امام حسين (ع) در آيينه زيارتنامهها
على اكبر وهابى
چكیده
در این مقاله سعی شده تا سیمای امام حسین (علیه السلام) از طریق زیارتنامه آنحضرت نمایان گردد لذا مقدمتاً راههای كسب معرفت و شناخت یك شخصیت تاریخیمورد بررسی قرار گرفت. در این بحث گفته شد كه از چهار طریق میتوان یك شخصیتتاریخی را بازشناخت:
1ـ بررسی القاب و نسبتهایی كه به شخصیت داده شده است؛
2ـ رجزخوانیای كه خود شخصیت در جنگها انجام داده است؛
3ـ كلمات و سخنان دشمنان در قالب توهین و تحقیر.
4ـ سخنانی كه پس از مرگ یك شخصیت گفته میشود كه یكی از آنهازیارتنامهها است.
پس از ارائه این چهار طریق شناسایی شخصیت برای هر راهی مثالی به عنواننمونه و اثبات ادعای خود مطرح شده است. و پس از آن شخصیت امام حسین (علیه السلام) راتحت عنوانهای، «امام حسین (علیه السلام) دارای بهترین نسب» «خون بهای خدا» «محوریتامام حسین (علیه السلام)» «چرائی محوریت حضرت» «امام حسین وارث انبیاء» «مقام شفاعتامام حسین (علیه السلام)» در بوتة بررسی قرار دادیم تا گوشهای از مقام شامخ آن امام همام، بیشاز پیش رخ بنماید.
حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) یكی از شخصیتهایی است كه بقای دینمحمّد (ص) به خاطر اقدام شجاعانة او بوده است. امام حسین (علیه السلام) از جمله معصومانیاست كه پدر، مادر، برادر و پدربزرگ او نیز دارای مقام عصمتاند. او كه امام سوم شیعیاناست مورد توجّه غیرشیعه و غیرمسلمان نیز هست. او شخصیتی سازنده و نیزشخصیتساز است، لذا شناخت صفات و اعمال حضرت در زندگیِ تك تك انسانها مؤثرخواهد بود.
از آنجایی كه امام حسین (علیه السلام) یك شخصیت تاریخی است و همعصر ما نیست؛میباید او را از لابهلای كتابهای تاریخی، تراجم و كتب سیرهنویسان جست و جو كرد.غالبا شخصیتهای تاریخی را از چهار طریق میتوان بازشناخت، یا او را به جامعهشناساند:
1ـ برای شناختن شخصیت واقعی و حقیقی یك انسان با یك سابقه و پیشینةتاریخی، باید به القابی كه اطرافیان در طول زندگیاش به او نسبت دادهاند و یا او را با آنالقاب و الفاظ مورد خطاب قرار میدادند مراجعه كرد.
2ـ در جنگهای زمان گذشته طبق آداب آن زمان، افراد قبل از آغاز درگیری خودرا و مناقب خاندان خودشان را تك تك برمیشمردند. صفات حسنه و نیك خود را بهحریف و دشمن گوشزد میكردند و رجزخوانی مینمودند، لذا معرفی خود شخصیت ازحالات و روحیات خود، عامل و مؤلفة خوبی برای شناختن شخصیت درونی و بیرونی یكعنصر تاریخی است.
3ـ قاطبة انسانها به دلیل آن كه به كمال نرسیدهاند، دارای ضعفها وكاستیهایی هستند و در طول عمر خود به واسطة مناسبتها و ارتباطهایی كه بایكدیگر دارند؛ این كاستیها در مواقعی بروز خواهد كرد و اطرافیان شخصیت شاهد وناظر ضعف و كاستی او خواهند بود و اینان در حافظة خود آن ضعف و كاستی را ثبت وضبط مینمایند.
در حالت عادی هیچ یك از مردمان كاستیهای موجود در وجود یك شخصیت رابازگو نمیكنند، مگر مخالفتی بین آنها به وجود آید و یا جنگی در بگیرد. شخص آگاه ازكاستی زبان میگشاید و كاستیهای دشمن و طرف مقابل خود را برای تخریب روحیةوی و یا تحقیر او نزد حاضران، بازگو میكند.
