اخلاق طلاق در اسلام(۲)
راهکارهای اخلاقی اسلام قبل از طلاق
«آمار طلاق در کشور بالاست» حتما بارها و بارها این خبر را از زبان مسئولان شنیدهاید؛ اما آماری که به صورت رسمی یا غیر رسمی اعلام میشود مربوط است به مواردی که ثبت محضری شده اند. اگر آمار طلاقهای عاطفی را هم به آن اضافه کنیم، باید بیش از اینها نگران باشیم. کارشناسان برای حل این معضل راهکارهای بسیاری ارائه میدهند که اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم، به قوانین اخلاق اسلامی میرسیم.
دین اسلام برای حل اختلافات خانوادگی و جلوگیری از وقوع طلاق روی دو امر تأکید دارد: یکی ایمان و دیگری اخلاق. مهمترین عاملی که بنیاد خانواده را تهدید میکند، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت است. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غیاب یکدیگر به گونهای برخورد کنند که خدا غایب است، با دست خود کانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند. زمانی که ارزش ها، نگرشها و باورهای حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبی، مصلحت گرایی، ماده گرایی و سودطلبی استوار باشد، بی شک روابط انسانی از معنویت تهی میشوند. این نوع روابط، بسیار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی، تنگدستی، بیماری، کهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی میگردد و با هر بهانهای از هم میگسلد.
۱-راهکارهای اخلاقی اسلام در زمان اختلافات زناشویی
الف. ترجیح مصالح خانواده بر مصالح فردی
اسلام به عنوان یک مکتب انسان ساز، بیشترین عنایت را به تشکیل،تحکیم، تکریم، و تعالی خانواده دارد و این نهاد مقدس را کانون موّدت و رحمت میشمرد و سعادت و شقاوت انسان را منوط به بنای خانواده میداند و هدف از تشکیل آن را، تأمین نیازهای مادّی، عاطفی و معنوی انسان از جمله سکون و آرامش برمی شمرد[۱]، به همین دلیل تعبیراتی که در قرآن کریم و روایات اهل البیت(علیهم السلام) به کار رفته است این مدّعا را روشن مینماید؛ خدای سبحان در قرآن، از پیوند ازدواج که موجب تشکیل خانواده میشود به «میثاق غلیظ»[۲] و در آیهای دیگر «نعمت الاهی»[۳] یاد میشود. همچنین رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «مِا منْ شی ءٍ أحبُّ إلی اللّهِ منْ بیتٍ یعمرُ بالنکاحِ، و ما مِنْ شی ءٍ أبغضُ إلی اللّهِ منْ بیتٍ یخرَبُ فِی الإسلامِ بالفُرقهِ، یعنی الطلاقَ»[۴]؛ «هیچ چیز در پیشگاه خدا محبوب تر از خانهای که به ازدواج، آباد شده باشد نیست و هیچ چیز، در پیشگاه خدا منفورتر از خانهای که در اسلام، به طلاق ویران شود، نیست».
با تقدم و تقدسی که اسلام به خانواده بخشیده است، زمینه سازی برای تقویت این پیوند و پیشگیری از فروپاشی آن است و هدف اسلام از این همه تأکید بر تشکیل و تحکیم و تدوام خانواده رسیدن به آرامش روانی است، «آرامش و نشاط» و «محبت و رحمت» در سایه ی ازدواج به کمال میرسد، انسان اگر هر آنچه میخواهد در اختیار داشته باشد امّا آرامش نداشته باشد زندگی برای او رنج آور خواهد بود، زندگی قرین با آرامش، اهمیّت بسیاری دارد تا آن جا که خداوند متعال وقتی میخواهد یکی از مهمترین نشانه های خود را بیان کند به ازدواج اشاره میکند و میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ «و از نشانههای او این که از ( نوع ) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری در این (نعمت) برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانههایی است».
اهداف خانواده و اقتضای تأسیس ان ایجاب میکند که پایه گذاران آن، یعنی زن و شوهر، در تحکیم و پایداری این بنا نهایت سعی خود را به کار ببرند و با همان انگیزه که بر تشکیل آن اقدام کردند بر دوام آن اصرار سازند تا وحدت و پویایی این نهاد مقدس حفظ شود. بنابراین، اگر زن و مردی پس از پیوند ازدواج، به عللی زوج خویش را مطابق با معیارهای خویش نیافتند؛ ولی به خاطر مصالح خانواده و ارزش گذاری به اصول این پیوند، علیرغم میل باطنی خویش کراهت و بی میلی نسبت به زوج خویش نشان ندادند و در حفظ این بنا و مصالح آن کوشیدند، به دلیل توجه و گذشت و ترجیح مصالح خانواده بر خواستههای شخصی، خداوند کریم دریچهای از خیرات و برکات را به سوی آنان میگشاید، چنانچه در سوره نساء بعد از تأکید بر خوشرفتاری نسبت به همسران و امر به «عاشِرُوهُن بِالمِعْرُوف» میفرماید: «فَاِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی اَن تَکْرَهُوا شَیئا وَ یَجْعَلَ اللّه ُ فیه خَیرا کَثیرا»؛ «و با آنها به شایستگی رفتار کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزی را خوش نمیدارید و خدا در آن مصلحت فراوان قرار میدهد».
حاکمیت این فرهنگ قرآنی در ایجاد همراهی و همدلی زوجین و هموار ساختن مسیر زندگی تأثیر مستقیم دارد، و آنان را یاری مینماید تا در بروز اختلافات و رخدادها عجولانه تصمیم نگیرند، و فرار را بر قرار ترجیح، و گسستگی را بر پیوستگی غالب ننمایند، بلکه از آن جهت که رضایت حق را در استمرار و استحکام این پیوند میبینند، در برقراری صلح و آشتی تلاش نموده و مقاوم و استوار مشکلات را از پیش روی بر میدارند، و به ایجاد تفاهم و اتحاد و همدلی و یک سویی فکر میکنند نه به جدایی و انحلال و از هم پاشیدگی، و امروز یکی از بلاهای خانمانسوزی که به جان خانواده افتاده عدم توجه به این اصل قرآنی است، و زمینه بسیاری از نابسامانیهای خانه و خانواده و تصمیم گیریهای ناپخته و عجولانه نسبت به جدایی و طلاق از همین جا آغاز میگردد.
مدیر کل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور گفت: «در سال ۱۳۷۵ به ازای هر صد ازدواج، ۸/۷ طلاق ثبت شده و در سال ۱۳۸۰این رقم به ۴/۹ طلاق و درسال ۸۵ به ۱۲ رسیده است. درسال ۸۷، این رقم به ۵/۱۲ و در سال ۱۳۸۸ به رقم ۱/۱۴ و در سال۱۳۸۹ به رقم ۴/۱۵ و در سال ۱۳۹۰به رقم ۳/۱۶ و در سال ۱۳۹۱ به رقم ۱/۱۸ و در سال ۱۳۹۲ به رقم ۲۰ رسیده است. طبق همین آمار در سال ۱۳۹۳، ۲/۱۴ طلاق در سال اول زندگی مشترک اتفاق افتاده است. در یازده ماه سال ۱۳۹۳، در تهران به ازای هر۳/۳ ازدواج یک طلاق ثبت شده است. درکرج به ازای هر ۹/۲ ازدواج یک طلاق ثبت شده است. ۹ ماهِ اول ۹۴ ۱۳طلاق با ۴/۲ درصد افزایش و ازدواج با ۳/۴ دهم درصد کاه ه بود».[۵] آیا این خطر نگران کننده نیست؟ و نسل جوان ما که در آستانه ازدواج هستند به چه نوع آموزشهایی احتیاج دارند؟ آیا آموزش رموز اخلاقی و تربیتی در خانواده کمتر از آموزش مسایل بهداشتی آنان است؟ و آیا پدران و مادران در انتقال الگوهای رفتاری نیاز به چه تعلیماتی دارند؟ همه اینها اموری است که ما باید مجدّانه در حرکت فرهنگی جامعه یک به یک را دنبال و در ابقا و احیای ارزشهای الهی در خانه و خانواده بکوشیم.
