نقش خانواده در تربیت دینی فرزندان
در این مقاله سعی شده تأثیرات نهاد خانواده بر تعلیم و تربیت مذهبی کودکان نشان داده شود و بدین منظور، دستورات پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمینه توجه به پرورش کودکان، بسیار برجسته و مهم جلوه داده شده است. از رفتار آن حضرت با کودکان به خصوص نوههای ایشان امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)، در اثبات این مهم کمک گرفته شده است سرانجام، رفتار محبتآمیز والدین در محیط خانواده نسبت به تربیت فرزندان و پرورش روحی و عاطفی آنان مهم تلقی کرده و در اثبات آن، در سیره نبوی مدد جسته و بر علم تبعیض بین فرزندان تأکید شده است.
مهمترین نکتهای که توجه ما را به رابطه دین و خانواده جلب میکند، آن است که باورها و احساسات دینی طی دوره کودکی، در محیط صمیمی و منظّم خانواده شکل میگیرد و پرورش مییابد، به گونهای که دیدگاه کودک را نسبت به زندگی و رفتار آینده تحت تأثیر قرار میدهد.
علاوه بر این، باید روشن کرد که اسلام معیارهای مهمی را برای تشکیل زندگی خانوادگی مبتنی بر بنیادهای سالم و نیز ایجاد فضای معنوی، که کودک اولین تأثّرات شخصیتساز را از آن فضا دریافت میدارد، در نظر گرفته است.
مقدمه: مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است.
کودکان در جریان اجتماعی شدن، عواطف مختلفی از قبیل مهر، محبت، فداکاری، گذشت، حسادت، کینه و خشم و… را در کنار والدین، خواهران وبرادران خود تجربه میکند اعضای خانواده به حدی به هم وابستهاند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده، به طور مستقیم بر زندگی سایر اعضای خانواده تاثیر میگذارد. خانواده اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا میکند.
به اعتقاد اکثرروانشناسان، تجارب سالهای اولیه دوران کودکی که معمولاً در خانواده پی ریزی میشود، سازنده زیربنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است. هدف از تربیت دینی، حضور قرآن و سیره معصومین(علیهم السلام) در متن زندگی دانشآموزان است.
ما با تعلیم مسائل دینی و با روشهای مطلوب و خاص، میتوانیم در دانشآموزان درک و شعوردینی ایجاد کنیم. اگر تلاش همه ما بر این باشد که از طریق روح حاکم برتمامی برنامههای رسمی و غیررسمی (فوق برنامه و مکمل) تربیت، تزکیه و تادیب صورت گیرد و مفاهیم نظری به صورت «رفتار دینی» درآید، میتوانیم ادعا کنیم که تربیت دینی تا حد زیادی تحقق پیدا کرده است.
آنچه با توجه به مقتضیات زمان در تربیت دینی باید مدنظر قرار گیرد، اصلاحات در روشهای تربیت دینی است. مدیریت مراکز آموزش و پرورش ما با توجه به تفاوتهای فردی در دانشآموزان، اصل زیباییشناسی و ابزار هنر را بویژه در غنی سازی، اوقات فراغت و فوق برنامه باید لحاظ کنند و در این مسیر عمدتاً به مراحل رشد کودکان و نوجوانان در گروههای سنی پیش از دبستان، دوره دبستان و دوره راهنمایی توجه داشته باشند و همچنین باید به اهمیت نقش خانواده در ایجاد معنویت و تربیت دینی کودکان توجه جدی شود و با ایجاد راهکارهای مختلف در خانوادهها زمینه رشد معنوی و تربیت دینی کودکان را فراهم کرد.
آموزش نظم و انضباط
فرزندی که از هنگام چشم گشودن به دنیا و شناخت خود، در کنار مظاهر زندگی خانوادگی، پدر و مادر را دیده است که نظم در مناسباتشان عامل برتر و مسلط وغالب محسوب میشده است معمولا جز به این مسیر نمیاندیشد او با تقلید در این مسیر گام مینهد و در مرحله بعد که تفکر به پشتیبانی از تقلید برمیخیزد، با خود میاندیشد که دلیل نظم چیست و به تبع آن، عواقب امور و نتایج پدیدههای ناشی از نظم و بی نظم را با هم مقایسه میکند و به برتری یکی بر دیگری حکم میکند از این رو، نظم و انضباط امری آموزش پذیر است و اولین درسهای عملی آن زمانی آموخته میشود که مسئولیتها و کارهای شخصی کودک به او تعویض میشود و بر این امر نظارت و کنترل دقیق اعمال میشود. دانشآموزی که هر بار وارد مدرسه میشود، اگر نداند که چه درسی را ابتدا و چه درسی را بعد از آن باید مرور کند، خود نوعی مقدمه و عامل زمینهساز هرج و مرج خواهد بود. زیرا نظم، موجب میشود که دانشآموز در هر قدمی که برمیدارد، به نتیجهای دست یابد و این امر، به ایجاد نوعی رضای خاطر منجر میشود و خود تمهیدی برای موفقیتها در سطح عالیتر و برتر خواهد بود.
