مصادیق نیکی به والدین در صحیفه سجادیه و قرآن
نگاهی اجمالی به صحیفه سجادیه
با یک مرور اجمالی به فهرست نیایشها، میتوان آنها را اینگونه تقسیمبندی نمود:
الف: نیایشهای عبادی- عرفانی
در این دسته از نیایشها، دائماً از معرفت خداوند جهت تقرب و تعالی و سعادت ما سخن به میان آمده است، مانند نیایشهای: ۱- در ستایش خداوند ۲- درود بر حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان او ۳- درود بر حاملان عرش الهی ۹- دعا در اشتیاق به تقاضای آمرزش ۱۲- دعا در اعتراف به گناه و توبه ۲۸- پناه جستن به خدا ۳۲- دعا پس از نماز شب ۳۶- اعتراف به تقصیر در ادای شکر.
ب: نیایشهای تظلم و تقاضا
هدف این نیایشها، تعلیم بردباری، امیدواری در گرفتاریها و اعتماد به خدا داشتن میباشد، مانند نیایشهای: ۱۴- نیایش در هنگام سختی ۱۵- نیایش در هنگام بیماری ۱۹- طلب باران ۲۳- طلب تندرستی ۲۹- وقتی روزی بر انسان تنگ شود ۳۰- برای برآورده شدن وام ۵۴- زدودن غم.
ج: نیایشهای تعلیم و تربیت
مانند نیایشهای: ۵- دعا در حق خویشاوندان و دوستان ۲۷- دعا برای مرزداران ۲۴- دعا برای پدر و مادر خود ۲۵- دعا برای فرزندان خود ۴۲- دعا در هنگام ختم قرآن ۴۴- دعا در هنگام فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ۴۵- دعا در هنگام پایان ماه مبارک رمضان. این نیایشها باز هم دعاست، اما آنچه که باید بدانیم و انجام دهیم را یاد میدهد. به عنوان نمونه، نیایش ۲۴(دعا برای پدر و مادر) در واقع تعلیم و آموزش وظایف فرزند در قبال والدین است.
احسان به والدین
در همه ادیان و شریعتها، در خصوص احترام به والدین سفارشهای زیادی شده است. چون به مقتضای عقل و نقل، شکر منعم واجب است. علاوه بر این، بعد از نعمت الهی هیچ نعمتی در حق فرزند، چون نعمت پدر و مادر نیست. زیرا پدر سبب وجود صوری و وسیله تربیت، تهیه اغذیه و البسه و ضروریات، و واسطه حصول کمالات نفسانی اوست. مادر نیز در سببیت وجود، شریک پدر است با تحمل سختیهای حمل دوران بارداری، دردهای زایمان، خطرات احتمالی هنگام زایمان و از همه مهمتر، خون او سبب حیات میشود.۱ لذا در برخی آیات قرآن کریم، امر به اطاعت از آنان شده است. چنانچه میفرماید:
«ان اشکر لی لوالدیک»(لقمان/۱۴)؛
«شکر کن مرا که خالقم، آنگاه شکر پدر و مادر را به جای آر»؛
«و وصینا الانسان بوالدیه حسنا»(عنکبوت/۸)؛
«به انسان سفارش کردیم در حق پدر و مادر خود نیکی کنند».