ب. مدارا و سازش
یکی از ضروریات تشکیل جامعه سالم، تشکیل خانواده سالم است. اگر خانواده اصلاح شود جامعه نیز رو به صلاح خواهد رفت و هر چه بنیان خانواده مستحکم تر باشد بنیان جامعه نیز مستحکم تر خواهد بود. زن و شوهر به عنوان دو رکن اصلی این محیط وظایفی را در قبال خود و فرزندان دارند یکی از ویژگیهایی که در تحقق سازگاری نقش بسزایی دارد و میتوان گفت کمتر عاملی یافت میشود که در این حد بتواند در ایجاد و تثبیت سازگاری نقش ایفا کند، رفق و مداراست، طبیعی است زندگی دچار مشکلات فراوان و گوناگونی میشود و سرپرست به جای آنکه خانه و زندگی را محل تاخت و تاز و جنگ کند باید سعی کند آرامش و امنیت را حاکم گرداند.
رمز موفقیت مرد برای زندگی بهتر، مدارا کردن و سازش با مشکلات داخلی زندگی و خانوادگی است و داشتن چنین ویژگیهای نشانه ایمان و درایت اوست، که قرآن و روایات هم در این زمینه کم سخن به میان نیاورده است. خداوند متعال میفرماید: «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرا»[۶]ً؛ «و اگر زنی از شوهر خویش بیم ناسازگاری یا رویگردانی داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که از راه صلح با یکدیگر، به آشتی گرایند که سازش بهتر است. (ولی) بخل (و بی گذشت بودن)، در نفوس، حضور ( و غلبه ) دارد و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است». در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد است که: «مُداراهُ النّاسِ نِصفُ الإیمانِ، و الرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیشِ»[۷]؛ «مدارا با مردم، نیمی از ایمان و نرم خویی با آنان، نیمی از زندگی است». کمال زندگی مشترک، در ترکیبی از شکل و معنای زندگی است، اساساً بدون رفق و مدارا نمیتوان از زندگی بهره برد و زندگی بدون بهره مندی از این حالت، تنها از شکل برخوردار و فاقد روح و معناست. در نهاد خانواده، اجرای این اصل از قوانین بسیار فراگیر است.
یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) از همسران خود شکایتی را پیش حضرت مطرح کرد. حضرت پس از پذیرش نقصهایی که در میان آنان وجود دارد، به او سفارش فرمودند: «فَداروهُنَّ عَََلی کُلِّ حال ٍوَاَحسِنوا»[۸]؛ «با زنان در همه حال مدارا کنید، خوش زبان و نرمخو باشید و در تمام امور نیکی نمایید». هر کس از زندگی هدفی را دنبال میکند که رسیدن به آن نشانه کامیابی اوست و با این توفیق، او خود را در رفاه و کمال میبیند. این نتیجه در سایه مدارا به دست میآید. «أحسَنُ النّاسِ ایماناً أحسَنُهُم خُلقاً ألطَفُهُم بِأهلهِ وَ أنا ألطَفُکُم بأهلیِ»؛ «بهترین مردم در دین و ایمان، کسانی هستند که خوش خُلق تر و نسبت به همسر (و خانواده) خود مهربانتر باشند و من از همه شما به همسر (و خانواده) خود مهربانترم»[۹] اندیشه در متون دینی چنین نتیجه میدهد که همسران باید با یکدیگر مدارا کنند و به طور خاص مردان به جهت تفاوتهایی که با زنان دارند، باید با آنان مدارا کنند و آن را یک اصل فراگیر در زندگی به شمار آورند.
زندگی حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) الگوی مدارا و سازش: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چند روز بعد از عروسى حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به دیدار آنها رفت. از علی(علیه السلام) خواست تا چند لحظه از اتاق بیرون رود، پس از فاطمه(سلام الله علیها) پرسید: دخترم! همسرت را چگونه یافتى؟ عرض کرد: پدرجان! خدا بهترین مردان را نصیب من کرده، لکن زنان قریش که به دیدنم آمدند به جاى تبریک، عقدهاى بر دلم نهادند و گفتند: پدرت تو را به مردى فقیر و تهیدست کابین بسته، با این که ثروتمندان و رجال بزرگى خواستگار تو بودند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را دلدارى داد و فرمود: نور دیدهام! پدر و شوهر تو فقیر نیستند، به خدا سوگند! گنجهاى زمین را بر من عرضه داشتند، ولى من نعمتهاى اخروى را بر ثروت و مال دنیا ترجیح دادم. عزیزم! من براى تو همسرى برگزیدم که از همه زودتر اسلام آورد. او از لحاظ علم و دانش و عقل، بر تمام مردم برترى دارد. خدا در بین بشر، من و شوهرت را برگزید. تو همسر خوبى دارى، قدرش را بدان و از فرمانش سرپیچى نکن. سپس على(علیه السلام) را خواند و فرمود: با همسرت مدارا و مهربانى کن.[۱۰]
پ. بخشش و گذشت
بیشترین سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگی، در زمینه گذشت و اغماض هر یک از زن و شوهر در لغزشها، کج خلقیها و اشتباهات یکدیگر است؛ زیرا زن و شوهر دو انسانی هستند که همانند همه انسانهای دیگر، روحیات و ظرز تفکرهای دوگانه دارند. آنهایی که مدعیاند ما در همه موارد یک طرز تفکر داریم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستیم، شاید هنوز زمینه و موقعیت برایشان پیش نیامده است که خصلتهای واقعی همدیگر را بشناسند، ضمن آن که اگر زن و شوهری با روحیه مشترک پیدا شوند، باز هم هیچ کدام از اشتباه و خطا و عصبانیت مصونیت ندارد. از اینجاست که اهمیت گذشت و تأثیر آن در تداوم روابط سالم آشکار میشود[۱۱].
از آنجایی که انسانها کم و بیش اهل لغزشند، بهترینشان کسانی هستند که از اشتباهات دیگران چشم بپوشند و عیبهای همدیگر را بزرگ جلوه ندهند که این خود، به خوشیها و زیبایی زندگی میافزاید. این صفت نیکو، در زندگی زناشویی اهمیت ویژهای مییابد؛ زیرا زن و شوهر در کنار هم زندگی میکنند و در صورت چشم نپوشیدن از لغزشهای طرف مقابل، وجودشان برای همدیگر تحمل ناپذیر خواهد بود. زن و شوهر باید رضایت همدیگر را جلب کنند و از انجام دادن کارهایی که کدورت و ناراحتی به دنبال دارد، بپرهیزند. البته، ناممکن است که زن و شوهر به طور کامل دور از خطا و لغزش باشند. بنابراین، در این گونه موارد باید از خطاهای یکدیگر درگذرند تا زندگی به کام آنها گوارا و شیرین شود؛ زیرا چنانچه در این باره سخت گیری کنند و از اشتباه هم چشم نپوشند، زندگی یا به کام آنان تلخ میشود یا آن را از دست میدهند.
کسی که خطاهای دیگران را نادیده بگیرد، خدای متعال نیز از گناهان او میگذرد و او را مشمول رحمت و آمرزش قرار میدهد. خود را از مصادیق آیه ی شریفه قرار دهیم که خداوند در قرآن کریم سفارش میکند: «… وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ »[۱۲]؛ «… و باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید؟ و خدا آمرزنده مهربان است». بنابراین آیه و دیگر آیات، فرو نشاندن خشم در برابر بدیها و خطاهای دیگران، به ویژه نزدیکانی که همه روزه ساعتهای زیادی را کنار آنها سپری میکنم، آمرزش حضرت حق را به دنبال دارد».
