الگوگیرى، مهمترین روش در تربیت
بیت الغزل این نوشتار را با عباراتى از رهبر معظم انقلاب شروع مىنمایم که در شأن مقام والاى صدیقه طاهره و الگوگیرى از ایشان فرمود: «اگر جامعه اسلامى بتواند زنان را با الگوى اسلامى تربیت کند، یعنى الگویى زهرایى، الگویى زینبى، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانى که مىتوانند دنیایى و تاریخى را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقى خود نائل آمده است. اسلام فاطمه(سلام الله علیها)، آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتى را به عنوان نمونه و اسوه زن معرفى مىکند، زندگى ظاهرى او، جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنورى او، فداکارى او، شوهردارى او، مادرى او، همسردارى او، مهاجرت او الگوى زنى که اسلام مىخواهد بسازد این چنین است».(۱)
یکى از مهمترین روشها در تربیت، روش الگویى است زیرا تأثیر شخصیت الگو در شکلگیرى رفتار و منش تربیت شونده به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. اسلام نیز به این روش، اهمیت زیادى داده است و قرآن کریم بخشى از آیات مبارک خود را به معرفى مردان و زنان موحد و ثابت قدمى اختصاص داده است که در شرایط گوناگون، صلاحیت و شخصیت خود را بروز داده و حق محورى خویش را به اثبات رسانده اند. از زنان پاکدامن و عفیفى چون مریم(سلام الله علیها)، آسیه همسر فرعون(سلام الله علیها) و دختران شعیب که الگوى زنان در شرایط مختلف مىباشند تجلیل و ستایش کرده است. فاطمه(سلام الله علیها) اسوه زنان مسلمان یکى از عالىترین الگوهاى قابل پیروى براى انسانها به ویژه زنان، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است.
درباره زندگانى حضرت زهرا(سلام الله علیها) کتابها و مقالات بسیارى به رشته تحریر درآمده اما بررسى کاربردى و ارائه الگوهاى رفتارى آن حضرت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. که در این نوشتار به طور مختصر به برخى از آنها اشاره مىشود.
زمانى که سخن از الگوى رفتارى زن و فعالیت زنان به میان مىآید، برخى از اذهان معطوف به شخصیتهاى بانوان بزرگ اسلام، همچون فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و زینب کبرا(سلام الله علیها) مىگردد و از طریق طرح شخصیت آرمانى این بزرگواران سعى مىشود سمت و سوى مثبت و مشخصى به حضور مثبت و مؤثر بانوان در جامعه اسلامى داده شود.
در عین تأکید بر اهمیت الگو قرار دادن شخصیتهاى بى بدیل، همچون بزرگان یادشده و تأکید بر جامعیت این عزیزان و این که از طریق طرح حیات فردى و اجتماعى آنان مىتوان نسخههاى روشى حیات بخش براى زن موفق در هر عصر و زمان یافت، بسنده نمودن به چنین امرى با این سؤال جدى روبه روست که چگونه مىتوان بستر عینى را ایجاد نمود تا جریان عینى جامعه به چنین سمتى حرکت کند و آیا مىتوان بدون برنامه ریزى و بدون قرار دادن نهادهاى مختلف در جاى خود و بدون تقسیم وظایف و بدون تعریف کارکرد ویژه زنان در جامعه و مسئولیتهاى متنوعى که متناسب با توانمندى خود مىتوانند از عهده آن برآیند، به چنین مهمى نائل آمد؟ به عبارت دیگر، آیا مىتوان از همه زنان به طور یکسان انتظار داشت تا خود را به چنان قلههاى رفیعى نزدیک نمایند؟ توجه به نکته یادشده، ما را به طرح این احتمال رهنمون مىسازد که طرح الگو و شخصیت آرمانى به عنوان الگوى مطلوب زنان، لازم اما ناکافى است. کمال چنین امرى به ترسیم ترکیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعه حاضر و در هر عصر، متناسب با همان زمان مىباشد که یک فرد به تنهایى قادر به اجراى همه آنها نیست. به عبارت دیگر، سعى در این معنا که مجموعه فعالیتهایى که عموم زنان در هر عصر به انجام مىرسانند، با الگوى شخصیتى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) یا حضرت زینب(سلام الله علیها) تطبیق داده شود. به عبارت سادهتر، مبتنى بر شخصیتهاى آرمانى، جامعهاى آرمانى تعریف گردد تا با درک صحیح از شرایط زمانه، نیل به چنین مطلوبى فراهم آید.(۲)
البته تذکر این نکته ضرورى است که الگویى مىتواند تمام ابعاد لازم، نظیر رفتارهاى فردى، روابط خانوادگى و حقوق مدنى، الگوى روابط زن و مرد، الگوى شخصیت اخلاقى، الگوى مشارکت اجتماعى، الگوى مناسبات اقتصادى، الگوى آموزش و تحصیل و … را دارا باشد که:
اولاً: برخاسته از مجموعهاى از توصیفات عینى و دیدگاههاى ارزشى و ایدئولوژیک باشد یعنى بر مبانى انسان شناختى و هستى شناختى و معرفت شناختى استوار گردد.
