زیارت قبور از نگاه مذاهب اسلامی
اشاره:
یکی از مسائل مورد مناقشه بین مذاهب اسلامی و جریان وهابیت، موضوع زیارت قبور انبیا، اولیا و مومنین است که وهابیها آن را حرام و غیر جایز می پندارند. در حالی که در منابع روایی متعدد از رسول گرامی اسلام(صلیالله علیه و اله) نقل شده است که فرمودند: «مَن زارَ قَبرِی وَجَبَت لَهُ شَفاعَتِی»[۱]. در این مقاله، مشروعیت زیارت از دیدگاه مذاهب فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) بررسی و تبیین شده است که همه آنها بالاتفاق، به جواز آن تصریح نموده اند.
معنای زیارت
زیارت، از ریشه «زَور» و اصل آن به معنای میل و عدول از چیزی است[۲] که با انگیزه بزرگداشت کسی و اُنس گرفتن با او به وی روی آورد[۳]. برخی «زَور» را به معنای بالای سینه گفتهاند[۴]، یعنی وقتی گفته میشود فلانی را زیارت کردم، یعنی با بالای سینهام، او را ملاقات کردم[۵]. در اصطلاح، نیز زیارت عملی عبادی به معنای حضور در پیشگاه پیشوایان دینی یا نزد قبور آنان یا دیدار از مکانی مقدس یا محترم برای اظهار ارادت و احترام و کسب فیض معنوی است. این عمل عبادی، نزد همه پیروان مذاهب و به خصوص شیعیان جایگاهی ویژه و اثرات معنوی و ثواب بسیاری دارد.
فواید زیارت
زیارت اقسام متفاوتی دارد که هر کدام از آنها فواید منحصر به فردی دارد. به عنوان مثال، زیارت خانه خدا فلسفه و آداب ویژهای دارد که در کتابهای مربوط به آن به طور مفصل بیان شده است. زیارت مؤمنان و قبور آنان هم رابطهای دو سویه است که هم برای زائر و هم برای شخص زیارتشونده دارای برکات و فوایدی است. علاوه بر ثواب زیاد دیدار مؤمن، در روایات مختلف تأکید شده که صاحب قبر متوجه حضور زائرانش شده و از حضور آنان خشنود میگردد. از فواید دیگر زیارت قبور مؤمنان میتوان به یاد مرگ افتادن، عبرت گرفتن و آماده اصلاح گذشته شدن اشاره کرد.
انبیاء و اولیا، انسانهای کامل و محبوبترین بندگان نزد خدا هستند که در اوج تقوا و قرب به حضرت حق قرار دارند. محبت ورزیدن به آنان نیز دستور الهی است و دشمنی با آنان به منزله دشمنی با خداوند است. رسیدن به مقامات قرب الهی بدون دوست داشتن دوستان خدا و پذیرفتن ولایت آنان امکانپذیر نیست. از این بیان میتوان فضیلت زیارت را دریافت؛ چرا که زیارت از بهترین راههای ارتباط با پیشوایان دین است که موجب توفیق و جلب معنویت خواهد شد[۶]. همچنین تکریم آنان، ارتباط قلبی بین زائر و مزور را تحکیم میبخشد و در حقیقت، موجب استمرار راه و مسیر معنوی آنان خواهد شد. آمرزش گناهان، بهرهمندی از شفاعت آنها[۷] () و برآورده شدن حاجات از دیگر نتایج معنوی است که زیارت اولیای الاهی در پی دارد.
