با یکدیگر رو راست باشیم
امروزه به یمن ارتباطات، رازهای ناگفته بسیار به داشتهها تبدیل میشوند.
راههای سخت و دشوار، همواره پیمودنی است، ولی به هر حال خالی از لطف نیست. بد نیست در عصر پر شتاب و الکترونیکی امروز که به سرعت در موج و نقطه سیر میکند، به ارتباط مستقیم با انسانها، به احساسات و مسایل مهم انسانی هم توجه کافی داشته باشیم.
صحبت کردن، گوش دادن، خواندن و نوشتن، مستلزم عملکردهای مختلف بدن است که اهداف متفاوتی را تحقق میبخشد. انسان از مراحل اولیه پیدایش خود بر روی زمین در مورد یافتههای مطالعات و تأثیرات نسبی چهار رفتار فوق پیوسته موفق به ابداعاتی شده است. برابر این تحقیقات انجام شده، زمان صرف شده در مراودههای ارتباط عادی توسط افراد معمولی به شرح زیر است:
گوش دادن (۴۲ درصد)، صحبت کردن (۳۲ درصد)، خواندن (۱۵ درصد) و نوشتن (۱۱ درصد) به طور متوسط، تأثیرگفتاری (۷۴ درصد) وقت ما را دربرمیگیرد. اما نمیتوانیم مقایسه از دو نوع رفتار، گفتار و نوشتار را بر حسب میزان نسبی مفهومی که از آنها حاصل میشود، داشته باشیم، زیرا نوشتن، راهی دقیقتر و روشنتر برای انتقال اطلاعات است و در گفتار، اطلاعات اضافی و کلمات و تکرار و بیدقتی است که در نوشته اتفاق نمیافتد. بیشترین تأثیر مراوده بین مردم به گفتار بستگی دارد و کمترین آن به نوشتار.
ارتباط، یکی از نزدیکترین و غیر ملموسترین عناصری است که ما در تمام لحظهها با آن زندگی میکنیم، عاملی است بسیار قوی و مسلط بر رفتارها، باورها، عادات و نگرش به جهان هستی و نقش به سزایی در بسیاری موفقیتها و یا ناکامیها دارد؛ چرا که انسان، در چهار بعد ارتباطی محدود میباشد:
«خدا، خود، طبیعت و دیگران و جامعه جهانی»
ارتباط مؤثر، کلامی، غیرکلامی و احساسی است که طی فرآیندی فرد به احساس آرامش رضایت و بیان نیازها و عقاید و خواستههای خود میرسد.
ارتباط با خدا- امری لطیف و شخصی است که انسان از طریق آیین و دعا و عشق و فطرت، به آن دست مییابد. ولی مهم آن است که باور کنیم در زندگی ما، تکیهگاهی وجود دارد که هیچ گاه فرو نمیریزد. ارتباط با خود و عزت نفس در جامعه ما کلمهای آشنا و پر مفهوم است. خداوند در قرآن کریم (سوره اسراء آیه ۷) میفرماید: «ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و او را بزرگ کردیم، و در بر و بحر سیرش دادیم» که دلالت بر عظمت انسان و معادل قراردادن او با جهان هستی دارد.
اساس ارتباط با جمعیت آن در هماهنگی با طبیعت و کل جهان هستی است خصوصاً توجه به اصل بخشندگی بیدریغ طبیعت که شبانهروز و پیوسته بدون هیچ چشمداشتی میبخشد و میبخشد و ما را سرشار از انرژی مثبت و ژرفنگری میکنند.
ارتباط با دیگران، از رمزهای کلیدی موفقیت انسان است، هرچه ارتباط بهتر و مؤثرتری با بهرهوری از موارد بالا با دیگران داشته باشیم احساس رضایت و موفقیت بیشتری خواهیم داشت. به فرموده مولا علی(علیه السلام) «کسی که خویشانش را بر خودش محترم شمرد، از خواستههای پست دوری میگیرد» پس بجاست خود را دوست بداریم و برای خود احترام قایل شویم.
توماس هریس در کتاب وضعیت آخر، چهار حالت در ارتباط با دیگران مطرح میسازد:
الف) «من خوبم، تو خوب نیستی» که منجر به خودبینی، تحمیل مواضع به دیگران و سلطهگری میشود.
ب) «تو خوبی، من خوب نیستم» موجب احساس حقارت و کوچکی شده و مانع ارتباط است.
ج) «من خوب نیستم، تو هم خوب نیستی» موجب دعوا و مبارزه و تلافی میشود.
د) «من خوبم، تو هم خوب هستی» تنها این وضعیت است که موجب برقراری ارتباط مؤثر بر اساس احترام میشود.
پس بیان خود را گزیده و با ملایمت و وقار و آرام ایراد کن و بگذار صدایت آسوده و آرامشبخش باشد به هنگام شرح دادن از لحن دوستانه و صدای بالا استفاده کن، اما در انتها به ضعف گرایش پیدا نکند و لازم است:
– خطای افراد را از شخصیتشان جدا بدانیم و برچسب و دروغگویی، تنبلی و… نزنیم.
– با نوع نگاه، حرکات چشم و جملات کوتاه خوب و با دقت گوش دهیم و از قضاوت و نصیحت بپرهیزیم.
– پیامهای منفی غیر کلامی مانند اخم کردن، بیحوصلگی، قیافه خشمگین نداشته باشیم.
– صحبت با دیگران را خوب شروع کنیم، مقدمهچینی شاد و مطلوب ما را یاری میدهد.
– از تن صدا و آهنگ مناسب استفاده کنیم تا یکنواخت و خستهکننده نباشد.
– احساسات خود را صادقانه بیان کنیم و امنیت و اعتماد بیافرینیم.
منبع: روزنامه کیهان؛ نویسنده: زهرا احمدزاده