نظام حیات خانواده در اسلام(۲)
ساخت خانواده
ساخت و پیکربندی خانواده در جوامع مختلف از زمان گذشته تا عصر حاضر متفاوت بوده و هست. شرایط و اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در آن اثر گذارده و دگرگونیهایی در آن ایجاد کرده است.
ساخت خانواده هم اکنون در جوامع اولیه و متمدن به صورت تکهمسری، چندهمسری، چند زنی و حتی در جوامعی به صورت چند شوهری و در برخی از اجتماعات اشتراکی یعنی زندگی چند زن با چند شوهر در آن واحد است.
از نظر سلطه و اقتدار در دنیای گذشته و امروز، این جنبهها به چشم میخورند: پدرسالاری، مادرسالاری، نظام برابری یافته (که در آن پدر و مادر دارای یک درجه از اقتدارند)، دایی سالاری، جدسالاری و… البته در بسیاری از نقاط جهان امروز سلطه و فرمانراوایی از پدر یا شوهر است اگرچه در مواردی خلاف آن دیده میشود.
در جنبه رابطه خویشاوندی صورتهای مادرتباری و پدرتباری به چشم میخورد. معمولاً در اکثر نقاط جهان فرزندان نام خانوادگی و لقب پدران را میگیرند گو این که در برخی از جوامع اولیه خلاف آن دیده میشود.
در رابطه با مدیریت خانواده در اغلب موارد شوهر «رئیس خانواده» و زن «مدیر داخلی» به حساب میآید امری که در اسلام هم بر این اساس به پیش میرویم. مصالح کلی خانواده را شوهر طرحریزی میکند، تصمیمات را او میگیرد و زن در عین استقلال مطیع است. در عین حال شورها و مشارکتهایی هم در تصمیمگیری برای خانواده به چشم میخورد که عمومیت ندارد.
ضرورت وجودی خانواده
خانواده، یک نهاد است و ضرورت وجودی آن عقلاً و شرعاً قابل اثبات است. بدون وجود آن حیات اجتماعی شکل و معنایی ندارد. بررسیها نشان دادهاند تلاشهایی که برای از بین بردن آن صورت گرفته، امری بیهوده بوده و جامعه را دچار خطر و زیانهایی کرده است. وجود نسل ناشناخته و کودکانی که دچار نارساییها و کمبودهای عاطفی هستند برای جوامع بشری آفتی به حساب میآید و با همه مراقبتهایی که در حفظ آنها به عمل میآید بازهم وضعی عادی و روحیهای متعادل ندارند.
دنیای امروز به وضع و حالی درآمده است که احساس میکند در گذشته، دچار لغزش و خطایی شده است، و کوشش مسئولان در سست کردن ارکان خانواده اشتباه و در مواردی هم خیانتی بوده است. دنیای امروز معتقد است باید به خانواده ارج نهاد و برای تشکیل آن باید کمکهایی از طرف دولت و ملت صورت گیرد. این اعتقاد در بسیاری از نقاط جهان مورد توجه و عمل است و مسئولان در این زمینه اقدامات فوق العادهای انجام میدهند.
اسلام از روزگاران قدیم درباره اهمیت این امر سخن گفته و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: ما بنی فی الاسلام بناء احبّ الی الله من التزویج (وسایل ۱۴) هیچ بنایی در اسلام، محبوبتر از بنای ازدواج در پیشگاه خداوند نیست.
خانواده در گذشته
از حیات انسانها در روزگاران گذشته، اطلاعات دقیقی در دست نیست. این بیخبری در زمینه مسائل خانواده و نظام حیاتی آن در طول تاریخ و در مناطق مختلف جهان به مراتب بیشتر و پردامنه تر است. آنچه که ذکر میشود مبتنی است بر حدسها و گمان ها، بر مبنای یافتههای دانشمندان که حداکثر ارزش آن به میزان یک گمان علمی است. در مواردی هم سعی بر این است با مطالعه در زندگی جوامع اولیه نظریاتی ارائه دهند که آن هم به زحمت میتواند قابل قبول باشد.
