جوان و ازدواج
میل به ازدواج، با گذشت زمان و با رشد فیزیکى جسم، نیرومندتر مىشود و سرانجام به صورت میل و غریزه جنسى، ظهور و بروز پیدا مىکند. به همراه بلوغ جنسى، سایر غرایز خفته نیز در وجود جوان بیدار مىشود. بلوغ، عواطف و احساسات جوان را شکوفا مىکند، او را با دنیاى جدیدى آشنا مىسازد و جوان در خود، احساس تازهاى را مىبیند.
غریزه جنسى، یک خواسته طبیعى است که باید به درستى و به طور صحیح به آن پاسخ داده شود، زیرا در غیر این صورت، اثرات نامطلوبى را در پى خواهد داشت. همان طور که نمىتوان این خواسته طبیعى و خدادادى را نادیده انگاشت و یا آن را سرکوب کرد، چرا که باعث بروز بحرانهاى روحى و اخلاقى در فرد مىشود، همان گونه نیز نمىتوان آن را بىقید و شرط و آزاد گذاشت، زیرا آدمى را به منجلاب فساد اخلاقى مىکشاند و از راه صحیح زندگى خارج مىکند.
منطقى نیست که بگوییم این میل، تنها براى لذتجویى و هوسرانى است، چرا که غرض خداوند از ایجاد این کشش و جاذبه جنسى، علاوه بر لذتجویى زن و مرد از یکدیگر، تولید و بقاى نسل، ایجاد مهر و محبت و آرامش و سکون روح و روان هر یک از آنان است که با ازدواج میسر است.
ازدواج در اسلام
اسلام، با در نظر گرفتن نیازهاى واقعى و طبیعى انسان از یک سو و با عنایت به مصالح فرد و اجتماع از دیگر سو، ازدواج را به عنوان بهترین راه و مناسبترین شیوه برگزید. اسلام، آدمى را از تنهایى و تجرد نهى مىکند و براى تأمین و ارضاى غریزه جنسى او، ازدواج را راه کار عملى مىداند و حتى در مواردى که خطر انحراف و فساد وجود دارد، ازدواج را بر او واجب و ضرورى مىداند.
در اهمیت ازدواج که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
من تزوّج احرز نصف دینه؛ کسى که ازدواج کند، نیمى از دین خود را حفظ کرده است.۱ و نیز فرمود:
النکاح سنتى فمن رغب عن سنتى فلیس منى؛۲ ازدواج، سنت من است، پس هر کس از سنت من روى گردان شود، از من نیست.
وقتى که غریزه جنسى از راه صحیح و شرعى ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش یابد، حقایق زندگى را بهتر درک مىکند و به سوى دین و سعادت خود، گامهاى بزرگ ترى برمى دارد.
فلسفه ازدواج
شاید بعضى افراد هنگام ازدواج، این سؤال در ذهنشان نقش ببندد که چرا انسان ازدواج مىکند و به عبارت دیگر، فلسفه ازدواج چیست؟
خداوند سبحان در قرآن مجید، فلسفه ازدواج را، آرامش روح و روان و ایجاد پیوند دوستى و محبت بیان مىکند و این را از نشانههاى خود مىخواند: (و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه؛۳ از نشانههاى او این است که براى شما همسر آفرید تا با او آرام بگیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد.)
انتخاب همسر
اسلام، انتخاب همسر را به عهده هر یک از پسر و دختر گذاشته تا با واقع بینى، مآل اندیشى، تفکر و مشورت با والدین و افراد مطمئن، همسر خود را انتخاب کنند. جوانى که هنوز فراز و نشیبهاى زندگى و سختىها و مشکلات فرا روى آن را به طور کامل تجربه نکرده، نباید خود را بىنیاز از مشورت با خانواده و بزرگ ترها بداند. ضمن این که بزرگان خانواده نیز نباید به حقوق فرزندان خود بىاعتنا و بىتفاوت باشند. البته پدر و مادر و بزرگان باید راهنماى آنان باشند، اما تصمیم گیرى نهایى را باید خود پسر و یا دختر بگیرند.
