي عبارتند از: فرهنگ اسلامي، علل رشد و انحطاط، برادري، علم و هنر و ادب، تسامح، اتهام جبرگرايي، روابط زن و مرد، و مدينة اللّه.
وي با تسلّط نسبتا زياد بر آيات قرآن و احاديث نبوي، در اين كتاب ميكوشد پاره اي از اتهامات مستشرقان و برخي آراء را كه در افكار عمومي غربيان رواج يافته است مردود شمارد و به دفاع از باورهاي فرهنگي صحيح در دين اسلام بپردازد.
پيكتال پس از 15 سال اقامت در شهرهاي بمبئي و حيدرآباد، در سال 1935 به دليل بيماري بازنشسته شد و با همسرش به زادگاه خود در انگلستان بازگشت و يك سال بعد در نوزدهم ماه مه 1936 بر اثر انسداد شريان اكليلي قلب درگذشت. وي را در گورستان مسلمانان در شهرِ بروك وود22 به خاك سپردند.
فهرستي از داستان ها و ديگر آثار پيكتال به ترتيب انتشار به شرح زير است:
1ـ حرفهاي يك انگليسي23؛ 2ـ همه ابله ها24؛ 3ـ سعيد ماهيگير25؛ 4ـ انيد26؛ 5ـ برندل27؛ 6ـ خانه اسلام28؛ 7ـ كوته نظران29؛ 8ـ بچه هاي نيل30؛ 9ـ وادي سلاطين31؛ 10ـ آبگوشت32؛ 11ـ چراگاه شوخي و شيطنت33؛ 12ـ زنان در پس پرده34؛ 13ـ همراه با تركان در زمانه جنگ35؛ 15ـ خانه جنگ36؛ 16ـ شهسواران عرب37؛ 17ـ برخوردهاي شرقي38؛ 18ـ سِر ليمپيدوس39؛ 19ـ نخستين ساعات40؛ 20ـ ما در نگاهِ ديگران41؛ 21ـ بُعد فرهنگي اسلام42؛ 22ـ معناي قرآن كريم43؛ 23ـ مواعظ قرآني44 (بدون تاريخ)؛ 24ـ امين: زندگي پيامبر اكرم45.
منابع 1ـ مقاله «پكْتهال» (بدون مؤلف) در اردو دائره معارف اسلام، لاهور: دانشگاهِ پنجاب، 1390 / 1971، ج 5، صص 638-640. 2- Shellabear, W. G. “Can a Moslem translate the Koran?” in The Muslim Wrold, vol. 21, no. 2, April 1931, pp. 287-303. 3-Bosworth, C.E. “Pickthall” inEncyclopaedia of Islam, new ed., 1995, vol. VIII, pp. 305-306. 4- Pickthall, Mohammad Marmaduke. The Meaning of the Glorious Koran: An ExplanatoryTranslation. 5- Pickthall, Mohammad Marmaduke. Cultural side of Islam. 2eded., New Delhi: Kitab Bhavan, 1981. 6- Clark, Peter. Marmaduke Pickthall, British Muslim, London: Quartet Books, 1986.