مردمشناسان برای بررسی مسئله خانواده معمولاً از روشهای تاریخی استفاده میکنند و سعی دارند با مطالعه در زمینه نهادها و سیر تحولاتی آن اطلاعاتی را در مورد وضع خانواده در گذشته به دست آورند. اظهار نظر درباره خانوادهها در اعصار گذشته، از طریق مطالعه در جوامع اولیه امروز بر این فرض مبتنی است که این جوامع در طول تاریخ ثابت مانده و دگرگونی و تحولی اساسی در آنان راه نیافته است که البته این فرض نمیتواند در باره همه مسائل و ابعاد مربوط به حیات بشر صادق باشد.
در عین حال مطالعات برخی از مردم شناسان و علمای علم الادیان حکایت از وجود اعتقادی در گذشته دارد که حیات را زائیده ربالنوع مؤنثی میدانستند که همسری برای او وجود داشت که او هم ربالنوع بود و این عقیده در جامعه ایرانی قریب هفت هزار سال سابقه دارد. بر این اساس ازدواج و تشکیل خانواده طبق این عقیده توسط این دو ربالنوع پایه گذاری شد.
به تبعیت از این اعتقاد، زن و مرد تن به ازدواج و تشکیل خانواده داده و آن را عمومیت بخشیدند تا به حدی که صورت امروزی آن را ملاحظه میکنیم و البته این خود حاصل پذیرش سیرها و تحولاتی ممتد بوده، و عادات و رسوم و طرحهای مختلفی در طول تاریخ برای آن به مرحله اجرا در آمده است.
هدف و مقصد
این که هدف و مقصد ازدواج در گذشته چه بود پاسخهایی به آن داده شده که در مطالعه برخی از آنها توجیهی علمی وجود ندارد.
آنچه مسلم است اینست که ارضای غریزه، تولید مثل و تکمیل و تکامل به عنوان اصلی به حساب میآمد اگر چه در رابطه با آن سند زنده و مکتوبی در دست نباشد. زیرا اصل غریزه امری است غیر قابل انکار و این نیروی مرموز خود جهت دهنده فعالیت انسان و حاصل آن ازدواج و پیامد آن پیدایش فرزند یا فرزندان است.
میگویند تشکیل خانواده در گذشته به حقیقت نوعی هدف اقتصادی بوده است و بر این اساس در گذشتههای بسیار دور، خانواده به صورت یک واحد تولیدی به حساب میآمد. جنبههای مربوط به کار و تولید، زن و مرد را وا میداشت که در کنار هم زندگی کنند و به تربیت نسل بپردازند. فرزند نیز خود یک عامل تولیدی به حساب میآمد و بر این اساس بسیار بدیهی بود که پسران بر دختران ارجحیت داشته باشند و همین وضع را امروز، برای بسیاری از جوامع اولیه و فقیر قائلند.
در ایران باستان میگویند چنین هدف و مقصدی تعقیب میشده و به همین علت خانواده به صورت چند خویشاوند در کنار هم تشکیل میشد که بار تولیدی بیشتری را بر دوش کشد و امکان حفظ و حراست از دستاوردها زیادتر باشد.
انتخاب همسر
تنوع انتخاب همسر در جوامع مختلف بسیار بود. در برخی از اجتماعات حتی ازدواج با محارم وجود داشت تا ثروت و دارایی اعضاء و پایگاه و منزلتشان در خود خانواده محفوظ بماند و به دست غیر نرسد.
در زمان ساسانیان ازدواج با محارم، حتی با زن پدر متداول بوده و در خانواده سلطنتی برای حفظ خون و نژاد، ازدواج با خواهر وجود داشته است. بر اساس اندیشهای که از ایران باستان در دست است زناشویی برادر و خواهر موجب جلب روشنایی ایزدی و طرد دیوان بوده است و البته چنین اندیشهای امروز مورد قبول نیست.
