صبحی چگونه بزرگترین مبلغ بهایی شد
یارغار
برای بهاییان نام فضل الله مهتدی معروف به صبحی بسیار آشناست چه اینکه او در ایامی کاتب آثار بها الله و عبدالبها بوده و چنان در نزدیکی و مصاحبت با سران بهایی پیش رفت که به گفته خویش رفیق گرمابه و گلستان و یار غار آنان بود و محرم اسرارشان در پس پرده بود او یکی از افراد با نفوذ در سیستم بهایی بوده و توانسته بود به جایگاهی برسد که کتابت آثار بها و عبدالبها را بر عهده بگیرد و از دید بهاییان به کاتب وحی مشهور شد
برای بهاییان نام فضل الله مهتدی معروف به صبحی بسیار آشناست چه اینکه او در ایامی کاتب آثار بهاء الله و عبدالبهاء بوده و چنان در نزدیکی و مصاحبت با سران بهایی پیش رفت که به گفته خویش رفیق گرمابه و گلستان و یار غار آنان بود و محرم اسرارشان در پس پرده بود
او یکی از افراد با نفوذ در سیستم بهایی بوده و توانسته بود به جایگاهی برسد که کتابت آثار بهاء و عبدالبهاء را بر عهده بگیرد و از دید بهاییان به کاتب وحی مشهور شد و تمام بهاییان برای جایگاه او قبطه می خوردند و آرزوی چنین مقامی را داشتند و نزد اغنام الله ارج و قرب خاصی داشت
او سال های متمادی در دستگاه بهاییت مشغول به فعالیت بود و به عنوان یکی از مبلغین زبر دست بهایی مسافرت های تبلیغی زیادی رفته و الواح زیادی از عبدالبهاء در وصف و تشویق او صادر شده است
صبحی پس از سالها گمراهی بنور الهی هدایت گشت و به آغوش اسلام بازگشت و برای راهیابی و هدایت سایر بهاییان کتاب خاطرات صبحی را نوشت و در این کتاب نحوه رسیدن خود به جایگاه بزرگترین مبلغ بهایی را چنین شرح میدهد
نخست به عرض دوستان محترم میرسانم که این بنده در مهد بهائیت تولد و پرورش یافته ام در خاندانی که از قدمای «احباء» محسوب می شدند و خویشاوندی دوری با بهاءالله دارند و اگر چه افراد این خانواده اکثر بهائی صمیمی بودند ولی در بین آن جمع این بنده را جوش و خروشی دیگر و شوق و شوری از وصف پرتو بوده و از آن زمان کودکی همچنان تا اوان جوانی بالفطره دلبستگی شدیدی به این امر داشتم و از همین جهت بیشتر الواح و کلمات بها و عبدالبها را از بر کرده، راه استدلال این امر را نیکو آموختم تا آن جا که گلیم تبلیغ را از آب بیرون میکشیدم.
و گاهی که ابوی با کسی صحبت می کرد و محتاج به کمک میشد معاونتش می کردم و خوب هم از عهده برمی آمدم و بر سر این کار چند مرتبه تنبیه شدم و چوب مفصل خوردم.
در خارج از مدرسه، مقدمات برهان و استدلال را در خدمت جناب فاضل شیرازی که مردی با زهد و تقوی و به نظر من اعلم از جمیع اهل بهاست فراگرفتم.
و مدتی در نزد نعیم سده ای اصفهانی و سمندر قزوینی و دیگران به اتفاق جمعی از جوانان، تاریخ ظهور باب و کتاب بیان ابوالفضل گلپایگانی و مفاوضات عبدالبها را مباحثه می کردم و چون این مکتسبات [۱] بدان فطریات پیوسته شد، حالت وجد و طرب من زیادت گشت و با آن که بیشتر از چهارده یا پانزده سال نداشتم، زبانم به گفت کلمات وجدیه گشوده شد، رطب و یابس [۲] الفاظی فارغ از معنی که فقط حکایت از عوالم جذبه و شوق میکرد از طبعم به ظهور میرسید
و یاد دارم که مثنوی ای ساختم قریب به سیصد بیت که مطلع ش این بود:
ساز کن ای عشق آه و ناله را
بازگو هجران چندین ساله را
از جدائی ها میان ما و دوست
وز اشاراتی که بین ما و اوست
و بالجمله با این نشاط و انبساط و کیف و حال به حد رشد و کمال رسیدم و در معارف بهائی توغل [۳] حاصل نمودم.
پس علاقمند سیر و سفر در بلاد و تبلیغ «امرالله» بین عباد شدم و باتفاق یکی از دوستان زردشتی نخستین بار به قزوین رهسپار گشتم.
قزوین آن روزها چندین عائله بهائی داشت که مهمتر از همه خاندان سمندر محسوب می گشت که از بقایای گروندگان دوره ی سیدباب بودند و مجموع بهائیان قزوین نزدیک به صد نفر می شدند که جز یکی دو نفر از تجار و مرحوم میرزا موسی خان حکیم باشی، ما بقی از کسبه ی متوسط الحال و عوام آن بلد به شمار میرفتند.
ایامی چند در منزل حکیم باشی که خانه اش محط [۴] رجال و مضیف [۵] نساء و رجال و شخصش میزبانی سلیم النفس و کریم الطبع بود بودیم تا آنکه یکی از دعاه مهم این خانه (میرزا مهدی اخوان الصفا) وارد آن شهر شد و بعدا به صلاحدید «احباب» متفقا برای تبلیغ بهاییت به سمت زنجان و آذربایجان حرکت کردیم.
بنده تا آن وقت حشر دائمی با مبلغان این طایفه نداشتم و در پیش خود، آنان را مردمانی برتر از دیگران می پنداشتم و چنین تصور میکردم که مبلغ بهائی یعنی فرشته که طینت وجودش به آب عقل سرشته شده و درهای عجب و هوی در وجودش داخل نگشته؛ ازین جهت ارادت و محبت بسیار به این صنف اظهار مینمودم و درک خدمت آنان را توفیق و سعادتی عظیم می شمردم.
باری بنده و آقا میرزا مهدی، گامی برای خدا (بهاء الله) برداشتیم یعنی قدم در راه دعوت (اغفال و جذب) گذاشتیم. [۶]
و این چنین بود که صبحی که خود را کاتب وحی و واسطه بین حق (بهاء و عبدالبهاء)و خلق میدید با هوش و ذکاوت و تلاش مضاعف به عنوان مبلغ بزرگ بهاییت معرفی شد
پی نوشت : ۱٫این به دست آورده ها.۲٫تر و خشک.
۳٫در اینجا معنای تعمق و مطالعه دقیق و عمیق میدهد.
۴٫جای فرود آمدن.
۵٫جای پذیرائی برای زنان.
۶٫خاطرات انحطات و سقوط فضل الله مهتدی صبحی ص ۱۲۳