امام صادق(علیه السلام) میفرماید: مردی نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و عرض کرد: «یا رسولالله! مرا سفارشی کن. فرمود: چیزی را با خدا شریک مساز… پدر و مادرت را فرمان ببر و به آنها نیکی کن(زنده باشند یا مرده)، اگر دستوری دادند خاندان و مالت را کنار بگذار و دستورشان را اجرا کن که از ایمان است».۲
بنابراین نیکی کردن به والدین یعنی نیکو معاشرت کردن با آنان، رعایت ادب در حضورشان، دوست داشتن آنها از صمیم قلب، دریغ نورزیدن از اموال مورد علاقه آنها، کوشش در جهت کسب رضایت آن دو، و دعا نمودن برایشان.۳
مصادیق نیکی به والدین در قرآن و صحیفه سجادیه
الف) دعا در حق والدین
«خدایا؛ بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندانش و فرزندانش درود فرست و پدر و مادر مرا به برترین پاداشی که ویژه ی پدران و مادران بندگان مومن خود کرده ای ویژه گردان ای مهربانترین مهربانان».۴
دعا کردن و طلب خیر و رحمت از خداوند متعال نمودن برای والدین، از جمله حقوق ایشان و یکی از وظایف فرزند در قبال پدر و مادر میباشد که باید هم در حیات و هم در ممات آنها، بدان عمل کند. آیت الله جوادی آملی نیز در تفسیر خود، دعا در حق والدین و طلب آمرزش برای آنان را از مصادیق احسان به والدین، میدانند.۵
خداوند متعال نیز در قرآن، دعا کردن برای والدین را این چنین آموزش میدهد:
«… قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا…».(اسراء /۲۴)
«بگو(پیامبر)، پروردگارا؛ همان گونه که آنها(پدر و مادرم) مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده…».
این آیه، دوران کودکی فرزند را به یادش میآورد و تذکر میدهد، به یاد دوران ناتوانی خود، از خدا بخواه که به آنان رحم کند آن چنان که ایشان به تو رحم کرده و پرورشت دادند. همچنین از این آیه بر میآید که دعا برای والدینی که از دنیا رفته اند، مورد قبول خداوند است. امام سجاد(علیه السلام) نبز در صحیفه این چنین برای پدر و مادر دعا میکنند:
«بار خدایا آنان را از آن رو که مرا پروردهاند پاداش نیکو عطا فرما و به این سبب که مرا گرامی داشتهاند جزای خیر مرحمت کن و نگاه داشتی را که در کودکی از من کردهاند پشتوانه نگهداری آنان قرار ده».(صحیفه سجادیه)
ب) تواضع در برابر به والدین
یکی از موارد احسان به والدین خاکساری در برابر آنهاست. تواضع در برابر والدین باید تا حدی باشد که آنها این فروتنی و خضوع را در فرزند به وضوح ببینند. خضوع دربرابر والدین به قدری ارزش و اهمیت دارد که خداوند متعال در قرآن کریم به شکل بسیار زیبایی به آن اشاره کرده است:
«و اخفض لهما جناح الذّلّ من الرحمه و قل ارحمهما کما ربیانی صغیرا».(اسراء / ۲۴)
«و بالهای محبت خویش را از تواضع و لطف، در برابر آنها(پدر و مادر) فرود آر و بگو: پروردگارا؛ همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرارده».
در مقابل پدر و مادر با گفتار و رفتارت فروتنی و تواضع کن و همانند مرغی که از روی مهر و محبت بالهای خود را فرو میافکند و جوجههای خویش را زیر پرمی گیرد، تو نیز که اکنون جوان و نیرومند شده ای و بال و پرگشوده داری، پدر و مادر را در آغوش مهر خود جای ده.