زیارت در تاریخ اسلامی
از دادههای تاریخی استفاده میشود که رسول اکرم(صلیالله علیه و اله) هم خود به زیارت قبور بقیع میرفت و به آنها سلام میفرمود و هم به دیگران سفارش مینمود. متن زیارت رسول خدا(صلیالله علیه و اله) هم در منابع معتبر آمده است. در مسلم، بن حجاج حدیثی را از عایشه نقل نموده است که وی میگوید: هر موقع آخر شب فرا میرسید، پیامبر به سوی بقیع میرفت و میگفت: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ، وَأَتَاکُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا، مُؤَجَّلُونَ، وَإِنَّا، إِنْ شَاءَ اللهُ، بِکُمْ لَاحِقُونَ، اللهُمَّ، اغْفِرْ لِأَهْلِ بَقِیعِ الْغَرْقَدِ: درود بر شما اى ساکنان خانه افراد با ایمان، خداوند آنچه را به شما وعده داده فردا به شما عطا فرماید، شما میان مرگ و رستاخیز به سر مىبرید و ما نیز به شما خواهیم پیوست، پروردگارا اهل بقیع غرقد را بیامرز»[۸]
همچنین پیامبر(صلیالله علیه و اله) هر سال به زیارت شهدای احد میرفت و بر آنان درود میفرستاد و چنین میفرمود: «سلام و درود بر شما به واسطه صبر و تحملی که از خود نشان دادید! سرای آخرت چه سرای نیکویی است.»[۹] در روز فتح مکه نیز با هزار سوارِ پوشیده از سلاح، قبر مادرش را زیارت کرد و هیچ گاه دیده نشده بود که مانند آن روز، آن قدر زیاد گریه کند[۱۰].
فاطمه زهرا(س) با تأسی از رسولالله(صلیالله علیه و اله) هر صبحگاه شنبه به زیارت شهدا میرفت، آنگاه نزد قبر حمزه میشتافت و برای او درخواست رحمت و استغفار میکرد[۱۱]. امام حسین(ع) پس از آن که ولید بن عقبه، حاکم مدینه از ایشان خواست تا با یزید بیعت کند به زیارت جدش رسول خدا (صلیالله علیه و اله) رفت و به ایشان متوسل شد[۱۲].
عبدالله بن عمر هر وقت عازم سفر میگردید، به مسجد می رفت و نماز می خواند و سپس به زیارت قبر رسولالله(صلیالله علیه و اله) میرفت و به حضرت سلام مینمود[۱۳]. سرخسی روایتی را نقل میکند که در آن آمده است که عایشه(رض) مرتب به زیارت قبر نبی(صلیالله علیه و اله) میرفت.
بیهقى به نقل از هاشم بن محمد العمرى (از فرزندان عمر بن على) مىگوید: «در مدینه، روز جمعه، صبحگاهان میان فجر و طلوع خورشید، پدرم مرا به زیارت قبر شهیدان برد. من پشت سر او مىرفتم تا به مزار شهیدان رسیدیم. پدرم با صداى بلند گفت: سلام بر شما که چون صبورى کردید، خوب جایگاهى دارید. [اهل قبور] جواب سلام پدرم را دادند که: سلام بر تو اى ابا عبدالله. پدرم به من نگاهى کرد و پرسید: تو جواب سلام مرا دادى؟ گفتم: نه. او مرا در سمت راست خود قرار داد و دوباره سلام داد. باز جواب سلام را شنید، سه بار این کار را تکرار کرد و هر سه بار، جواب سلامش را دادند، آنگاه پدرم به سجده افتاد و شکر خدا را به جا آورد.»[۱۴]
یحیى به نقل از «عطاف» مىگوید: «خالهام از زنان پارسا و پرهیزکار بود. او برایم تعریف مىکرد که سوار مرکب شدم و بر سر قبر حمزه رفتم، غلام من نیز همراهم بود. در آنجا تا مىتوانستم نماز خواندم و به جز من و آن غلام، هیچ کس دیگرى بر سر قبر نبود. او ایستاده بود و افسار مرکب را به دست داشت. پس از نماز، ایستادم و با دستم به قبر حمزه اشاره کردم و گفتم: سلام بر شما، صداى جواب سلام خود را از زیر زمین شنیدم. آرى! به همان وضوح که مىدانم خدا مرا آفریده، صدا را نیز به همان وضوح شنیدم، موهاى تنم سیخ شد، همان لحظه، غلام را صدا زدم و او مرکب را آورد و سوار شدم.»[۱۵]
ابوعلی غسانی از ابوالفتح نصر بن حسن سکتی سمرقندی نقل میکند که در سال ۴۶۴ ق نزد ما آمد و این حکایت را برای ما بیان کرد که در سمرقند، بعضی سالها باران نمیبارید و قحطی باران میشد، مردم بارها نماز استسقاء میخواندند؛ ولی جواب نمیگرفتند. مرد صالحی نزد قاضی سمرقند آمد و به او گفت: من نظری دارم که میخواهم آن را به شما بگویم، اینکه همه به سمت قبر امام محمد بن اسماعیل بخاری برویم که قبر ایشان در خرتنک (یکی از شهرهای ازبکستان) است. در کنار قبر محمد بخاری، استسقاء کنیم و امید است که خداوند برای ما باران ببارد. این کار را انجام دادیم و قاضی طلب باران کرد و مردم در کنار قبر او گریه کردند و طلب شفاعت از صاحب قبر نمودند. خداوند با این توسلی که ما به قبر بخاری کردیم، باران فراوانی را فرستاد به حدی که مردم هفت روز در خرتنک ماندند و راه نبود که مردم بروند.»