ثانیاً: در عین توجه به نقطه مطلوب به گونهاى طرح نشده باشد که فراسوى آرزوهاى انسانى قرار گیرد بلکه باید کارکرد مهم آن، رساندن وضعیت موجود به نقطه مطلوب باشد، لذا همواره این الگو باید متناسب با شرایط و ظرفیتهاى زمانى و مکانى تنظیم گردد. این معنا بدون آن که باعث شود شرایط بر الگو تحمیل گردند، انعطاف لازم را براى همراهى با تحولات رو به توسعه جامعه انسانى در الگو فراهم م ی آ ورد؛ انعطافى که مقصد خود را تغییر اوضاع موجود به سمت کمال و ترقى انسانى قرار داده است. ثالثاً: این الگو به جهت این که باید در تمام ابعاد هماهنگ و منسجم باشد به ناچار باید از یک نظام فکرى برگرفته شود.(۳)
آن چه در این نوشتار نویسنده درصدد تبیین آن است رفتارهاى شخصیت تاریخى حضرت زهرا(سلام الله علیها) مىباشد. به دلیل این که رفتارهاى حضرت در ابعاد مختلفى قابل تصور است، قبل از تطبیق به مصداق، ضرورى است مراد خود را از نوع عناوین رفتارها مشخص نماییم. رفتارهاى زنان را مىتوان در سه مقیاس فردى، خانوادگى و اجتماعى مطرح و آنها را در سطوح سیاسى، فرهنگى و اقتصادى ملاحظه نمود. باید توجه کرد که تنها در اثر اقتباس و اتکاء به یک الگوى تمام عیار با محوریت شخصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است که زنان جامعه مىتوانند مسیر و سمت و سوى حرکت خویش را دریافته و با اطمینان گامهاى خود را در این جاده بردارند. بررسى سطوح رفتارها(سیاسى – فرهنگى – اقتصادى) پس از ذکر این مقدمه اینک به تعریف از موضوع رفتارهاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى مىپردازیم:
۱- فعالیتهاى سیاسى: مربوط به فعالیتهایى است که به نوعى به افزایش قدرت یا افزایش شدت تحرک یک جامعه، منجر مىگردد. به عبارت دیگر، فعالیتهایى است که اثر آن ایجاد عزت یا حقارت یک جامعه در قبال سایر جوامع مىباشد. عامل عمدهاى که باعث قدرت و افزایش شدت تأثیرگذارى یک جامعه نسبت به سایر جوامع مىشود، ظرفیت تمایلات و اخلاق و روحیاتى است که در آن جامعه حکم فرماست.