تواضعت را لمس کنند…
در بسیاری از موارد فرزند صالح نمیتواند غرورش را زیر پا گذاشته و به این دستور قران عمل کند. او نمیتواند احساسات قلبی و درونیاش را به والدینش نشان دهد، دست آنان را ببوسد و یا به شکل دیگری تواضع خود را نشان دهد. این آیه از قرآن وظیفه ی او را با وصف زیبایی گوشزد میکند و میفرماید: «خفض جناح» که به معنای مبالغه در تواضع و خضوع زبانی و عملی ست. انسان باید در معاشرت و گفتگوی با والدین طوری باشد که آنها تواضع و فروتنی او را احساس کنند؛ و بفهمند که او خود را در برابر آنها، خوار میدارد و نسبت به آنها مهر و رحمت دارد.۶
امام صادق(علیه السلام) در مورد طرز برخورد صحیح با والدین میفرمایند: «چشم به آنها خیره مکن و جز با مهر و دلسوزی به آنها نگاه میانداز و صدای خود را بر صدای آنها میفزا. دست بالای دست آنها مدار و بر آنها پیشی مگیر». ۷
ج) اطاعت والدین و کوشش در جهت کسب رضایت آنها
اطاعت والدین در جهت جلب رضای خدا، وظیفه ی هر فرزندی است و عدم فرمانبرداری از ایشان موجب خشم و غضب الهی ست. از آنجا که در زندگی هر انسان پدر و مادر دلسوزترین و خیرخواه ترین افراد برای فرد هستند، قاعدتا او را به سمت خیر و صلاح، پیشرفت و سربلندی راهنمایی میکنند پس فرزند باید با تفکر در اوامر والدین(با در نظر گرفتن رضای خدا) مطیع و فرمانبردارشان باشد تا اسباب خشنودی آنان و خدای متعال را فراهم کند. امام سجاد(علیه السلام) در این باره میفرمایند:
«… و به آنان چون مادری مهربان نیکی کنم و طاعت مرا نسبت به آنان و نیکویی مرا درباره ایشان در نظرم از خواب در چشم خسته، شیرینتر کن و از آب خنک در کام تشنه، گواراتر…. چندان که خرسندیشان را بر خرسندی خود برتری دهم و آرزویشان را بر آرزوی خود مقدم بدارم».(صحیفه سجادیه)
گاهی اوقات اوامر والدین بسیارسخت و گاهی غیرممکن به نظر میرسد و انجام آنها توان و یا زمان زیادی را میطلبد، در اینجا فرزند صالح وظیفه دارد با تمام توان، مطمئن؛ بدون تردید و بهانه جویی، در انجام آن امور بکوشد.
اگر والدین امر به خلاف شرع کردند…!
اطاعت از والدین، نوعی احسان به آنان به شمار میرود که فرزند وظیفه دارد در این جهت تلاش کند تا موجبات جلب رضای آنان و خداوند را فراهم آورد. اما باید توجه داشت این اطاعت و فرمانبرداری باید در راستای رضای پروردگار باشد هیچ چیز نمیتواند بر ارتباط انسان با خدا حاکم گردد، که آن مقدم بر همه چیز است. حتی بر پیوند با پدر و مادر که نزدیکترین پیوند عاطفی است. اگر والدین فرزند را امر به کاری کنند که آن عمل خارج ازمحدوده ی الهی باشد، فرزند حق ندارد به سبب جایگاه والدین مطیع آنها باشد و خود را مجبور به انجام آن بداند.
پدر و مادر با جایگاه بسیار والا و ارزشمندی که نزد خدای متعال دارند و با تمام مطالبی که در مورد مقام آن دو بزرگوار در قرآن و احادیث ذکرشده است، حق ندارند فرزند را وادار به کاری کنند که معصیت و یا نارضایتی خدای متعال در آن باشد.
اینجاست که فرزند میتواند از اطاعت والدین سرباز زند و مطیع خالق یکتا باشد. البته این بدان معنا نیست که او حق دارد به والدین توهین، پرخاش و یا بیاحترامی کند و یا آنها را تحقیر نموده و ایشان را نسبت به احکام و اوامر الهی نادان بشمارد، بلکه باید با نرمی و احترام؛ یا آنان را قانع و از انجام آن امر منصرف کند و یا به اشکال مختلف قبح مطلب را برایشان بنماید. دستور کامل در مورد این مطلب در دو آیه از آیات قرآن بیان شده:
«و ان جاهداک علی ان تشرک بیمالیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا…».(لقمان /۱۵)
«و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که از آن آگاهی نداری(می دانی باطل است) از ایشان اطاعت مکن، ولی با آن دو در دنیا به طرز شایسته ای رفتارکن…».