محدودیت ازدواج با محارم در اغلب مناطق جهان وجود داشته است و البته در این امر هم درجه بندیهایی به چشم میخورد. دامنه طرد ازدواج با محارم را به میزانی ذکر کردهاند که در برخی از قبایل تصور بر این بود که اعضای قبیله نسبت به هم محرمند و نباید ازدواج کنند. حتی بر اساس بازمانده آن طرز فکر امروز نیز در برخی از قبایل استرالیا ازدواج با افراد قبیله نه تنها تحریم شده، بلکه مجازات مرگ را در پی دارد. گاهی مرد را به خاطر این امر میکشند و زن را تا حد مرگ زخمی میکنند.
سازمان و ساخت خانواده در گذشته
در روزگاران گذشته خانواده بسیار وسیع و شامل همسران، فرزندان، خویشان و اقرباء، بستگان سببی و نسبی، نوهها و نبیرهها بود که میگویند در کل یک واحد اقتصادی را تشکیل میدادند و امروزه جلوه آن را در برخی از مناطق روستایی و جوامع قبیلهای میبینیم.
ساخت و سیستم آن به صورت تک زنی، تک شوهری، چند زنی، چند شوهری بوده و زنان اغلب چون برده و اسیری زندگی میکردند. وجوه اعیان در ایران قدیم حق داشتند زنان متعددی را انتخاب کنند و حتی علاوه بر زوجات شرعی، دارای حرمسرا، کنیز و برده زر خرید باشند. نظامات اولیه و بسیار قدیم آن حکایت از مادرسالاری داشته و دارد که بعدها به پدرسالاری منتقل شده است. تکیه بر قدرت مادر بود و او بود که میبایست کارها را انتظام و امور خانواده را جهت و سر و سامان دهد.
در ایران قدیم «پدر» رئیس خانواده، قاضی، فرمانفرما، مجری آداب دینی، پاسدار خانواده، پیشوای جنبههای روحانی و جسمانی، حافظ آتش خانواده و دارای جنبه تقدس بود؛ در عین این که زن هم بانوی خانه و مورد احترام بود. همه اعضای خانواده میبایست از پدر تبعیت میکردند و حتی برای حفظ ارزش او به سرش او قسم میخوردند.
نقش و ارزش زن خانواده در گذشته
در مورد ارزش و اعتبار «زن» سیرها و تحولاتی را در نقاط مختلف جهان شاهدیم. در برخی از نقاط جهان این تصور درباره زن وجود داشت که او مسئول پیدایش همه گناهان و دردها در جهان است. عامل شیطان و موجودی اغواگر است و متأسفانه هنوز این فکر در دنیای کلیسا وجود دارد.
برخی دیگر زن را وجودی فرعی برای مرد به حساب میآوردند. تا روزی که مرد زنده بود همسرش حق حیات داشت و میبایست چون بردهای تسلیم و در اختیار او باشد و روزی که شوهر از دنیا میرفت زن را زنده زنده با او دفن میکردند؛ هم بدان خاطر که زندگیش پس از شوهر ارزشی ندارد و هم بدان تمنا که در عالم قبر خادم شوهر باشد و متأسفانه این فکر هنوز در نزد برخی از مردم در جامعه هند وجود دارد.
ارزش زن در حد ارزش اموال شوهر بود آن چنان که پس از مرگِ شوهر، زن را هم جزو اموال و میراث حساب کرده و بر سر تقسیم میراث، (از جمله زن) جنگ و دعوا به راه میانداختند. به هنگامی که زن سهم الارث مردهای قرار میگرفت میبایست در اختیارش قرار گیرد و تسلیم شود و حق دفاع و چون و چرا نداشت.
در روزگاری که نظر رحمتی بر زن افکنده شد او را به حساب فرزند و عشیره رئیس قبیله یا خانواده قرار میدادند که باز هم باید تحت اوامر رئیس خانواده باشد و از خود اختیاری نداشته و تسلیم باشد.