خانواده و اختلافات فرزندان
برخی از اختلافات فرزندان در خانواده، به تفاوتهای برخورد والدین با فرزندان مربوط میشود یعنی والدین عدالت را در برخورد با فرزندان رعایت نمیکنند. انتظارات بیش از حد یکی از فرزندان و تأمین آنها از سوی والدین نیز میتواند برای سایر فرزندان مشکلآفرین باشد در مواردی هم تشویق یکی از فرزندان و محروم نمودن دیگری از طرف والدین، موجب ایجاد اختلاف میان فرزندان میشود. دخالتهای والدین برای حل اختلاف میان فرزندان، آنها را در حل مشکلشان به والدین وابسته میکند و خودشان ابتکار عمل مشکل را از دست میدهند. تفویض مسئولیتها به صورت غیرعادلانه، خود به خود موجب اختلاف میان فرزندان میشود که نتیجه سیاست نامعقول تربیتی است.
راز بزرگ پیروزی والدین در تربیت فرزندان
در روایات ما شیوه قهر کردن کوتاه مدت با فرزندان بعد از تخلف، و نیز ابراز مهر فراوان و بوسیدن آنان توصیه شده است. اگر این دو با هم آمیخته شوند، موفق خواهیم بود. آن پدران و مادرانی که از ابراز مهر به دلبندهایشان پرهیز دارند، نمیتوانند از شیوه قهر کردن استفاده کنند. پدری که از گریزفرزندانش از محیط خانه شکایت دارد. باید بداند که خانهاش کانونی سرد و بی رونق است. راه چاره او این است که کانون خانه را گرم کند.
مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم
یکی از عمدهترین علل به فساد افتادن شماری از دختران و پسران، همین است که مهر نمیبینند و تعبیر ”عزیزم“ را از پدر و مادر هرگز نمیشنوند، در حالی که سخت به شنیدن این تعبیرها مشتاقاند از از این رو، آنان به جایی میروند تا این کلمه را بشنوند. گروههای فساد از این حربه بسیار استفاده میکنند، و جوان و نوجوان مهر ندیده را به گمانهایی که گاه در ذهن تجربه ندیدهاش میپروراند، در دام میاندازد. بدیهی است که افراط و تفریط در همه جا محکوم است در همین وادی هم اگر به خاطر علاقه، دل کودک و نوجوان را سیراب از محبت کنند و هر خواستش را گردن نهند، فرداهایی که در جامعه میآید، به مشکل برخورد میکند. انتقاد پذیری در او میمیرد و اگر بیمهری از جامعه دید، واکنشهای کینهتوزانه خواهد داشت.
تربیت دینی کودکان
در ارتباط با ” تربیت دینی“ و ” رشد اخلاقی“ کودکان، باید خود والدین عامل به واجبات و دوریکننده از محرمات باشند، با زبان ساده و کودکانه و به تدریج نگرش دینی مطلوب را در آنها بوجود آورند و توجه آنها را به جهان آفرینش و آفریننـده عالم، جلب کنند. در طول زندگی انسان هیچ یک از نهادهـا، سازمانها و عوامل اثرگذار بر انسان نمیتواند با خانواده و اثرگذاری آن بر کودک برابری کند. والدین به اندازه قابلیتها و شایستگیهای خود میتوانند محصول با ارزشی از جهات مختلف، به خصوص رشد دینی و تربیت اعتقادی به یادگار بگذارد. خداوند در قرآن کریم به پاس این ارزش و اهمیت، حقوق والدین را در کنار توحید و خداشناسی قرار داده است.(سوره اسراء آیه ۲۴)
با توجه به ارزش و قداست خانواده درمییابیم که خانه، اولین مدرسه تربیتی اخلاقی و دینی است و کودک به تدریج بر اساس مشاهدات روزمره، پایههای اخلاقی خود را پیریزی میکند در محیط خانه، کودک تعالیم خوب و بد را فراگرفته، زیر بنای اخلاقی او شکل میگیرد. کودک، همانند نهال تازهای است که هر طور او را پرورش دهیم، همان گونه میشود خانه، پرورشگاه اطفال است، بنابراین اگر والدین و سایر اعضای خانواده، دارای روش صحیح و اخلاق نیک باشند، کودکان خوب و به دنبال آن، انسانهای بزرگ، افراد متعهد و فعال تربیت شده و به جامعه تحویل داده میشود و بالعکس.
تربیت دینی کودکان تا شش سالگی محدود به ایجاد انس نسبت به مسائل دینی است به این معنی که کودک آن چه را که به طور منظم در محیط خانواده میبیند، نسبت به آن انس پیدا میکند و همین انس اولیه، زمینه را برای پدیدآمدن عادت و انجام فرایض دینی در مراحل بعدی فراهم میآورد مشاهده آداب دینی و عبادات مذهبی، به ویژه نماز که در هر شبانه روز به طور منظم از طرف بزرگترها در محیط خانه انجام میشود، در ذهن و دوران کودک نقش میبندد.