پس فرزند مطیع و قدرشناس باید در اطاعت والدین حدودی قائل شود و میزان سنجش او، قران و عترت باشد و اوامر والدین را با میزان حق بسنجد، اگر خارج از محدوده ی الهی نبود، با جان و دل و بیمنت، انجام دهد و اگر غیر از این بود مطیع فرمان الهی باشد. این درست نقطه ی اعتدال است که حقوق خدا و والدین در آن جمع شده و تضادی در میان انجام این دو وظیفه ایجاد نمیشود.
عدم اطاعت از والدین بعد از قدردانی!
مسئله ی جالبی که در این آیات(آیاتی که خداوند از اطاعت والدین آمر به شرک، نهی میکند) به چشم میخورد این است که معمولا قبل از این نهی، توصیه به احسان و یا شکر والدین نموده، پس از آن، از اطاعت آنها در امور شرک آلود نهی میکند. اگر به آیات قبل آیه ی ذکر شده توجه کنید، خداوند در ابتدا زحمات مادر، از ابتدای حمل و سپس شیر دهی، را یادآور میشود، سپس امر به شکر خود و بلافاصله شکر والدین میکند و در پایان این آیات، انسان را از اطاعت والدین درمسائل شرک آمیز نهی میکند. این مسئله، نشان میدهد که احترام به این دو بزرگوار و یادآوری ایثار و فداکاری هایشان هرگز نباید از یاد فرزند برود حتی اگر آنها مشرک باشند!
بنابراین برای اطاعت نکردن والدین در اموری که خلاف رضای خداست، فرزند باید بسیار مراقب باشد که مرتکب رفتار و یا گفتاری نشود که خاطرشان رنجیده شده و متعاقبا خشم خدا را برانگیزد.
د) نیکو معاشرت کردن با والدین و رعایت در حضورشان
«بار الهی چنان کن که از هیبت ایشان بیمناک باشم هم آنسان که از هیبت پادشاه خودکامه بیمناکم… آوای مرا در محضر آنان فرود آر و سخنم را برایشان دلنشین گردان و خویم را نسبت به آنان نرمی ده و قلبم را متوجه آنان کن و مرا نسبت به آنان خوشرفتار و دلسوز گردان».(صحیفه سجادیه)
حضرت در این سطر ازکلام زیبایشان در صحیفه سجادیه، متذکر میشوند که احترام والدین را تا حدی داشته باشید که گویی در حضور سلطانی مقتدر هستی و همان گونه که نزد سلطان مودب و با احترام رفتار میکنی و مراقب اعمالت هستی در حضور والدین نیز چنین باشی.
زندگی در زمان حیات پدر و مادر و یا درکنار آنها، یکی از بزرگترین نعمتهایی است که خداوند به انسان عنایت میکند، که البته مانند تمام نعماتی که خداوند عطا میکند، مورد توجه انسان نیست تا زمانی که آن را از دست بدهد، از آنجایی که هر نعمتی همراه با امتحان و آزمون الهی ست، این نعمت با ارزش نیز همراه با امتحانهای فراوانی ست که فرزند باید نسبت به آن هوشیار باشد و لحظه ای از آن غفلت نکند. اما فرزندی که در کنار والدین خود زندگی میکند از آنجایی که همواره با آنها برخورد دارد، بیشتر مورد امتحان الهی ست. همان طور که در متن بسیار زیبا، مختصر و پر معنای امام سجاد(علیه السلام) ملاحظه فرمودید چگونگی رفتار با والدین و چگونه حضور پیدا کردن در کنار آنها در یک جمله آموزش داده میشود.