زیارت در روایات
روایات مربوط به زیارت در منابع اهل سنت به چند دسته تقسیم میشود: دسته اول روایاتی است که از آنها به دست میآید که در یک مقطع زمانی خاصی، اصل زیارت قبور ممنوع اعلام شده بود، اما پس از مدتی این منع توسط پیامبر برداشته شد. حاکم در «المستدرک» به نقل از پیامبر اکرم(صلیالله علیه و اله) آورده است: «قَدْ کُنْتُ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیَارَهِ الْقُبُورِ أَلَا فَزُورُوهَا: شما را از زیارت قبور نهی کردم، از این پس زیارت کنید.»[۱۶]
دسته دوم روایاتی است که از زیارت قبور برای زنان، نهی میکند؛ به عنوان نمونه، «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ زُوَّارَاتِ الْقُبُورِ»[۱۷]. مستمسک اصلی برای قائلین به حرمت رفتن زنان به زیارت قبر در بین اهل سنت، این دسته از روایات است. در عین حال برخی مانند البانی سند این گونه روایات را ضعیف و برخی راویان را متهم می دانند[۱۸]. افزون بر اینکه احادیث متعدد دیگر بر جواز زیارت زنان، دلالت دارد[۱۹].
دسته سوم، روایاتی است که امر به زیارت قبور کرده است و اشاره به نهی گذشته ندارد. به عنوان مثال ابوذر از پیامبر نقل میکند: «زُرِ القُبُورَ تَذْکُرُ بِها الآخِرَهَ: قبرها را زیارت کن که تو را به یاد آخرت مىاندازد.».[۲۰]
دسته چهارم، روایاتی است که میگوید سنت و سیره همیشگی پیامبر بر زیارت قبور بوده است. این روایات از ام المومنین عایشه(رض) نقل شده است که پیامبر(صلیالله علیه و اله) هر شبی که ایشان نزد او بود، در آخر شب به بقیع مىرفتند و آنان مورد خطاب قرار میدادند و میفرمودند: «سلام بر شما، خانه قومی مؤمن، آمد شما را آنچه که خدا وعدهتان داده بود»[۲۱]
زیارت از دیدگاه مذاهب
- مذهب حنفی
بنا به تصریح سرخسی که خود از فقیهان صاحبنام مذاهب حنفی است، دیدگاه احناف رخصت در زیارت قبور هم در حق مردان و هم زنان ثابت است و آنچه در زیارت ممنوع است، بیهوده سخن گفتن است[۲۲]. شرنبلانی نیز در کتاب «مراقی الفلاح» که آن را بر اساس نظرات امام ابوحنیفه جمعآوری کرده است، میگوید: «بعضی گفتهاند زیارت برای زنان حرام است، ولی اصح این است که رخصت زیارت قبور هم برای مردان و هم برای زنان است. پس به قول صحیح برای زنان هم مستحب است.»[۲۳]
علاءالدین الحصکفی، میگوید: «زیارت قبر پیامبر(صلیالله علیه و اله) مستحب است و بعضی از علماء گفتهاند، برای کسی که استطاعت دارد، واجب است»[۲۴]
ملاعلى قارى حنفی در شرح روایت نهی زنها از رفتن به زیارت قبور مىگوید: «ظاهر روایت «نَهَیتُکُم عَن زیارَهِ القُبورِ فَزوروها» عموم را مىرساند و خطاب در «نَهَیتُکُم» و «زوروا» از باب تغلیب (غلبه داشتن) است و یا اینکه اصل در خطاب مردان هستند، گرچه فعل آن براى مذکر آمده ولى در واقع هم مردان و هم زنان را شامل مىشود. پس زنان نیز با رعایت شرایط مىتوانند به زیارت قبور بروند.»[۲۵]