4ـ آخرین راه بازشناسی شخصیت تاریخی؛ سخنان پس از مرگ وی است كهدوست و دشمن در مداحی، مراثی، كلمات قصار و یا زیارتنامهها شخصیت او را توصیفمینمایند. در این گونه موارد مثبت بودن و یا منفی بودن شخصیت تاریخی بازشناسیمیشود.
برای طرق شناسایی شخصیتهای تاریخیِ طرح شده، نمونههای فراوانی درتاریخ اسلام یافت میشود؛ مثلاً «ابوتراب» لقبی است كه پیامبر اكرم (ص) به علی بنابیطالب (علیه السلام) داده و آن به خاطر كثرت عبادت و سجده بوده است. از این لقب، عبادتحضرت استفاده میگردد كه در زمان خودش یكی از عابدان معروف بوده تا جایی كهچنین لقبی بر او نهادهاند.
و یا در مورد دوم میتوان به رجزهایی اشاره كرد كه در جنگها خوانده میشد. درروز عاشورا هنگامی كه علی اكبر (علیه السلام) به میدان آمد، برای معرفی خود این گونهرجزخوانینمود: «انا علی بن الحسین بن علینحن و بیت الله اولی بالنبی»؛ من علی بن حسین بن علی (علیه السلام) هستم، انتساب ما و اهل بیت خداوند به پیامبراكرم (ص) اولی است.
همچنین در روز عاشورای سال 61 هجری قمری هنگامی كه شمر بنذیالجوشن تعرضی به ساحت امام حسین (علیه السلام) میكند، حضرت او را با عباراتی مانند:«یابن الموال علی عقبیه؛ ای پسر كسی كه پدرت بر روی پاشنه پای خود ادرار میكرد».این جمله بیانگر حقارت خاندان شمر است، خاندانی كه او در جایی مانند بیتالخلاءمشكل داشتند. و «یا بن راعبة المعزی؛ ای پسر زن بزچران!» مورد خطاب قرار دادند.خطاب كردن شخص با این عبارات نشان از عدم اصالت خانوادگی و كاستیای دارد كه دروی و خاندانش نهفته است و هرگز با اباعبدالله و خاندانش قابل قیاس نیست.
و نیز در زیارتنامه عباس بن علی (علیه السلام) میخوانیم:
«السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله ولرسوله ولامیرالمؤمنین والحسنوالحسین(علیه السلام)؛ درود بر تو ای بندة شایسته پروردگار كه مطیع خدا و رسولش و علی (علیه السلام) وحسن(علیه السلام) و حسین (علیه السلام) هستی».
در این زیارتنامه، اصطلاح عبد و صالح به حضرت نسبت داده شده است كه درشناختن شخصیت حضرت بسیار حائز اهمیت است. همچنین عبارت بعدی كهالمطیعلله… تبعیت محض و بدون چون و چرای عباس بن علی از شارعان دین اسلام رابیان میكند و تأكید مینماید كه حضرت با اطاعت و تسلیم بودن خود یك مسلمانواقعی محسوب میشده است.
تا كنون چند راه را كه برای شناخت یك شخصیت تاریخی مناسب است، طرحكردیم، هركدام به تنهایی، توان شناساندن شخصیت یك انسان را دارد، لذا برایشناختن شخصیت با عظمت سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) به آخرین طریق ـ كه ازراه زیارتنامه است ـ متوسل میشویم.
زیارت عاشورا
از آنجایی كه زیارت امام (علیه السلام) در بسیاری از ماهها و روزهای مهم سال، مانند اعیادو ایام و لیالی پرفضیلت و با معنویت توصیه شده است. ما بر آن شدیم كه اولین زیارتامام حسین (علیه السلام) در طول سال را انتخاب نماییم و با محوریت آن ]یعنی زیارت عاشورا[ بهبحث دربارة شخصیتشناسی امام حسین (علیه السلام) بپردازیم.