از همین روى، مىتوان شدت انگیزش افراد جامعه را عامل اصلى در ایجاد تحرک سیاسى آن جامعه قلمداد نمود. بر اساس تعریف یادشده، آنگاه که از فعالیت سیاسى زنان سخن به میان مىآید – یعنى مشارکت آنان در فعالیتهایى که به افزایش قدرت، ظرفیت و شدت جامعه منجر خواهد گردید – این امر ممکن است با مشارکت در مقیاسهاى مختلف فعالیت، اعم از فعالیت در خانواده یا جامعه و یا بالاتر از آن، قابل تصویر باشد.
بر این اساس، حضور بانوان در انتخابات، پذیرش مسئولیتهاى اجتماعى به صورت مستقیم در مناصب مختلف نظام و ایجاد نهادهاى صنفى مربوط به بانوان یا غیر آن، تحریک احساسات عمومى از طریق سخنرانىها یا درج مقالات و نوشتن کتاب ها، همه و هم به عنوان نمونههایى از فعالیتهاى سیاسى زنان قلمداد مىگردد.
۲- فعالیتهاى فرهنگى: فعالیتهایى است که به تقویت اندیشه، تفکر، باورها و اعتقادات جامعه، بارورتر شدن حجم اطلاعات عمومى مردم و ایجاد تفاهم و وفاق بر اساس پذیرش امور مشترک مىانجامد.
بر این اساس، فعالیت فرهنگى بانوان، مشارکت آنان در عرصهاى است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعى و همچنین ایجاد پذیرش عمومى نسبت به امور مختلف منجر شود؛ براى مثال: زمانى که بانوان مسلمان ایرانى پوشش خاصى(مانند چادر) را به عنوان پوشش برتر برمى گزینند، صحیح است که گفته شود چنین پوششى به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده در جامعه ما درآمده است. در نقطه مقابل، از عدم لزوم پوشش و حتى ترویج عریانى در جوامع غربى، به عنوان فرهنگى پذیرفته شده در آن جوامع مىتوان یاد نمود. بر این اساس مشارکت زنان در امر آموزشهاى عمومى و تخصصى، اعم از یاد گرفتن یا یاد دادن اطلاعات عمومى یا تخصصى، فعالیت در امر پژوهش در سطوح مختلف نیازمندىهاى جامعه، حضور در عرصه هنر، کتاب و امثال آن را مىتوان به عنوان نمونههاى بارزى از فعالیتهاى فرهنگى بانوان قلمداد نمود.
۳- فعالیتهاى اقتصادى: فعالیتهایى هستند که به افزایش ثروت فرد و جامعه و ایجاد توان فزایى مادى براى فرد یا جامعه منجر مىگردد. فعالیتهایى که کارآمدى و تأثیر عینى یک جامعه نسبت به سایر جوامع، یا یک فرد نسبت به سایر افراد یا یک قشر نسبت به سایر قشرها را ارتقا مىبخشد. بر این اساس، فعالیت اقتصادى زنان به فعالیتهایى اطلاق مىشود که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به چنین نتیجهاى منجر مىگردد. فعالیت زنان، حتى اگر به داخل خانه هم محدود گردد، مىتواند از همان موضع، با قناعت و صرفه جویى و یا با اسراف و تبذیر، مشى خاصى را در فعالیت اقتصادى خود بپیماید. افزون براین، حضور زنان در کارگاههاى اقتصادى نیروى کار یا نیروى متخصص، سرمایهگذارىهاى مستقیم یا غیر مستقیم برخى بانوان در فعالیتهاى اقتصادى و این قبیل موارد را مىتوان به عنوان فعالیتهاى اقتصادى بانوان قلمداد کرد.
بررسى رفتارهاى زنان در مقیاس فردى – خانوادگى – اجتماعى در گام بعد به بررسى مقیاس فعالیت زنان در سه سطح فردى، خانوادگى و اجتماعى می پردازیم.
الف – مقیاس فردى مراد از مقیاس فردى به مجموعه رفتارهایى در محدوده حالات روحى، ذهنى و عملى فرد اطلاق مىشود که فارغ از هر گونه ارتباط و تعامل با دیگران است.