برخی تصور میکنند احترام گذاشتن به والدین سبب دوری و بیگانگی میشود و صمیمیت بین آنها را از بین میبرد، اما چنین نیست؛ این رفتار، نه تنها صمیمیت را از بین نبرده بلکه روابط عاطفی بین فرزند و والدین را تقویت کرده و دوستی و نزدیکی توام با احترام به وجود میآورد. پس صمیمیت و دوستی با والدین باید در کنار رعایت حداکثر احترام و ادب باشد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «پدرم، امام سجاد(علیه السلام)، در رهگذر مردی را دیدند که با پسر جوانش راه میرفت. پسر در حین حرکت به دست پدر تکیه داده بود. امام از مشاهده ی این رفتار خلاف ادب پسر، بسیار ناراحت شدند به طوری که دیگر هیچگاه با آن فرزند بیادب و وظیفه نشناس سخن نگفتند». ۸
ذ) طلب آمرزش نمودن برای والدین
از آنجا که فرزند قادر به جبران سختیهایی که والدین برای او متحمل شدهاند نیست لذا امام سجاد(علیه السلام) از خدا می خواهد که این سختیها را سبب خیر و آمرزش آنان قرار داده و به علو درجاتشان بیفزاید. لذا میفرماید: «بار خدایا اگر در گفتار با من از اندازه فراتر رفتهاند یا در کرداری زیادهروی کردهاند یا حقی از من تباه ساختهاند یا از وظیفه خود در حق من کوتاهی ورزیدهاند، حق خود را به آنان بخشیدم… و آن دو را به سبب نیکوییهایی که با من کردهاند غرق آمرزشی مسلم فرما… اگر آمرزش تو پیش از این مرا در بر گرفته باشد پس شفاعت مرا در حق آنان قبول فرما…».(صحیفه سجادیه)
خدمت به والدین
خدمت به خلق خدا از خدمت به والدین آغاز میشود. اما نوع خدمت، بسیار اهمیت دارد. انجام این عمل با ارزش مشروط به شروطی است.
شرط خدمت به والدین
خدمت به والدین باید با رغبت، و حداکثر تواضع صورت گیرد. چرا که وجود کمترین اکراه و نارضایتی در چهره و یا عمل فرزند، سبب آزرده شدن ایشان شده، به طوری که خود را سربار و باعث رنج و مشقت فرزند میپندارند به این ترتیب یا از خدمات او شرمنده و سر افکنده میشوند و یا آزرده خاطر شده و دیگر از او خدمت و کمکی نمیخواهند و این آن خدمتی نیست که خداوند به آن امر نموده است.
محمد ابن منکدر میگوید: برادرم نماز شب میخواند و من پای مادرم را که مریض بود ماساژ میدادم. هرگز دوست ندارم ثواب من برای برادرم و یا ثواب او برای من باشد. ۱۰
شرط دیگر خدمت به والدین کوچک شمردن این خدمات است. امام سجاد(علیه السلام) دراین مورد میفرمایند: «خدایا؛ چنان کن که نیکی آن دو را(والدین) درحق خود بسیار ببینم، اگر چه اندک باشد و نیکی خود را در حق آنها اندک ببینم اگر چه بسیار باشد». و در جایی دیگر میفرمایند: «در انجام وظایف و خدمت به والدین مشتاقانه قیام کنید و از رنج و زحمتی که در راه آنها میکشید لذت برده و شاد خاطر باشید و مانند تشنه ای که به طرف سرچشمه ی آب گوارا میرود، قدم در خدمتشان به شوق و رغبت بردارید نه به اکراه که موجب خستگی قلب آنها میشود».۱۱
اگرفرزند مرتکب تقصیری شد چه کند؟
اگر فرزند در خدمت به والدین کوتاهی کرد و یا آزار و اذیتی در حق آنان مرتکب شد، باید بلافاصله ابراز ندامت کرده و از آنان طلب بخشش کند و در مقام جبران برآید و برایشان دعا کند و بگوید: «تقصیر و آزار مرا بر آنها موجب حبط سیئات و ترفیع درجاتشان و علو مقامشان بگردان و سبب ازدیاد حسنات آنها بفرما».۹
گاهی هم ممکن است خطایی از فرزند سر زده و سبب آزردگی والدین شده در حالی که قصد نافرمانی نداشته، در اینجا او وظیفه دارد توبه کرده و اصلاح رفتار نماید و برای جبران آن چه پیش آمده بکوشد:
«ربکم اعلم بما فی نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا».(اسرا / ۲۵)
«پروردگار شما از درون دلهایتان اگاه تر است؛(اگر لغزشی دراین زمینه، رعایت احترام و ادب و تواضع در نزد والدین، داشتید)هرگاه صالح باشید(و جبران کنید) او بازگشت کنندگان را میبخشد».
