نقش دادگاه اختصاصی خانواده در تحکیم بنیاد خانوادهها
نقش دادگاه اختصاصی خانواده در تحکیم بنیاد خانوادهها
جهت مطالعه این مقاله، به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
نقش دادگاه اختصاصی خانواده در تحکیم بنیاد خانوادهها
جهت مطالعه این مقاله، به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
علل ناپایداری ازدواج
در قسمت قبل مقدمه ای در باب آسیبشناسی خانواده ارائه شد. اینک در ادامه میخوانیم…
از جمله عواملی که سلامت خانواده را تهدید میکنند عبارت اند از:
۱) عدم شناخت و آگاهی به اصول زندگی مشترک
« توانایی» در« دانایی» است. برای ازدواج و زندگی مشترک موفق، کسب داناییهایی لازم است و مانند هر امر دیگری باید مهارتهای مربوط به آن را کسب کرد و در فرآیند زندگی مشترک به کاربرد. در برخی از خانوادهها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یکدیگر، عدم آگاهی نسبت به اهداف و انگیزههای ازدواج، بی انصافیها، پیش داوریها، فریبکاریها، عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی، بنیاد خانواده متزلزل میشود.مهمترین عاملی که موجب آسیب پذیری خانواده میشود، عدم شناخت و انحراف از هدفهای ازدواج است. زن و شوهری که هدفهای ازدواج و تشکیل خانواده را نشناخته اند و یا فراموش کرده اند، در کدام مسیر حرکت میکنند؟ کدام روش و وسیله را برای نیل به کدام هدف انتخاب میکنند؟ هنگامی که راجع به خانواده صحبت میشود، معمولا زنها و شوهرها به گونه ای برخورد میکنند که گویا همه چیز را درباره خانواده میدانند. هرکس به خود اجازه میدهد راجع به خانواده اظهار نظر کند و چون هرکس در خانواده رشد کرده، تصور میکند دانش و آگاهی لازم را دارد. در حالی که این طور نیست و برای انجام هر کاری و ایفای هر نقشی به آموزش، کارآموزی و مهارت آموزی نیاز است. برای ایفای نقش یک همسر موفق و توانا باید مهارتها و آگاهیهای لازم را کسب کرد. از این رو توصیه میشود با شرکت در جلسههای آموزشی و مطالعه کتابهای مربوط به تعلیم و تربیت، روانشناسی و جامعهشناسی خانواده، آیین همسرداری و نظایر آن، به دانش و مهارت خود بیفزایید و از این طریق تعادل و سلامت خانواده را حفظ کنید.
۲) سست شدن باورهای مذهبی
شاید مهمترین عاملی که بنیاد خانواده را تهدید میکند، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غیاب یکدیگر به گونه ای برخورد کنند که خدا غایب است، با دست خود کانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند.
یکی از رسمهای پسندیده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر میرسد این رسم به معنی آن است که زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و آنچه را که قرآن گفته عمل میکنند و قرآن را در زندگی و پیوند مشترک خود حاکم و داور قرار میدهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال، رفتار و گفتارشان میدانند. حال چنانچه این وضعیت تغییر کند و این اعتقادات و باورها سست شود و از بین برود، سلامت و تعادل خانواده به خطر میافتد. زمانی که ارزش ها، نگرشها و باورهای حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبی، مصلحت گرایی، ماده گرایی و سودطلبی استوار باشد، بی شک روابط انسانی از معنویت تهی میشوند. این نوع روابط بسیار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی، تنگدستی، بیماری، کهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی میگردد و با هر بهانه ای از هم میگسلد.
۳) عدم صداقت و فریبکاری
جوهر روابط سالم میان زن و شوهر صداقت است. صداقت اعتماد را بنیاد مینهد. زن یا شوهری که با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها میخواهد زندگی کند، با رفتار خود کانون گرم و صمیمی خانواده را دچار تزلزل میکند. زن و شوهری که از واقعیتها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی میکنند، آیا میتوان گفت که زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت ؟ گاهی اوقات پنهان کردن حقایق (مخفی کاری) و فریب دادن (فریب کاری) موجب میشود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسیب ببیند.