ابن عابدین حنفی در باره زیارت قبور مىگوید: «آیا زیارت قبر پیامبر (صلیالله علیه و اله) براى زنان مستحب است؟ بنا بر قول صحیح، مستحب است و کراهتى هم ندارد. البته در صورتى کراهت ندارد که شرایطى را که برخى علما براى زیارت برشمردهاند، رعایت شود. ولى به نظر ما قول درستتر، همان نظر کرخى و دیگران است. بنا بر نظر کرخى، زیارت براى مردان و زنان جایز است و هیچ اشکالى هم ندارد. بنا بر نظر غیر کرخى به دلیل اینکه اصحاب، بدون هیچ قید و شرطى گفتهاند که زیارت مستحب است، پس زیارت براى زنان نیز استحباب دارد، حتى نویسنده کتاب «نثر اللبات» اعتقاد دارد که زیارت قبور واجب است.»[۲۶]
محمدعلی تهانوی، یکی از علمای برجسته و صاحبنام حنفی دربارۀ فلسفه زیارت قبور این چنین تفسیری دارد: «وقتی کسی از دنیا میرود، نفس او مجرد میگردد و به جهان فراختر میرود و نفس مجرد مراحل کمال را همچنان در جهان دیگر میپیماید. هنگام زیارت چون زائر نزد زیارتشونده میرود، از گستردگی او بهره میگیرد و بر کمالش افزوده میشود. زیارت قبور اولیا و انبیا باعث بخشش انوار فراوان از سوی آن بزرگواران بر زائر میگردد، چنانکه صاحبان بصیرت آن را مشاهده نموده و بر آن شهادت دادهاند.»[۲۷]
- مذهب شافعی
محمد بن ادریس شافعی از ائمه بزرگ اهل سنت با استناد به حدیثی از رسولالله(صلیالله علیه و اله) به صراحت تمام به جواز زیارت قبور فتوا داده است و گفته است:« وَلَا بَأْسَ بِزِیَارَهِ الْقُبُورِ: هیچ اشکالی در زیارت قبور نیست»[۲۸] و نیز از وی نقل شده است که میگفت: «من به ابوحنیفه تبرک مىجویم و هر روز بر سر قبرش مىآیم. اگر مشکلى برایم پیش بیاید، دو رکعت نماز مىخوانم و سر قبرش مىآیم. کنار قبر او، حاجتم را از خدا مىخواهم و هنوز حاجتم بالا نرفته، برآورده مىشود.»[۲۹]
ابن حجر عسقلانی شافعی که یکی از بزرگترین علمای اهل سنت است، گفته که حرام شمردن زیارت رسول اکرم(صلیالله علیه و اله)، یکی از زشتترین مسائل ذکر شده از ابن تیمیه است، زیرا غیر از ابن تیمیه، سایر فقها بر جایز بودن زیارت قبور به اجماع استدلال کردهاند[۳۰]
حافظ ذهبی از بزرگان شافعی که همعصر ابن تیمیه است میگوید: «خوشا بحال کسی که در کنار مرقد پیامبر با فروتنی درود بر ایشان میفرستد. این بهترین زیارت است، به خدا سوگند فریاد زدن و شیون مسلمانان و بوسیدن دیوارها چیزی غیر محبت به خدا و رسولش نیست، و محبت به پیامبر(صلیالله علیه و اله) جدا کنندۀ اهل بهشت و جهنم است. از این رو زیارت قبر پیامبر(صلیالله علیه و اله) ما را به خدا نزدیکتر میکند.»[۳۱]
- مذهب مالکی
مذهب مالکى اگرچه پیروان زیادى ندارد، ولى در عین حال نظریهپرداز آن مالک بن انس از محدثان و فقهاى بزرگ جهان اسلام است. کتاب موطا وى از اهمیت والایى در بین اهل سنت برخوردار است و حاوى نظرات این رهبر سنى مذهب است که بر مبناى روایات منسوب به رسولاللّه(صلیالله علیه و اله) ذکر شده است در این کتاب روایاتی از رسول الله(صلیالله علیه و اله) نقل شده است که مشروعیت زیارت قبور را می رساند[۳۲].