پس اگر احیاناً حرکت ناگواری سر زد که پدر و مادر از وی رنجیده شدند، از رحمت خداوند ناامید نباشد و بداند که پروردگار رئوف توبه ی او را میپذیرد.
امام سجاد(علیه السلام) مضمون فوق را در چند جمله ی زیبا بیان میدارند:
«خدایا؛ هر آزاری که از من به آن دو رسیده و هر ناپسندی که از من در حق ایشان سر زده و هر حقی از آن دو را که من تباه کرده ام، همه را سبب آمرزش گناهانشان و بلندی مرتبه شان و افزونی حسناتشان قرارده. ای آنکه بدیها را به چندین برابر نیکیها دگرگون میسازی».
نور «اویس» در مدینه!
اویس قرنی که یکی از یاران و دوستان نزدیک رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار میرفت، در یمن که از شهر رسول خدا(مدینه) بسیار دور بود زندگی میکرد و با شتربانی مخارج زندگی خود و مادرش را تامین مینمود. روزی قصد دیدار آن حضرت کرد. برای این منظور از مادر اجازه خواست که برای دیدار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه برود. مادرش گفت: «برو به شرط آن که بیش از نصف روز در مدینه توقف نکنی». اویس حرکت کرد. پس از پیمودن مسافتی طولانی و تحمل مشقت فراوان، به مدینه رسید. وارد شهر شد و سراغ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را گرفت و متوجه شد که ایشان در شهر حضور ندارند. او پس از توقف و انتظار نصفه روزه معشوقش را ندیده، طبق قولی که به مادر داده بود، به یمن بازگشت. وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه برگشتند پرسیدند: «این نور کیست که در این خانه تابیده؟» گفتند: «شتربانی که «اویس» نام داشت به این جا آمد سراغ شما را گرفت و نصف روز نیز به انتظار شما ماند و بازگشت». پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «آری؛ اویس این نور را در خانه ی ما به هدیه گذاشت و رفت».
پینوشتها
۱ – قهپایی، بدیعالزمان، ریاضالعابدین: به کوشش حسین درگاهی، چاپ اول، تهران، ص۳۸۴
۲ – کلینی، محمدبنیعقوب،اصولکافی، ج۳، ترجمه و شرح: سیدجواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، ص۲۳
۳ – مدنی، سیدعلیخان، ریاضالسالکین، ج۴، تحقیق: سیدمحسن امینی، چاپ اول، مؤسسه النشر الاسلامی
۴ – صحیفه سجادیه،ترجمه اسد الله مبشری،نشرنی،چاپ سوم،ص ۴۶
۵ – آیت الله جوادی آملی ، تفسیرتسنیم ، ج ۵ ، ص ۳۷۹
۶ – علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان ،ج ۱۳، ص ۱۱۰
۷ – محمدبن یعقوب کلینی،اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج۳،ص ۲۴۲
۸ – همان، ج ۳،ص۵۰ ؛ مجموعه ورام،ج۲ ،ص ۲۰۸
۹ – شرح صحیفه سجادیه، الهی قمشه ای، ص۲۳۴
۱۰ – ترجمه رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)، ص ۲۹۷
۱۱ – شرح صحیفه سجادیه، الهی قمشه ای، ص ۲۳۳
پدیدآورندگان
امین جاجرمی، دانشجوی دکتری مهندسی برق، فردوسی
رویا مهاجر، الهیات فقه و مبانی، پیام نور
منبع: سایت بشارت