امام علی تربیت شده پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)
اصولاً خلق و خو و منش و مسلك و شخصیتی كه فرد به مرور زمان كسب میكند متأثر از عوامل بسیاری است كه بعضی به نحو اقتضاء در حركات و سكنات نحوۀ تصمیم گیری و عمل آدمی تأثیر میگذارد و بعضی به عنوان علت فاعلی است. در اسلام برای بهترین شكل گیری شخصیت و به وجود آمدن فرزندی مستعد و متمایل به نیكیها و در حد خود كامل، دستوراتی آمده است كه قبل از تولد تا مرگ را در بر میگیرد و بعد از آن ادامه مییابد. كه به طور اختصار به آنها اشاره میشود:[1]
- نقش وراثت بر شخصیت: چون ویژگیهای پدر و مادر با وراثت به فرزندان منتقل میشود، لذا در اسلام دستوراتی آمده كه چه همسران و با چه خصوصیاتی انتخاب گردد تا زمینه ساز به وجود آمدن فرزندانی مطلوب با شخصیتهایی ارزشمند گردد. كه با نگاه به زندگی ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ این اهمیت قابل مشاهده میباشد.
- تأثیر محیط بر شخصیت.
- آداب معاشرت.
- تغذیه.
- دوستان و همنشینان.
همچنین مسأله آزادی و اختیار انسان و نوع تفكرات شخصی و تصمیمهای صواب و یا ناصواب خود انسان است در تربیت او نقش دارد. اساساً انسان موجودی است كه ذاتاً دارای اختیار و آزادی در عمل میباشد و در فعل و تركهای خویش از خود اراده و اختیار دارد. این كه همواره بر سر دو راهیها محاسبه میكند و راهی را انتخاب مینماید، خود دلیل بر اختیار و آزادی اوست و با اختیار و انتخاب خود انسان است كه كمال حقیقی و فضایل انسانی به دست میآید و این برای تمام انسانها حتی پیامبران یكسان میباشد.[2]
بنابراین مسأله اراده و اختیار تا آن جا اهمیت دارد كه حتی مقاماتی كه خداوند بر انبیاء و اولیاء اعطا كرده از روی آزادی و اختیار آنها بوده است. و این گونه نبوده كه از روی جبر به چنین مقامات و فیضی رسیده باشند. البته پیامبران و انبیاء ـ علیهم السّلام ـ دارای مبادی افعال اختیاری از جمله علم و آگاهی نسبت به گناه یا فعل نیكی داشتهاند، و یا خداوند همیشه به آنها الطاف ویژهای به خصوص هنگام اراده ارتكاب خطا داشته است. مانند: داستان حضرت یوسف با زلیخا،[3] ولی این علم و آگاهی و قدرت آنها و لطف خداوند هیچ منافاتی با آزادی و اختیار آنها برای ترك گناه یا انجام كار نیك ندارد. چرا كه علم به تنهایی منشأ اعمال نیك نمیشود و حتی بسیاری از افراد با وجود علم به نیكی یك امر، خلاف آن را انجام میدهند. پس این ارادة نیك خود انسان است كه در كنار علم، كمال آفرین باشد. و كمال و برتری معصومین اولاً و بالذات مربوط به اراده و انتخاب خود آنان است نه نزد علم خدادادی. نیست، بلكه بایستی زمینههای این لطف با اعمال اختیاری فراهم شده باشد، پس عنایات ویژه الهی نسبت به انبیاء با توجه به زمینههای قبلی در آنان است. از این روست كه ترك گناه یا كسب فیضی در پرتو چنین عنایاتی میتواند فضیلت و برتری حساب شود.[4]
با توجه به این دو مطلب، در مورد شخصیت وارسته امام علی ـ علیه السّلام ـ ابتدا گذری بر زندگی آن حضرت مینماییم:
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در خانوادهای به دنیا آمده بود كه هر دو هاشمی نسب بودند. و از نظر تربیت و اخلاق خوی دینی و خداپرستی داشتند و به هیچ وجه پیرامون بت و بت پرستی نرفتند. وی در مكان مقدسی به نام كعبه به دنیا آمد كه تولد آن حضرت با تحولات معنوی همراه بود. پدرش در تربیت فرزندان خود دقت فراوان نموده و آنها را با تقوا و با فضیلت بار میآورد. در سن 6 سالگی بود كه تحت تكفّل و تربیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و