تسلیم و رضا در برابر خواست پروردگار
آیت اللّه سید محمود یزدی یکی از شاگردان مرحوم آیت اللّه میرزا جوادآقا ملکی تبریزی(ره) میگوید:
«ایشان پسری داشت که شمع فروزان شبستان خانواده بود. در روز عید غدیر که ایشان در منزل جلوس کرده و قشرهای مختلف به دیدارشان میآمدند، خادم ایشان به کنار حوض خانه میآید و ناگاه چشمش بر پیکر بیجان پسر که بر روی آب بوده، میافتد و بیاختیار فریاد میزند. اهل خانه که از اندرون، به صدای خادمه بیرون میآیند و با چنین منظره دلخراشی روبه رو میشوند، همگی فریاد میکشند و شروع میکنند به گریه و زاری. مرحوم آیت اللّه ملکی تبریزی(ره) متوجه شیون اهل خانه میشود. از اتاق خود بیرون میآید و میبیند که جنازه پسرش کنار حوض گذاشته شده است. در این هنگام، با آرامشی عجیب، رو به خانواده خطاب میکند: آرام باشید!
همگی سکوت میکنند و همین سکوت ادامه مییابد تا آن که مرحوم ملکی از همه میهمانان پذیرایی میکند و طبق معمول سالهای قبل، عدهای از آنان نیز ناهار را در منزل ایشان صرف میکنند. پس از پایان غذا، هنگامی که میهمانان عزم رفتن میکنند، مرحوم ملکی به چند نفر از خواص میهمانان میفرماید: اندکی تأمل کنید با شما کاری دارم!
وقتی بقیه میهمانان میروند، ماجرا را برای آنها بازگو میکند و از آنان برای مراسم تجهیز فرزند از دست رفته کمک میگیرد».
سر درنهیم در ره او، هر چه باد باد تن درنهیم و هر چه رسد، مرحبا کنیم
او هر چه میکند، چو صواب است و محض خیر پس ما چرا حدیث، ز چون و چرا کنیم
(منبع: مقدمه رساله لقاءالله؛ ص۶)