از طرفی وقتی همسر و فرزندانتان به سبب خوش رفتاریتان، از شما راضی باشند، بدانید که در زمره بهترین مسلمانها هستند؛ زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بارها میفرمود: «خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهله»[۱۳]؛ «بهترین شما آنهایی هستند که برای زنان خود بهترند و من بهترین شما هستم درباره همسرانم وجود گذشت بیگمان کانون خانواده را با حرارت نگاه میدارد، عشق و محبت را افزایش و اختلاف و مشاجره را پایان میبخشد. اسحاق بن عمار میگوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: حق زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟ امام فرمود: «خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایی از او سر زد، از او بگذرد». سپس فرمود: پدرم امام باقر(علیه السلام) همسری داشت که به او آزار میرساند؛ ولی پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار میداد».[۱۴]
از سوی دیگر اگر کسی بدیهای اعضای خانواده را با بدی پاسخ گوید و انتقامجویی کند، با این برخورد، کینه و دشمنی آنها را برمی انگیزد، ولی اگر بدی را با نیکی و نرمی پاسخ گوید، با این کار، فرد خطاکار را شرمسار و آگاهانه با خود همراه میسازد و کینه و دشمنی او را به دوستی تبدیل میکند. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ» [۱۵]؛ «و نیکی با بدی یکسان نیست. ( بدی را) به آنچه خود بهتر است دفع کن آن گاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یک دل میگردد».
ت. صبر و خویشتنداری
یکی از مباحث اخلاقی که بسیار حائز اهمیّت میباشد و آیات و روایات زیادی راجع به آن بیان شده است، مسئله صبر میباشد، زن و شوهر در زندگی مشترک، برای اداره و ادامه ی زندگی به غیر از رعایت حقوق که بر اساس قوانین و مقررات جامعه است، نیاز به صبر و تحمّل در برابر مشکلات دارند، عدم بردباری در برابر ناملایمات، محیط خانه را دچار نابسامانی میکند که برای ادامه ی زندگی نه تنها مساعد نیست بلکه سدی در برابر رشد و تکامل انسان است. نوار محافظ پیوند زناشویی، عشق و علاقه است. اگر زن و شوهر صبوری نکنند و این نوار را قبل از زمان مقرر باز کنند، دیگر پیوند محکم و پایداری نخواهند داشت. اما اگر چندین سال از زندگی مشترک آن دو بگذرد و به یکدیگر انس بگیرند، خیلی از مشکلات خانوادگی رفع میشوند.
در تاریخ، نمونههای بسیاری از الگوها و اسوههای صبر داریم؛ صبر حضرت زینب(سلام الله علیها) صبر آسیه همسر فرعون؛ صبر حضرت ایوب؛ صبر حضرت نوح(علیه السلام)؛ صبر حضرت یعقوب(علیه السلام) صبر حضرت یوسف(علیه السلام) و… و حتی در جامعه امروزی نیز نمونههای بسیاری از صبر را مشاهده میکنیم؛ که باید از آنان درس گرفته و سر لوحه زندگی خود نماییم. صبر جانبازان عزیز ۸ سال دفاع مقدس که با وجود بیماریها ونقصها و قطع عضوها، همچنان به تنهایی بار این مشکلات را به دوش میکشند و نه تنها صبر میکنند بلکه شکر نموده و شاکر هستند و اطرافیان خود را به صبر دعوت میکنند؛ اما با وجود این الگوها در جامعه امروزی ما، گاهی افراد در زندگی مشترک برای مسائل بسیار کوچک و بی اهمیت صبر و تحمل خویش را از دست داده، از دست هم به خشم آمده و با عصبانیت خود به کانون خانواده آسیب زده و راهی دادگاهها برای طلاق میشوند. صبر و بردباری زوجین باعث استحکام پایههای زندگی مشترک میشود. با صبر و بردباری میتوان به عنایات خداوند رسید زیرا در کتابش میفرماید:
بشارت:…بَشِّرِ الصَّابِرِینَ[۱۶]
محبت:… وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ[۱۷]
نصرت:…إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ[۱۸]
بهشت:…أُولئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِمَا صَبَرُوا پاداش بی حساب:…إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ[۱۹] «وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ [۲۰]»؛ « اما کسانى که شکیبائى و عفو کنند این از کارهاى پر ارزش است»؛ «وَ اصْبرِْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِین»[۲۱]؛ «شکیبایى کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد» هچنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «مَنْ صَبَرَ عَلى سُوءِ خُلْقِ امْرَأَتِهِ اَعْطاهُ اللَّهُ مِنَ الاَجْرِ ما اَعْطاهُ داوُدَ(علیه السلام) عَلى بَلائِهِ، وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلى سُوءِ خُلْقِ زَوْجِها اَعْطاها مِثْلَ ثَوابِ آسِیَهَ بِنْتِ مُزاحِمٍ»[۲۲]؛ «مردى که بر بداخلاقى زنش صبر و بردبارى کند، خداوند پاداشى را که به داود(علیه السلام) به خاطر تحمل بلا و سختى عطا کرد به او میدهد، و زنى که بر بداخلاقى شوهرش شکیبایى به خرج دهد، خداوند همانند پاداش آسیه دختر مزاحم را به او خواهد داد».
صبر و تحمل حضرت نوح نسبت به همسر
«حضرت نوح(علیه السلام) همسر بدی داشت، مثل حضرت لوط (علیه السلام) که او نیز همسر بدی داشت که در قرآن آیه به این مطلب اشاره شده است،[۲۳] حتی به مردم میگفت: نوح(علیه السلام) نعوذبالله مجنون است.
یک سال بر اثر نیامدن باران قحطی شد، جمعی از مردم تصمیم گرفتند نزد حضرت نوح(علیه السلام) بروند و از او بخواهند دعا کند تا باران بیاید، حضرت نوح(علیه السلام) در روستائی سکونت داشت، آنها به آن روستا رفتند و به در خانه او رسیدند و در خانه را زدند. زن حضرت نوح از خانه بیرون آمد، آنها گفتند: نوح کجاست؟ آمده ایم از او بخواهیم دعا کند تا باران بیاید. زن گفت: اگر دعای نوح مستجاب میشد، برای خود ما دعا میکرد که وضع زندگی ما خوب شود، او اکنون به بیابان رفته تا هیزم جمع کند و بیاورد و بفروشد، او چنان مقامی ندارد که دعایش مستجاب گردد. آنها به بیابان رفتند، ناگهان دیدند حضرت نوح(علیه السلام) هیزم را جمع کرده و به پشت گرفته و بر شیری سوار شده و ماری به دست گرفته و آن مار را تازیانه خود در راندن شیر قرار داده است. به نوح(علیه السلام) عرض کردند: دعا کن تا باران بیاید، قحطی همه جا را گرفته است. نوح (علیه السلام) دعا کرد و باران خوبی آمد. آنها به نوح (علیه السلام) گفتند: تو که این گونه مستجاب الدعوه هستی، چرا در مورد زن خودت نفرین نمیکنی که مثلاً از خانه ات بیرون رود، و مجازات شود و پشت سر تو از تو بدگویی ننماید؟! حضرت نوح(علیه السلام) در پاسخ فرمود: ارزش و ثواب تحمل و صبر با چنین زنی، بهتر از آن است که با نفرین او را به مجازات برسانم. با توجه به اینکه بیرون کردن او مفسده بیشتر داشت، و صلاح این بود که با صبر و تحمل، او را نگهداری کند.[۲۴]
در روابط همسری و هنگام بروز اختلاف، صبر و حوصله از بهترین راههای جلوگیری از جدال و تشنج است. گرچه برای آنان که تجربه و عادت ندارند کار آسانی نیست ولی به هر حال بهای نعمت و آرامش را باید پرداخت. این نیرو انسان را برای پرواز در آسمان معرفت، حتی وصول به حق یاری میبخشد و در خواباندن آتش فتنه در خانواده هم اثر بسزایی دارد.[۲۵] یکی از این مهارتها که در نسلهای جدید در حال فروکش کردن است، صبر و است؛ صبر یک فضیلت اخلاقی ضروری برای زندگی زناشویی است که وجود و حضورش در درون نهاد خانواده امکان پایداری آن را بیشتر میکند و گذشت، امری مهم برای ادامه حیات زندگی جمعی است. بر اساس آمارهای موجود، درصد طلاق در زندگیهای زیر یک سال از سال ۸۳ تاکنون با رشد ۹۰ درصدی همراه بوده است. همچنین در سال ۹۱، ۱۴٫۱ درصد طلاقها به ازدواجهای با طول مدت زیر یکسال اختصاص داشته و نسبت به سال گذشته با رشد ۷ درصدی مواجه بوده است.[۲۶]
ج. به یاد آوردن خوبیهای یکدیگر و نعمتهای زندگی
وجود اختلافهای جزئی و کلی در زندگی زناشویی تا حدود زیادی طبیعی است. دو انسان که صد در صد همفکر، همدل و هم سلیقه باشند، اگر نگوییم قطعا، تقریبا محال است وجود داشته باشند. بین زن و شوهر تفاوت فکر، روش، سلیقه و نظر وجود دارد. مهم این است که زن و شوهر تصمیم داشته باشند اختلافها را به حداقل کاهش داده و از ایجاد تنش و اضطراب در زندگی جلوگیری کنند. اگر خوبی ها، خوشیها و نعمتهای زندگی مشترک را به هنگام رویارویی با اختلافات مد نظر باشند، آنها را در حل مشکلات یاری خواهد داد و صفا و صمیمیت را جایگزین تنش و درگیری خواهند نمود.
