سیره قضایى حضرت مهدى (عج)
اشاره:
با بررسى و دقت در روایات حکومت جهانى امام مهدى(ع) در زمینه پیشرفت مسایل اقتصادى، فرهنگى و… در مىیابیم که با کاسته شدن از جرم و جنایت و با پیشرفت علوم و فنون دستگاه قضایى آخرین معصوم الهى از توانایى و قدرت فراوانى برخوردار است. این نوشتار جلوهاى از سیره قضایى آخرین حجت الهى را بیان مىکند. در این مقاله تلاش شده است؛ ترسیم چشمانداز آن حکومت، چراغى فراروى امروز افروخته گردد.
مقدمه
۱ـ براى مبارزه با فساد و تجاوز و ستم از یک سو، لازم است پایههاى ایمان و اخلاق تقویت شود و از سوى دیگر، یک سیستم صحیح و نیرومند قضایى با هشیارى کامل و احاطه وسیع به وجود آید.
مسلّما پیشرفت کامل صنایع، وسایلى را در اختیار بشر مىگذارد که با آن به خوبى مىتوان در مورد لزوم، حرکات همه مردم را تحت کنترل قرار داد و هر حرکت ناموزون و نابجایى را که به فساد و تجاوز منتهى مىشود، زیر نظر گرفت. علائم و آثارى را که مجرمان در محلّ جرم باقى مىگذارند مىتوان شناسایى و از آنها عکسبردارى کرد، صداى آنها را ضبط نمود و آنها را به خوبى تجزیه و تحلیل کرد. قرار گرفتن چنین ابزار پیشرفتهاى در اختیار یک حکومت صالح، عامل مؤثرترى براى پیشگیرى از فساد و ستم است؛ به گونهاى که مىتوان در صورت وقوع جرم یا تضییع حقى، حق را به صاحب آن رساند.
شکّى نیست که در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزشهاى اخلاقى با وسایل ارتباط جمعى بسیار پیشرفته، آن چنان گسترش مىیابد که اکثریت مردم جهان را براى یک زندگى صحیح انسانى و آمیخته با پاکى و عدالت اجتماعى آماده مىسازد.
ولى از آن جا که انسان آزاد آفریده شده و در تصمیمها و اعمال خویش از اصل جبر پیروى نمىکند، خواه ناخواه افرادى ـ هر چند انگشت شمار ـ در هر اجتماع صالحى ممکن است پیدا شوند که از آزادى خود سوء استفاده کنند و از آن براى وصول به مقاصد شوم خود بهره گیرند. به همین دلیل جامعه باید به یک دستگاه قضایى سالم و کاملاً آگاه و مسلّط مجهّز باشد تا حقوق مردم به آنها برگردانده شود و ستمگر به جزاى خود برسد.
۲ـ با دقت در جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعى راههاى پیشگیرى از آنها، روشن مىشود که: اولاً، با اجراى عدالت اجتماعى و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیارى از مفاسد اجتماعى که از کشمکش بر سراندوختن ثروت و استثمار طبقات ضعیف، حیله و تزویر و انواع تقلّبها، دروغ، خیانت و جنایت براى در آمد بیشتر سرچشمه مىگیرد، برچیده مىشود. مفاسدى که شاید رقم بیشترى از فساد و ظلم در هر جامعهاى را تشکیل مىدهد. این
مفاسد به عنوان سرچشمه و ریشه بسیارى از جرایم و جنایات مطرحند که با از میان رفتن ریشه اصلى، شاخ و برگها خود به خود مىخشکند.
ثانیا: آموزش و تربیت صحیح اثر عمیقى در بهبود مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات اجتماعى و اخلاقى دارد؛ یکى از علل مهمّ توسعه فساد در جوامع کنونى این است که نه تنها از وسایل ارتباط جمعى براى آموزش صحیح استفاده نمىشود، بلکه بیشتر آنها در خدمت کثیفترین و زشتترین برنامههاى استعمارى فاسد قرار دارد. برنامههایى که شب و روز از طریق ارایه فیلمهاى بدآموز و داستانها و برنامههاى گمراه کننده و حتّى اخبار دروغ و نادرستى که در خدمت مصالح استعمار جهانى است، به ظلم، تبعیض و فساد خدمت مىکنند.
البته این موارد نیز از جهتى ریشه اقتصادى دارد و براى تحذیر مغزها و به ابتذال کشاندن مفاهیم سازنده و نابود کردن نیروهاى فعّال و بیدار هر جامعه، براى بهرهگیرى بیشتر غولهاى استعمار اقتصادى حرکت مىکند، بدون آن که با مانع مهمّى روبرو شوند. هرگاه این وضع دگرگون شود، به طور قطع در مدت کوتاهى قسمت مهمّى از مفاسد اجتماعى از بین خواهد رفت. این کار تنها از یک حکومت صالح و سالم جهانى بر مىآید. حکومتى که در مسیر منافع تودههاى جهان ـ و نه استثمارگران ـ براى ساختن جهانى آباد و آزاد و مملوّ از صلح و عدالت و ایمان حرکت مىکند.