ابن حاج مالکی در کتاب المدخل خود با نقل کلامی از عبدالله بن نعمان قائل به جواز زیارت اهل قبور به خاطر تبرک شد، وی دراین باره چنین نقل می کند: «برای اهل بصیرت و موعظه یقینی است که زیارت قبور صالحین به خاطر تبرک و موعظه محبوب (مستحب) است، چون برکت صالحان بعد از وفاتشان هم مثل زمان حیاتشان ادامه دارد و دعا نزد قبور ایشان و شفیع قرار دادن آنها عملی است که علمای محقق ما از امامان دین انجام میدادند.»[۳۳]
- مذهب حنبلی
هر چند ابن تیمیه از حنابله، زیارت قبور اهل بقیع و شهدای اُحد را برای دعا کردن و طلب استغفار جهت ایشان مستحب میدانست، اما وی بر این باور است که زیارت قبور پیامبران و صالحین برای طلب حاجت یا دعا از ایشان گمراهی، شرک و بدعت است[۳۴]. ولی در میان علمای این مذهب، کسانی هستند که بر خلاف دیدگاه ابن تیمیه قرار دارند و بر جواز زیارت قبور تأکید دارند.
ابن قُدامه مقدسى که دانشورى بسیار مشهور است و به گفته ذهبى کتابى در فقه اهل سنت به جامعیت المغنى وى نگارش نیافته، در مورد زیارت مىگوید: «زیارت قبور براى مردان بنا بر نص صحیح «کنت نهیتکم عن زیاره القبور فزوروها...» مباح است و مخالفى هم براى آن دیده نشده است و نیز اهداى ثواب به ارواح مردگان که نصوص فراوانى دلالت بر جواز آن دارد، بلااشکال است.»[۳۵] وى درباره جواز زیارت قبرها براى زنان نیز مىنویسد: «از احمد بن حنبل در این باره فتاوى گوناگونى نقل شده است، ولى مسلماً مىتوان گفت که ابتدائاً با توجه به روایت «لعن اللَّه زوّارات القبور» زنان از آن نهى شدهاند، اما بعداً با صدور روایت نبوى با کلام «فزوروها» که عام است و بر زن و مرد شمول دارد، باید گفت که آن نهى قبلى نسخ شده است.»[۳۶]
قبرهای زیارتی
تاریخ اسلام نشان مىدهد که مسلمانان از گذشته دور تا به امروز، به زیارت قبور اصحاب و مؤمنان مىرفتند و به قبور آنها توسل و تبرک مىجستند. اکنون به برخى از این موارد اشاره مىکنیم:
- قبر سلمان فارسى
خطیب بغدادی میگوید: «قبر آنجناب در نزدیکى ایوان کسرى قرار دارد و هماکنون مشخص و معروف است، براى آن بنایى ساختهاند و خادمى هم دارد که از آن، مراقبت و نگهدارى مىکند. من آن مکان را دیدهام و بارها به زیارت آن رفتهام.»[۳۷] ابن جوزى هم مىگوید: «قلانسى و سمنون گفتهاند که قبر سلمان را زیارت کردهاند.»[۳۸]
- قبر ابوایوب انصارى
وى در سال ۵۲ ه.ق در روم درگذشت. حاکم نیشابورى مىگوید: «مردم از قبرش مراقبت مىکنند و به زیارتش مىروند و به هنگام خشکسالى در کنار قبر وى از خداوند باران مىطلبند.»[۳۹]
- محمد بن ادریس شافعى
شافعی پیشواى شافعیان در سال ۲۰۴ ه. ق درگذشت. وى را در «قرافه» صغرى نزدیکى مکانى به نام «مقطم» به خاک سپردند و قبرش زیارتگاه مردم است[۴۰].