ب – مقیاس خانوادگى براى عموم بانوان محترم امرى آشنا و به شکلى مورد ابتلاست؛ به دلیل این که هر یک از بانوان به طور طبیعى عضو خانوادهاى محسوب مىشوند. فعالیتهاى خانوادگى اعم است از وظیفهاى که زن در قبال همسر یا در قبال فرزندان برعهده مىگیرد و یا امور مشترک مربوط به خانواده که به نوعى به تربیت و اخلاق و رفتار افراد خانواده یا اقتصاد خانواده مربوط مىشود.
ج – مقیاس اجتماعى فعالیتهایى است که زن، فراتر از محدوده تعریف شده خانواده، به مسئولیت پذیرى مىپردازد. اصولاً فعالیتهاى اجتماعى به فعالیتهایى اطلاق مىشود که به صورت فردى قابل تحقق نیست و با مشارکت جمعى عدهاى از افراد، اعم از مرد یا زن، قابل تحقق است؛ براى مثال: ساخت و راه اندازى یک اتومبیل به نحوى که یک فرد بخواهد از ابتدا تا انتها، تمامى مراحل طراحى و تولید و مونتاژ را انجام دهد، تقریباً محال جلوه مىکند و چه بسا یک فرد در ساختن بخشى از اتومبیل موفق نباشد. بنابراین، حضور زنان در فعالیتهاى اجتماعى به معناى مشارکت در چنین فرایندهایى است.(۴) بر این اساس در این قسمت از نوشتار به بررسى سیره عملى حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سه مقیاس فردى، خانوادگى و اجتماعى پرداخته مىشود.
فعالیت فرهنگى بانوان، مشارکت آنان در عرصهاى است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعى و همچنین ایجاد پذیرش عمومى نسبت به امور مختلف منجر شود؛ براى مثال: زمانى که بانوان مسلمان ایرانى پوشش خاصى(مانند چادر) را به عنوان پوشش برتر برمىگزینند، صحیح است که گفته شود چنین پوششى به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده در جامعه ما درآمده است.
رفتارهاى فردى حضرت زهرا(سلام الله علیها)
۱- صبر و حوصله
فاطمه(سلام الله علیها) در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانى برخوردار بود. روزى زنى نزد او آمد و گفت: مادرى پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهى کرده و مرا فرستاده تا از شما مسئلهاى را بپرسم. حضرت زهرا(سلام الله علیها) سؤال او را پاسخ فرمود: زن براى بار دوم و سوم مسئلهاى پرسید و پاسخ شنید این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوى بزرگوار، سؤال وى را پاسخ فرمود. زن از رفت وآمدهاى پى در پى شرمگین شد گفت: دیگر شما را به زحمت نمىاندازم. فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: باز هم بیا و سؤال هایت را بپرس، تو هر قدر سؤال کنى من ناراحت نمىشوم. زیرا از پدرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: «روز قیامت علماى پیرو ما محشور مىشوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعتهاى گرانبها عطا مىگردد و اندازه پاداش آنها به نسبت میزان تلاشى است که براى ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند».(۵)
۲- عدم توجه به زینتهاى دنیوى
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «اسماء بنت عمیس» برایم نقل کرد که من نزد(جده تو) فاطمه(سلام الله علیها) بودم هنگامى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر او وارد شد و او گردنبندى از طلا به گردن داشت که امیرمؤمنان على(علیه السلام) از سهم خود از غنائم براى او خریده بود، پیامبر فرمود: «اى فاطمه!(شایسته است که از این زینت حلال پرهیز نمایى تا) مردم نگویند فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد لباس جباران را بر تن مىکند». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گردنبند را فروخت و با آن بندهاى را خریدارى و آزاد ساخت، و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از این کار شادمان شد.(۶)
در روایت دیگرى امام باقر(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چون مىخواست به سفرى برود با هر کس از اقوامش خداحافظى مىکرد و با آخرین فردى که خداحافظى مىکرد فاطمه(سلام الله علیها) بود و شروع سفرش از خانه او بود، و چون باز مىگشت ابتدا نزد فاطمه(سلام الله علیها) مىرفت و دیدار اقوام را از او شروع مىفرمود. یکبار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سفر رفت و على(علیه السلام) نیز از غنائم جنگى چیزى به دست آورده و به فاطمه داده و رفته بود، و فاطمه(سلام الله علیها) با آن، دو النگوى نقره و پردهاى تهیه فرموده و پرده را جلوى در آویخت؛ چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت، به مسجد داخل شد و سپس همان طور که عادتش بود به سوى خانه فاطمه(سلام الله علیها) آمد، فاطمه(سلام الله علیها) شادمان برخاست، و با شور و شوق به سوى پدرش شتافت؛ اما پیامبر چون النگوى نقره را در دست او و پرده را بر در خانه مشاهده کرد.(پیش نیامد) و در جایى(کنار خانه) نشست که فاطمه(سلام الله علیها) را مىدید، فاطمه(سلام الله علیها) گریست و اندوهگین شد و گفت: «پیش از این با من اینگونه رفتار نمىفرمود».