ثالثا: وجود یک دستگاه قضایى بیدار و آگاه با ابراز مراقبت دقیق که نه مجرمان بتوانند از چنگ آن فرار کنند و نه ستمگران از عدالت سر باز زنند، نیز عامل مؤثرى در کاهش میزان فساد، گناه و سرپیچى از قانون است.
اگر این سه جنبه دست به دست هم دهند، تأثیر آن فوقالعاده زیاد خواهد بود.
از مجموع احادیث مربوط به دوران حکومت مهدى(عج) استفاده مىشود که او از تمام این سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره مىگیرد؛ به گونهاى که ضرب المثل معروفى که مىگوید: «زمانى فرا مىرسد که گرگ و میش در کنار هم آب مىخورند» تحقق مىیابد.
مسلّما گرگهاى بیابان تغییر ماهیت نمىدهند و لزومى هم ندارد که چنین شود، میشها هم از حالت کنونى در نمىآیند، بلکه این جمله اشاره دارد به برقرارى عدالت در جهان و تغییر روش گرگ صفتان خونخوار. که در سازش با حکومتهاى جبّار، قرنها به خوردن خون قشرهاى مستضعف جامعه انسانى مشغول بودند.(۱)
۳ـ آگاهى به روش داورى و سیره قضایى امام محمّدمهدى(عج) تنها با بررسى روایات وارده در این باب میسر است؛ چرا که عقل را در این نوع مسایل راهى نیست تا با بررسى عقلانى به حقیقت آن آگاه شویم. بنابراین، در این مقاله نخست روایات مربوطه را (تا جایى که به آنها دست یافتهایم) ذکر نموده و سپس با دقت و کاوش در آنها به شیوه قضایى امام(ع) آگاهى پیدا مىکنیم:
روایات
روایات وارده در رابطه با روش داورى آن حضرت و امور مربوطه به داورى بسیار است که ما به بخشى از آنها اشاره مىکنیم:
۱ـ قالَ الصّادِق(ع):
اذا قامَ القائِمُ حَکَمَ بِالعَدلَ وَارتَفَعَ فى اَیامِهِ الجَورُ وَاَمَنَت بِهِ السُّبُلُ وَاَخرَجَتِ الأَرضُ بَرَکاتِها وَرَدَّ کُلَّ حَقٍّ اِلى اَهلِهِ… وَحَکَمَ بَینَ النّاسِ بِحُکمِ داوُد وَحُکْمِ مُحَمَّدٍ…(۲)
وقتى که قائم قیام کند، داورى را بر اساس عدالت قرار مىدهد و ظلم و جور در دوران او برچیده مىشود و جادهها در پرتو وجودش امن و امان مىگردد و زمین برکاتش را خارج مىسازد و حق هر کس را به او بر مىگرداند، و در بین مردم همانند داود و محمد(ص) داورى مىکند…
۲ـ جابر از امام باقر(ع) نقل مىکند که فرمود:
اِنَّما سُمِّىَ المَهدِىُّ لاِءنَّهُ یهدى اِلى اَمرٍ خَفىٍّ حَتّى اَنَّهُ یبعَثُ اِلى رَجُلٍ لایعلَمُ النّاسُ لَهُ ذَنبٌ فَیقتُلُهُ حَتّى اَنَّ اَحَدَکُمْ یتَکَلَّمَ فى بَیتِهِ فَیخافُ اَنْ یشهَدَ عَلَیه الجدارُ(۳)
حضرت امامِ عصر، به این جهت مهدى نامیده شده است که به امور مخفى و پنهان هدایت مىشود، تا جایى که گاه به سراغ مردى مىفرستد (و او را) به قتل مىرساند که مردم او را بىگناه مىدانند، (زیرا از گناه پنهانى او همانند قتل نفس که موجب قصاص است، آگاه مىباشد تا آن جا که بعضىها هنگامى که در خانه خود سخن مىگویند، مىترسند دیوار بر ضد آنها شهادت دهد (و از کارهاى خلاف و توطئه آنان امام را با خبر سازد).