در ایران قبل از اسلام و در دوران میلاد مسیح، بیش یا کم صحبت از اقتدار زن بود. در مواردی که ابعاد آن ناشناخته است زنان به مقاماتی چون سلطنت و فرماندهی سپاه دست مییافتند و جلوه اخیر آن را در میان کوه نشینان کردستان میبینیم. در همان زمان و در دنیای عربستان شاهد زنده به گور کردن دختران و استفاده از زنان به عنوان بردهای که شوهرش حق کشتن او را نیز داشته است هستیم.
مراسم ازدواج
ازدواج در جهان گذشته همانند امروز، همواره با مراسمی همراه بوده است که بررسی آن در عین برانگیختن اعجاب و شگفتی افراد، در مواردی خندهآور و یا درد آور است. فی المثل در برخی از جوامع (استرالیا) دیده میشد که عروس و داماد را به درختی میبستند و یک دندان انیاب از هر دو را میشکستند.
در جوامع دیگر با رمل و اسطرلاب از طالع دختر و پسری که قصد ازدواج داشتند، اطلاعاتی به دست میآوردند و در صورت مطالعه وضعیت سعد یا نحس تصمیماتی اتخاذ میکردند.
در ایران قدیم، نامزدی و شیرینی خوری ازدواج از دوران کودکی رسم بود. دختر در ۱۵ سالگی ازدواج میکرد و این کار واجب بود و پدر میبایست موجبات آن را فراهم کند و اگر پدر نبود کفیل او میبایست این برنامه را عهدهدار شود و اگر کفیلی نداشت بزرگترین فرزند بالغ خانواده. ازدواج پسران جوان در سن تکلیف واجب بود و تخلف از آن گناه به حساب میآمد.
مراسم نامزدی، از دوران کودکی بود؛ روز آن با تقویم معین میشد، از طریق خانواده عروس، مقداری شیرینی برای داماد آینده میفرستادند و جوانی که میخواست ازدواج کند بایستی به والدین دختر کابینی بدهد، نقدی یا جنسی؛ ولی بعدها در صورت نازایی زن میتوانست آن را پس بگیرد. دختر میبایست با اجازه پدر شوهر کند و گرنه از ارث محروم میشد. بیوه زن اگر شوهر میکرد نیمی از اموال او از آنِ شوهر اول به حساب میآمد. دختر یکدانه خانه در صورت شوهر کردن، میبایست اولین فرزند را به جای خود به خانه پدر بفرستد و دیگر فرزندانش از آن شوهر بود.
وظایف زن در گذشته
این که خانواده چه وظایفی را در گذشته بر عهده داشت پاسخ و اطلاع دقیقی از آن در دست نداریم. بر اساس روال معمول میتوان گفت حفظ و حمایت از همسر، تولید نسل، حمایت از اعضاء، اقناع مشروع جنسی و… از وظایف عمده آن بود.
در این که آیا زن به خانواده شوهر برود یا شوهر به خانواده زن، تحت نفوذ قرار گرفتنها متفاوت بود و طبعاً حدود حقوق، وظایف، اختیارات و عملکردها کاملاً فرق میکرد و این امر در جوامع مختلف نیز متنوع و گوناگون بود.
از وظایف کلی زن در خانواده، آن هم در جامعه ایران باستان، موارد زیر قابل ذکر است:
۱- نگهبانی از آتش به گونهای که هرگز خاموش نشود.
۲- ساختن ظروف سفالین برای رفع نیاز اعضای خانواده؛
۳- جستجو و پیدا کردن گیاهان خوردنی و ریشه برخی از نباتات به همین مقصد؛
۴- گردآوری میوههای وحشی و خشک و انبار کردن برای مصرف اعضای خانواده؛
۵- شناخت فصل روییدن گیاهان و دانههای آنها؛
۶- کشاورزی در سرزمینها و پرورش بوته ها؛ برداشت بن؛
۷- تهیه غذای اصلی خانه، حفظ و حراست از فرزندان و…
بر این اساس ملاحظه میشود که وظیفه زن بسیار سنگین و حتی طاقتفرسا بود. او همچون بردهای بود که میبایست کار و تلاش کند و وسایل آرامش و آسایش اعضای خانه را فراهم آورد. این امر درست در شرایطی بود که شوهران در گوشهای لمیده و یا سرگرم سیاحت و شکار بودند.