پس دو پسر خود(امام حسن و امام حسین(علیه السلام) را فرا خواند و پرده را از درب خانه کند و النگوها را از دست درآورد و النگوها را به یکى و پرده را به دیگرى داده و به آنان فرمود: «نزد پدرم بروید و از من به او سلام برسانید و بگویید: ما پس از رفتن شما به سفر غیر از تهیه اینها کار دیگرى نکرده ایم، اینک هر طور که مایل هستید آنها را به مصرف برسانید؛ آن دو از طرف مادر این سخن را به عرض پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رساندند، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن دو را بوسید و در آغوش کشید و هر یک را بر یک زانوى خود نشاند آنگاه اهل «صفه» را فرا خواند و آنان گروهى از مهاجرین بودند که نه خانهاى داشتند و نه مالى – و آن را در میان آنها تقسیم فرمود و سپس پرده را – که پارچهاى طولانى ولى کم عرض بود – میان افرادى از آنان که برهنه بودند و پوششى نداشتند تقسیم کرد … ». آنگاه رسول خدا(سلام الله علیها) فرمود: «خداوند بر فاطمه رحمت آورد، همانا خداى متعال به جهت این پرده از لباسهاى بهشتى به او خواهد پوشاند و به جهت این النگوها از زینتهاى بهشتى به او عطا خواهد کرد».(۷)
۳- رعایت پوشش و حجاب
على(علیه السلام) فرمود: نابینایى در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) وارد شد حضرت خود را پشت پرده یا دیوار پوشاند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود چرا با این که نابینا تو را نمىبیند از وى حجاب مىگیرى؟ عرض کرد: اگر او مرا نمىبیند، من که او را مىبینم و او نیز بوى مرا استشمام مىکند. «فقال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم): اشهد انک بضعه منى؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تأیید رفتار حضرت زهرا فرمود: گواهى مىدهم که تو حقا پاره تن من هستى».(۸)
۴- راستگوترین بانو
«عایشه» گفته است: «هرگز راستگوتر از فاطمه(سلام الله علیها) ندیدم جز پدرش رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)».(۹)
۵ – زاهد
در زندگى از امام صادق(علیه السلام) و نیز از «جابر انصارى» نقل شده است که: «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه را دید که لباسى خشن بر تن دارد و به دست خویش(آسیاب مىگرداند و ) آرد مىکند، و در همان حال فرزند خود را شیر مىدهد، اشک به چشمان پیامبر آمد و فرمود: «دخترم، تلخى دنیا را به عنوان مقدمه شیرینى آخرت تحمل کن». عرض کرد: «اى رسول خدا! خداوند را بر نعمتهایش ستایشگر و سپاسگزارم». و خداى متعال این آیه را نازل فرمود: «و لسوف یعطیک ربک فترضى؛(۱۰) و به زودى پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد تا راضى و خشنود شوى».(۱۱)
۶- مقام خوف و خشیت از خدا
هنگامى که آیه «و ان جهنم لموعدهم اجمعین لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزهُ مقسوم؛ دوزخ میعادگاه همیشگى ایشان است که هفت در دارد و براى هر درى سهم معینى از ایشان خواهد بود». نازل شد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به صداى بلند گریست، و اصحاب او از گریه آن بزرگوار گریستند اما نمىدانستند جبرئیل چه به او فرود آورده است، و (از هیبت پیامبر) هیچ یک توان آن که با او سخن بگویند نداشتند، و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنان بود که چون فاطمه(سلام الله علیها) را مىدید شادمان مىشد، به همین جهت سلمان به خانه فاطمه(سلام الله علیها) رفت تا او را از قضیه آگاه سازد، و آن گرامى را دید که مقدارى جو را آسیاب می کند و مىگوید: «و ما عنداللَّه خیر و ابقى؛ آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است».(۱۲)