۳ـ قالَ ابوعَبدِاللّه(ع):
اِنَّهُ اِذا تَناهَتِ الأمُورُ اِلى صاحِبِ هَذَا الامر رَفَعَ اللّه تَبارَکَ و تَعالى لَهُ کُلَّ مُنْخَفَضٍ مِنَ الأَرضِ وَخَفَّضَ لَهُ کُلَّ مُرتَفَعٍ حَتّى تَکُونَ الدُّنیا عِندَهُ بِمَنزِلَهِ راحَتِهِ فَاَیکُمْ لَو کانَتْ فى راحَتِهِ شَعرَهٌ لَمْ یبصُرها(۴)
وقتى کارها به صاحب اصلى ولایت رسید خداوند بزرگ هر نقطه فرورفتهاى از زمین را براى او مرتفع و هر نقطه مرتفعى را پایین مىآورد؛ آن چنان که تمام دنیا نزد او همانند کف دستش خواهد بود. کدام یک از شما اگر در کف دستش مویى باشد آن را نمىبیند؟
۴ـ امام صادق و امام کاظم۸ فرمودند:
لَوْقَد قامَ القائمُ لَحَکَمَ بِثَلاثٍ لَم یحکُمْ بِها اَحَدٌ قَبلَهُ: یقتُلُ الشَّیخَ الزّانى وَیقتُلُ مانِعَ الزَّکاتِ وَیوَرِّثُ الأَخُ اَخاهُ فِى الأَظِلَّهِ(۵)
هرگاه قائم قیام کند، سه حکم خواهد کرد که احدى پیش از او نکرده است و آنها عبارتند از:
پیر زناکار و مانع الزکات را مىکشد و به برادرانى که در عالم اشباه و ارواح (عالم ذر) برادر بودند (نه برادر صلبى) ارث مىدهد.
۵ـ در روایات بسیارى وارد شده است که امام مهدى ذریهها و نوادههاى قاتلان سیدالشهداء را به خاطر رضایت به کار پدران مىکشد. امام صادق(ع) مىفرماید: «اِذا خَرَجَ القائِمُ قَتَلَ ذرارى قَتَلَهِ الحُسین(ع) بِفِعالِ آبائِها…»(۶)
۶ـ یکى از کارهاى آن حضرت اجراى حدود بر مردگان است؛ یعنى حکم حضرت این است که اگر کسى حدى بر عهده داشت و حد اجرا نشده بود، در هنگام ظهور و رجعت آنان، حد را جارى مىکند، چنان که درباره حُمیراء چنین مىکند به خاطر افترایى که به امّ ابراهیم زوجه صالحه رسول خدا(ص) زده بود. امام باقر فرمود:
اَما لَو قامَ قائِمُنا لَقَدْ رُدَّت اِلیهِ الحُمیراء حَتّى یجَلِّد الحَدّ وَحَتّى ینتَقِمَ لاِنتیه مُحَمَّدٍ فاطِمَه(س)، مِنها، قُلتُ: جُعِلتُ فَداک وَلِمَ یجَلِّدُها الحَدَّ؟ قالَ: لِفریتَها عَلى اُمِّ ابراهیم، قُلتُ: فکیفَ اَخَّرَهُ اللّه لِلقائِمِ(ع)؟ فقالَ لَهُ اِنَّ اللّه تبارک و تعالى بَعَثَ مُحمّدً(ص) رَحمَهً وَبَعَثَ القائِمَ نِقمَهً.(۷)
آگاه باشید اگر قائم ما قیام کند، حمیراء براى او برگردانده خواهد شد تا اینکه او را تازیانه حد زند و براى فاطمه دختر پیامبر از او انتقام بگیرد. راوى مىگوید عرض کردم فداى تو شوم، تازیانه حد براى چه؟ فرمود: براى افترایى که بر مادر ابراهیم فرزند پیامبر زد. گفتم: پس چرا حد او تا قیام قائم به تأخیر افتاده است؟ فرمود: براى این که خداوند محمّد را رحمت فرستاده و قائم را نقمت.
۷ـ عَن اَبان قالَ: سَمِعتُ اَبا عَبدِاللّه(ع) یقُولُ:
لایذهَبُ الدُّنیا حَتّى یخرُجَ رَجُلٌ مِنّى یحکُمُ بِحُکومَهِ آلِ داوُد لایسأَلُ عَن بَینهٍ، یعطى کُلَّ نَفسٍ حُکمَها.(۸)
ابان مىگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مىفرمود: دنیا به پایان نمىرسد تا این که مردى از تبار من قیام کند و در حکومت خود به حکم آل داود حکم نماید. از کسى مطالبه بینه و شاهد نکند و هر کسى را به حکم واقعى او محکوم نماید.
۸ـ امام صادق(ع) فرمود:
اِذا قامَ قائمٌ آلِ محمّدٍ حَکَمَ بِحکمِ داوُد وَسُلَیمان لایسئَلُ النّاسَ بَینهً.(۹)
وقتى قائم آل محمد قیام کند به حکم داود و سلیمان حکم مىکند و از مردم گواه نمىخواهد.
۹ـ قالَ اَبوعَبدِاللّه(ع):
اِذا قامَ القائمُ(ع) لم یقُم بَینَ یدیهِ اَحَدٌ مِن خَلْقِ الرَّحمنِ اِلاّ عَرَفَهُ صالِحُ هُوَ اَمْ طالِحٌ؟ اَلا وَفیه آیهٌ لِلمُتوَسّمینَ وَهِىَ السَّبیلُ المُقیمُ.(۱۰)
هرگاه قائم قیام کند احدى از خلق خدا در پیش او نایستد مگر این که آن حضرت، او را بشناسد که صالح است یا طالح، آگاه باشید که در شأن او است آیه «اِنَّ فى ذالِک لاَیاتٍ للمتوسّمینَ».