خانواده در جهان معاصر
دنیای امروز از نظر صنعت دنیای متکاملی است ولی در آنچه که مربوط به شکل حیات انسانی میشود بسیار ضعیف و متزلزل است. آشفتگی روحی و تضاد فکری آنچنان گسترش یافته که برخی از افراد در معرض بیماریهای روانی و اضطراب قرار دارند.
در فرهنگ جدید بشری، درست و نادرست با هم آمیخته و آموزشهای صحیح و ناصحیح و آگاهیهای صواب و ناصواب موجب پدید آمدن انحرافاتی بسیار شده است. تحیّرها فزونی یافتهاند و فرار از پذیرش مسئولیت بر بسیاری از انسانها غالب آمده است.
از نیمه دوم قرن بیستم و با گسترش زندگی صنعتی، ما با ضعف ایمان و انحطاط اخلاقی مواجهیم. عامل معنویت روی به ضعف نهاده و حتی در امر تشکیل خانواده گریز و یا بیتفاوتیهایی دیده میشود که این خود موجب پدید آمدن دشواریها و مفاسدی بسیار است.
روابط نامشروع آزاد گذارده شده معاشرتهای جنسی دور از اخلاق و ضوابط و تعلیمات انبیاء شدهاند. در نتیجه نوجوان و جوان خود را در اعمال غریزه آزاد احساس کردهاند. این امر سبب آن شده که تمناهای غریزی دور از قواعد و ضوابط و مراسم و در محیطی غیر از خانواده صورت پذیرد و کسی احساس نیاز نکند که زیر بار اداره خانواده و در مواردی سنگینی هزینه آن قرار گیرد. سن ازدواج بالا رفته، پسران و دختران در طلب وصال به کوچه و خیابانها و باغها روی آوردهاند.
جنبه اقتصادی خانواده
درست است که امروزه خانواده به صورت یک واحد تولیدی و اقتصادی نیست ولی اگر نیکو تامل شود همان سیستم اقتصادی در خانواده وجود دارد و البته با دامنهای محدودتر. در گذشته همه اعضای خانواده زیر نظر رئیس آن به کوشش و تلاش برای کسب نان میپرداختند و امروز زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چنین وظیفهای هستند.
در نظام حیات خانواده در اسلام، مرد مسئول تهیه نان و معیشت برای اعضای خانواده و زن موظف به اداره کانون، ایجاد گرمی و آرامش در آن و اداره و تربیت فرزندان است. ولی امروزه در دنیای صنعتی زن و شوهر هر کدام در جایی باید سرگرم تهیه نان و معیشت باشند و با کوشش و تلاش پولی تهیه کنند و به ادامه زندگی بپردازند، بدیهی است که در چنین صورتی کودکان هم در اماکنی جدا از خانه، یعنی در مهدکودکها و کودکستانها رشد میکنند و اخلاقی ورای اخلاق خانواده را کسب مینمایند.
کار زن و شوهر در دو محیط جدا از هم است. مرد در اداره یا کارخانهای کار میکند که گاهی با محیط خانه چندین کیلومتر فاصله دارد و زن در اداره یا کارگاهی دیگر. و نیز دیده میشود که زن و شوهر گاهی در دو فرصت و زمان کار میکنند، یکی در روز و آن دیگری در شب. و در چنین صورتی طبیعی است که دیدارشان گاهی به ندرت اتفاق افتد و یا به یکی دو روز پایان هفته موکول گردد. پیداست که چنین وضع و حالی موجب پیدایش ناهنجاریهایی میشود..
اقتدار والدین
وضع جدید خانواده نشاندهنده شکل جدیدی از زندگی گروهی است. «مرد» رئیس خانواده و «زن» مدیر یا کدبانوی آن نیست. اقتدار آن به صورت ۵۰ درصد برای مرد و ۵۰ درصد برای زن است؛ گو این که در همین زمینه هم گاهی حکومت قانون جنگل، حق را از آن کسی میداند که قدرتمندتر و از نظر بدن تواناتر باشد.