نسب شریفِ امام حسین(علیه السلام)
«السلام علیك یا بن رسول الله السلام علیك یا بن امیرالمؤمنین وبن سیدالوصیین السلام علیك یا بن فاطمة سیدة نساء العالمین»
ابتدای زیارت عاشورا و برخی دیگر از زیارتهای امام حسین (علیه السلام) با درود فرستادنبه حضرت آغاز میگردد. در خلال درود، نسب شریف حضرت نیز ذكر میشود كه او فرزندپیامآوران اسلام محمد مصطفی (ص) است. فرزند اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب اولامام مؤمنان است و نیز فرزند كوثر نبی، تنها دختر پیغمبر اسلام (ص) است كه خود سرورزنان عالم است. اینان همگی از پیشوایان دین اسلامند و از تمام عصمت برخوردارند.
به طور جزم كسی در عالم از حیث نسب، شرافت نسب آل كساء را ندارد. بر اینشرافت نسبی نه فقط دوستان و پیروان حضرت، بلكه دشمنان نیز اعتراف كردهاند.
پس از آن كه «سنان بن انس نخعی» سر امام حسین (علیه السلام) را در روز عاشورا از بدنجدا كرد سوار بر اسب شد و خود را به خیمه عمر بن سعد رساند، او در حالی كه جلوی خیمهایستاده بود، با صدای بلند خطاب به عمر بن سعد این گونه رجز خواند و طلب پاداش نمود:
«اَوْقر ركابی فضةً و ذهباًانی قتلت الملك المحجبا
قتلت خیرالناس اماً واباًو خیرهم اذنیبون نسباً
ركابه را از طلا و نقره پر كن كه من شاه پردهدار را كشتهام
كسی را كشتهام كه پدر و مادرش از همه بهتر است و چون مردمان، نسب خویشگویند؛ نسب وی از همه والاتر است.
شرافت، كرامت و اصالت خانوادگی امام حسین (علیه السلام) نه این كه پس از ظهور اسلامبه وجود آمد، بلكه در زمان جاهلیت نیز از ارج و منزلت خاصی برخوردار بود و این منزلت باظهور اسلام رخ نمود و كاملتر شد. در زیارت امام حسین (علیه السلام) در عیدین شهادتمیدهیم:
«اشهد انك كنت نوراً فی الاصلاب الشامخه والارحام المطهرة لم تنجسكالجاهلیة بأنجاسها ولم تلبسك من مدلهمات ثیابها؛ شهادت میدهم كه تو نوری بودیدر پشت شامخ پدرانت و ارحام پاك مادرانت كه هرگز جاهلیت با پلیدیهایی كه داشت،نتوانست شما را آلوده نماید و هرگز اندكی از غبار و گرد رذالت ]شرك و كفر[ بر دامان شماننشت».
هنگامی كه عبارتهای زیارتنامهها را در كنار شخصیت آن امامِ شریف قرارمیدهیم، صحت مضامین آنها روشنتر میگردد و نیز ارادة الهی در عدم آلودگی ورجس این خاندان آشكار میشود. خداوند در قرآن شریف میفرماید:
(انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت ویطهركم تطهیراً)
كه از اهل بیت نبود، الهبخواهد كند دور رجس و گناه
شما را از هر عیب سازد بریكند پاك و تطهیر از هر بدی
عدم آلودگی در قبل و بعد از ظهور اسلام از فضایل و مشخصههای این خاندانباكرامت است كه نه فقط آنها را از دیگران متمایز میسازد، بلكه از فضایلی است كهمختص این خاندان و خانواده میباشد و این از لطف و عنایت خداوند نشأت میگیرد.
در یكی دیگر از زیارات امام حسین(علیه السلام) حضرت را باعث پاكی بلاد اسلامی و كرهزمین میدانیم. امام حسین (علیه السلام) طبق این عبارات نه فقط مُطَهَّر بودند و از زشتی و پلیدیدور و مبرا شدند، بلكه مُطَهِّر و پاك كننده دیگر پلیدیها نیز گشتند. مسلمانان بلاداسلامی حضرت را الگو قرار دادند و راهی را كه او رفت با جان و دل پیمودند و همچو او ازرجس و پلشتی پاك شدند.