و در حدیث دیگر فرمود:
لَو قامَ قائمُنا اَعطاهُ اللّهُ السّیماءَ فَیأمَرَ بِالکافِرِ فَیؤخَذُ بِنواصیهِمْ وَاَقدامِهِم ثُمَّ یخبِطُ بِالسَّیفِ خبطا.(۱۱)
چون قائم ما قیام کند، خداوند علم سیما به او عطا کند، پس امر مىکند بر کافر، پس موهاى پیشانیشان را مىگیرند و به پاهاى ایشان مىچسبند و مىکشانند به سوى شمشیر و شمشیر را در میان ایشان مىنهد.
۱۰ـ در حدیثى امام صادق(ع) فرمود:
اِنَّ قائِمَنا اِذا قامَ مَدَّاللّهُ لِشیعَتِنا فى اَسماعِهِم وَابصارِهِم حَتّى لایکُونَ بَینَهُم وَبینَ القائِمِ بَریدٌ یکَلِّمُهُم فَیسمَعُونَ وَینظُرونَ اِلَیهِ وَهُوَ فى مکانِهِ.(۱۲)
هنگامى که قائم ما قیام کند خداوند آن چنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت مىکند که میان آنها و قائم (رهبر و پیشوایشان) نامهرسان نخواهد بود. با آنها سخن مىگوید سخنش را مىشنوند و او را مىبینند؛ در حالى که او در مکان خویش است (و آنها در نقاط دیگر دنیا).
یعنى وسایل انتقال صدا و تصویر، به طور همگانى و آسان در اختیار همه پیروان او قرار دارد؛ آن چنان که در عصر حکومت او اداره پست چیز زایدى محسوب مىگردد. بنابراین، همه برنامهها با سیستم «شهود و حضور» اجراء مىشود؛ در چنین حالتى هیچ امرى از حاکم آن زمان مخفى نخواهد بود هر چند براى دیگران مخفى باشد. امام به طور طبیعى (با قطع نظر از علم غیب) بر همه چیز آگاه است و همانند داود و سلیمان، بر اساس علمش داورى مىنماید.
۱۱ـ عَن اَبى عبدِاللّه(ع) قالَ:
اِذا قامَ قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَکَمَ بَینَ النّاسِ بِحُکمِ داوُد لایحتاجُ اِلى بَینَهٍ، یلهِمُهُ اللّهُ تَعالى فَیحکُمُ بِعِلمِهِ وَیخبِرُ کُلَّ قَومٍ بِما استَبطَنوهُ، وَیعرِفَ وَلِیهُ مِنْ عَدُوّهِ بِالتِّوَسّمِ، قالَ اللّهُ سُبحانَه اِنّ فى ذالِکَ لاَیاتٍ لِلمُتَوَسّمینَ وَاِنَّها لِسَبیلٍ مُقیمٍ.(۱۳)
امام صادق(ع) فرمود:
هرگاه قائم آل محمد قیام کند، میان مردم به حکم داود حکم مىکند و در حکمش نیاز به بینه و گواه ندارد. خداوند بزرگ به او الهام مىکند، پس به علم خود حکم مىکند.
و هر قومى را به آن چه پنهان کردهاند آگاه مىکند. دوست خود را از دشمن با توسّم مىشناسد (یعنى بافر است و نگاه از سیما تشخیص مىدهد). این است که خداى سبحان فرمود: «اِنّ فى ذالِکَ لاَیاتٍ للمُتَوَسِّمینَ».
۱۲ـ عَن اِبنِ تَغلِب قالَ: قالَ لى اَبوعَبدِاللّه(ع):
دَمانِ فِى الأِسلامِ حَلالٌ مِنَ اللّه لایقضى فیهما اَحَدٌ حَتّى یبعَثَ اللّهُ قائِمنا اهلَ البیتِ، فَاِذا بَعَثَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ قائمنا اَهلَ البیتٍ حَکَمَ فیهما بِحُکمِ اللّهِ لایریدُ عَلَیهِما بَینَهٌ: الزّانِى المُحصِن یرجُمُهُ وَمانِعُ الزّکاتِ یضرِبُ عُنُقَه.(۱۴)
ابان بن تغلب گفت: امام صادق(ع) براى من چنین فرمود: دو خون است که در اسلام از خداوند حلال شناخته شده است، ولکن هیچ کس در آن دو خون حکم نکند، تا این که خداى عزیز و بزرگ قائم اهلبیت را بر انگیزاند، پس او به دستور خدا در [باره] آن دو، حکم کند و دراین رابطه از کسى بینه و گواه نطلبد (یعنى به علم خود عمل کند) زنا کننده محض را سنگسار کند و مانع زکات را گردن زند.