اگر در زندگی برای رضای خدا و کسب خوشبختی آخرت، حساب باز شد، بسیاری از سختیها را میتوان به امید آینده روشن و برای جلب رضایت حق تعالی تحمل کرد و بسیاری از مسئولیتها را بر دوش گرفت. قرآن کریم به طور کلى دستور میدهد به یاد نعمتهاى الهى باشید: «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ»[۲۷]؛ « و نعمت خدا را بر خود یاد کنید». متأسفانه بعضی انسانها به اخلاق والا آراسته نیستند و به جای اینکه چشم خطاپوش و نعمت و زیبایی نگر داشته باشند، بر عکس نداشتهها و خطاها را خوب میبینند اما از دیدن زیباییها و نعمتها ناتوانند، امام سجاد(علیه السلام) در دعای مکارم الاخلاق از خداوند، اخلاق باتقوایان و پارسایان را میطلبد: «خدایا، مرا به زیور صالحان بیارای و لباس باتقوایان بپوشان… با فاش کردن خوبیها و پوشاندن بدی ها».
بیشتر زن و شوهرها به خصوص هنگام ناراحتی، تمام خوبیهای طرف مقابل را فراموش و سراپای او و زندگی اش را شر و بدی معرفی میکنند اما اگر انصاف و مروت به خرج دهند و چشم حق بین خود را باز کنند، در زندگی و در وجود همان همسر چه زیبایی ها، نعمتها و خوبیها وجود دارد که میتوان آنها را به یاد آورد و پرورش داد. هر یک از ما اگر بخواهیم نعمتهای خداوند را در زندگی خود بشماریم، زود به آخر میرسیم و سوسوی چشم ما چیزی برای دیدن و شمردن نمییابد، در حالی که خداوند اعلام میکند نعمتهای بی شمار دارید! و واقعا هم نعمتهای بی شمار داریم، ولی چشمِ دیدن آنها را نداریم؛ فقط زمانی که آنها را از دست بدهیم، متوجه میشویم که چه داشته ایم! به داستان زیر توجّه کنید «حضرت عیسی(علیه السلام) و جمعی از یارانش را بر چهارپای مردهای گذر افتاد که بدن آن کرم زده و بدبوشده بود. هر کس با یادآوری یکی از پلشتیهای آن مردار مراتب نفرت و ناخوشایندی خود را بیان کرد اما حضرت همه را به زیبایی، نظم و سفیدی دندانهای آن لاشه توجه داد تا یاد بگیرند در همین موجود هم میتوان زیبایی دید و لذت برد».[۲۸]
گاهی ما به وادی ناشکری قدم میگذاریم که بسیار خطرناک است در قرآن داریم که: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»[۲۹]؛ «و آن گاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، [نعمت] شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسی نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود». امام سجاد(علیه السلام) در دعای جوشن صغیر، نعمت دیدن و شماره کردن داشتهها را به ما یاد میدهد. حضرت در این دعا بعضی از نعمتها و عافیتهایی را که از آن بهره مند شده، یادآوری میکند و در آخر هر قسمت میفرماید: خداوندا، مرا یادآور داده هایت و شکرگزار نعمت هایت قرار ده! زنان و شوهرانی که از زندگی خود راضی نیستند و صفا و صمیمیت چندانی در زندگی آنان به چشم نمیخورد، روزی با خود خلوت کنند و زیباییها، خوبیها و ارزشهای همسر خود و زندگی مشترک شان را در ورقی یادداشت کنند. در خلوت که جز خدا کسی با آنان نیست، به حق بنگرند و خوبی و زیباییهایی را که در همسر و زندگی مشترک مییابند، بر کاغذ بنویسند، آنگاه ببینند آیا قدردان همان مقدار بوده و از خدا و همسر خود سپاسگزاری کرده و در مقام شکر نعمت و تلافی به خیر برآمدهاند!
د. تمسک به تقوا و اخلاق
بدون تردید از مهم ترین عوامل پیوند پایدار، ازدواج موفق و زندگی آرام، تقویت دینداری یا تربیت دینی-اخلاقی است، و سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی مهم ترین عاملی که بنیاد خانواده را تهدید میکند، میتوان شواهدی یافت دال براینکه حتی در فرض همسانی دو همسر از جهات سنی، تحصیلی، اقتصادی و… ضعف تربیت دینی- اخلاقی به تنهایی میتواند باعث فروپاشی خانواده شود. طبق آمارهای موجود «کمرنگ شدن اعتقادات مذهبی ناظر بر استحکام خانواده و عدم پایبندی به لوازم و بایستههای اخلاقی، عامل کلیدی در بروزِ منفورترین حلال الهی است، چه آن که بی شک توجه به مقوله معنویتگرایی در مباحث دینی و تقید به دین و دینداری مقولهای است که سبب میشود طلاق، کمتر از حالتِ فعلی، جامعه را در معرض تهدید قرار دهد.»[۳۰]
از سوی دیگر، کم نیستند نمونههایی که در آنها به رغم ناهمسانی زوجین از جهات متعدد، پایبندی آنان به موازین دینی و اخلاقی باعث انسجام خانواده شده است. همسران دیندار در صورت برخورد با مشکلاتی مانند فقر و ناسازگاریهای خانوادگی دچار یأس نمی شوند، بلکه دل به وعدههای الهی روشن میدارند و با حلاوت ایمان و یاد خدا، تلخیهای زندگی را به شیرینی مبدل میسازند. همچنین آراستگی زوجین به ویژگیهای اخلاقی ازرزشمندی، مانند صداقت، وفاداری، احترام، مهربانی، دلسوزی، فروتنی، صبر، گذشت، نرمخویی، خیرخواهی و انصاف، و مبرّا بودن آنان از خودخواهی، برتریجویی، تحقیر، حسادت، بخل، طمع، کینه توزی و دورویی موجب میشود بسیاری از بدرفتاریها و اختلافات از ساحت خانواده رخت بربندد.[۳۱] زمانی که ارزشها و نگرشها و باورهای حاکم بر روابط زن و شوهر بر اساس لذت جویی، مصلحتگرایی، مادیگرایی و سودطلبی استوارند، بیشک روابط انسانی از معنویت تهی میشوند. این نوع روابط بسیار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بیپولی، تنگ دستی، بیماری، کهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی میگردد و با هر بهانهای از هم میگسلد[۳۲].