آری امروز مخصوصاً در دنیای صنعتی پدر اختیاردار همه ی افراد خانواده نیست. تسلط و اقتدار او روی به کاهش است و تازه اگر سلطهای قابل اعمال باشد از سوی مادر است، هم بدان خاطر که مادران بیشتر در خانهاند و هم بدان علت که رابطهشان با فرزند لااقل بر اساس رحمت و عاطفهای بیشتر است. زن و شوهر تواماً اصرار دارند کودکان را به سوی خود جلب کنند و رنگ و رفتاری که مورد علاقهشان است به کودک دهند. طفل را که معرف سلامت وجودی خودشان و مردانگی و زنانگیشان میباشد عرضه و به جامعه معرفی نمایند.
راه حل گریز از تشکیل خانواده در جهان معاصر
در دنیای امروز ما با گریز نسل جوان از تشکیل خانواده و فرار از پذیرش مسئولیت مواجهیم رقم آمار ازدواج پایین و رقم آمار طلاق بسیار بالاست. اختلافات خانوادگی رو به افزایش و تلاشها برای ترک و جدایی از یکدیگر است.
جوانان به سادگی تن به ازدواج نمیدهند از آن بابت که میتوانند به گونهای ساده و آسان به لذّات جنسی دست پیدا کنند، وسائل عیاشی آسان و کم هزینه در اختیار نسل است و آزادیهای جنسی در غرب، در حد افراط است. و این عوامل سبب شدهاند که ازدواج به صورت یک سنت فراموش شده در آید.
از سوی دیگر امکان مادی ازدواج در نزد برخی از جوانان نیست، مشکلپسندی و تنوعطلبی هم خود مسئلهای است، حتی در برخی از جوامع اسلامی رقم مهر سرسامآور است؛ خانه و زندگی آسان به دست نمیآید، تحمل بار سنگین خانواده دشوار است، گرایش به مذهب و پایبندی به اعتقادات هم که در جهان جای اما دارد و اینها در جمع سبب گریز از تشکیل خانواده میشوند.
راه حلهای پیشنهادی برای نجات از این موقعیت:
۱- رایج کردن امر ازدواج از طریق ایجاد زمینهها و امکانات و تسهیل آن؛
۲- بازگشت به وضع سنتی خانواده با اصلاحات لازم و در نظر داشتن شرایط روز؛
۳- نجات خانواده از تنهایی و بیکسی و بیرون آوردن آن از محدودیت فعلی؛
۴- تشویق به گسترش روابط خویشاوندی، آمد و شدها و پیوندهای بین بستگان؛
۵- تبلیغ ارزشهای مذهبی و انسانی خانواده و اهمیت روابط متقابل اجتماعی و حیات توأم با سکون و آرامش؛
دورنمای آینده
این که در آینده دور یا نزدیک خانواده در چه وضع و موقعیتی خواهد بود بستگی به این امر دارد که عوامل کنترل کننده و جهتدهنده چگونه عمل کنند. بر اساس وضع موجود و عملکرد دنیای امروز انتظار نمیرود که در آینده، خانواده وضع درخشانی داشته باشد.
در طریق اصلاح این وضع، و سر و سامان بخشیدن به حیات خانواده اگر اقداماتی به شرح زیر به عمل آید میتوان امیدی به نجات داشت و گرنه هر روز از روز دیگر بدتر خواهد بود:
– کنترل معاشرتها و هوسبازیها و عیاشیها؛
– القاء ایدئولوژی و اندیشه اهمیت و قداست خانواده از طرق گوناگون؛
– کوشش به پایبند کردن نسل جوان به تعلیمات مذهبی و اخلاقی و لااقل انسانی؛
منبع: نظام حیات خانواده در اسلام؛ تألیف: دکتر علی قائمی