۱۳ـ قالَ اَبُوجَعفَر(ع):
یقُومُ القائِمُ بِأَمرٍ جَدیدٍ، وَکِتابٍ جَدیدٍ، وَقَضاءٍ جَدیدٍ.(۱۵)
امام باقر(ع) فرمود: قائم امام مهدى قیام مىکند به امر جدید و کتاب جدید و داورى جدید که بر عرب بسیار سختگیر است.
۱۴ـ عَنْ اَبى جعَفَر(ع) قالَ:
یقضِى القائِمُ بِقَضایا ینکِرُها بَعَضُ اَصحابِهِ مِمَّن قَدْ ضَرَبَ قُدّامَهُ بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ آدَمَ(ع) فَیقَدِّمُهُمْ فَیضرِبُ اَعناقَهُمْ، ثُمَّ یقضِى الثّانِیهَ فَینکِرُها قَوْمٌ آخَروُنَ مِمَّنْ قَدْ ضَرَبَ قُدامَهُ بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ داوُد(ع)فَیقَدِّمُهُمْ فیضربُ اَعناقَهُمْ ثُمَّ یقضِى الثّالِثَهَ فَینکِرُها قَومٌ آخَروُنَ مِمَّن قَدْ ضَرَبَ قُدّامَهُ بِالسَّیفِ وَهُوَ قَضاءُ اِبراهیم فَیقَدِّمُهُمْ فَیضرِبُ اَعناقَهُم، ثُمَّ یقضى الرّابِعَهَ وَهُوَ قَضاءُ مُحمَّدٍ(ص) فَلا ینکِرُها اَحَدٌ عَلَیه.(۱۶)
امام باقر(ع) فرمود:
قائم به گونهاى قضاوت مىکند که بعضى از اصحاب او همانهایى که در جلو او شمشیر زدهاند، آن قضاوتها را نادرست مىشمارند و مورد انکار قرار مىدهند. و آن قضاوت آدم(ع) است؛ پس گردن آنان را مىزند. باز در مرتبه دیگر قضاوت مىکند به قضاوتهایى که آن را جمع دیگر از کسانى که در جلو حضرت شمشیر زدهاند انکار مىکنند و آن را منکر مىشمارند، و آن قضاوت داود(ع) است؛ پس گردن ایشان را هم مىزند.
بار سوم به قضایاى دیگرى به سبک و روش ابراهیم(ع) قضاوت مىکند؛ این بار نیز جمعى دیگر از کسانى که در جلو او شمشیر زدهاند (آن را) نادرست (و خلاف شرع) مىشمارند و بر وى انکار مىکنند، پس گردن ایشان را نیز مىزند.
بار چهارم به قضاوتهاى محمد(ص) قضاوت مىکند، هیچ کس بر وى انکار نمىکند.
۱۵ـ در حدیثى از امام صادق(ع) مىخوانیم:
اِذا قامَ القائِمُ بَعَثَ فى اَقالیمِ الأَرضِ فى کُلّ اِقلیمٍ رَجُلاً یقُولُ عَهدَکَ فى کَفِّکَ فَاِذا وَرَدَ عَلَیکَ مالا تَفهَمُهُ وَلاتَعرِفُ القَضاءَ فیهِ، فَانظُر اِلى کَفِّکَ وَاعمَل بِما فیها.(۱۷)
هرگاه قائم قیام کند، در هر اقلیمى از اقالیم زمین مردى را بفرستد و بگوید عهد تو در کف دست تو است، هرگاه بر تو وارد شود [کسى و تو] چیزى را نفهمى و قضاوت آن را ندانى، به کف [دست] خود نظر کن و به آن چه در وى است عمل نما.
۱۶ـ قالَ الباقِرُ(ع): …ثُمَّ یرجِعُ اِلَى الکُوفَه فَیبْعَثُ الثَلاثَ مِأهَ وَالبَضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً اِلَى الأفاقِ کُلِّها فَیمْسَحُ بَینَ اَکتافِهِم وَعَلى صُدوُرِهِم فَلا یتَعایونَ فى قَضاءٍ…(۱۸)
امام باقر(ع) فرمود: پس از آن که امام(ع) به کوفه بازگشت و در آن جا مستقر شد، بیش از سیصد و ده نفر را به اطراف عالم (براى حکمروانى و اجراى احکام الهى) مىفرستد و در هنگام فرستادنِ آنها، شانهها و سینههاى آنها را با دست مبارک مسح مىکند.
پس آنان در هیچ حکمى و قضایى عاجز نمىمانند (قضا و داورى در هر امر مشکلى براى آنان آسان خواهد بود).