دین اسلام، تأکید بسیاری بر تقوا و اخلاق در روابط خانوادگی نموده است، قـرآن کـریم، تقوا را معیار برتری معرفی کرده و کسانی را که از خدا پروای بیشتری دارند گرامی تر میشمارد «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَاللّهِ اَتْقیکُمْ»[۳۳]؛ «در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست». بـر هـمـین اسـاس هـر خـانـوادهای کـه در رعـایت تـقـوای الهـی پیشتازتر باشد از لحاظ الگـویی، برتر شمرده میشود. در خانواده برتر زن و شوهر متقی و خداترس هستند. همچنین اخلاق در دین مبین اسلام آنچنان جایگاه والایی دارد که پیامبر عظیمالشان اسلام میفرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ».[۳۴]؛ «من برای تکمیل خوبیهای اخلاق مبعوث شدهام». خانواده نیز به عنوان اولین و کوچکترین نهاد اجتماعی از این منظر دارای اهمیت بوده، اعتقاد عمیق و توجه زوجین به این اصول مهم آنان را از لکه دار کردن و ضایع کردن حقوق همدیگر برحذر خواهد داشت.
د. عذرخواهی و عذرپذیری
هنگام اختلاف خطا و اشتباه در زندگی زناشویی یک امر طبیعی است، اما یکی از آن راهکارهایی که باعث میشود هنگام خطا و اشتباه، تنشها به حداقل برسد و آرامش به خانه برگردد، همین عذرخواهی کردن است. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «تَعافَوا تَسقُطِ الضَّغائِنُ بَینَکُم».[۳۵]؛ «از یکدیگر گذشت کنید، تا کینه هاى میان شما از بین برود». در زندگی خانوادگی، گاهی اشتباه ها و لغزش ها همانند لکههایی سیاه، چهره زناشویی را زشت و نفرت انگیز و حتی در مواردی، ارکان آن را متزلزل میکنند. ما گاه بر اثر ندانم کاری ها، تربیت نادرست، بیحوصلگیها و عقده ها، همسرمان را از خود میرنجانیم. برای نمونه، با نیش زبان او را میآزاریم، یا به رخ کشیدن فقر و ناداریاش، با اخمها و افاده فروشی ها، دلش را به درد میآوریم و تعادل روانی او را بر هم میزنیم. این رفتار، زندگی را بی معنا میکند و گاه دشواریهایی پدید میآورد و کار را به درگیری میکشاند.
آنچه میتواند کدورتها را از میان بردارد و صفا و صمیمیت را در روابط خانوادگی برقرار کند، عذرخواهی هنگام خطا و اشتباه است. عذرخواهی به دلیل اشتباهی که از انسان سر زده است، محبت، مودت و صمیمیت را پدید میآورد. در زندگی زناشویی، طبیعی است که گاه شوهر دچار خطایی شود و زن را رنجور و افسرده کند. با این حال، اگر به دنبال اشتباه، عذرخواهی و پوزش نباشد، اثر ناگوار آن برای همیشه در روح و روان طرف مقابل به جا میماند؛ زیرا او همواره همسر خطاکارش را در برابر چشم خود میبیند و هالهای از نفرت، بدبینی و کدورت در خانه آنان حکمفرما میگردد. با گفتن جمله کوتاه معذرت میخواهم، همه اینها از میان میرود و حتی باعث سربلندی و سرافرازی شخص عذرخواه در نگاه همسرش میشود و عذرخواهی کردن به هنگام خطا و اشتباه را به او هم میآموزد. گاهی طرف یک بار عذرخواهی میکند و مثلا میگوید: مگر چه شده است؟ ببخشید و اگر طرف گفت که نمیبخشم بلافاصله میگوید: نبخش، پس این عذرخواهی واقعی نیست.
عذرخواهی اگر صادقانه، سریع، با لحن خواهش و تمنا باشد، خیلی زود مشکل را رفع میکند ولی اگر عذرخواهی صادقانه نباشد نتیجه ی انکار و تقصیر را گردن دیگری انداختن میشود بگو و مگو و جدال. جدال آفت زندگی است. گاهی این جدالها دو ساعت طول میکشد و بچه هم آنرا تماشا میکند. پس عذرخواهی را جدی بگیریم. عذرخواهی به ظاهر ساده است ولی کلید مشکل گشاست. اعتراف به عذرخواهی و اشتباه از همسر، میتواند آثار پرشماری در زندگی مشترک داشته باشد:
یک – این کار، رشته پیوند همسران را محکمتر میکند و جلو درگیریها و عقدهسازیها را میگیرد و خانه را به صورت پناهگاهی مطمئن و امن، محفوظ میدارد.
دو – اعتراف به لغزش، فرد را از عذاب روحی که بدان دچار شده است، رهایی میبخشد.
سه – عذرخواهی از اشتباه ها، سبب شناخت از خود و جبران کاستیها میشود.
این مسئله که انسان، ضعفها و قصور خود را با واقعبینی بپذیرد و افزون بر اعتراف به آنها، بکوشد آن را جبران کند، کاری پسندیده است. چه از این بهتر که در این راه، با خشنود کردن همسر، محبت و کمک او را نسبت به خود جلب کند و دریچه ای از زندگی سالم را به روی خود بگشاید.[۳۶] عذرخواهی در آیات قرآن و روایات، نقش پررنگی دارد و بارها به مسلمانان تاکید شده است که در صورت بروز رفتار نادرست، معذرت خواهی شود. در همین راستا در قرآن کریم ۸۷ بار از «توبه» و «معذرت خواهی» سخن به میان آمده و در روایات هم آمده است. امام علی(علیه اسلام) در حدیثی فرمودند: «اِقْبَلْ عُذْرَ أخِیکَ،وَ إنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عُذْرٌ فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً»[۳۷]؛ «عذر برادر دینی خود را بپذیر و اگر عذری ندارد برایش عذری بتراش».
به داستان زیر توجّه کنید: «زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی! شوهرم اصلا از من معذرت خواهی نمیکند. تاکنون یک بار هم همسرم نشده از من عذرخواهی کند حتی اگر مقصر صد در صد هم باشد باز هم حاضر نیست از من معذرت بخواهد. بارها مرا به شدت ناراحت کرده و دلم را شکسته است ولی حتی یکبار هم معذرت نخواسته و کاری نکرده که دلم را بدست بیاورد. زن جوان ادامه داد: همیشه این خودم بودم که گذشت کردم و از خطاهایش چشم پوشی کردم. ولی آقای قاضی من یک زن هستم و دوست دارم شوهرم گاهی اوقات مرا با این حرف هایش خوشحال کند و اگر از او ناراحت میشوم، مثل بقیه مردها بیاید و از من معذرت بخواهد. دیگر تحمل زندگی در کنار چنین مردی را ندارم و میخواهم از او جدا شوم».[۳۸]
و. حل مشکلات در درون خانه به طور پنهانی
یکی از مهارتهای مهم در آغاز زندگی حل مسائل توسط خود زوجین در درون خانه است. مشکلاتی که بین همسران پیش میآید، هر چند کوچک، نباید به بیرون از خانواده تسری پیدا کند. سعی کنید همه چیز را در داخل چاردیواری خانهتان باقی بگذارید به قول قدیمیترها، همه مشکلات را زیر فرش پنهان کنید تا به بیرون از خانه درز نکند. زیرا زن و شوهر بهتر از هر کسی به موضوع آگاهی دارند و اکثر مسائل بیشتر به تفاوت سلایق و عرفهای زوجین است.
