
عشق به همسر
خاطرات همسر شهید محمد ابراهیم همت:
ما اصلاً مراسم نداشتیم. من بودم و ابراهیم و خانوادههایمان. یک حلقه خریدیم هزار تومان. ابراهیم هم یک انگشتر عقیق گرفت صد و پنجاه تومان. صبح روزی که مهدی میخواست متولد شود، ابرهیم زنگ زد خانه خواهرش. از لحنش معلوم بود خیلی بیقرار است. مادرش اصرار کرد بگویم بچه دارد به …