۱۷ـ عَن اَبى جَعفَر(ع) قالَ فى حَدیثٍ:
… فَاِنَّما سُمِّىَ المَهدىُّ لاِءَنَّهُ یهدى بِاَمرٍ خَفِىٍّ یستَخرِجُ التَّوراهَ وَسایرَ کُتُب اللّهِ مِنْ غارٍ بِأنطاکیه فَیحکُمُ بین اَهلِ التَّوراتِ بِالتَّوراتِ، وَبین اَهلُ الأنجیلٍ بِالأِنجیلِ، وَبَینَ اَهلِ الزَّبُورِ بِالزَّبُورِ، وَبَینَ اَهلِ الفُرقانِ بِالفُرقانِ…(۱۹)
در حدیثى از امام باقر(ع) مىخوانیم که فرمود: علت نامگذارى او (امام دوازدهم) به مهدى، این است که خدا او را به امور مخفى هدایت کرده است. از جمله این که تورات و دیگر کتابهاى آسمانى را از غارى در انطاکیه خارج مىسازد و میان پیروان تورات به تورات و پیروان انجیل به انجیل و پیروان زبور به زبور و پیروان قرآن به قرآن، قضاوت و داورى مىکند.
۱۸ـ عَنِ الصّادِقِ(ع) قالَ:
… اَما وَاللّهِ لَیدخِلَنَّ عَلَیهِمْ عَدْلَهُ جَوفَ بُیوتِهِمَ کَما یدخُلُ الحَرُّ وَالقَرُّ.(۲۰)
آگاه باشید، قسم به خدا مهدى عدالت را وارد خانهها مىکند؛ همچنانکه سرما و گرما وارد خانهها مىشود (یعنى دادگرى او همه جا را فرا مىگیرد)
بررسى
از کنکاش در روایات بالا مطالب ذیل به دست مىآید:
۱ـ عدالت از اصول مهم و از تعالیم اساسى و اهداف بزرگ اسلام است. تعالیمى که قرآن مجید و احادیث معتبر، با تأکید و صراحت همکاران به اجراى آن در تمام زمینههاى زندگى به آن مأمور متعهد ساخته است. پیامبران الهى همگان در مأموریت آسمانى خود، خواهان برپا داشتن عدل در بین تمام انسانهاى جهان بودهاند و مىخواستند مردم را به گونهاى تربیت کنند که آنان خود قسط و عدل را بپا دارند، ولى هیچ یک از انبیا و اولیاى الهى در این مأموریت خطیر، به طور کامل موفق نبودند.
تنها کسى که مىتواند با موفقیت تمام عدالت را برقرار کند، امام مهدى(ع) است؛ تا جایى که جمله «یملأ اللّهُ الأَرضَ قِسطا وَعَدلاً» براى تأکید این حقیقت در بسیارى از روایات آمده است. در احادیث فوق نیز، با صراحت به فراگیر شدن عدل در عصر ظهور اشاره شده است.
اجراى عدالت در زمان آن حضرت منحصر به روابط اجتماعى منحصر نیست؛ بلکه اصول عدالت در تمام زمینههاى کلى و جزیى به طور شگفت آورى اجرا مىشود. در حدیث آمده است که وقتى مهدى بیاید نه تنها جوامع بشرى و آبادىها، بلکه همه زمین را پر از عدل و داد نماید؛ تا جایى که قطرهاى آب، از چشمهسارى به هدر نرود و میوهاى از درختى به ستم یا اسراف چیده نشود. او همه مکانها و همه زمانها را پر از عدالت کند؛ آبادىها، هامونها، دشتها، درّهها، جنگلها، کوهساران، بامدادان و غروبها و… را.(۲۱) و چنان که در حدیث ۱۸ اشاره شد، عدل و داد همانند سرما و گرما وارد خانهها مىشود؛ یعنى همانگونه که گرما و سرما خود به خود، وارد خانهها مىشود و همه جاى آن را پر مىکند و روى همه چیز اثر مىگذارد، امام مهدى نیز دادگرى و عدل خویش را، این چنین به درون زندگىها مىبرد و نفوذ مىدهد و مىگستراند. همه چیز در عدل و داد فرو مىرود و جوهر عدل و داد مىپذیرد.
مىگویند در حکومت حضرت مهدى سخنگویان نخستین مرحله دولت او در مکه فریاد مىزنند: «هر کس نماز فریضه خود را در کنار حجرالأسود و محل طواف خوانده است و مىخواهد نافله بخواند، به کنارى رود و آن کس که مىخواهد نماز واجب خود را بخواند، بیاید و بخواند تا حق کسى ضایع نشود.(۲۲) یعنى تا این حد حقوق مردم مراعات مىشود. بنابراین، در داورى و حکومت او به اندازه سوزنى به کسى ستم نمىشود و هر کس به حق خود مىرسد.