برای مثال شوهر یا زن، آمد و شد، معاشرت ها، درآمد و هزینه خود و نظایر آن را از یکدیگر پنهان میکنند. غافل از آن که روزی این حقایق آشکار و منجر به تیرگی روابط بین آنان خواهد شد. این گونه رفتارها به صورت عوامل نهفته در زندگی مشترک باقی میمانند و چنانچه زوجین بدان توجه نکنند، زمینههای از هم گسیخته شدن بنیاد خانواده را فراهم میکنند.
۴) عدم توجه به نیازهای همسر
زوجهای موفق کسانی هستند که در صدد ارضای نیازهای همسر خود میباشند. بنابراین هر زن یا شوهرش وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید.ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر میشود و در نتیجه سلامت خانواده تأمین میگردد. برای مثال هر انسانی نیاز به «امنیت»، «محبت»، «توجه و احترام» دارد. لذا هرگاه این گونه نیازها از طرف همسر تأمین نشود، فرد احساس ناامنی روانی میکند و بهداشت روانی خانواده مختل میشود.
بدیهی است توجه به نیازهای همسر، فقط به نیازهای زناشویی ختم نمیشود. احترام و پذیرش، نگاه مهربان به یکدیگر، در کنار هم حضور داشتن، در فعالیتهای مشترک شرکت کردن، و نظایر آن نشانه توجه به نیازهای همسر است.
۵) ابهام و افراط در انتظارها
به طور معمول مشخص کردن انتظارها در روابط، باعث معین شدن وظایف و حدود روابط افراد میشود. در خانوادههایی که انتظارهای متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسیب پذیراست و زوجین دقیقاً نمیدانند نسبت به یکدیگرچه و ظایفی به عهده دارند. برای مثال وقتی وارد خانه میشوید، انتظار دارید با شما چگونه برخورد شود؟ آیا تا به حال به همسرتان گفته اید که چه انتظارهایی از او دارید ؟ آیا از همسرتان انتظار دارید به شما احترام بگذارد؟ در صورتی که پاسخ شما مثبت است، آیا شما هم وظیفه خودتان میدانید که به همسرتان احترام بگذارید؟ به همین ترتیب آیا انتظار دارید همسرتان شما را دوست داشته باشد؟ در صورتی که پاسخ شما مثبت است،آیا شما هم همسرتان را به قدر خودتان دوست دارید؟
در هر صورت تفاوت و تعارض در انتظارات موجب میشود فضایی نامساعد و کینه توزانه به وجود آید. گاهی اوقات داشتن توقعات بیش از حد از همسر، مثل این که انتظار داشته باشیم او همچون فرشته باشد، یا معلومات بسیاری داشته باشد، یا در نظم و ترتیب سرآمد دیگران به حساب آید، سلامت خانواده را در معرض تهدید قرار میدهد.
ادامه دارد…
در قسمت بعد ادامه ی علل ناپداری ازدواج از نظرتان خواهد گذشت.
منبع: تبیان
خانواده، یک واحد کوچک اجتماعی است که با پیمان ازدواج زن و مرد آغاز میشود و با تولد فرزندان،توسعه و استحکام مییابد. جوامع بزرگتر نیز از همین واحدهای کوچک تشکیل میشوند. بشر از آغاز، زندگی خانوادگی را به عنوان بهترین نوع زندگی برگزیده و در همه زمانها و مکانها بدان پایبند بوده و هست.
این نوع زندگی، از امتیازات انسان محسوب میشود و فوائد گوناگونی دارد، از جمله این که زن و مرد را از پریشانی و بیهدفی نجات میدهد و به خانواده وابسته و دلگرم میسازد وآنها از نعمت انس و مودت بهرهمند میشوند.