«اشهد انك طُهْرٌ طاهرٌ مطهر من طهر طاهرٍ طهرت وطهرت بك البلاد وطهرتارض انت بها و طهر حرمك.»
خون بهاى خدا
«السلام علیك یا ثارالله وابن ثاره والوتر الموتور…»
در این فراز از زیارت امام حسین (علیه السلام)، حضرت را خون بهای خداوند معرفیمینماید. با وجود این كه بسیاری از انبیای الهی به شهادت رسیدند و تمامی ائمه اطهارنیز در راه خدا شهید شدند، اما كسی به عنوان «ثارالله» خون خدا و خون بهای خدا معرفینشد. در این زیارتها امام حسین (علیه السلام) و علی بن ابیطالب (علیه السلام) ]با جمله وابن ثاره[ خون وخون بهای خداوند معرفی شدند.
هر خونی كه به ناحق ریخته شود كسانی (قبیله، عشیره و یا خاندان) مقتول بهخونخواهی او قیام میكنند و داد مظلوم را از ظالم میستانند. در مورد امام حسین (علیه السلام)خونخواه او «خداوند» معرفی میشود؛ یعنی گویی وظیفه خونخواهی و دادستانی بهخداوند تفویض شده و پروردگار عالمیان خونخواه و منتقم خون امام حسین (علیه السلام) شدهباشد. خداوند به خاطر فضیلت و عظمتی كه امام حسین (علیه السلام) و پدر بزرگوارش دارد، این كاررا فقط در مورد دو نفر بر عهده گرفته است.
علت ثاریت و دادخواهی خداوند چند امر میتواند باشد: اول آن كه فضیلت وشرافت امام حسین (علیه السلام) كه باعث خونخواهی خداوند شده است. دوم، اخلاص و اقدامبزرگی كه امام حسین (علیه السلام) در كربلا از خود نشان داد. سومین عاملی كه باعث شد، خداوندعهدهدار خونخواهی و دادستانی حضرت گردد، میزان رنج و مصیبتی است كه امامحسین (علیه السلام) برای احیای دین خداوند متحمل شد، زیرا در زیارتهای امام حسین (علیه السلام)خطاب به ایشان این گونه عرض میكنیم: «لقد عظمت الرزیة و جلت و عظمت المصیبةبك علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلت و عظمت مصیبتك فی السماوات علی جمیعاهل السماوات» و ادامه میدهیم: «ان یعطینی بمصابی بكم افضل ما یعطی مصاباًبمصیبته مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات والارض…
مصیبتی را كه بر امام حسین (علیه السلام) وارد شده، بزرگترین مصیبت در جهان اسلام،بلكه در تمام آسمانها و زمین بیان میگردد. كشته شدن برادر، پسر، برادرزادگان،اصحاب و یاران، آن قدر بر حضرت سخت بود كه عباراتی چون: «الان انكسر ظهریوانقطع رجائی و قلت حلتی… یا «لقد استرحت من همّ الدنیا و غمها و بقی ابوك زیداًوحیداً غریباً… از زبان مبارك خارج میشود؛ این مصایب بر اهل آسمان نیز همین قدرگران آمد. در فرازی دیگر از زیارت امام حسین (علیه السلام) میخوانیم:
«یا اباعبدالله اشهد لقد اقشعرت لدمائكم اظلة العرش مع اظلة الخدائق وبكتكمالسماء والارض وسكان الجنان والبر والبحر؛ ای ابا عبدالله گواهی میدهم به خاطر خونپاكت كه ریخته شد، سرادق عرش اركان و ارواح خلایق به لرزه در آمد و بر روی تو آسمان،زمین، ساكنان بهشت، خشكی و دریا گریه كردند».