عن ابن ابى یعفور عن ابى عبدالله(علیه السلام) قال: قلت له: انى ارید ان اتزوج امراهً و اِنّ ابویّ ارادا غیرها قال تزوّج التى هویت و دع التى یهوى ابواک؛۴ ابن ابى یعفور مىگوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: من مىخواهم با زنى ازدواج کنم، ولى پدرم و مادرم، زن دیگرى را مىخواهند به همسرى من درآورند. امام(علیه السلام) فرمود: زن دل خواه خود را بگیر و آن زنى را که پدر و مادرت مىخواهند، ترک کن.)
آثار ازدواج
ازدواج، آثار فردى، اجتماعى و اقتصادى فراوانى دارد. از نظر فردى، انسان متأهل، احساس مسئولیت مىکند و چشمش از نگاه به نامحرم پاک مىشود و قلب سلیم پیدا مىکند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر کدام از شما توانایى دارید همسر اختیار کنید، زیرا ازدواج، چشم را از نامحرم بهتر مىپوشاند و پاک دامنى نیکوترى مىبخشد.۵
از نظر اجتماعى نیز ازدواج، پیامدهاى مثبتى دارد. کاهش فسادهاى اخلاقى و جنسى، تضمین سلامت روانى افراد، ایجاد محیطى امن و آرام براى یکایک اشخاص و… از جمله آثار و فواید مثبت ازدواج است.
معیارهاى گزینش همسر
یکى از معیارهاى مهم در گزینش همسر، مسئله هم شأن بودن دختر و پسر است. اسلام، به هم شأن بودن دختر و پسر در امر ازدواج تأکید کرده و با واژه (هم کفو) از آن یاد کرده است؛ یعنى دختر و پسر باید از نظر دین، اخلاق، فرهنگ و اصالت خانوادگى هم سنگ و همانند هم باشند. متأسفانه بعضى خانوادهها به معیارهاى غیر صحیح و ساختگى از جمله: ثروت، مقام و شغل، ماشین، خانه و غیره اهمیت بیشترى مىدهند و معیارهاى صحیح و اصولى را فرع بر آنها مىدانند. طبیعى است که با چنین نگرشى، زندگى استحکام و دوام طولانى نخواهد داشت. دین، اصول زندگى و اخلاق، رکن بهزیستى است. دختر و پسر دین دار و با اخلاق، شایسته یک دیگرند و در صورت ازدواج، سعادت مند خواهند شد. ازدواج خوب و شایسته هماره مایه آرامش روح و روان و آسایش جسم و جان است و اساس خوش بختى و سعادت دختران و پسران را بنیان مىنهد و زندگى آنان را پایدار مىسازد. اگر دختر و پسر، هم شأن نباشند و تن به ازدواج دهند، نگرانىها و ناراحتىهاى فراوانى را به وجود مىآورند. مگر این که یکى، هم رنگ دیگرى شود و با بىاعتنایى به معیارهاى اصولى، بنیان خانواده را بنا کنند، که البته چنین زندگىاى همانند ساختمانى است که پایه آن را کج بنا نهادهاند و هر لحظه احتمال ریزش دارد.
سید محمّد رضا حسینى
پاورقیها
۱ـ اصول کافى، ج۵، ص۳۲۸، حدیث۲٫
۲ـ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۰٫
۳ـ روم(۳۰) آیه ۲۱٫
۴ـ اصول کافى، همان، ص۴۰۱، حدیث۱٫
۵ ـ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۳۱، حدیث۲۱٫
منابع
۱. اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب، استاد شهید آیهاللّه مطهرى.
۲٫ نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید آیهاللّه مطهرى.
۳٫ جوان از نظر عقل و احساسات، مرحوم محمد تقى فلسفى.
۴٫ بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات، مرحوم محمد تقى فلسفى.
۵٫ ازدواج در اسلام، آیهاللّه مشکینى.
۶٫ آیین همسردارى، آیهاللّه امینى.
منبع: bachehayeghalam.ir