معلمی عالم و فاضل قرار گرفت، و در پیروی از نمونة عالی كمال و فضیلت روزگار گذراند. و همان طور كه در خطبة (192) نهج البلاغه خود فرموده همواره در خدمت و مصاحبت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود. با نور وحی آشنا گردیده و خدای خود را شناخته بود،[5] لذا هنگامی كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن روز میهمانی و روز سرنوشت ساز مردم را به حق دعوت كرد و همراه و یاور میخواست، علی ـ علیه السّلام ـ اولین كسی بود كه با ارادة قوی و علم و آگاهی به ندای حق لبیك گفت، و در این تصمیم گیری و اسلام آوردنش حتی با پدرش مشورت نكرد.[6]
اگر چه علی ـ علیه السّلام ـ از نظر اصل و نسب نمونه، و از نظر مربی، تربیت شدة پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند امّا آن چیزی كه باعث شد علی ـ علیه السّلام ـ بیش از دیگران در این كار سبقت بگیرد و ایمان بیاورد، اراده و اختیار آن حضرت بود، كه در آن دوران خفقان و سخت، توانست با تأمل و تفكر و اندیشهای صحیح و با آزادی و اختیار، راه صحیح را انتخاب كند و به كمال برسد. پس این اراده و اختیار حضرت بود كه با وجود علم به نیكی عمل، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و خداوند، به كمال و فضیلت رسید. و در عین حال در آن زمان بودند افرادی كه در جوار رحمت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ زندگی میكردند، و یا برادران امام علی ـ علیه السّلام ـ كه تحت تربیت ابوطالب بودند، ولی تنها كسی كه به ندای حق لبیك گفت علی ـ علیه السّلام ـ بود. پس صرف شرایط مساعد خانواده و وجود مربی وارسته، برای كسب فضایل و كمالات، اگر چه مهم و لازم است امّا كافی نمیباشد.
همان طور كه در قبل گفتیم، آن چه میتواند انسان را به سعادت و شقاوت برساند، اراده و اختیار شخصی میباشد. و این اراده وعلم و آگاهی فرد است كه میتواند او را مانند علی ـ علیه السّلام ـ به اسبق السابقین برساند و یا مانند پسر نوح به اسفل السافلین تنزل دهد. و طبق تعبیر قرآن «السابقون السابقون، اولئك المقربون»[7] مقربین درگاه خدا كسانی هستند كه در كار نیك سبقت میجویند» علی ـ علیه السّلام ـ نیز توانست با اراده قوی و انتخاب خود به اسبق السابقین نایل گردد و این سبقت افتخار آمیز وی در قبول دعوت حق، فضیلتی بزرگ و بینظیر برای او شمرده شده است.[8]
بنابراین كسب فضایل اختیاری و رفع رذایل و مفاسد حتی از سوی معصومین ـ علیهم السّلام ـ جبری و بدون اختیار نمیباشد، بلكه انسان بایستی با اراده و آزادی و انتخاب خود، گام در مسیر نیكیها گذارد و از زشتیها بپرهیزد و از این رهگذر به كمالات و برتریها نایل گردد.
منبع: نرم افراز پاسخ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
[1] . الله مرادی اكبری، شخصیت از دیدگاه اسلام، با مقدمه میرزا علی سلیمانی بروجردی، انتشارات زهیر، 1381، ص 24.
[2] . غرویان، محسن، غلامی، محمد رضا، میرباقری، سید محمد حسین، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، قم، انتشارات دار العلم، چاپ اول، 1371، ج 2، ص109.
[3] . یوسف: 24.
[4] . ر.ك: بحثی مبسوط در آموزش عقاید، پیشین، ج 2، ص110.
[5] . دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، 1379، ص 399، خ 192.
[6] . ملیحی، سید محمد، فضایل علی ـ علیه السّلام ـ از زبان خلفاء، قم، انتشارات مهدی یار، چاپ اول، 1379، ص 27.
[7] . واقعه: 10.
[8] . فلسفی، محمد تقی، شرح و تفسیر دعای مكارم اخلاق، از صحیفه سجادیه، قم، نشر فرهنگ، چاپ چهارم، 1379، ج 2، صص 158 ـ 161.