عبایى پشمین بر تن داشت که دوازده جاى آن با لیف خرما وصله شده بود. سلمان وضع پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را و این که جبرئیل به او چیزى فرود آورده است به فاطمه(سلام الله علیها) خبر داد و آن گرامى برخاست و همان عباى وصله دار را بر خود پیچید(و حرکت کرد)، سلمان(از مشاهده آن بسیار متأثر و اندوهگین شد) و گفت: «دریغا، دختران کسرى و قیصر، ابریشم و حریر مىپوشند و دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) عبایى پشمین بر تن دارد که دوازده جاى آن با لیف خرما وصله شده است!» حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و سلام کرد و عرض کرد:
«پدرجان! سلمان از لباس من تعجب کرده است، در حالى که سوگند به خدایى که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و على(علیه السلام) از اثاث زندگى چیزى نداریم جز پوست گوسفندى که روزها روى آن به شترمان علوفه مىدهیم و شبها بستر ما است، و بالش ما از پوستى است که درون آن از لیف خرما پر شده است!» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اى سلمان! دختر من از گروه پیشگامان و سبقت گرفتگان(به سوى خدا) است». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عرض کرد: «اى پدر فداى تو بشوم چه چیزى موجب گریستن شما شد». پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از آیهاى که جبرئیل فرود آورده بود به او خبر داد، فاطمه(سلام الله علیها) چون آیه را شنید چنان گریست که بر زمین افتاد، و پیاپى مىگفت: «واى، واى بر کسى که در آتش دوزخ افتد ..».(۱۳) البته مىتوان به مصادیق و نمونههاى بى شمارى در زندگى حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره نمود ولى به همین مقدار بسنده مىگردد.
نویسنده: محمد مهدى بهداروند
پىنوشتها
۱) ر.ک: سخنرانى مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللَّه خامنهاى در ورزشگاه آزادى، مورخ ۳۰ ۷/۷۶.
۲) ر. ک: بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
۳) ر. ک: ضرورت نگاه نظامند به الگوى شخصیت زن مسلمان، چالشها و بایسته ها، فریبا علاسوند.
۴) ر. ک، بررسى تحلیلى الگوى فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
۵) کفاش، حمیدرضا، ۷۵ درس زندگى از سیره عملى حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ص ۲۹.
۶) بحار، ج ۴۳، ص ۸۱، عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۴۵، و نیز خلاصهاى از این روایت با اندک تفاوت در مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۱.
۷) همان، ص ۸۳ – ۸۴، مکارم اخلاق، چاپ بیروت، ص ۹۵ – ۹۴.
۸) بحار، ج ۴۳، ص ۱۱۹.
۹) همان، ص ۵۳، کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰، مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۱۹.
۱۰) والضحى، آیه ۵.
۱۱) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۵ و ۸۶، مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۰، منتهى الامال، ص ۱۶۱، بیت الاحزان، ص ۲۴با حذف قسمت آخر روایت.
۱۲) قصص، آیه ۶۰، و شورى، آیه ۳۶.
۱۳) ریاحین الشریعه، ج ۱، ص ۱۴۸، بیت الاحزان، ص ۲۸ و ۲۹.
منبع: پیام زن؛ شماره ۲۱۰؛