۲ـ طبق حدیث شماره ۱، ۷، ۸، ۱۱ و ۱۴ امام مهدى(عج) هم بر اساس حکم داود و سلیمان حکم مىکند (یعنى بر اساس علم خود قضاوت مىکند و از مدّعى بنیه و از منکر سوگند مطالبه نمىکند) و هم بر اساس حکم محمد(ص) که بر اساس بنیه و قسم است، داورى مىکند؛ یعنى او هم به قواعد دادرسى اسلامى همچون اقرار، گواهى گواهان و سوگند منکر و هم از روشهاى روانى و علمى براى کشف مجرمان اصلى بهره مىبرد.
۳ـ بر اساس حدیث شماره ۲ و ۳، در عصر ظهور، با پیشرفت علوم، فناورى و تکنیک و صنعت، وسایل کشف جرم آن قدر کامل مىشود که کمتر مجرمى مىتواند ردپایى که با آن شناخته شود از خود به جا نگذارد. به دلیل مراقبت شدیدى که در عصر حکومت او اعمال مىشود، مجرمان در خانه خود نیز در امان نیستند؛ چرا که ممکن است با وسایل پیشرفته تحت کنترل باشند. حتى ممکن است امواج صوتى آنها از پشت دیوار قابل کنترل باشند.
این خود اشاره دیگرى به گستردگى ابعاد مبارزه با فساد در عصر حکومت او است و نیز معلوم مىشود که لازم نیست امام در تمام موارد قضا، نه علم غیب خود استفاده کند، بلکه در بسیارى از موارد داورى حضرت بر اساس علمى است که از راههاى عادى آن عصر به دست آمده است.
بدیهى است بدون چنین سلطه اطلاعاتى بر تمام جهان، تشکیل حکومت واحد جهانى و برقرارى صلح و امنیت و عدالت، به طور همه جانبه دور از دسترس نخواهد بود. چنانکه از حدیث شماره ۳ استفاده مىشود؛ در عصر حکومت امام مهدى(عج) یک سیستم نیرومند و مجهز براى انتقال تصویرها به وجود مىآید که شاید تصور آن هم براى ما مشکل باشد.
با کمک این فناورى جهان براى او مثل کف دست خواهد بود؛ نه موانع مرتفع و نه گودى زمینها، هیچ کدام مانع از دیدن موجودات روى زمین نخواهد شد. معلوم است کسى که چنین امکاناتى در اختیار دارد، براى داورى خود به اقرار یا گواهى گواهان یا سوگند منکر نیاز نخواهد داشت.
۴ـ امام صرفا با نگاه به چهره افراد، مجرم را از غیر مجرم و صالح را از طالح و دوست را از دشمن مىشناسد؛ زیرا خداوند علم سیما به او عطا فرمود، حدیث شماره ۹ و حدیث ذیل آن و حدیث شماره ۱۱، گواه درستى این مطلب است. روشن است کسى که با نگاه، شخص را مىشناسد، قطعا در داورى خود به بینه و سوگند نیاز نخواهد داشت.
۵ـ طبق حدیثهاى شماره ۳ و ۱۰، در عصر حکومت او همه چیز براى شیعیان روشن است، چه رسد براى خود آن حضرت؛ به همین دلیل قُضات منصوب آن حضرت هم، بیشتر به علم خود عمل مىکنند.
۶ـ طبق حدیثهاى شماره ۴ و ۵، حضرت حکم قتل کسانى را صادر مىکند که پیش از او هیچ قاضى نتوانست چنین حکمى بدهد؛ یعنى داورى ویژهاى است که تنها آن حضرت انجام مىدهد و طبق حدیث شماره ۱۱ حکم حضرت بر اساس الهام و وحى الهى است.(۲۳)
۷ـ از جمله داورىهاى آن حضرت، حکم به حدّ مردگانى است که در زمان زندگانى حدى بر گردنشان بوده ولى اجر نشده است. حدیث شماره ۶ دلیل این مدعا است.
۸ـ حضرت در دوران حکومت خود براى تمام ایالتها حاکم و قاضى نصب مىکند و هنگام فرستادن قاضى دست محبت خود را به شانه و سینه او مىکشد و مىفرماید: هرگاه در امر قضا درمانده شدى و حکم آن براى تو روشن نبود، به کف دست خود نگاه کن؛ زیرا همه آن چه که در باره قضا نیاز دارى، در آن وجود دارد؛ به همین دلیل قاضىهاى منصوب حضرت در هیچ واقعهاى درمانده نمىشوند و بیشتر مسایل را مىدانند.
آنان بر اساس علم خود داورى مىکنند، البته از گواهى گواهان سوگند منکران هم که شیوه؛ دادرسى در اسلام است، بهره مىگیرند، ولى هرجا از این طریق به نتیجه نرسیدند، به کف دست خود نگاه مىکنند و مطلب روشن مىشود. (حدیث شماره ۱۵ و ۱۶)
۹ـ بر اساس حدیث شماره ۱۷، حضرت درباره هر قومى طبق آیین و کتاب آن قوم حکم مىکند؛ بر یهود طبق تورات، بر نصارا بر اساس انجیل، بر اهل زبور طبق زبور، و بر مسلمانان بر اساس قرآن حکم مىکند.