لذا امام حسین (علیه السلام) را «قتیل العبرات و اسیرالكربات» نامیدهاند و در زیارتنامههابا همین عبارتها به حضرت سلام میدهند و صلوات میفرستند.
«وصل علی الحسین المظلوم الشهید الرشید قتیل العبرات اسیرالكربات»
و صلوات بفرست بر حسین (علیه السلام) مظلوم، شهید رشیدی كه كشتة اشك چشم واسیر رنج و مصیبتها شد. امام حسین(علیه السلام) كشتهای است كه انبیای الهی قبل ازشهادتش برای او و مصیبتهایش گریه كردند، پیامبر و امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) قبل ازعاشورا برای حضرت گریه كردند و بارها فرمودند: «لایوم كیومك یا اباعبدالله؛ هیچروزی به سختی روز تو نیست ای اباعبدالله».
چهارمین عامل ثاریت خداوند، آناست كه با آن همه ظلم، خیانت و جنایتی كهعلیه امام حسین (علیه السلام) روا داشتند، كسی نمیتواند خونخواه حضرت باشد، مگر خداوند. وآخرین علت آناست كه خونخواهی خداوند و منتقم بودن پروردگار شاید كنایه از آن باشدكه با شهادت تمامی اصحاب و اولاد امام حسین (علیه السلام) دیگر كسی برای خونخواهیحضرت باقی نماند و معمولا در شرایطی كه انسان بییاور میماند، امور خود را به خداوندتفویض مینماید. به نوعی بییاوری امام حسین (علیه السلام) در این قضیه مورد اشاره قرارمیگیرد.
محدودیت امام حسین(علیه السلام)
«اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد مماتی ممات محمد وآل محمد»
«یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الی یوم القیامة».
امام حسین (علیه السلام) در بین دیگر ائمه از یك نوع محوریت خاصی برخوردار است. اگرچه تمام ائمه مسیر و هدف واحدی دارند و فرقی بین آنان نیست، زیرا «ائمة كلهم نورواحد» اما امام حسین (علیه السلام) با قیامی كه انجام داد و مصایبی كه در راه خدا برای اعتلایاسلام متحمل شد، جایگاه ویژهای دارد.
از آنجایی كه امام حسین (علیه السلام) دین نبوی را احیا نمود و با دادن جان، نگذاشتاسلام از مسیر اصلی خود خارج شود، معیار و مناط حق قرار داده شد؛ به نحوی كه مرز بینحق و باطل امام حسین (علیه السلام) و تفكر حسینی است، لذا دشمنان حسین (علیه السلام) باطل ودوستان او بر حقند. امام حسین (علیه السلام) با نثار و ایثار جان و اولاد خود، ملاك حقانیت سیاسیـ اجتماعی شد، چرا كه صلح و جنگ از امور سیاسی یك جامعه محسوب میگردد.
«انی سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولی لمن والاكم و عدو لمنعاداكم؛ ]یا اباعبدالله[ من در صلحم با هر كسی كه با شما در صلح باشد و در جنگم با هركسی كه با شما در جنگ باشد و دوستدار كسی هستم كه دوستدار شما باشد و دشمنم باهر كسی كه با شما دشمن باشد».
در این فراز از زیارت حضرت، مناسبتها و رابطههای یك شیعه در چهار بخشمشخص میشود: صلح، جنگ، دوستی و دشمنی.
صلح و جنگ مربوط به نوع تناسبات اجتماعی و سیاسی است و دوستی و دشمنیمربوط به عقیده و باور انسان است. با این وجود پنج فرع از فروع دین اسلام تكلیف و نوعموضعگیریاش مشخص میگردد. جهاد، امر به معروف، نهی از منكر، تولی و تبرا. باصلح و جنگ، دوستی و دشمنی كه همگی آنها معیار و ملاكشان صلح و جنگ، دوستی ودشمنی با امام حسین (علیه السلام) است؛ فروع دین دارای میزان میگردد. به نوعی مرزبندیعقیدتی ـ سیاسی در زندگی شیعه امام حسین (علیه السلام) ترسیم میگردد.