وابستگی کودکان، نوجوانان و جوانان نیز به خانواده، فوائد زیادی را در بردارد؛ چرا که از انواع مفاسد اخلاقی، اجتماعی، انحرافات جنسی، ارتکاب جنایت، بزهکاری و اعتیاد، بیشتر مصون میمانند.
بنابراین، سلامت و سعادت جامعه، تا حد زیادی، به وضع خانوادهها و کیفیت روابط بین زن و شوهر و والدین و فرزندان بستگی دارد. هر چه روابط بهتر و سالم تر، باشد زندگی شیرینتر و با صفاتری دارند و ارتباط صمیمانهتری با خانواده برقرار میکنند و از خطر انحراف مصونیت پیدا میکنند.
هدف از ازدواج در اسلام، یعنی ایجاد انس و محبت و صفا در خانواده، خانهای که در آن صفا و محبت نباشد از هم گسیخته است و ویرانه. حتی میتوان گفت که زندانی بیش نیست.
معیار در انتخاب همسر
اسلام در جهت تحقق اهداف ازدواج و تحکیم بنیاد خانواده، بر دو امر تاکید دارد: یکی ایمان و دیگری اخلاق، و به کسانی که قصد ازدواج دارند توصیه میکند که دین و اخلاق همسر خود را منظور بدارند.
مردی به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و در امر ازدواج با او مشورت نمود، آن حضرت فرمود: «با زنان دیندار ازدواج کن تا خیر فراوانی نصیب تو شود». (۱)
علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمود: «سودی بهتر از زن صالح و شایسته نصیب انسان نمیشود، زنی که شوهرش را خشنود میسازد و در غیاب او،از خودش و زندگی شوهرش نگهداری میکند». (۲)
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اگر کسی از دختر شما خواستگاری کرد و دین و اخلاقش را پسندید، با او وصلت ایجاد کنید و گرنه فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود میآید». (۳)
برای حسن رابطه بین زن و شوهر و بقاء و استحکام بنیاد خانواده، و برای جلوگیری از اختلافات خانوادگی و وقوع طلاق، بهترین وسیله رعایت ارزشهای اخلاقی است و در این رابطه توصیههای فراوانی شده است.
اسلام،ازدواج را پیمانی مقدس میداند که بین زن و مرد، به اعتبار این که دو انسان هستند بسته میشود و مهمترین هدفش، تامین نیازهای انسانی، آرامش و سکون و انس زن و مرد به یکدیگر است؛ حتی تولید و پرورش فرزندان را نیز، در راه تامین هدف عالی انسانی محسوب میدارد.
قرآن کریم در این رابطه میگوید: «و از نشانههای خداست که برای شما از جنس خودتان همسرانی بیافرید تا با تمایل به سوی آنان آرامش بیابید، و در میان شما محبت و دلسوزی قرار داد. همانا که در این موضوع برای اندیشمندان نشانههایی است»( روم/۲۱)
در آیه مذکور، انس و آرامش خانوادگی به عنوان ثمره ازدواج معرفی شده است. در پیمان مقدس ازدواج، زن و مرد با تمام وجود به سوی یکدیگر جذب و با هم متحد و یک دل میشوند و در تمام ابعاد زندگی، در خدمت یکدیگر قرار میگیرند. مأنوس، همفکر، هم راز و یک هدف میشوند.
در آیه مذکور، زندگی خانوادگی، بر دو پایه نیرومند مودت و رحمت استوار گشته است. یکی از پایههای ازدواج، مودت و علاقه زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. زن و شوهر، خوبیها و نقاط مثبت یکدیگر را مورد توجه قرار میدهند و از صمیم قلب یکدیگر را دوست میدارند. هر یک از آنان، دیگری را نعمتی ارزشمند از جانب خدا و وسیله انس و الفت، آرامش و دلگرمی و شریک زندگی میشمارد و از این نعمت بزرگ، قدردانی و سپاسگزاری میکند.