از سویی اطرافیان ممکن است از نگاه و تجربه خودشان یا مثلا از سر محبت نسبت به فرزند پیشنهادی ارائه دهند که مناسب نیست. تا دلمان میگیرد به دنبال بهانه کوچکی میگردیم تا با اطرافیانمان درددل کنیم و با حرف زدن، کمی از بار روانی مشکلاتمان کم کنیم، اما گاهی همین درددلهای ساده و خودمانی یا گله و شکایاتی که در میان حرفهایمان، بدون هیچ غرض خاصی بیان میکنیم، موجب به هم خوردن آرامش و ایجاد دلخوریها و ناراحتیهایی میشود که اصلا فکرش را نکرده بودیم.
بسیار دیده و شنیدهایم که به واسطه همین درددلها چه زندگیهای مشترکی تا مرز طلاق پیش رفته است و چه اختلافات عمیق خانوادگی و فامیلی پیش آمده که کدورت و کینههای چند ساله، گاه حتی آنان را به خون هم تشنه کرده است. با گفتن همین چند عبارت «بین خودمان بماند»، «شما که غریبه نیستید»، «از خدا پنهان نیست، از بندهاش چه پنهان» و… احساس میکنیم اجازه داریم درباره هر کس و هر چیزی که میخواهیم و صحبتش پیش میآید، حرف بزنیم. در همین راستا، گاهی اوقات ممکن است رازهایی از دیگران را فاش کنیم که باعث مشکلات فراوانی میشود و تبعات آن به هیچ وجه قابل بخشش نیست و هرگز نمیتوان نتیجه افشای راز دیگری را جبران کرد.
به طور مثال هیچ یک از زوجین نباید شکایت همسرش را نزد خانوادهاش ببرد، چه بسا محبت افراطی اما از سر دلسوزی خانوادهها ممکن است مشکلات جدیدی را به وجود بیاورد. وقتی حرفی از داستان زندگی تان به بیرون از خانه تسری پیدا کند، مصداق همان ضربالمثل یک کلاغ چهلکلاغ میشود که باعث میشود مرد نسبت به زن یا زن نسبت به مرد بدبین شده و رفتار دیگری را حمل بر خبرچینی او بگذارد و از او سلب اعتماد کند بهتر است در وهله اول سعی کنید مشکلات به وجود آمده را میان خود و همسرتان حل کنید؛ زن و شوهر نسبت به هم حقوق و مسئولیت هایى دارند، معمولا اختلاف وقتى بروز مىکند که یکى از آنان یا هر دو، از ایفای وظایف همسری خوددارى مىکند. قرآن از این امر به نشوز و شقاق تعبیر کرده است. قرآن کریم در این شرایط، برای حل مشکل و جهت دادن زن به سوی زندگى متداول خانوادگى و ایفاى وظایف همسری، شیوه اى سه مرحلهای ارائه کرده است: پند و اندرز، دورى از او در بستر و تنبیه.
الف. پند و اندرز
«… وَ اللاَّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبیلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبیرا ».[۳۹]؛ «…و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نمایید! و (اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروى کردند، راهى براى تعدّى بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست)». قرآن کریم در وهله نخست میفرماید که به نصیحت روی آورید؛ چه بسا همین باعث شود که دوباره زندگی زناشویی در مسیر اصلی قرار گیرد، برای پند و اندرز ابتدا از کلماتی دلربا استفاده کند و شیوه آرامی را در پیش گیرد و با همسر خویش به استدلال برخیزد و با عقل و حکمت او را راضی سازد. در این هنگام، مرد از راه ارتباط کلامى که شامل نصیحتهاى دلسوزانه و راهنمایی مشفقانه است، از زن مىخواهد که به وظایف خود عمل کند. نصیحت با کلام محبت آمیز همراه با هدیه یا هر کار تشویقکننده، بسیار مؤثر است.
زنان به روابط کلامى حساسترند و بیشتر مایل اند مسائل خود را از طریق روابط کلامى ابراز کنند. براى حل مشکلات، مرد مىتواند با زبانى شیرین و لحنى دل نشین به بیان تأثیرات نامطلوب نشوز بر زندگى و سعادت اخروى زن بپردازد: موعظه کننده باید ثابت کند که دلسوز، امین و خیرخواه است و تسلیم هواى نفس و اغراض و مقاصد شیطانى نیست.[۴۰]
افزون بر این، کلام خداوند در قرآن، بهترین شیوههاى موعظه را شامل مىشود که مرد باید از آنها استفاده کند. موعظههاى قرآنى بیشترین تأثیر را در افراد بر جاى مىگذارد؛ از جمله اینکه مرد در مقابل رفتار نامناسب زن، به او خوبی کند. اگر در زمان نشوز زن، مرد بتواند رفتار و عواطف خویش را کنترل کند و رفتار نامناسب زن را با خوبى پاسخ دهد، بنابر اصلى که قرآن ارائه کرده، دشمنى زن به دوستى همراه با صمیمیت و یکدلى تبدیل مىشود، البته وجود صبر، ایمان و تقوا در مرد نقش مهمى در تسهیل این رفتار ایفا مىکند.[۴۱][۴۲] امّا گاهی اختلاف در خانواده بیش از این رسوخ میکند و طرفین با پند و اندرز قانع نمیشوند و آن وقت است که نوبت مرحله دوم میرسد.
ب. دورى کردن در بستر
در صورت سودمند نبودن این روش، قرآن به مرحله دوم که دوری از زن در بستر است. اشاره مىکند.[۴۳] پشت کردن در بستر، ترک روابط جنسى، و قطع روابط کلامى و معاشرت، از شیوه هایى است که از آن در این مرحله استفاده مىشود[۴۴]. بر اساس ظاهر قرآن، اشتراک بستر خواب باید ادامه داشته باشد،. ولى در بستر با او قهر کند؛ برای مثال، در بستر به او پشت کند، و به نحوی ناخشنودی خود را به او بفهماند.[۴۵] این جدایى عاطفى تا حدى زن را به تفکر درباره ی رفتار خود وا مىدارد و زمینه اى برای اصلاح رفتار و نوعى تنبیه برای او به شمار مىرود. به نظر مىرسد این تنبیه نباید به جدایى بستر و اتاق خواب بینجامد؛ زیرا ممکن است این رفتار به ناسازگارى و رفتار بدتری کشیده شود.
دورى در بستر متضمن تأثیراتى است که با جدایى بستر و ترک اتاق خواب حاصل نمىشود. اجتماع در بستر، احساس تعلق زناشویى را برمى انگیزد و موجب سکونت و آرامش و از بین رفتن اضطرابى مىشود که در اثر حوادت قبل پدید آمده است. دورى در بستر زمینهای است تا احساس تعلق زناشویى و آرامش حاصل از آن، زن را وادارد که به بررسى علت اختلاف پرداخته و به توافق با همسرش دست یابد. همچنین لازم است رفتاری مناسب در برابر کودکان و دیگران داشته باشند و نباید این راهکار آنان به کودکان تأثیر بگذارد، در برابر میهمانان نباید عملی از طرفین سرزند که دیگری را کوچک و تحقیر کند ولی اگر این راهکار مؤثر واقع نشد نوبت به مرحله سوم میرسد.[۴۶] و فقط در صورت عدم تأثیر آن مىتوان به مرحله سوم وارد شد.