بیعت با معیار حقانیت
فرازی كه از آن محوریت حقانیت امام حسین (علیه السلام) برداشت شد، میتواند نوعیبیعت با حق و حقیقت باشد. چرا كه در انتهای این فراز «الی یوم القیامة» نیز آمده است.یكسان سازی سیرة زندگی شیعه با مولای خود امام حسین (علیه السلام) نوعی بیعت است،تعهدی است كه شیعه در زیارت امام خود به زبان میآورد كه از مسیر و سیره زندگیاشتخطی ننمایند و این امر تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
چرایی محوریت امام حسین (علیه السلام)
طبق عبارتهایی كه در فرازهای مختلف زیارت امام حسین (علیه السلام) آمده است، علتمحوریت حضرت را میتوان در سه یا چهار بخش دانست. تحت آن كه امام حسین (علیه السلام)در زیاراتش به عنوان سفیر الهی، عمود دین و… معرفی میگردد. عباراتی، از قبیل:«السلامُ علیك یا صفی الله… السلام علیك یا حجةالله… السلام علیك یا سفیرالله…السلام علیك یا محمود الدین» «اشهد انك من دعائم الدین واركان المؤمنین»«اشهد انك من دعائم الدین واركان المسلمین و معتمد المؤمنین» «الامام البرالتقیالرضی الزكی الهادی المهدی» نشان دهنده عظمت، شرافت و محوریت دین اسلام ومسلمین است.
عامل دومی كه محوریت امام حسین (علیه السلام) را موجب میگردد، ثقل اصغر بودنحضرت است. هنگامی كه رسول خدا(ص) رحلت مینمودند، در حدیثی فرمودند: ای مردم«انی تارك فیكم الثقلین كتاب الله وعترتی؛ (ای مردم من دو شیء گرانبها را پس ازخودم در میان شما به یادگار میگذارم و آن، یكی قرآن است و دیگری اهل بیتم.» یعنیقرآن ناطق ]ثقل اصغر[ و قرآن صامت ]ثقل اكبر[ در زیارتهای امام حسین (علیه السلام) ایننكته به صراحت بیان شده است.
در فرازی از زیارت امام حسین (علیه السلام) میخوانیم:
«اشهد أنك التاسی لكتاب الله؛ من شهادت میدهم كه تو تالی تلو قرآن هستی.مفسر قرآن هستی، همتای قرآن هستی». و یا در جای دیگر آمده است «السلام علیك یاخازن الكتاب المسطور؛ سلام و درود بر تو ای كسی كه نگهبان اسرار كتاب آسمانی،قرآن هستی».
و در ادامه آمده است: «السلام علیك یا شریك القرآن؛ سلام و درود بر تو ایكسی كه آگاهی از حقایق عالم با قرآن شریك هستی».
بدین ترتیب دومین دلیلی كه میتوان با آن محوریت امام حسین (علیه السلام) را ثابتنمود و در زیارتنامههای آن حضرت ذكر شده، بیان گردید.
سومین عامل محوریتِ امام حسین (علیه السلام) اجرای احكام الهی است كه در زیارتنامهبر آن تأكید شده. در این مورد در زیارت امام حسین (علیه السلام) در شبهای قدر میخوانیم:
«اشهد أنك قد اقمت الصلاة و آتیت الزكاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر وتلوت الكتاب حق تلاوته و جاهدت فی الله حق جهاده؛ (]یا اباعبدالله[ من شهادتمیدهم كه تو نماز را اقامه نمودی و زكات دادی و امر به معروف و نهی از منكر كردی وقرآن را به آن گونه كه حق تلاوت آن است، تلاوت نمودی و نیز حق جهاد فی سبیل الله راادا نمودی». و یا در فرازی دیگر از زیارت میخوانیم: «اشهد انك قد امرت بالقسط والعدلو دعوت الهی؛ من گواهی میدهم كه تو مردم را به قسط و عدل امر نمودی و همگی را بهآن دو دعوت كردی».