پایه دیگر ازدواج که در آیه به آن اشارت شده، “رحمت” یعنی مهربانی و دلسوزی است، هر گاه یکی از زوجین به نقصان و ضعف و نیازی در همسرش مواجه شد، همدلانه فکر میکند، او فکر کند که همسرش یک انسان است و انسان بینقص نیست. چنان که خود نیز بیعیب نمیباشد. پس با نرمی و مدارا و از روی مهربانی و دلسوزی، نقص او را در صورت امکان برطرف میسازد و در صورت عدم امکان، او را با همان حال میپذیرد. نقصانش را نادیده میگیرد و به زندگی ادامه میدهد. لازمه رحمت و دلسوزی، این است که چنانچه فرد، خیر و صلاح خود را میخواهد، در همه حال خواستهها و تمایلات همسرش را منظور بدارد، هر چه را برای خود میخواهد، برای او نیز بخواهد و همواره به فکر تامین سعادت، آسایش و آرامش او نیز باشد.
قرآن مجید در این رابطه، تعبیر بسیار جالبی دارد و زن و شوهر را چنین توصیف میکند:
«زنان برای شما لباس هستند و شما نیز برای آنان لباس هستید» ( بقره/۱۸۷)
لباس، مجموع بدن انسان را با همه کمالات، نواقص، خوبیها، بدیها، زیباییها و زشتیها در بر میگیرد و از سرما و گرما و خطر حفظ میکند. بر زیباییهایش میافزاید و عیوبش را میپوشاند. لباس نزدیکترین اشیاء نسبت به انسان است و از جمله نیازهای اولیه به شمار میرود. زن و شوهر نیز، نسبت به یکدیگر باید همانند لباس باشند، همدیگر را با همه نواقص و کمالات بپذیرند. حافظ و نگهبان و آرامش بخش یکدیگر باشند. بر زیباییهای هم بیفزایند و عیوب هم را بپوشانند و رازدار و محرم اسرار باشند.
اسلام، در مورد روابط بین زن و شوهر و زندگی خانوادگی چنین میاندیشد و آن را بر چنین پایههایی استوار ساخته است. تشکیل چنین خانوادههایی در خور انسان است و سعادت جسمانی، نفسانی، دنیوی و اخروی او را تامین میکند. اگر بنیاد خانواده بر پایههای ایمان و محبت استوار گردد، کانون خانواده گرم و با صفا میشود و از کشمکشها و اختلافات و طلاق و فروپاشی جلوگیری میکند.
پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کاملترین مردم از جهت ایمان، کسی است که اخلاقش خوبتر باشد، و بهترین شما کسانی هستند که نسبت به همسران خود خوش رفتارتر باشند.»(۴) امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «حق همسرت این است که بدانی خدای متعال او را وسیله آرامش و انس تو قرار داده و بدانی که او نعمتی است از جانب خدا برای تو، پس او را گرامی بدار و با وی مدارا کن، گرچه تو نیز بر او حقی بزرگ داری، اما باید نسبت به او دلسوز و مهربان باشی. باید خوراک و پوشاک او را تامین کنی و اشتباهات و لغزشهایش را ببخشی» (۷)
حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمود: «جهاد زن در این است که خوب شوهرداری کند». (۸)
اسلام عنایت ویژهای به اخلاق دارد و رعایت ارزشهای اخلاقی را برای سلامت خانواده و تحکیم بنیان آن ضروری و لازم میداند.
به نظر میرسد یکی از عوامل مهم تزلزل بنیاد خانواده، بیتوجهی به مسائل اخلاقی است و برای حل این مشکل بزرگ که خانواده را در معرض تهدید جدی قرار داده، چارهای جز احیای ارزشهای اخلاقی به ویژه اخلاق خانواده نداریم.
پینوشتها
۱-وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص۵۰٫
۲- همان، ص۳۹٫
۳- همان. ، ص۷۷٫
۴- بحارالانوار، ج ۷۱، ص۳۸۹٫
۵- همان، ج ۷۴، ص ۵٫
منبع: تبیان
تلفن تماس: 37745111-025
فکس : 37742073-025