- احمد بن حنبل
پیشواى حنبلیان در سال ۲۴۱ق درگذشت. ذهبى مىگوید: «مردم به زیارت ضریح او در بغداد مىروند.»[۴۱] ابوبکر بن مکارم میگوید: «در یکی از سالها قبل از ماه رمضان، باران زیادی آمد، من خوابیده بودم و در خواب دیدم که آمدم کنار قبر امام احمد بن حنبل تا زیارت کنم و مشاهده کردم که قبر او به زمین چسبیده است و اندازه نصف ساق یا دو برابر آن بیشتر از قبر باقی نمانده است. من ناراحت شدم که باران باعث خرابی قبر امام احمد بن حنبل شده است، اما شنیدم صدایی از قبر آمد که میگوید: نه به خاطر باران قبر من خراب نشده است، بلکه از عظمت خداوند متعال قبر من خراب شده و به زمین چسبیده است، زیرا خداوند عزوجل یک روزی به زیارت من آمده بود.»[۴۲]
- ابوحنیفه
پیشواى حنفىها در سال ۱۵۰ ه.ق درگذشت. ابن جوزی در این باره می نویسد:«در این ایام، آقای ابوسعید مستوفی ملقب به شرفالملک بارگاهی برای ابوحنیفه درست کرد و آنجا را زیارتگاه ابوحنیفه نامید. برای قبر او ضریح و قبهای و در کنار او مدرسهای درست کرد و دستور داد فقها آنجا بیایند و مدرسهایی درست کردند.»[۴۳]
نتیجه گیری
از مجموع مطالب مطرح در این نوشتار این نتیجه به دست میآید که به جز جریان وهابیت، مذاهب اسلامی دیگر زیارت قبور را جایز و مشروع میدانند. در طول تاریخ اسلامی نیز سیره مسلمانان رفتن به زیارت انبیاء و اولیا بوده است و آنها نه تنها زیارتگاهها را تخریب نمیکردند، بلکه در عمران و آبادانی در هر قرن و عصری تلاش مینمودند و سهولتهای لازم را برای زائرین فراهم میکردند تا از فیوضات معنوی آن بزرگواران بیشتر استفاده نمایند. بر این اساس، در بیشتر کشورهای اسلامی زیارتگاههایی برای علما و اولیای اسلامی ساخته شده که حکایت از مشروعیت آنها در میان مسلمانان و فقهای اسلامی میباشد.
پی نوشت:
[۱] . کنزالعمال، ج ۱۵: ۶۵۱.
[۲] . ابن فارس، ج ۳: ۳۶.
[۳] . فیومی، ج۱: ۲۶۰.
[۴] . خلیل بن أحمد، ج۷: ۳۷۹
[۵] . راغب، ۳۸۷.
[۶] . تهانوی، ج۲: ۱۰۸۲.
[۷] . کنزالاعمال، ج ۱۵: ۶۵۱.
[۸] . صحیح مسلم، ج۲: ۶۶۹.
[۹] . ابن عابدین، ج۲: ۲۴۲.
[۱۰] . بیهقی، ج۱۱: ۴۶۹.
[۱۱] . المستدرک، ج۱: ۵۳۳.
[۱۲] . أحمد، الفتوح، ج۵: ۱۸.
[۱۳] . ابن أبی شیبه، المصنف، ج۳: ۵۷۶.
[۱۴] . سمهودی، ج ۳: ۱۱۲.
[۱۵] . همان، ج۳: ۱۱۱.
[۱۶] . المستدرک، ج۱: ۵۳۰.
[۱۷] . ابن ماجه، ج۱: ۵۰۲.
[۱۸] . البانی، ج۲: ۳۷۰.
[۱۹] . المستدرک، ج۱: ۵۳۳.
[۲۰] . مناوی، ج ۳: ۱۶۲.
[۲۱] . بستی، ج۷: ۴۴۴.
[۲۲] . سرخسی، ج۲۴: ۱۰.
[۲۳] . شرنبلانی، ج۱: ۲۲۹.
[۲۴] . ابن عابدین، ج۲: ۶۲۶.
[۲۵] . قاری، ج۴: ۱۲۵۵.