امام حسین (علیه السلام) با اجرای دقیق احكام الهی كه شامل اوامر و نواهی خداوند استبه درستی میتواند برای تمامی مسلمانان و آزادمردان عالم الگوی مناسب قرار گیرد و دردین اسلام نیز محوریت قابل توجّهای داشته باشد، چرا كه او به وسیله انجام دادن تكالیفخود كه اجرای احكام و حدود الهی باشد، سنت حقیقی رسول الله (ص) را زنده كرد. لذاشایسته است كه در مورد حضرت گفته شود: «یحیی السنة بالكتاب؛ تو كسی هستی كهسنت نبوی را طبق قرآن شریف زنده كردی».
چهارمین علت محوریت امام حسین (علیه السلام) میراثی بودن حضرت از انبیا و اولیایقبل از خود است كه این عامل میتواند به تنهایی خود عنوانی برای ارائهشخصیتشناسی امام حسین (علیه السلام) در لابهلای زیارتنامه باشد.
امام حسین(علیه السلام) وارث انبیا
«السلام علیك یا وارث آدم صفوةالله…»
یكی دیگر از ویژگیهایی كه در زیارتنامههای امام حسین (علیه السلام) جلوه مینماید،وارث بودن امام حسین(علیه السلام) است. در زیارت امام حسین (علیه السلام)، ایشان وارث آدم، نوح،ابراهیم، موسی، محمد (ص)، علی (علیه السلام)، حسن (علیه السلام)، و مادرش فاطمه زهرا(س) معرفی شدهاست. سؤالی در اینجا مطرح میگردد كه شیء به ارث برده شده چیست؟ این چه چیزاست كه امام حسین (علیه السلام) از انبیای بزرگ الهی و ائمه اطهار پیش از خودش ارث بردهاست؟ و اگر كسی اینچنین ارث برده باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
پاسخ سؤال اول، این است كه وارث، داراییها و داشتههای شخص متوفا را به ارثمیبرد، آنچه كه مسلم است منظور از دارایی انبیا اموال و ثروتهای خرد و كلان نیست،بلكه امام حسین (علیه السلام) از حضرت آدم (علیه السلام) علمش را به ارث برده است، آدم (علیه السلام) كه در مورد اوآمده است: «و علم الا´دم الاسماء كلها» و از نوح (علیه السلام) اسرار نبوتش را، از ابراهیم (علیه السلام)دوستی و خلیلیت با پروردگار را، از موسی (علیه السلام) ارتباط ناب با خداوند را و از پیامبر اسلام(ص)نیز آن چیزهایی كه آن حضرت از انبیای دیگر میراث بر آن بود، به ارث برده و جامعیت برآنان پوشانده و بالاخره از پدر و برادر و مادر بزرگوارش مسائل معنوی را به ارث برده است.
كسی كه از تمامی انبیای بزرگوار، علی الخصوص خاتم انبیا و علی مرتضی (علیه السلام) وفاطمة الزهرا(س) و حسن (علیه السلام) مجتبی(علیه السلام) ارث برده باشد، چكیده و عصارة تمام انبیا واولیا خواهد بود. از همینرو، امام حسین (علیه السلام) با دارا بودن این چنین پشتوانة معنوی و الهیتوانست اسلام پیامبر اكرم (ص) را احیا نماید و حوادث عاشورای 61 هجری قمری را باشجاعت رقم بزند. با این پشتوانه معنوی است كه خون حق بر شمشیر باطل پیروز گشتو حضرت با نثار و ایثار جان و جوانان خود، مطلوب خود را كه عدم انحراف اسلام بود؛ بهدست آورد.