پ. تنبیه
بر اساس آیه قرآن، این روش تنها پس از نصیحت کردن زن و دوری از بستر قابل اجراست. به نظر مىرسد در صورتى که مرد در رویارویى با مشکل رفتارى همسر از دو شیوه ی اول استفاده کند، مشکل حل خواهد شد و درصد بسیار کمى از زنان به این شیوهها پاسخ نداده و کار را به مرحله سوم مىکشانند. اگر به کارگیری پند و اندرز و ترک خوابگاه سودی نبخشد و زن بدون عذرشرعی و عقلی از تمکین در برابر حق شوهر و ادای حق مسلّم او امتناع و لجاجت به خرج داد نوبت تأدیب میرسد، امّا نباید تأدیب در جهت انتقام و اذیت و آزار طرف دیگر باشد و لازم است با عطوفت و مهربانی و برای صلح و سازش و اجرای عدالت باشد نباید خود به بی عدالتی دیگری بیانجامد و سبب تحقیر و خواری وی باشد و باید همراه با اخلاق و ادب اسلامی باشد آنگاه که با این راهکارها صلح و سازش برگشت و زندگی زناشویی را در مسیر طبیعی خود قرار داد جایز نیست در تدوام آنها اصرار ورزید و روا نیست همسر را پس از پشیمانی به جهت کارهای قبلیاش سرزنش کرد.[۴۷]
در مجموع، سیره عملى پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اولیاى دین(علیهم السلام) نفى خشونت نسبت به زنان است در اینجا مناسب است در مورد عواقب هرگونه خشونت نامناسب با زن به آموزههاى اسلامى اشاره کنیم. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آسیب به زنان را به شدت نهى کرده و مردانى را که چنین روشى دارند، دور از اخلاق و دیانت دانسته است برخى سخنان آن حضرت در این مورد چنین است: «عن ایوب قال: جإت امرإه الى رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ضربها زوجها ضربا شدیدا فقام رسول الله فانکر ذلک و قال: یظل احدکم یضرب امرإه ضرب العبد ثم یظل یعانقها و لا یستحیى»[۴۸]؛ «زنى نزد رسول خدا آمد و از کتک کارى شوهرش، شکوه کرد. پیامبر این عمل را ناخشنود داشت و فرمود: چگونه شما مردان، همسرانتان را کتک مىزنید و سپس او را در آغوش مىگیرید و شرم نمىکنید».
ه. پرهیز از خودخواهی و تکبر
در متون اسلامی نکوهشهای فراوانی در مورد تکبر و خودمحوری وارد شده، اولین و بدترین صفت رذیله که در داستان انبیا و آغاز خلقت مشاهده میشود، تکبر است و در منابع دینی و آثار علما به عنوان «ام الفساد» و «اساس الکفر» خوانده شده است. در قرآن آمده است: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ»[۴۹]؛ «و از مردم [ به نِخوت ] رُخ برمتاب، و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسندِ لافزن را دوست نمیدارد» رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «خیر الرجال من امتی اللذین لا یتطاولون علی اهلیهم و یحنون علیهم و لا یظلمونهم»[۵۰]؛ «بهترین مردان امت من کسانی اند که نسبت به خانواده خود خشونت و تکبر نمیورزند و بر آنان رحمت و نوازش دارند و به آنها آزار و ستم روا نمیدارند».
خودبینی و خودخواهی از جمله مهم ترین عوامل اختلافات خانوادگی است. کسانی که به این بیماری مبتلا باشند، خوبیهای خود را میبینند و بزرگ میشمارند، ولی بدی هایشان را نمیبینند. گاهی مرد در محیط خانواده با تکیه بر برتری جسمی و موقعیت خود، رفتاری غرورآمیز در پیش میگیرد و انتظارات و توقعهای بی جایی دارد. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش میکشد و مغالطه میکند یا با انتظارات بیش از حد و غیر قابل قبولی چون: خانه مادرت نرو چون من دوست ندارم، پیتزا بخوریم چون من صلاح میدانم و… همسرش را افسرده و غمگین میکند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین میگوید همه اینها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن با توجه به تحصیلات، ثروت، شغل و یا موقعیت خانوادگی برتر خود، نسبت به شوهرش غرور میورزد و رفتاری خودپسندانه و از روی تکبر با او در پیش میگیرد، ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست.
در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود خودخواهی میتواند علت زمینهای شکست رابطه مشترک باشد و باعث تزلزل پایههای زندگی شود…به طور خلاصه میتوان گفت: هر رفتاری از جانب همسر که منجر به سوءاستفاده جسمی و روانی از فرد مقابل شود، به گونهای که نتواند از حق خود دفاع کند و یا راجع به آن صحبت و بحث نماید، بروز خودخواهی در رابطه را حتمی میسازد؛ به دیگر سخن، لبریز کردن رابطه با انتظارات بیحد و مرز غیرمنطقی، حکمرانی منفی و مستبدانه، عدم درک متقابل، انکار احساسات، فراموش کردن همسر به عنوان نیمه گمشده و… نشانی از خودخواهی محض است[۵۱]. به داستانهای زیر توجّه کنید: «زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم مرد خودخواهی است و دوست دارد در زندگیمان همیشه حرف حرف او باشد. هیچ وقت حاضر نمیشود به حرف من گوش کند و اهمیتی به نظرات من بدهد. همیشه در زندگی مشترکمان احساس اضافه بودن داشتم و هیچ وقت شوهرم جوری رفتار نکرد که من بدانم حقی در این زندگی دارم. او همیشه باعث ناراحتی من شده است».[۵۲]
«مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی! همسرم تنها زمانی که به من احتیاج دارد، محبت میکند و رفتار خوبی دارد. در غیر این صورت آن قدر بد رفتاری میکند که من از دستش خسته میشوم. او همیشه بداخلاقی میکند، اما کافی است که یکبار به من احتیاج داشته باشد و یا بخواهد من کاری برایش انجام دهم و یا چیزی از من بخواهد. آن وقت است که بهترین کارها را برایم انجام میدهد، غذای مورد علاقهام را میپزد و هرچه میگویم میگوید چشم. دیگر از این رفتارهایش بدم آمده و حتی وقتی به من محبت میکند، از او دلزده میشوم. هربار که میبینم رفتار همسرم با من خوب شده است، میفهمم که حتما کاری با من ندارد. هرچه سعی کردم با این اخلاقش کنار بیایم، نتوانستم تحمل کنم برای همین تصمیم به جدایی از این زن خودخواه گرفتم».[۵۳]
ی. عدم دخالت نابجای اطرافیان
متأسفانه در جامعه کنونی به علت غفلت و ناآگاهی افراد جامعه از دستورات اسلام در خصوص زندگی مشترک و حقوق زناشویی و نیز بیتوجهی به رهنمودهای شرع بعد از بروز اختلافات میان زوجین و عدم اعمال شیوه صحیح طلاق، کابوس وحشتناک طلاق بر بسیاری از خانوادهها سایه افکنده و موجب تیرهبختی آنها میشود. در این بین یکی از دلایلی که میتواند زندگی زوجین به ویژه زوجهای جوان را با مشکل مواجه و در پارهای موارد زندگی آنها را به طلاق منجر سازد، بحث دخالتهای بیجای اطرافیان است به طور طبیعی، والدین اولین و مهمترین پایه گذاران شخصیت و معیار فکری فرزندان اند و نقش حیاتی در تعیین سرنوشت، سبک و خط مشی زندگی آنان دازند و در آنها ظرفیت و قابلیتی نهفته است که موجب پیشرفت فرزندان میشود. فرزندان نیز برای رشد و تعالی روانی خود، نیازمند هدایت و راهنمایی خانواده اند. حال اگر خانواده، این رویه را در تمام مراحل زندگی فرزندان، حتی زمانی که آنها زندگی مشترک را آغاز میکنند، بی حد و مرز و بدون رعایت حریم زندگی جدید ادامه دهد، زمینه ناسازگاری را به وجود خواهد آورد.