[۲۶] . ابن عابدین، ج ۲: ۶۲۶.
[۲۷] . تهانوی، ج۲: ۱۰۸۲.
[۲۸] . شافعی، ج۱: ۳۱۷.
[۲۹] . خطیب، ج ۱: ۴۴۵.
[۳۰] . ابن حجر، ج۳: ۶۶.
[۳۱] . ذهبی، ج۴: ۴۸۴.
[۳۲] . ابن انس، ج۲: ۴۸۵.
[۳۳] . ابن الحاج، ج۱: ۲۵۵.
[۳۴] . ابن تیمیه، ج۲۴: ۳۱۷.
[۳۵] . مقدسى، ج ۲: ۵۶۵-۵۷۰.
[۳۶] . همان.
[۳۷] . خطیب، ج ۱: ۵۰۸.
[۳۸] . ابن جوزی، المنتظم، ج ۱۲: ۲۴۱.
[۳۹] . المستدرک، ج ۳: ۵۱۸.
[۴۰] . ابن خلکان، ج ۴: ۱۶۵.
[۴۱] . ذهبی، ج ۱: ۱۱۴.
[۴۲] . ابن جوزی، مناقب، ج ۱: ۶۰۷ و ۶۰۸.
[۴۳] . ابن جوزی، المنتظم، ج۱۶: ۱۰۰.
مراجع
- ابن الحاج، أبوعبدالله محمد بن محمد، المدخل، دارالتراث، بیتا.
- ابن الحجاج النیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا.
- ابن أنس، مالک، موطأ، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
- ابن تیمیه الحرانی، تقیالدین أبوالعباس، مجموع الفتاوى، المدینه النبویه، مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف، ۱۴۱۶ق.
- ابن حجر العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی، فتحالباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۷۹ق.
- ابن خلکان، أبوالعباس شمسالدین أحمد، وفیات الأعیان، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابن عابدین، محمد أمین الحنفی، رد المحتار على الدر المختار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ق.
- ابن ماجه، أبوعبدالله محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، دارإحیاء الکتب العربیه، بی تا.
- الألبانی، أبوعبدالرحمن محمد ناصرالدین، موسوعه الألبانی فی العقیده، صنعاء، مرکز النعمان للبحوث والدراسات الإسلامیه وتحقیق التراث والترجمه، ۱۴۳۱ق.
- البستی، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
- البیهقی، أحمد بن الحسین، شعب الإیمان، مکتبه الرشد للنشر والتوزیع بالریاض بالتعاون مع الدار السلفیه ببومبای بالهند، ۱۴۲۳ ق.
- التهانوى، محمدعلى، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون، بیتا.
- الجوزی، جمالالدین أبوالفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- الجوزی، جمالالدین أبوالفرج، مناقب الإمام أحمد، دار هجر، ۱۴۰۹ق.
- الحاکم، أبوعبدالله محمد بن عبدالله النیسابوری، المستدرک على الصحیحین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- الخطیب البغدادی، أبوبکر أحمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالغرب الإسلامی، ۲۰۰۲م.
- ذهبی، شمسالدین احمد بن محمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط، بیروت، مؤسسه الرساله، بیتا.
- الراغب الأصفهانى، أبوالقاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، محقق: صفوان عدنان الداودی، بیروت، دارالقلم، بیتا.
- السرخسی، محمد بن أحمد، المبسوط، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۴ق.
- السمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء بأخبار، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- الشافعی، أبوعبدالله محمد بن إدریس، الأم، بیروت، دارالمعرفه،۱۹۹۰م.
- الشرنبلالی الحنفی، حسن بن عمار، مراقی الفلاح شرح متن نور الإیضاح، مکتبه العصریه، ۱۴۲۵ق.
- الصنعانی، أبوبکر عبدالرزاق بن همام، المصنف، بیروت، المجلس العلمی، ۱۴۰۳ق.
- طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، مرتضوى، ۱۳۷۵ش.
- الفراهیدی البصری، أبوعبدالرحمن الخلیل بن أحمد، کتاب العین.
منبع: فصلنامه علمی تخصصی حبل المتین.