امام حسین (علیه السلام) كه در زیارتش با این كلمات او را وارث انبیا میدانیم و اقرار بهمیراث بریِ او مینماییم، اطاعت از او، اطاعت از خوبی و تمام خوبان عالم است و سركشیو طغیان در مقابل وی سركشی و طغیان در برابر تمام خوبان و خوبیهای جهان آفرینشاست. لذا با این زاویة دید كه به حادثة عاشورا مینگریم مظلومیت بهترین انسانهایروی زمین را ـ كه عصاره انبیا و اولیا است ـ شدیدتر مییابیم و ظلم و جنایت، كوفیان راحاصل بدترین و مفتضحترین جنایت تاریخ بشریت میدانیم؛ از اینرو برای تذكارخودمان و دیگران در بسیاری از زیارتنامه امام حسین (علیه السلام) این چنین میخوانیم:
«السلام علیك یا وارث آدم صفوةالله، السلام علیك یا وارث نوح نبیالله، السلامعلیك یا ابراهیم خلیلالله، السلام علیك یا وارث موسی كلیمالله، السلام علیك یا وارثعیسی روحالله، السلام علیك یا وارث محمد حبیبالله، السلام علیك یا وارث علی وصیرسولالله، السلام علیك یا وارث الحسن الرضی السلام علیك یا وارث فاطمه بنترسولالله».
امام حسین (علیه السلام) با این همه فضیلت و عظمتی كه دارد طبیعی است كه زائر مرقدمطهرش، از آن حضرت درخواست شفاعت داشته باشد؛ شفاعتی كه بتواند كمی از بارسنگین گناهان انسان را از دوشاش بردارد و او را به بهشت موعود سوق دهد.
مقام شفاعت امام حسین(علیه السلام)
«اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود»
شفاعت در روز قیامت، یكی از مسائلی است كه مسلمانان علی الخصوص شیعهاثنی عشری طبق آیات و روایات به آن معتقدند. در معارف اسلامی مبین شده است كهچه كسانی میتوانند در روز قیامت دیگران را شفاعت كنند. (از این دیدگاه، مناسب بود كهموضوع بحث تغییر یابد و به میزان شفاعت امام حسین (علیه السلام) تبدیل گردد، چرا كه در روزقیامت انبیا، اولیا، صلحا، علما و شهدا… مقام شفاعت را دارا هستند. اگر چه خود شفیعبودن و شفاعت كردن مقام و جایگاهی دارد، در روز قیامت كسی كه بتواند بیشترین افرادرا شفاعت كند، دارای مقام بالاتر و والاتری است. از آنجایی كه در زیارتنامهها فقط بهمقام شفاعت حضرت اشاره كردهاند، این بحث را پیش كشیدهایم وگرنه مقام سید الشهدادر روز قیامت بسیار بالاتر از شفاعت عادی و معمولی است).
امام حسین (علیه السلام) از جنبههای مختلف میتواند در روز قیامت شفاعت نماید: ازجهت این كه امام و پیشوای متقیان است، معصوم، عالم، شهید، صالح و… است. هر یكاز این موارد میتواند مقام شفاعت به شخص بدهد، اما از نظرگاه زیارتنامه، شفیع بودنحضرت چند دلیل دارد: اول آن كه حضرت نزد خداوند از وجاهت خاصی برخوردار است وآبروداران میتوانند نزد پروردگار شفاعت كنند: «السلام علیك یا قائد الغر المحجلین؛سلام بر تو ای پیشوا و سرور روسفیدان عالم». در دعای توسل نیز هنگامی به امامحسین(علیه السلام) متوسل میشویم میخوانیم: «یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله».
امام حسین (علیه السلام) نه این كه حق شفاعت دارد و دارای مقام محمود است بلكه اینمقام را میتواند در آخرت نیز به دیگران تفویض نماید و یا در دنیا توفیق و عنایتی نمایدتا مقام محمود (مقام شفاعت) را به دست آورند. در فرازی از زیارت امام حسین (علیه السلام)میخوانیم: «واسئله ان یبلغنی المقام المحمود»؛ از تو میخواهم كه مرا به مقام محمودكه مقام شفاعت است برسانی».
امید كه امام حسین (علیه السلام) در روز قیامت پیروان خود را شفاعت كند و این امرمسلمی خواهد بود اگر زندگی ما همانند زندگی محمد و آل محمد (ص)، و مرگ ما نیزهمانند مردن محمد و آل محمد (ص) باشد.
منبع : www.ahl-ul-bayt.org