اقوام نزدیک مانند پدر و مادر با دفاع از یک طرف، با طرف مقابل برخورد میکنند و کمتر حق و عدالت را در نظر میگیرند و به دلیل وابستگی عاطفی، معمولاً از روی احساسات قضاوت میکنند. اینها مسائلی است که مورد توجّه قرار نمیگیرد ولی بییشترین اختلاف را بین زوجین به وجود میآورد.[۵۴] یکی از مهم ترین مولفههای آخرین آمار ثبت احوال، رتبه اول دخالت خانوادهها در میان عوامل طلاق زوجها است، بر این اساس ۴/۱۵ از طلاقهای صورت گرفته در ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۲ به دلیل دخالت خانوادهها بوده است.[۵۵] گاه با یک برخورد جزئی، پدر یا مادر دختر دست دخترش را میگیرد و با عصبانیّت به خانه میبرد و یا مادر پسر بدون این که بفهمد موضوع چه بوده و حق به جانب کیست، به دفاع از پسرش بلند میشود و رفتاری ناشایست با عروسش میکند.
توصیه میشود برای حفظ حرمتِ خود و سعادتِ زندگیِ فرزندان، از مداخله در زندگی آنان خودداری گردد و درصورت ضرورت، با خونسردی و به دور از تعصبّ فرزندی و فامیلی و در کمال انصاف، طرفین را موعظه و نصیحت کنند و خالصانه بکوشند تا آنان را صلح و آتشتی دهند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: کسی که بین زن و شوهری جدایی افکند تا به طلاق کشیده شود، خشم و لعنت خدا در دنیا و آخرت برای اوست و سزاوار است که خدا او را با هزار سنگ آتشین، سنگباران کند و کسی که بین زن و شوهر فساد کند ولی به طلاق نرسد، مورد غضب و لعنت خدا در دنیا و آخرت میگیرد و از نگاه به وجه الله محروم میگردد.[۵۶] در مقابل اگر فردی بین زن و شوهری را اصلاح کند و آنها را به سازش برساند و یا به حل مشکل آنها کمک کند تا به زندگی خود ادامه دهند، ثواب و پاداش زیادی دارد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «مَن مَشی فی صُلحٍ بَینَ اِثنینِ صلّی عَلَیهِ مَلائِکَهُ اللهِ حتّی یَرجِعَ و اُعطِیَ أَجرَ لَیلَهِ القَدرِ»[۵۷]؛ «کسی که در راه صلح و آشتی میان دو نفر گام برمیدارد تا زمانی که مراجعت کند فرشتگان خدا همواره بر او درود میفرستند و اجر و پاداش شب قدر هم به او عطا میگردد». از باب نمونه به داستانای زیر توجه فرمایید: «تازه عروسی که از رفتارهای مادرشوهرش به تنگ آمده بود خودش را آتش زد»؛ «زنی به علت بدرفتاری و بهانهگیری مادرشوهرش خودسوزس کرد».[۵۸] پرویز- ک مینویسد: «مادر زنم تا حال سه مرتبه ما را تا آستانه طلاق برده است. مثل عقرب نیش میزند. به دخترش یاد میدهد که به من بیاحترامی کند و کارهای منزل را انجام ندهد و توقعات بیجا داشته باشد. هر گاه به خانه ما میآید تا یک هفته منزل ما را به جهنم تبدیل میکند. بدین دلیل، چشم دیدنش را ندارم».[۵۹] البتّه گاهی زوجین جوان هر مشورت و نصیحتی از طرف والدین خود یا همسرشان را دخالت میدانند، یا گاهی دیده میشود به دلیل وابستگی پیش از ازدواج به خانواده، در زندگی مشترک خود استقلال رأی ندارند و خود، زمینه ی دخالت دیگران را فراهم میکنند. زوجهای جوان باید بدانند که پس از ازدواج، وظایف و نقشهای جدیدی در زندگیشان وجود دارد و باید وابستگی خود را به خانواده کمتر کنند؛ مسائل و مشکلات خانواده جدید را برای دیگران بازگو نکنند و حریم خصوصی خود را محترم بشمارند.
پینوشتها
۱-حسین زنجانی، طلاق، ص ۲۳-۲۱؛ عبدالله جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ص۱۷۶
۲-نساء/۲۱
۳-نحل/۷۲
۴-محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۶۶ و ۲۶۷
۵-خبرگزاری فرارو، ۱ آذر ۹۴، کد خبر: ۲۵۳۵۱۰.
۶-نساء/۱۲۸
۷-محمد کلینی، اصول کافی، ج۲، ص ۱۱۷
۸-علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۳
۹-علامه مجلسی، بحارالانوار،ج۶۸،ص۳۸۷
۱۰-ابراهیم امینی، بانوی نمونه اسلام، ص۶۸
۱۱-احمدحسینیان، بهداشت روانی ازدواج و همسرداری، ص۲۰۱
۱۲-نور/۲۱
۱۳-محمد بن علی صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۵، ص۳۲۴
۱۴-شیخ کلینی، اصول کافی،ج۶، ص ۵۱۰
۱۵-محمد حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۷۴
۱۶-فصلت/۳۴
۱۷-بقره/۱۵۵
۱۸-آل عمران/۱۴۶
۱۹-بقره/۱۵۳
۲۰-زمر/۱۰
۲۱-شوری/۴۳
۲۲-هود/۱۱۵
۲۳-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۴۷
۲۴-تحریم/۱۰
۲۵-محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۹۸
۲۶-ضیاء الدین صدری، آیینه ازدواج و روابط همسران، ص ۲۹۷- ۲۹۸
۲۷-پایگاه تحلیلی خبری خانواده و زنان، ۱۲ بهمن ۱۳۹۲، کد خبر: ۱۰۰۳۹
۲۸-بقره/۴۷،۱۹۸؛ مائده/۱۱،۲۰؛ ابراهیم/۶؛ آل عمران۱۰۳؛ فاطر۳؛ احزاب/۹
۲۹-نعمت الله جزائری، قصص الأنبیاء، ص۴۵۷
۳۰-ابراهیم/۷
۳۱-خبرگزاری رسمی حوزه، ۸ دی ۹۳، کد خبر:۳۴۱۶۳۷
۳۲-حسین بستان، جامعه شناسی خانواده، ص۱۸۸-۱۸۷
۳۳-علی محمد رفیعی محمدی، عوامل تحکیم و تزلزل خانواده، ص۱۲۰
۳۴-حجرات/۱۳
۳۵-کنز العمال، ج۳، ص۱۶
۳۶-کنزالعمال، ج۳، ص۳۷۳
۳۷-سید داود حسینی، روابط سالم در خانواده، ص۳۰
۳۸-علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۶۵
۳۹-جام نیوز، ۵شهریور۹۴، کدخبر:۵۵۲۹۸۰
۴۰-نساء/۳۴
۴۱-احمد بهشتی، خانواده در قرآن، ص ۸۹
۴۲- فصلت/۳۵،۳۴
۴۳- نساء/۳۴
۴۴- محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۶
۴۵- علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۵۴۶
۴۶- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۳،ص۳۷۲
۴۷- مهدی مهریزی، شخصیت و حقوق زن، ص ۲۷۳؛ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج ۳، ص ۳۶۹
۴۸- ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج۸، ص۲۰۵ ۲٫ کنزالعمال، ج۳، ص۳۷۳، ح۷۰۰۴
۴۹- لقمان/۱۸
۵۰- حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۱۶
۵۱- جواد مصطفوی، بهشت خانواده، ص۵۸
۵۲- باشگاه خبرنگاران جوان،۲۳ مهر ۱۳۹۴،کد خبر: ۵۳۵۸۵۹۰.
۵۳- جام جم، پنج شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴،کد خبر: ۲۱۳۱۷۱۱۶۰۸۱۹۲۷۲۲۲۳۴٫
۵۴- حسین انارکی، طلاق از دیدگاه اخلاق و قانون،ص۹۲
۵۵- خبرگزاری فارس، ۶آذر۱۳۹۲،ش ۱۳۹۲۰۹۰۶۰۰۰۶۳۷
۵۶- وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۷،ح۵
۵۷- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲،ص۲۵۴
۵۸- ابراهیم امینی، آیین همسرداری، ص۱۱۲
۵۹- همان،ص۱۱۷
سید رضا جباری
srjabbari.blog.ir