۱۰ـ چون شیوه قضا و داورى آن امام همام بر خلاف شیوه دیگر حکّام و قضاوت جهان است، در حدیث شماره ۱۳، آمده است که حضرت با کتاب جدید و قضاء جدید مىآید.
۱۱ـ طبق حدیثهاى شماره ۴ و ۱۲ حضرت مانع الزکات را به قتل مىرساند؛ از آن جا که زکات از ضروریات دین است اگر کسى منکر آن شود و یا مانع پرداخت آن شود، چنین کسى مرتد مىشود و حکم مرتد فطرى قتل است. هرچند قبل از ظهور، چنین حدّى اجرا نمىشد، ولى آن حضرت در عصر خود حد مرتد فطرى را جارى مىکند و او را به قتل مىرساند.
۱۲ـ طبق حدیث شماره ۵، حضرت مهدى نوادگان قاتلان حضرت سید الشهداء را به قتل مىرساند؛ وقتى از امام رضا(ع) سؤال مىشود، چگونه به خاطر جرم آبا و اجداد، فرزندان را مىکشند، حضرت در پاسخ مىفرماید: «آنان به اعمال پدرانشان راضى هستند و هر کسى به فعل قومى راضى باشد، از آنها و محکوم به حکم آنها است.(۲۴) البته این حکم نیز مخصوص آن حضرت است وگرنه امروزه نمىشود به حرف رضایت به عمل خلاف دیگرى، آن شخص را حد زد.
خداوند ظهور آن حجهاللّه و ولى اللّه اعظم را در دوران زندگى ما مقرر فرما !
و ما را جزو سربازان فداکار و شهداى در رکاب او قرار ده؛
و اعمال ما را مورد رضا و پسند آن امام همام قرار ده،
و در فرج او که فرج همه بندگانت مىباشد، تعجیل فرما !
پى نوشت:
۱. مکارم، ناصر، مهدى انقلابى بزرگ، قم انتشارات مطبوعاتى هدف، ۱۳۵۶.
۲. مجلسى، محمدباقر. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۳۸.
۳. همان، ص ۳۹۰، حدیث ۲۱۲.
۴. همان، ص ۳۲۸، حدیث ۴۶.
۵. همان، ص ۳۰۹، حدیث ۲.
۶. همان، ص ۳۱۳، به نقل از علل الشرایع و عیون اخبار الرضا.
۷. عللالشرایع، ج ۲، ص ۲۶۷، بحار، ج ۵۲، ص ۳۱۴.
۸. بحار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.
۹. بصائرالدرجات، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۰.
۱۰. بحار، ج ۵۲، ص ۳۲۵ به نقل از کمال الدین صدوق.
۱۱. همان، ص ۳۲۱.
۱۲. روضه کافى، ص ۲۴۱، منتخب الاثر، ص ۴۸۳، بحار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
۱۳. ارشاد مفید، ص ۳۴۵، بحار، ج ۵۲، ص ۳۳۹.
۱۴. کافى، ج ۳، ص ۵۰۳، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵، محاسن برقى، ص ۸۷، معجماحادیث الامام المهدى(عج)، ج ۴، ص ۶۹، بحار، ج ۵۲، ص ۳۷۱.
۱۵. بحار، ج ۵۲، ص ۳۵۴، حدیث ۱۱۴.
۱۶. بحار، ج ۵۲، ص ۳۸۹ حدیث ۲۰۷، اثبات الهدى، ج ۳، ص ۵۸۵، معجماحادیث الامام المهدى(عج)، ج ۳، ص ۳۰۹، حدیث ۸۴۸.
۱۷. معجماحادیث الامام المهدى(ع)، ج ۵، حدیث ۱۴۵۳، ص ۲۹.
۱۸. بحارالانوار، ج ۵۲، حدیث ۹۱، ص ۳۴۵.
۱۹. معجماحادیث الامام المهدى، ج ۳، ص ۳۲۲، حدیث ۸۶۶، بحار، ج ۵۱، ص ۲۹، حدیث ۲۰، غیبت نعمانى، ص ۱۵۷.
۲۰. بحار، ج ۵۲، ص ۳۶۲، حدیث ۱۳۱.
۲۱. بعثت، غدیر، عاشورا و مهدى، مقدمه خورشید مغرب، ص ۳۶.
۲۲. کافى، ج ۴، ص ۴۲۷؛ خورشید مغرب، ص ۳۳.
۲۳. البته وحى، از نوع وحى نبوت نیست، بلکه از نوع وحى به مادر موسى است.
۲۴. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۳ به نقل از عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۷۳ و عللالشرایع، ج ۱، ص ۲۱۹.
منبع :انتظار ، زمستان ۱۳۸۲، شماره ۱۰